اولین شعری که کانالو باهاش شروع کردم 😅دوستش میدارم بسیار
دیارِ خستگی‌هایم
@diarekhastegihayam
گفتم شعر نجاتم میدهد غرقم کرد🩵
لینک ناشناس برای ارسال شعراتون:
https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-u94pC8ziKh
دیارِ خستگی‌هایم (Persian)
با خستگی های زندگی ما همه روزه روبرو هستیم. آیا دنبال یک مکان برای پیدا کردن آرامش و آزادی احساسات خود هستید؟ اگر بله، کانال تلگرام "دیارِ خستگی‌هایم" منتظر شماست. این کانال فضایی است برای اشتراک گذاری شعرها، احساسات و تجربیات شما درباره زندگی. با عضویت در این کانال، فرصتی برای پخش احساساتی که ممکن است در دل خود نگاه داشته باشید خواهید داشت. آیا به دنبال یک مکان برای رهایی از خستگی های روزمره خود هستید؟ پس همین حالا به کانال "دیارِ خستگی‌هایم" بپیوندید و با اشتراک گذاری شعراتون، همراه خود و دیگران را شاد کنید. منتظر حضور گرم شما هستیم.
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 19:14
تو فیلم «شجاع دل» ١٠٠ نفر می‌ریزن رو سر یارو که بکشنش ولی همرو می‌زنه و می‌ره جلو تا اینکه یجا میبینه یکی از کسایی که با دشمناش بوده دوست صمیمیش بوده،
همونجا از شدت ناراحتی می‌خوابه رو زمین تا بکشنش.
می‌خوام بگم هیچکس نمی‌تونه یه آدمو از پا دربیاره جز کسایی که دوسشون داشته و بهشون اعتماد کرده.
همونجا از شدت ناراحتی می‌خوابه رو زمین تا بکشنش.
می‌خوام بگم هیچکس نمی‌تونه یه آدمو از پا دربیاره جز کسایی که دوسشون داشته و بهشون اعتماد کرده.
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 19:09
-هرجا که دیدی درخور لیاقتت باهات برخورد نمیشه چشم بسته تمام حس و علاقه و دوست داشتنت رو جمع کن برو و یک لحظه هم به این تصمیم شک نکن.
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 17:51
یه جا دیدم نوشته بود از اخرین باری که کسی بهم عمیقا اهمیت داده خیلی وقته میگذره
چقد درست بود این متن…
چقد درست بود این متن…
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 17:49
💭
به مرگ خویش پس از رفتن تو خوش بودم
ولی دریغ که عمرم نکرد کوتاهی!
وجود من ز تکاپوی زندگی خالی‌ست
پس از تو چیست دلم؟ برکه‌ای‌ست بی‌ماهی
#حسین_دهلوی
به مرگ خویش پس از رفتن تو خوش بودم
ولی دریغ که عمرم نکرد کوتاهی!
وجود من ز تکاپوی زندگی خالی‌ست
پس از تو چیست دلم؟ برکه‌ای‌ست بی‌ماهی
#حسین_دهلوی
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 09:14
در چشم تو دیدم غم پنهان شده‌ات را
پنهان نکن احساس نمایان شده‌ات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را
جز شانه پرمهر تو کو شاخه امنی؟
گنجشکِ -کم و بیش- هراسان شده‌ات را
گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن
این عاشق پابند خیابان شده‌ات را
از هرچه به جز چشم تو کافر شده این مرد
آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را...
#سجاد_رشیدی‌پور
پنهان نکن احساس نمایان شده‌ات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را
جز شانه پرمهر تو کو شاخه امنی؟
گنجشکِ -کم و بیش- هراسان شده‌ات را
گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن
این عاشق پابند خیابان شده‌ات را
از هرچه به جز چشم تو کافر شده این مرد
آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را...
#سجاد_رشیدی‌پور
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 09:12
چه خسته‌ایم، شبِ خوابِ جاودانه کجاست
یگانه راه گریز از غم زمانه کجاست
مرا که نای نفس نیست در تراکم بغض
مجال خنده کجا، فرصت ترانه کجاست!
زِ خوش‌زبانی خصمانه‌ی تو بیزارم
حلاوتِ سخنِ تلخ دوستانه کجاست
مقیمِ مشغله‌ی شهر گیسوانِ توایم
پریش‌حال و پریشان‌سریم، شانه کجاست
کجاست سادگیِ آسمانِ چشمانت
هوای پاک غزل‌های عاشقانه کجاست
#هادی_محمدحسنی
یگانه راه گریز از غم زمانه کجاست
مرا که نای نفس نیست در تراکم بغض
مجال خنده کجا، فرصت ترانه کجاست!
زِ خوش‌زبانی خصمانه‌ی تو بیزارم
حلاوتِ سخنِ تلخ دوستانه کجاست
مقیمِ مشغله‌ی شهر گیسوانِ توایم
پریش‌حال و پریشان‌سریم، شانه کجاست
کجاست سادگیِ آسمانِ چشمانت
هوای پاک غزل‌های عاشقانه کجاست
#هادی_محمدحسنی
دیارِ خستگی‌هایم
21 Nov, 07:02
«عادی راه می‌رفتم و می‌خندیدم و به زندگی می‌پرداختم و از درون با هردو دستم شادمانی و امید را چنان چنگ زده بودم که از سر انگشتانم خون جاری شده بود.»
دیارِ خستگی‌هایم
20 Nov, 15:35
خوش آن ساعت که می‌رفتیّ و طاقت
می‌رمید از من
تغافل از تو می‌بارید و حسرت
می‌چکید از من
عرفی شیرازی
می‌رمید از من
تغافل از تو می‌بارید و حسرت
می‌چکید از من
عرفی شیرازی
1,243
subscribers
875
photos
118
videos
