@dastan_kade_xn
#زنداداش
راستش من دو سالی رو از برادرم کوچیک تر بودم .. خوش تیپ تر هم بودم . تازه کار مند شده بودم 25 سالم بود .. اسمم مهرزاده و همراه با خواهر دبیرستانی ام مهسا که هیجده سالش بودو مدتی بود که باهاش رابطه جنسی آنال داشتم و با پدر و مادرم در طبقه دوم یه واحد مسکونی ویلایی زندگی می کردم که طبقه اولشو پس از از دواج داداشم مهرداد در اختیار اون و زنش شیلا که همسن من بود و خونه دار.. گذاشتیم . خواهر منم که سال آخر دبیرستانش بود . منم از روزی که شیلا اومده بود توی زندگیمون یه حال و هوای دیگه ای پیدا کرده بودم با این که زن داداشم بود ولی دوست داشتم پیشش بخوابم . از همون شب اول عروسی داداش .. شیلا هم یه توجه خاصی بهم داشت . هر وقت که پدر و مادر دبیر من خونه نبودند و خواهرمم بعد از ظهر ها می رفت به کلاسای تقویتی , اون میومد و وردل من می نشست . واسم آب میوه می آورد . از دخترا حرف می زد .. می گفت که زود زن نگیرم . شیلا خیلی حشری نشون می داد .. چون هر وقت که منو تنها می دید طوری میکاپ می کرد و به خودش می رسید که حس می کردم که می خواد خودشو بهم بچسبونه . حتی یه بار هم به یه حالت انفجاری رسیده بود که بهش گفتم زن داداش جای خواهر آدمه . وقتی طوری از روژاستفاده می کرد که لباشو بر جسته و هوس انگیز نشون بده بیشتر تحریکم می کرد . با همه اینا چون پای داداشم در میون بود بازم یه جورایی خودمو قانع کرده بودم که بی خیالش شم و از طرفی مهسای گلم هم بود که به وقت نیاز تامینم کنه .. ولی شیلا تن و بدن دیگه ای داشت . .. یکی دوبار هم زن داداش زیاده از حد بهم نزدیک شد ولی من ازش فاصله گرفتم . خودشو بهم نزدیک کرد .. ولی من ازش فرار کردم .. روز بعد من و مهسا خونه تنها موندیم .. دیدم خواهرم اون روز بد جوری به خودش رسیده .. خلاف همیشه که من برای سکس عجله داشتم اون داره خودشو به آب و آتیش می زنه که من اونو بکنم ..
-آفتاب از کدوم طرف در اومده مهسا ؟ !
-از همون طرفی که شیلا از خواب پا میشه . تو خجالت نمی کشی ؟ اون زن داداشته ..
-چیه مهسا به من چه اون داره اون جوری نگام می کنه . تازه اون زن داداش آدمه . جای خواهر آدمه ..
-یعنی تو همون کاری رو که با خواهرت انجام میدی با اونم باید انجام بدی ؟
-من که کاری نکردم ..
ولی عجب نگاه تیز بینی داشت این مهسا .. یک زن بود .. یک خواهر حسود .. مجبور شدم لباشو ببندم . کونشو روغن مالی کنم و با یه فشار اولیه طوری دادشو در بیارم که یادش بره به چی فکر می کرده . ولی بعدش با ور رفتن با سینه هاش و مالوندن اون و نوازش و بوسیدنش حالشو جا آوردم .. پس اونم متوجه شده بود .. . در حال کردن کونش دستمو گذاشتم روی کسش و با دو سه تا انگشتم طوری روی کس می کشیدم که اون حسابی وسوسه شه .. خیلی زود ار گاسمش کردم .. لباسشو تنش کرد و منم لباسمو پوشیدم و اومد کنارم دراز کشید و با هام درددل کرد ..
-عزیز دلم اون شوهر داره .. تازه هوای برادر شوهرشو داره .. این قدر کج خیال نباش ...
روز بعد در طبقه خودمون تنهابودم . مهسا رفته بود کلاس زبان و تا شب بر نمی گشت . شیلا اومد بالا . این بار خیلی سکسی تر از همیشه بود ..
-بیا پایین مهرزاد ..
-چی شده ...
-میگم بیا پایین ..
سابقه نداشت این جوری با هام حرف بزنه .. وقتی رفتم به اتاقشون , کفشمو آورد داخل و درو قفل کرد .
-یعنی چه شیلا ؟!..
بلوز و دامنشو در آورد و با یه شورت و سوتین روبروم قرار گرفت ..
-شیلا این چه وضعیه ؟! خودت رو بپوشون ..
-شاید تو یادت رفته باشه چی به من گفتی . ولی من یادم نرفته . گفتی که زن داداش همون خواهر آدمه ..
-خب درسته .. درسته ..
-حالا من می خوام که منو هم مث خواهرت بدونی . من دوستت دارم . می خوام مال تو باشم . می خوام از تن من لذت ببری . تو چرا ازم فاصله می گیری ؟ من دیروز تو و خواهرت رو دیدم که با هم چیکار می کردین .
انگار که آب سردی رو سرم خالی کرده باشن ..
-تو چی دیدی .. ما که کاری نمی کردیم ..
خندید و گفت آره ساعتشو بگم ؟ بگم کجا بودین ؟ ..
-تو همه چی رو دیدی ؟
-فکر نمی کنی این کارت خطرناک باشه ؟ برادر شوهرم .. من که تو رو جای داداشم نمی دونم . ..
چند تا سوتی دیگه هم دادم .. ولی بعدا متوجه شدم که بند آب دادم ویه دستی خوردم اون فقط صحنه های آخر بعد از سکس ما رو که لباس بر تن , همو بغل زده بودیم دیده ...
-شیلا تو تازه عروسی ..
-می خوام دو تا شوهر داشته باشم .. در اصل آدم با دوست پسرش بیشتر حال می کنه . تو نمی دونی این جوری چه لذتی میده !
-آخه من نمی خوام در حق داداشم نامردی کنم .
شلوار و شورتمو با هم کشید پایین و گفت نامردی چیه ؟ در این دنیا چیزی به نام نامردی وجود نداره . اولین دوست پسرم که عاشقش بودم منو گذاشت و رفت .. واسه هیچی نباید دل سوزوند . حال کن عزیزم . الان اگه شوهرم بره با یه زن دیگه خوش باشه من که حرفی ندارم ..