💫🌟🌙#داستان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
غلامی کنار ثروتمندی نشسته بود.
ثروتمند خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد.
مگسی بر گونه او می نشست و ثروتمند محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند.
مدتی گذشت، ثروتمند از غلامش پرسید:
«اه تومیدانی چرا خداوند مگس را آفریده است!؟»
غلام گفت:
«خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.
🍃
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال شهر من دورود📚✍🏻
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
🏙 شهر من دورود
🆔 @dorudcity