Art Cafe @cafee_art Channel on Telegram

Art Cafe

@cafee_art


اگر مايل هستيد
عكس،نوشته،شعر و نقاشى هاتون رو به اسم خودتون با كافه هنر به اشتراك بگذاريد تا دوستان هم از هنر شما لذت ببرند🌻
منتظرتان هستيم

باران كه مى بارد
تو در راهي...🍃🍁

ادمين:


@ahmadiseresht

Art Cafe (Farsi)

Art Cafe یک کانال تلگرامی است که برای علاقمندان به هنر و اشتراک اثار خود تأسیس شده است. با عضویت در این کانال با نام کاربری @cafee_art، شما می‌توانید عکس‌ها، نوشته‌ها، شعرها و نقاشی‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و از هنر خود لذت ببرید. این کانال جایی است که هنرمندان مبتدی و حرفه‌ای می‌توانند اثار خود را به نمایش بگذارند و از بازخورد دوستان و همتایان خود بهره‌مند شوند. پس اگر شما هم علاقه‌مند به هنر هستید و دوست دارید اثار خود را به اشتراک بگذارید، به جمع هنرمندان Art Cafe بپیوندید. منتظر شما هستیم! ادمین کانال: @ahmadiseresht

Art Cafe

21 Nov, 18:56


#کیک_کاکائوی من بدون فر😳😳😳

کلی شیرینی و کیک درست کن بدون اینکه فر داشته باشی عالیه اینجا همه آموزشهاش با فیلمه🎥مرحله به مرحله

آموزش انواع #کیک_نون_شیرینی خونگی خوشمزه وسالم فقط دراین کانال

آموزش #رایگان ازمبتدی تاحرفه ای

https://t.me/joinchat/AAAAAEUjbqSfSvbahq3xfQ

بیا اینجا قناد شو😄

Art Cafe

21 Nov, 17:25


عادت کردیم به چرب‌زبانی، چاپلوسی و لبخند و تعارف و دورویی و پدرسوختگی. حالا اگر کسی خیلی عادی این نوع "ملاحظات" رو در کلامش اِعمال نکنه، بنظرمون می‌رسه داره باهامون دعوا می‌کنه. آدمی بداخلاق و پرخاشگر و حتی مغرور و فلان‌فلان‌شده است. ولی نیست و خیلی هم معمولی، اما شفافه.

#معین_دهاز
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

21 Nov, 14:09


.
آرام بگیر قلبِ من. خون به رگ‌هایم می‌فرستی که کجا را بگیریم؟ که به کجا برسیم؟ نگاه کن، خبری نیست. خودت را خسته نکن. بگذار من‌ هم آرام بگیرم.

Art Cafe

21 Nov, 14:08


.
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

21 Nov, 13:14


.
از نشانه‌های گفت‌وگوی خوب اینه که تو به عنوان شنونده‌ی خوب نمی‌فهمی و می‌گی: یعنی چی؟
و او به عنوان گوینده‌ی خوب برات بیشتر شرح می‌ده.

Art Cafe

21 Nov, 13:13


.
▫️غمِ میرایی که رهایت کند

گفت: نمی‌خواهم طولانی‌تر باشم. می‌خواهم بیشتر باشم. این دو با هم فرق دارند. سودای جاودانگی ندارم، حسرتش را هم، اندوهش را هم. این دردِ جاودانگی مال جوانتر‌ها است. تو هم اگر داری، شاید چند سال بعد مثل من ببینی که نه، مسئله جاودانگی نیست، مسئله طولانی‌تر زیستن هم نیست، مسئله "آنِ جاودانه" و بیشتر بودن است.

گفتم: بیشتر بودن؟

گفت: محقَق‌تر بودن، شکوفاتر بودن، هرچه بیشتر احساسِ زندگی کردن، تا جای ممکن به فعلیت رسیدن، پُر زیستن. نمی‌شود. هرچه سعی می‌کنم‌ توضیحش بدهم نمی‌شود. غمِ میرایی که رهایت کند، چیزی که می‌خواهی چشیدنِ هرچه بیشترِ وجود است. نه اینکه کارهای بیشتری بکنی، نه‌‌. بیشتر بودن یک جور مالِ خود بودن و با خود بودن است، جوری که دیگر زندگی‌ات مقدّمه اتفاقی در آینده نباشد. زندگی‌ات صرفاً باشد و هرلحظه‌اش ببینی چطور می‌شود از این بدن و روان بهره برد و در آن قرار گرفت. نه، نمی‌شود. هرچه می‌گویم در نمی‌آید‌.

گفتم: زیستن در لحظه؟

گفت: هم بله، هم نه. آشِ ذهن‌آگاهی و زیستن در لحظه خیلی شور شده. گاهی دیگر نمی‌فهمم چه می‌گویند. بگذار از تجربه خودم حرف بزنم. برای من بیشتر بودن یعنی در نقاشی غرق شدن. دغدغه تکنیک نداشتن‌، دغدغه نگه‌داشتن نداشتن، دغدغه فروش نداشتن. من نقاشی می‌کشم تا آن پُریِ حین ابراز کردن و تجربه کردن را بچشم. همین. این یعنی بیشتر بودن. حالا یک ساعت دیگر باشد یا پنجاه سال..

#محمود_مقدسی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

21 Nov, 10:33


«شباهت چال‌گونه با ویروس موزائیک»

همین‌طور که چالگونه یه نقصه و موجب زیبایی صورت آدم‌ها میشه و علت ایجاد اون فلج بودن ماهیچه شیپوری هس در دنیای گیاهان هم یه نقصی وجود داره به اسم ویروس موزائیک که با ایجاد شیارهای سفید روی برگ‌ها موجب زیبایی هرچه بیشتر گیاهان میشه.


@cafee_art
.
.

Art Cafe

21 Nov, 08:45


برایم از خبرهای بد چیزی نگویید
نگویید دو پسر، پدرشان را کشته‌اند
نگویید پسر دوساله، از ترس کتک خوردن پدر، فرار کرده و از پله‌ها افتاد و خونریزی مغزی کرد و فوت شد
نگویید اینها را؛
نگویید در خیابانی در شهر
چادر زنی، گیر کرد به چرخ میکسر
و خودش هم رفت زیر ماشین و تمام شد.
بگذارید حال پاییز، خوب و شاعرانه بماند.
نگویید که امسال درختان انار را آفت زد
و خیلی از محصول، پای درختها، دفن شد.
بگویید باغدارها، خوشحال و امیدوارند.
انارها، به قیمت خوبی فروش شدند. 
باز هم غم انار خواهند خورد و برکت خواهد آمد
بگویید در جیب پالتوی که پارسال جمع کرده بودی،
چند اسکناس نه، چند دلار پیدا شد
و مادر اینجور وقتها بگوید: برکت کرده‌
برایم از خبرهای خوب بگویید
نگویید کارت بانکی زنی در صف نان
موجودی نداشت ...
بگذارید حال پاییز، خوب باشد
مثلا بگویید هیچ زنی، اندوهگین نیست.
سرزمینی که زن هایش شادند، زمین آبادی‌ست.
صلح است و امید...

#محبوبه_احمدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Nov, 06:30


بعضی‌ها که می‌پرسند حالت چطور است یا زندگی چطور می‌گذرد؟ می‌دانی که باید دست‌کم توی دلت بهشان بگویی: «به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن». آن‌ها نه نزدیکند و نه مایل به شنیدن گفتنی‌هایت. آن‌ها فقط دارند نقش‌شان را بازی می‌کنند. وانمود به صمیمیت قسمتی از زندگی‌شان است. لحن و کلام و کلمه‌هایشان را دیگر می‌شناسم و چهره‌شان که خالی از آن نوع عاطفه‌ای است که در صورت آدم‌های نزدیکت پیدا می‌کنی. آن‌ها با غم روزگار تو بیگانه‌اند و با شادی‌هایت بیگانه‌تر. تنها ناچاری که جواب سربالا بدهی و بگذری. آن‌ها در گذرگاه‌ها ایستاده‌اند، قلاب قلب‌هایتان هرگز در هم چفت نمی‌شود. می‌گذری و می‌مانند. می‌مانی و می‌گذرند. اگر چند تا از این آدم‌های بی‌حاصل که به برکه‌ای بی‌ماهی شبیه‌اند در زندگی‌ات رفت‌وآمد کنند، یاد می‌گیری که اعماق خودت را به خاطرشان نشکافی، حوصله‌ات را برایشان هدر ندهی و در تمنای شناختن و اشتیاق گفتن و گشودن نباشی. این هم قسمتی از حیات آدمی است. یکی از قسمت‌های حوصله‌سربرش.

#نعیمه_بخشی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.
.

Art Cafe

21 Nov, 05:17



می‌بینی؟ طوری در رنج‌کشیدن ماهر شده‌ای، که گاهی خودت هم زخم‌ هایت را از یاد می‌بری.
و اما عزیزم دیدی؟ دیشب هم صبح شد.

#حمید_سلیمی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

20 Nov, 20:05


.
.
حوالیِ تو دلتنگی چگونه است؟
اینجا که باران می‌زند...

Art Cafe

20 Nov, 20:01


.
.
به به چه بارون قشنگی میاد😌



یه بیت شعر بگید

Art Cafe

20 Nov, 16:11


.
گاهی تلخ
گاهی شیرین
گاهی شور
گاهی بی نمک
ما عوارضِ عبور از  اتوبان تنهاییمان را
یک دلِ سیر چشیده ایم

#عاطفه_افراز
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

20 Nov, 15:55


.
دشمنان برخی خودی هستند و برخی بیخودی
می‌برم گاهی از این دشمن به آن دشمن، پناه...

Art Cafe

20 Nov, 15:55


روز مرد مبارکِ مردان و پدران ایران‌زمین. مبارکِ پاهای بیش از حدِ توان دویده، ذهن‌های خسته، بدهی‌های تلنبار شده... مبارکِ هرآنچه احساسات که زیر بار سنگین مشغله‌ها دفن شد، هرآنچه ذوق، هرآنچه دلخوشی هرآنچه تفریح...
روز مرد مبارکِ چک‌دارها، بدهکارها، دوشیفت کارکن‌ها...
روز مرد مبارکِ مردهای مرد، زن‌های مرد، آدم‌های مرد...

#نرگس_صرافیان_طوفان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

20 Nov, 13:11


از کدام آغوش به تو می‌شود رسید؟
مرگ؟
زندگی؟
خواب؟
حرفی بزن
دارم تمام می‌شوم.

#علیرضا_اطلاقی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

20 Nov, 10:31


#بساز
ما آدمای بسازی هستیم
با نداری، خونه ساختیم
بی دارو، با درد ساختیم
با خالی، با نون ساختیم
ما با نرفتن، با سفر ساختیم
ما با گریه، با حموم ساختیم
ما با بله، با نه ساختیم و با بی چاره گی، چاره ساختیم.
ما با خیلی چیزا ساختیم که خودمون خراب شدیم
انگار هر بار یه تیکه آجر از ما برداشته شد، تا بذاریمش یه چیزی بسازیم
اگه ماشین زیر پامونو نگاه کنین، فرش کف خونه هامونو، واریزی بیمه هامونو، کوله ی بچه هامونو، جا گوشتی فریزرامونو، کوک کنار کفشامونو، با نخوابیدن، بادویدن، با رنجیدن با سیلی با وام، قرض، قسط، با یه چیزایی که به خوردمون دادن به اسم صبر و قناعت و اجر و پاداش، ساختیمشون چون، بساز بودیم.
ما با بی برقی، بی آبی، بی خوابی، بی خاکی، بی دریاچه ای، بی ثروت ملی ای،  بی حقوقی، بی آتیه ای، بی انگیزه ای، بی مرامی و بی تدبیری، بی هدف، به بی کفنی رسیدیم بی لذت، بی فایده، چون بساز بودیم
آدمای بسازو اذیت نکنین که میذارن میرن
ولی ما با همون عشق وطن ساختیم و نرفتیم
آدمای بسازی که جایی برای رفتن ندارن، یه روزی یه جایی برای خودشون سکته می‌سازن و میرن برای همیشه، بدون اینکه طعم زندگی رو چشیده باشن، با دستای مریض و پاهای پوک و قلب سیاه و شونه های بی آجر .


#ملیحه_ رکمن زاده
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

20 Nov, 08:31


می دونی پروسه حماقت از کجا شروع میشه...؟
از جایی که طرفت روت بالا میاره
و تو فکر می کنی
با محبتِ چند برابر می تونی
نگهش داری...

#پریسا_زابلی_پور
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

20 Nov, 06:30


از دستت  رفته ام 
عشق ، گل های پشتی حیاط خانه ات نبود
که هر وقت چمدانت 
از هوای رفتن ورم می کرد
آن را به همسایه ها بسپاری

تو ویرانی و من ویرانه تر 
تو آواری و من آواره تر 
دیگر به فکر سنجاق کردن
این دو قلب زرد مقوایی نباش      
آن کس که برای نجات خودش
دل به دریا می زند ، اگر روزی برگشت 
از او فقط یک لاشه روی دست می بینی و هیچ   

#ناشناس
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

20 Nov, 04:04


.
سلام بر او
که گمان می کردیم
پایانی است بر دلتنگی ها
ولی آغازی شد
بر یک دلتنگی بی پایان…

#مهدی_فیض
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

19 Nov, 19:01


.
زندگی منو خسته نکرد
تغییر ادمایی که بهشون اعتماد داشتم
   خسته کرد...

Art Cafe

19 Nov, 19:00


در این روزهای واپسین دردانه پاییز، دلم بیشتر از همیشه سکوت می‌خواهد. سکوتی محض مثل وقتی‌ که به اعماق آب میروی. مثل غرق شدن. همه چیز تاریک و تاریک تر می شود. ساکت و ساکت تر. در حجمِ  بی‌ انتهایِ  تنهایی‌‌هایم، می‌خواهم هنوز تنهاتر از این باشم. چیزی که در من رخنه کرده، باید مرا ترک کند، تا با خیال راحت بنشینم پشت پنجره و در سکوت خیابان و آدم‌ها را ببینم و به هیچ چیز دیگری فکر نکنم. به هیچ چیز جز اتفاق‌هایی‌ که قرار نیست بیفتند. به هیچ چیز جز تنهایی‌ای که عمیق‌تر می‌شود. قبل‌ترها گفته بودم، وقتی آدمی با تنهایی‌اش اینطور کنار آمده باشد، احتمالا دارد با یک آدم دیگر در دلش زندگی می‌کند...

#ناشناس
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

19 Nov, 18:47


آموزشگاه #رایگان قنادی

#آموزش کیک بدون فر🥧
#آموزش انواع شیرینی_دانمارکی...😋
#کیک قاشقی🥮
#تزیین کیک تولد🎂
#کیک_قابلمه_ای
🔴آموزش باتمام مراحل ازمبتدی تاحرفه ای😍😍👇👇فقط دراین کانال

زود بزن رولینک تاباطل نشده👇👇

https://t.me/joinchat/AAAAAFesqo_owbihP3zkUw

بیا اینجا #قناد شو☝️☝️😋😋

Art Cafe

19 Nov, 14:17


.
من در پستوی نوشته‌های گفته نشده‌ام؛ سکوتم. همچون غباری در طاقچه، چشم انتظار. مِهی نشسته بر مردمک پنجره. همه چیز را می‌دانم. اما گفتنش چه فایده؟

Art Cafe

19 Nov, 13:45


.
نقدینگی سرکه را قرض‌داده‌ام به حلوای فردا
فردا می‌خواهد سرسرای رز قرمز باشد
یا سینی روی گور  و سالن گلایل

Art Cafe

19 Nov, 09:50


غم‌انگیزترین شکل دلتنگی، دلتنگی برای نسخه‌های قدیمی‌تر خودت است؛ چون می‌دانی که دیگر سراغت نمی‌آیند و حتی گاهی که از سر تصادف چیزی تو را به تصویر محوشان برمی‌گرداند، باز می‌بینی که جزییاتشان را فراموش کرده‌ای. مثلاً نوجوانی‌ پرحوصله‌ات را یادت هست که می‌توانست شش ساعت بی‌وقفه کتاب بخواند و حتی فراموش می‌کرد چراغ اتاق را روشن کند تا بعدها ضعف بینایی نگیرد، ولی فراموش کرده‌ای که چطور کلمات را در ذهنش می‌بلعید و میل به خیالبافی‌اش را جان‌دارتر می‌کرد. با اینکه هنوز به اندازه آن دخترک شانزده ساله کله‌ام پر از کلمه و مغزم در احاطه‌ی ابرهای تخیل‌ است؛ اما چیزهای بسیاری از جهان خودم را فراموش کرده‌ام. انگار گذشت سال‌ها، لایه‌های حافظه‌ام را به تصویرهایی تقلیل داده که امنیت اکنون و ثبات این لحظه را فدای چیزهایی کنم که زمانی در من بوده‌اند و حالا نیستند. اما من انگار آن نسخه‌های کم‌سن‌وسال‌تر و بی‌تجربه‌تر خودم را به خویشاوندانی تبدیل کرده‌ام که مثلاً در خلال جوانی از سر بی‌احتیاطی و حماقت از دست داده‌ام. ولی حالا فرصت دارم آثار باقی‌مانده‌شان را مرور و در گرمای محو یادآوری‌ها و تداعی‌ها، دلتنگی را مزه‌مزه کنم. دور زدن حافظه و ساختن قصه‌های نیمه‌واقعی و نیمه‌خیالی، شاید از آن دست خصلت‌ها باشد که در هر نسخه از من، به‌جای پس‌نشستن بزرگ‌تر شده و چه کسی می‌تواند برای این چیزها از خودش خجالت‌زده شود؟

#نعیمه_بخشی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

19 Nov, 08:31


اگر میخواستم میتوانستم به‌دستش بیاورم. ولی کسر شأنِ خودم میدانستم برای داشتنِ چیزی از جنسِ این دنیایی که سر تا پایش برایم بی‌ارزش است دست‌وپا بزنم.

#حمید_باقرلو
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

19 Nov, 06:30


اشتباه بود که فکر می‌کردم
دوستت دارم نان شب است و
ذکر مقدس روز
و تبِ عشق مُسری‌ست.

اشتباه بود که فکر می‌کردم
از یک دانه بوسه می‌شود
هفتصد دانه بوسه درو کرد
و از یک «دوستت دارم»
هزار «من بیشتر.»

#مریم_وحید
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

19 Nov, 03:31


گنجشک‌ها
روزه‌ی سکوت گرفته‌اند و
چلچله‌ها
زبان به کام
بی‌تو
موج هیچ رادیویی بر فرکانس شادی نیست
برگرد و
بپیچ نسخه‌ی ثانیه‌های خسته را

#پروین_رضائی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

18 Nov, 21:15


.
خدایا  "آخیش" های زندگیمون رو زیاد کن.

Art Cafe

18 Nov, 19:50


.

Art Cafe

18 Nov, 19:49



وطن هر کسی فرق می‌کند..
و من معتقدم وطن جایی‌ست
که خیالِ آدم در آن راحت باشد.
می‌خواهد گوشه‌ی اتاق باشد،
پشت اجاق گاز در آشپزخانه،
لابه‌لایِ صفحات کتاب،
کنار بوته‌ی گلی روییده در باغچه
آغوش مهربان عزیزی
یا جایی که بوی سیاست ندهد.

#عرفانیات_یک_دیوانه
#مریم وحید
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

18 Nov, 19:01


.
تا اطلاع ثانوی
تموم پروانه‌هایی
که وقتی ذوق میکردم
تو دلم پرواز میکردن، مردن 🦋

Art Cafe

18 Nov, 19:01


گاهی دلم می‌خواهد از دست خودم زار بزنم و عاجزانه از خودم خواهش کنم که حساس نباشم و به مسائل و کلمات و رفتارها، بیش از اندازه دقت نکنم. ولی حقیقت این است که من زیاد حساسم و زیاد دقت می‌کنم و زیاد غصه می‌خورم؛ برای مسائلی که خوب که دقیق شوی، اهمیت چندانی ندارند...

#نرگس_صرافیان_طوفان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

18 Nov, 14:58


ما بزرگ شده های این سفره ها هستیم،بحث کم و زیاد نیست .
تجمل و سادگی را هم کنار بگذار
ما بچه های ،سفره های نان حلالیم
نان زحمتکشی پدران مان ،نانی که بدعایی و حق دیگری دنبالش نبود .
ما بزرگ شده های سفره های برکتیم

#عادله_زمانی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

18 Nov, 12:32


.
نوشتن نعره‌ی بی‌صداست ..

Art Cafe

18 Nov, 12:31


آسوده کس نشد ز بلایای زندگی
جز آنکه دیده بست ز رؤیای زندگی

ما مرد زندگی که نبودیم، آمدیم
چندی کنیم سِیر و تماشای زندگی

دانی چه بود حاصل یک‌عمر رنج ما؟
رسوای زنده ماندن و منهای زندگی!

بازیگران صحنه‌ی عمریم و در جهان
خالی‌ست در میانه‌ی ما جای زندگی

ما سرسپردگان قضا و قَدر، کدام
سهمی گرفته‌ایم ز دنیای زندگی؟

تا ما اسیر رنگ شب و روز مانده‌ایم
مشکل بُود تصوّر معنای زندگی

با پندهای شیخ، عوض کرده‌ایم ما
نقدِ کنون به نسیه‌ی فردای زندگی

آن زندگان که سر به سر اختران نهند
گر زندگی کنند چو ما، وایِ زندگی

صاحب‌دلی کجاست که خواند به یک نگاه
در اشک ما، حکایت گویای زندگی...

#رحیم_معینی_کرمانشاهی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

18 Nov, 11:06


(سیاه درویشان  )

آنفلوانزای پرنده ها که رسید
شکار مرغ‌های مهاجر ممنوع شد
گفتم که لااقل امسال
پرنده‌های بیشتری بازخواهند گشت
و حالا اینجا ایستاده‌ام
کنار مرداب
سیاه درویشان
جنازه ی قوها
روی دست‌های آب
تشییع می‌شود

#حمیدرضا_اقبالدوست
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

17 Nov, 06:31


لطفا خبرهای خوب بنویسید. خبرهایی که حال آدم‌ها خوب شود. مثلا بنویسید دیشب دختر حاجاقا توکلی را با پسر احمدآقا شیرینی خوردند. یا مثلا زن آقاعلی قصاب، دو ماهه بارداره. ازین خبرهای حال خوب کن بگویید. بگویید دم در حیاط خانه کوچه بالایی، یک کپه اسپند دیده‌اید با شش تا کپه نمک دور تا دورش! که یعنی صاحب آن خانه، صاحب فرزند پسری شده! اصلا همین‌ها را بنویسید. نیما و خانمش خانه خریدند. عروس حاج‌آقا فخار، زایمان کرد دوقلو؛ دختر زهرا خانم رفت خانه بخت؛ بنویسید فرانک از آنسوی دنیا، بعد هفت سال برگشت. بنویسید فرهاد از رفتن، منصرف شد چون یک پیشنهاد کار عالی داشت. از خانه خریدن اقای محمدی و خانواده اش بنویسید.
خبرهای خوب‌خوب! اصلا خبرهای ناخوب قدغن است. جریمه دارد.
بنویسید انار و زعفران‌ ایران رسید. پرتقال و نارنگی برداشت شد. بنویسید باغ اکبرآقا دو برابر پارسال محصول داشت. زاینده‌رود جوشید. ارومیه زنده شد. بنویسید زندانها به دانشگاه و کارخانه تبدیل شد. بنویسید احمدآقا موتورش را فروخت و ماشین خرید. بنویسید دوقلوهای مستاجر خانه کوهسنگی دو را، در کلاس اول ثبت‌نام کردند. تخم‌مرغ دانه‌ای دو تومان شد. حاج اکبری رفت دندان‌پزشکی و می‌تواند نان بخورد‌. آقای محمودی وام‌ش را پرداخت. زمین ها گل زیاد دادند. انارها را امسال به قیمت خوبی فروختند باغدارها راضی اند...
بنویسید هوا خوب است و آسمان آبی؛ حال همه ما خوب است. خوب خوب...

#محبوبه‌_احمدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
..

Art Cafe

17 Nov, 04:09


.
آواره آدم بی‌خونه نیست
آدم بی قصه‌ست.

Art Cafe

16 Nov, 18:33


در نزد ضعیف، یا معین الضعفاست
در نزد غریب، یا غریب الغرباست
اینجا همه حاجت از رضا می گیرند
این صحن و سرای طوس، حج فقراست
اگه دلت هوای امام رضا رو کرده این کانالو ازدست نده بیا زیارت مجازی

🌙🌙کانال امام رضا 🌙🌙

https://t.me/joinchat/oepDJlmUh9o1NjY0
https://t.me/joinchat/oepDJlmUh9o1NjY0

Art Cafe

16 Nov, 18:31


.
بقول سید علی صالحی

من چندان بی‌چراغ زیسته‌ام
که شخصیتِ روشنِ شب
اَنیسِ من است

Art Cafe

16 Nov, 12:07


می‌شود یک عمر به تو فکر کرد
می‌شود یک عمر از تو نوشت
می‌شود برای تو
قلم شکست و مُرد
ای مرد عزیز
ای غم ممنوع 🚫
اما روز
در جیب گشادش  فکرهای مجاز و ضروری بسیاری را چپانده‌است
با قلمم باید سررسیدها را در  حساب دخل و خرج سیاه کنم
و فکر کنم به باقیمانده‌ی  موجودی
و باقی مانده‌ی ماه  🌙
تو را مثل یک دستمال ابریشمی گلدوزی‌شده در تاریک‌ترین زاویه‌ی  کمد نگه‌می‌دارم
و شب با یاد تو چهره‌ی آسمان را
گردگیری می‌کنم‌

#رضوان_نوابی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

16 Nov, 10:31


دیگر بس است
من حساب کرده ام
تمام ملافه ها
باندها
پارچه های سفید
برای پانسمان زخم های زمین
کافی نیست

#حمیدرضا_اقبالدوست
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

16 Nov, 08:50


از صبح چند باری صدای سوت در گوشم پیچیده بود. گوگل کردم: دلیل سوت کشیدن گوش. منتظر بودم مثل همیشه که نشانه‌ای از بیماری را جستجو می‌کنی، بدون فوت وقت بحث را به سمت سرطان و تومور مغزی ببرد و اعلام کند حدوداً یک ربع الی بیست دقیقه به پایان زندگیت مانده و بهتر است همین حالا حلوا و سنگ قبرت را سفارش دهی. اما این بار غافلگیرم کرد و با کانسپت جدیدتری روبرو شدم: «سوت کشیدن گوش در علوم غریبه»

ویدئویی را باز کردم که در آن پسرکی کم سن و سال با سبیلی پراکنده پشت لب با جدیت سوت کشیدن گوش را به حضور ارواح در اطرافت ربط می‌داد. معتقد بود روح در این وضعیت قصد ایجاد ارتباط دارد اما ما آن را فقط به شکل یک سوت آزارنده می‌شنویم.

روز خوبی برای معاشرت نبود. سرم از ترافیک و گرمای بی دلیل پاییز درد می‌کرد و حوصله حرف زدن با یک آدمِ مرده را نداشتم. حتماً می‌خواست از زندگی قبلی و وضعیت فعلی‌اش شکایت کند و بگوید دنبال راهی برای برگشتن به این دنیا می‌گردد و می‌خواهد این بار بهتر زندگی کند. من هم باید بهش اطلاع می‌دادم که در حال گول زدن خودش است و بعید است زندگی دومش فرق چندانی با قبلی داشته باشد. بعد احتمالاً عصبانی می‌شد و می‌گفت جوانک زنده‌ی احمق! تو چه از زندگی مرده‌ها می‌دانی؟

باید چه می‌کردم؟ توی اینترنت آگهی استخدام جسم می‌دادم و می گفتم دنبال کسی می‌گردم تا بدنش را در اختیار یک روح کارتن خواب قرار دهد تا او بتواند به این دنیا برگردد و یکبار دیگر در رشته‌ای که بهش علاقه دارد درس بخواند، حرفه محبوبش را دنبال کند، دنبال افسانه نیمه گمشده نگردد و فقط عاشق کسی شود که خنداندن او را بلد است و می‌تواند شانه‌های یخ‌کرده‌اش در شب شومی که خیال می‌کند سحر ندارد را گرم کند؟

خوشبختانه گوشم دست از سوت کشیدن برداشت. احتمالاً روح ناامید شده و رفته بود روی پاهای نداشته‌‌ی خودش بایستد. حالا شاید بتوانم ویدئویی بسازم و در آن روش‌های نادیده گرفتن اشباح پیرامون را تدریس کنم.

#آنالی_اکبری
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

16 Nov, 06:31


.
وﮔﻔﺖ :دوﺳﺘﯽ اهل اﻳﻦ زﻣﺎﻧﻪ را ﭼﻮن ﺧﻮردﻧﯽ ﺑﺎزار ﻳﺎﻓﺘﻢ، ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮش، ﺑﻪ ﻃﻌﻢ ﻧﺎﺧﻮش .

#تذکره‌الاولیا

مالک دینار هم در زمانه خودش از طریقه دوستی گله داشت..

Art Cafe

16 Nov, 06:30


.

آرام دوستت دارم ،،
آهسته دلتنگی ات را گریه میکنم
و این اتفاق
مرا بی صدا خواهد کشت ،،،


#اڪرم__نورانی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

16 Nov, 04:10


خاک پایش خواستم شد، باز گفتم: زینهار /    من بر آن دامن نمی‌خواهم غبارِ خویش را...

می‌خواستم خاکِ پای او گردم اما با خود گفتم: زنهار و برحذر باش از اینکه بخواهی غبارِ غم و اندوه را بر خاطر او بنشانی!!

آقا اصلا خاکِ پای یار شدی، گرد و غباری که به دامنش می‌شینه را چون میکنی!؟

#سعدی_شیرین_سخن
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

15 Nov, 18:34


.

دهانم از حرف‌هایی که باید می‌گفتم اما بلعیده‌ام‌شان، پر شده است.

Art Cafe

15 Nov, 18:34


عادت کرده‌ایم
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان ناگهان می‌پرد
و یک روز
آنقدر صبح می‌شود
که برای بیدار شدن
دیر است...

#لیلا_کردبچه
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art

Art Cafe

15 Nov, 12:31


.
آن لحظه
بنده ی آن لحظه ام
که زبان مادری ام خلاصه می شود در زل زدن به آواز پرنده
که بر شاخه های منعطف به سیم خاردار،
حیاط بیمارستان روانی را
با آوازش تسلی می دهد

#حسن_خدابنده
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

15 Nov, 10:44


زنده ام
نه از جانی که مانده
که از استخوان های لجبازی که،روی هم ایستاده اند....
چه بخت شومی
همین بود زندگی !؟؟؟


@cafee_art
.

Art Cafe

15 Nov, 08:46


رنج ما را دو تکه می‌کند. وقتی کسی‌ که رنج می‌کشد، می‌گوید،خوبم... خوبم، به این دلیل نیست که حالش خوب است. برای این است که خودِ درونش به خودِ بیرونش فرمان داده که واژه‌ "خوبم" را به زبان بیاورد. او حتی گاهی‌اوقات اشتباهی می‌گوید: خوبیم. دیگران فکر می‌کنند که خودش و اطرافیانش را می‌گوید. ولی این‌طور نیست. او دو تکه‌ خودش را می‌گوید؛ خودِ آسیب‌دیده و خودِ نماینده‌اش. نماینده‌ای که برای مصرف عمومی مناسب است. رنج، آدم را دو تکه می‌کند تا کسی را داشته باشد که برایش درد‌ و‌ دل کند. کسی‌که در دلِ تاریکی کنار او بنشیند؛ حتی وقتی دیگران تنهایش بگذارند...

#پورعبادی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

15 Nov, 06:31


بگو...
بگو حالمان خوب است، بگو غمگین نیستیم، بگو هیچ اتفاق بدی نیفتاده و دنیای ما سیاه نیست...
بگو خوبیم، بگو در جوار انسان‌های شریفی زیست می‌کنیم. بگو سیاست، نیمی را شکار و نیمی را شکارچی نکرده.

بگو حال زمین خوب و زمان خوب است، هوای آسمان خوب است، ما خوبیم... مثل روزهای بچگی چیزی نمی‌فهمیم.

#نرگس_صرافیان_طوفان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art

.

Art Cafe

15 Nov, 04:36


.
.
میگه بین جان منو پیراهن من فرقی نیست
هر یکی را که برایت بکنم میمیرم...

Art Cafe

14 Nov, 19:15


.
از خودم معذرت می‌خوام
بخاطر تمام وقتهایی که سانسورش کرده‌ام. تمام وقتهایی که نادیده‌اش گرفته‌ام، نشنیده‌ام حرفهایش را و یکی دیگر شده ام برای خوش‌آمد دیگری! از خودم پوزش می‌طلبم برای لحظاتی که گفته‌ام: هیس! ساکت! تو حرف نزن! و گذاشته‌ام دیگران بگویند و نشسته ام پای صحبت‌هایی که مال من نبوده اند.

Art Cafe

14 Nov, 19:15


.
خطاب به کودک درونم!
متاسفم از اینکه نتونستم به تو عشق بدم....

به کودک درونتون چی میگین؟

Art Cafe

14 Nov, 14:59


.
پا در کفش خیالت میکنم
آنقدر در کوچه های خاطرات
پرسه میزنم
که تاول تنهایی سر باز میکند
از باران حسرت
خیس میشوم
اما
چتر دلتنگی‌ات باز نمیشود.

Art Cafe

10 Nov, 06:30


گفت: بیشترِ زن‌ها از جنگیدن و قوی بودن بیزارند، تو چی؟ گفتم: من دلم می‌خواهد قوی باشم، لباس رزم بپوشم، از خانه بزنم بیرون، فاتح جنگ‌های بسیاری باشم، به خانه که بازگشتم در آغوش امن و گرم مرد عاشقی پناه بگیرم.
من دلم می‌خواهد قوی‌ترینِ جهان باشم و ضعیف‌ترینِ یک نفر...
من دلم می‌خواهد یک نفر باشد در میان آدم‌ها که در بی‌رحم‌ترین حالات من، کودک معصوم و بی‌پناهی را ببیند که دلش آغوش امنی خواسته برای پناه بردن و گریستن.
من دلم می‌خواهد حتی اگر حق با من نبود، یک نفر همیشه و همه جا حق را به من بدهد.
من دلم می‌خواهد یکی باشد؛ آنقَدَر شایسته و امن؛ که نیمه‌ی ضعیف و ظریفم را به او نشان بدهم و نیمه‌ی جسورم را به آدم‌ها...

#نرگس_صرافیان_طوفان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

09 Nov, 19:16


یاداشتهای روزانه
چیست که امروزه وقتی به کسی سلام می ‌کنی احساس غریبه می دهد
ونمی تواند طرف مقابلش
زبان اطراف رابفمهد
به آنها سلام نمی کند
ودیگران هم او را در کف ترازوی جواب نمی دانند
تنهایی
عشق
زادن نیست صدای مرگی است در دالان بی کسی
مرگ
تنها گزینه برای انتخاب بودن نیست
شعریت نا تمام برای نسل های آینده
سلام
برای دیدن نیست
برای
آنکه نمی شناسمت
برای دردی است که بقول
امه سزه
برای( نشناختنت سرود می خوانم)
برای ندیدنت جان می کنم
وبرای
انسانیت با
تو وداع می گویم
آنان  را که دوست میداری
شریفند
واز آنها که بیزاری
در بیهودگی نیستند
شايد
ترانه ای
شعری
بهانه ای
روزی برای ماندن کنارشان
باشی

#غریبه
#ناشناس
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

09 Nov, 18:56


💣‌ منبع آهنگای بمب ترکی 🧨😍👇
👈‌ باهاشون میرید فضاااااا ⭐️🚀

https://t.me/+S0oJ0nsqjwS0d1iv
https://t.me/+S0oJ0nsqjwS0d1iv
تمام آهنگا با ترجمه فارسی
🎸آهنگاااش دیوونت میکنه

https://t.me/+S0oJ0nsqjwS0d1iv
https://t.me/+S0oJ0nsqjwS0d1iv

🎞
کلیپ های زیبا و عاشقانه🎞💞
🎬ویدیو مسج های لاو💋و🎬
🎥کلیپ های داغ 👅 اینستاگرااام🎥

Art Cafe

09 Nov, 13:16


توی گلدان با نگاه پشت قاب پنجره
در هوای رد شدن هر روز می‌کارم تو را


#مرتضی_روانخواه
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

.

Art Cafe

09 Nov, 12:02


زندگی سر خوردن یک قطره روی شیشه هاست
ریختن، خاصیت چشمان عاشق پیشه هاست

دل سپردن سخت، اما دل شکستن سخت تر
عشق مثل تکه سنگی در میان شیشه هاست

اینکه آهو ماده ای در دشت، گرم دلبریست
اینکه شیری زخم خورده لابه لای بیشه هاست

می توان تنها به مویی بند بود و تکیه کرد
سرو هم با آن بلندی پایبند ریشه هاست

کوه کندن یا که دل کندن، چه فرقی می کند؟
آخر افسانه ها وقتی به دست تیشه هاست...

#امیر_نقی_لو
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

09 Nov, 10:45


آخرین نامه‌ات، همان که چون رستاخیزی بود، لبریز خوشی و حرارتم کرد. من هم دوستت دارم، ای دلیر من…
با عشقی که همه‌ی رنگ‌ها و تمام قدرت‌ها را در خود دارد؛ عشقی که هم هوشیار است و هم نابینا، هم خردمند است و هم آشفته.
بی تو چه کنم؟

#کامو
بیگانه‌ی محبوبم.

@cafee_art
.

Art Cafe

09 Nov, 08:48


«تا مدت‌ها دل‌شکسته بودم، دل‌شکسته. این‌ کلمه رو توی اون دفتر‌چه‌‌ات بنویس، دل‌شکستگی مثل غصه نیست که شب بخوابی و صبح بیدار بشی و تموم شده باشه، دل‌شکستگی مثل تجربه‌ی یک مرگه، از دست دادن و تنها شدن، دل‌شکستگی تجربه‌ی از دست‌دادنِ تکّه‌های بزرگی از قلبه.»


فاصله
#ریموند_کارور 
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

09 Nov, 06:30


از تمام آن شهر دور، یک چهارم پنجره‌ی اتاقت اگر سهم من بود. می‌شد چیزی، مثل یک بادِ به‌موقع یا یک بارانِ خاطره‌باز به خاکستری این آینه که از صورت من افتاده است، اضافه کرد تا من دوباره به ملاقات خودم علاقه‌مند شوم. یا اگر برای چند ساعت، نصفِ نصفِ میز چوبی زیر دستت مال من بود، تمام کتاب‌های شعر بالینی‌ام را روی هم می‌گذاشتم، و از تو می‌خواستم با چشمان بسته یک کدامشان را بیرون بکشی و صفحه‌ای را اتفاقی باز کنی، تا من به جای شام و ناهار و صبحانه‌ام کلمات مبارکش را در دهانم بچرخانم. اگر از روی در اتاقت کلیدی داشتم با یک نخ کنفی از گردنم آویزانش می‌کردم تا همیشه خاطرم باشد که روی همین زمین دلسرد هم بهشت کوچکی پیدا می‌شود. اگر یک دسته‌ی کیف سفرت را به من می‌دادی، ثابت می‌کردم سفر یک جغرافیای عجیب و دورازدسترس نیست، #سفر فقط و فقط #همسفر است.

قبیله لیلی
#عباس_مهرپویا
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

09 Nov, 03:39


.
فارست گامپ : « مامانم همیشه می‌گفت قبل اینکه حرکت کنی باید گذشته رو پشت سر بگذاری.»

🎞️ Forrest Gump - 1994

Art Cafe

08 Nov, 20:11



فراموش می‌شویم.
مثل تمام زمستان‌هایی که برف نبارید.

Art Cafe

08 Nov, 20:10


ای انسان ای ملبس به رنجی مداوم
جایی در زمان شادی‌ات، ناگاه به یاد خواهی آورد که قلبت زخمی قدیمی دارد! تو نمی‌خواهی ولی او زخمش را نشانت می‌دهد، تو از خنده سرمستی ولی غم راه گلویت را می‌بندد.
به خانه‌ات که برگردی، لبخندت را روی طاقچه‌ی اتاقت میگذاری و با رنجت تنها می‌شوی!
به خودت، به غمت، و به شادی‌های کوچکی که قلبت را آرام می‌دارند نگاه میکنی.‌
چه تضاد عجیبی است بین ما.
یکی‌مان میل به زندگی ندارد، صبوری‌اش خستگی دارد. دیگری رنجور است، آغوشی می‌خواهد تا چاره‌سازش شود. و آن یکی می‌خواهد برقصد، آواز بخواند و لبخند بزند!
چه هیاهوی غریبی است در میان جمع کوچک ما...
و شب، این ساعت از پای درآمدن، با چشم‌های ریز و درشت بیشمارش، سوسو زنان به ما نگاه می‌کند و می‌خواهد تسکین باشد، تسکین دهنده‌ی ناملايماتی که دیده نمی‌شوند، برای کسی که نمیداند تنش خسته است یا قلبش.

#یادداشت_های_شبانه
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

08 Nov, 14:37


صبوری
راه زیبای  ماندن است
برای هر لحظه
که بیادت بودم

من در رویای همه شبانه  های بی تو
خواب  مرگ میدیدم
خواب لحظه ای که
باتو
یادم رفت

#مهران_مهربانی_فر
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

08 Nov, 13:08


.
کسی را میشناسم که با سایه خود درد و دل میکند
چه رنجی  میکشد او...
وقتی هوا ابریست ..

Art Cafe

08 Nov, 11:06


.
یک نسل کامل برای قدرتمند کردن زنان تلاش کردند، اما فراموش کردند به مردان یاد بدهند چگونه با زنان قدرتمند زندگی کنند...یک نسل کامل برای قدرتمند کردن زنان تلاش کردند، اما فراموش کردند به مردان یاد بدهند چگونه با زنان قدرتمند زندگی کنند...

Art Cafe

08 Nov, 09:37


قفس تنها بود
فکر می کرد
کاش پرنده ای کوچک
پرنده ای کوچک حتی
می توانست تنهایی اش را پر کند.


#مرتضی_محمودی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art

Art Cafe

08 Nov, 08:35


_
چون عطر کتاب خوانده نشده
مشامم را پر می کرد
هر بار بیشتر
دلواپس جملاتی می شدم
که عطر تمام زنان جهان را می داد
در هر برگش
چهره ی زنی بود
 که
سرخی  لبانش
به سوزش چشمانم می افزود!
گاه دستی 
روی کلمات عاشقانه
به صورتم سیلی می زد ..

برگی تا خورده
شعری نیمه برهنه
  
درآخرین برگ کتاب
زنی  
در آینه
جان می داد .

#م_ب_آهو"
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

08 Nov, 06:30


زن‌متکدی دستش را بسمت مرد دراز کرد،مرد با بی‌حوصلگی دستش را پس زد و با فریاد بر سرش وی را راند .
و من به آن اندیشیدم که هرچه را با تمنا و التماس بخواهی ،بی ارزش ست .تحقیر کننده و پست است .
خواه اندکی پول باشد خواه ذره ای عشق

#عادله_زمانی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

07 Nov, 14:43


آنجا چه می‌کنی
در خانه‌ای که آینه‌ای نیست؟
گیرم که شش جهت آینه
          آه
زیباییِ‌ جوانیِ‌ بی‌وقت.


#حسن_عالیزاده
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

07 Nov, 13:40


نوشته بود
من‌ دو نفر هستم، یکی که می‌نشیند اینجا
و یکی که با خیال می‌رود آنجا

مثلا حالا من اینجا هستم، دیشب هم اینجا بودم، شب قبلش هم، من همیشه ساکن هستم. مثل تک درختی سبز، در باغی خزان زده! که پای رفتنش لنگ می‌زند، اما باد برگی از هزاران برگش را می‌برد. به کجا!؟ راستش نمی‌دانم!
ولی این را فهمیدم آن بخشی از من که با خیال راهی می‌شود، به هنگام رفتن مغموم است و دلشکسته! اما هنگام برگشتن سبک‌بار است.
دیشب وقتی دیوان حافظ را باز کردم، آمد:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها...

حالا آن بخشی از من، مثل هرشب راهی می‌شود که برود، حالش را می‌بینم اما دلش را نه. رفتنش را نگاه میکنم، و بعد که از نظرم ناپیدا شد، با این خودِ مانده‌ی اینجا، تانگوی یک نفره‌ای را میرقصم، باشد که شبی بدور از تلاطم موج‌ها و طوفان‌ها سبک‌بار ساحل باشم..


@cafee_art
.

Art Cafe

07 Nov, 10:53


تنهایی‌ات را بر هم می‌زنند تا خودشان مدتی تنها نباشند،پس از مدتی به خودت می‌آیی و می‌بینی
لباسی شده‌ای اسیرِ بادهایِ وحشی!

#محمد_همایون.
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 19:18


.
قلب آدم مثل قبر فقط جای یک نفره حالا چه کنار هم باشن چه نباشن...

مد شده قبرها رو انگار چند طبقه میسازن ...

Art Cafe

02 Nov, 19:12


💋اووففف💦🔞 بعد چند ماه کانال کلیپ تورکی  داره رو پیدا کردم😍🙌👇

جدید ترین آهنگای تورکی ‌/ همراه با رقص و دابسمش دخترای خوشگل ترک 😍🎸🕺

https://t.me/+S0oJ0nsqjwS0d1iv
https://t.me/+S0oJ0nsqjwS0d1iv
ڪــلــیــپ های رقــــص شاد آذری💃💃
آهنگ آهنگ جدید 🎸🎻🎺 آهنگاااش دیووونت میکنه

Art Cafe

02 Nov, 16:45


منتظرم اینجا
در خالی ترین  لحظه
برای اتفاقی
که در چشمهای من
دیگر نمی افتد…

این ترک عادت نیست
که دستهای سرد
جدا
به استقبال پاییز رفته…

نفسهایت
کجا تامین امید است  و زندگی
که من
نبض ندارم؟

افتادن از چشم تو
سقوط دنیاست
در برکه ای از سکوت
به گاه شبی که
صبح ندارد….

#مهران_مهربانی_فر
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 15:18


.
رها نمی‌کند این بغض
وگرنه می‌گفتم
با شما
که عشق
چه می‌کند
با آدم...

Art Cafe

02 Nov, 15:17


زن ها، مرمت کاران برتر تاریخند.
تنها آنها هستند که با انگشتهای ماهر، با لبخند های گرم، با آغوشهای امن می توانند ترکهای بیشمار روح مردی در آستانه انقراض را با مهارت و سبکدستی مرمت کنند، از نو خلقش کنند، و به اعجاز آرام بوسه ای طولانی رهایش کنند در بهاری ترین باغهای بهشت.
زن ها...
زنها که وقتی غمگینند دنیا جای مزخرفی است برای زندگی، و خوب بلدند در هنگامه جانکاه آزردگی نیز لبخند بزنند و به ترمیم مردشان ادامه بدهند، مبادا که چرخ عاشقیت دنیا لنگ بماند.

دنیا مدار دور تیغداری است، زن و مرد پابرهنه می دوند و زخم می خورند. زنها اما گاهی می ایستند، بی آن که زخمهای خود را ببینند، مرهم می شوند به جان مردی که دوستش دارند. مردها بی وقفه می دوند در التهاب جانکاه رسیدن به مرهمی دلربا، و هیچ وقت به روی خودشان نمی آورند عمیق ترین زخمها را از خواستن زنانی خورده اند که دلشان نخواسته مرمتشان کند.

مردها، عبوسهای ساده غمگین. پسربچه های گمشده در بازار. آثار باستانی فراموش شده. که اگر سرانگشت نوازشگر زن نبود، گم می شدند در طولانی ترین تاریکی، در نمورترین غار، در اولین روز خلقت.....

#حمیدسلیمی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 12:36


🥘🥘🥘🥘🥘🥘🥘

آموزش پخت کیــــکــــــهای تــــــــابه ای بـدون فـــروهمــزن 🍰🎂

خانــــمــایی که دنبــال آشپزی آسون هســــتیــــد دســـتور کــلـی غـذاهـــای مختلف و آسون براتون گذاشتم👇

https://t.me/+TqZbFzqm0w7mCx1V

🟠آموزش کلــــــی غـــــذای نــــونــــی ۲۰ دقیقه
🥘

Art Cafe

02 Nov, 11:43


باز امشب،
در من زنی مُرد
زنی بی پناه
زنی سرگردان
تنها،خسته،خشمگین،هراسان
باز تازیانه شب،
بی رحمانه بر او تازید
چنگال اهریمن میان راه پله ی احساس
گلویش را فشرد
چنان که جای چنگالهایش
همچو یاس کبود
گل انداخته اند
او را کفن پیچ نه،
بسوزانید
و خاکسترش را
به باد دهید
نماند از او هیچ اثری

#فرشته_خالدیان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 11:20


زیر آفتاب کم رمق آبان ماه
در یورش باد و
بارش باران
برای میوه دادن
شکوفه نداده درخت آلوچه
پرچم بهار را
برافراشته است
تا به سخره بگیرد
هیاهوی پاییز و
زمستانی را
که دیری نخواهد پایید

#حمیدرضا_اقبالدوست
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 11:05


گاهی تمام
بدن
گاهی تمام قلم
گاهی شعر ها و سخن ها از دلتنگی در دهانم‌
می لرزنند


#یاسمین_ارجمند
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 08:45


یک وقت‌هایی آدم دلش می‌خواهد یکی یکی لباس‌هاش را بکند. بشود لخت مادرزاد. راه بیفتد توی شهر و و توی صورت آنها که با دست نشانش می‌دهند نعره بزند "خوب کردم. می‌فهمیدم دارم چه غلطی می‌کنم. دلم خواست بکنم. دلم خواست گند بزنم به زندگی‌ام. بله به زندگی یک نفر دیگر هم گند زدم!
تاوانش را هم دادم... نوش جانم، تاوان مابقیش را هم می‌دهم"
بعد برود روی بلند‌ترین سکویی که می‌بیند. دست‌هاش را از دو طرف باز کند و رو به یک ملت، نه! نزدیکتر... رو به همسایه،همکار، شوهرعمه، پسر دایی، نه! نزدیک‌تر... خواهر، برادر، مادر بگوید
"سرتان را بالا بگیرید و ببینید
این منم!
همینقدر بد
همینقدر زشت
اما پشیمان نیستم
پاش بیفتد دوباره همین کار را می‌کنم
دوباره تا قِران آخر تاوانش را می‌دهم
سرتان را هم که بالا نگیرید باز هم این منم، من!"
بعد از آن بالا سُر بخورد پایین. هندزفری را بگذارد توی گوشش و راه برود، راه برود، راه برود...

#پریسا_زابلی_پور
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 06:30


اساسِ کارِ قلبِ آدمی است و بقیه مهمل است. عقل هم البته لازم است و شاید از همه مهم‌تر باشد. انسانِ خوش‌قلب، ولی فاقدِ عقل، همان اندازه احمق است که انسانی عاقل ولی سنگدل... این حقیقتی است کهن! من احمقی هستم که قلب دارم، ولی عاقل نیستم؛ اما تو احمق عاقلی هستی که قلب نداری. بنابراین، هر دو رنج می‌بریم و هر دو‌ بدبخت هستیم.

‎‌
#ابله
#فئودور_داستایوفسکی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

02 Nov, 03:30



عشق را بوسه بخیر میکند؛
صبح را سلامِ تو

Art Cafe

01 Nov, 20:27


سالها بریدم و دوختم،
بریدم و دوختم ..
فهمیدم باید به دور خودم
یک دیوار تنهایی بکشم و
دور باشم از فرق نگاه آدم ها

فهمیدم ،
مرز نگاه همه‌ی چشم‌ها به یک‌اندازه نیست.
یکی تو را میبیند و
یکی مرز بین تن و پیراهنت را
یکی تو را می بیند و یکی روح عریانت را..

دلم میخواهد جایی باشم
فارغ از هیاهو پنهان از تمام نگاه ها
جایی در انتهای یک رویا....
باید به خواب بروم
به غیر از خواب، همه‌چیز تاریکِ تاریک است
نگاه ها زخم‌هایِ سوزان بَرقلبم می‌گذارند.
آخرین تیر ترکش را هم رها کردم و
برای همیشه خودم را در خودم کشتم

#ناشناس
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

01 Nov, 20:27


.
تو مغزمون یک قسمت drafts هست...
پُر از حرفایی که خواستیم بزنیم و هرگز نزدیم ...

Art Cafe

01 Nov, 11:01


.
چه می‌فهمی از زنِ شاعری که هزارهزار زنِ غمگین و لال در کالبدش زندگی می‌کنند؟

Art Cafe

01 Nov, 08:30


بنا به یک عادت خیلی دور، گهگاهی به خبرهای کاریابی و مشاغل دیوار، سری می‌زنم بلکه خبری برای فردی یافت کردم و اندکی دعا به جان‌مان شد...
این اواخر غیر از اینکه آدم‌ها دنبال پرستار برای کودکشان می‌گردند و قید می‌کنند که خانمی باشد پرانرژی و شاد که بیشتر بازی کند با بچه/بچه‌ها و اغلب پدرانی هستند که از مادر بچه جدا شده‌اند، و غیر از یک مساله دیگر که در اکثر درخواست کارها، مجرد بودن خانم را بعنوان پارامتر قید می‌کردند، غیر از اینها که برایم عجیب بود، یکی دوجا گفته بودند شخصی می‌خواهند که «برونگرا» باشد!! یعنی طرف برود تست شخصیت بدهد بگذارد در رزومه‌اش؟! احتمالا کم‌کم آگهی‌ها به این سمت برود که: خانمی با تیپ شخصیتی ENFP تست MBTI گروه خونی O منفی، لطفا بقیه وقت ما را نگیرند!!
در باب آن مساله که پدرومادر شاغلی آگهی کرده بودند پرستاری برای بازی با کودک چهار ساله می‌خواهند، من گفتم: چقدر شغل مهمی دارد مادره که چقدش را پول پرستار می‌دهد بیاید منزلش. پسر نوجوانی گفت: ولی میدونی اون مادر، چه چیز مهمی رو از دست میده در قبال شغل خوبش؟ بچه‌شون دیگه دوباره چهارساله نمیشه که باهاش بازی کنند! این دهه هشتادی ها هم خیلی حالیشونه. آفرین. کیف کردم.

#محبوبه_احمدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art

Art Cafe

01 Nov, 06:31


من کجا؟ اینجا دقیقا در میان دردها
من کجا؟ در قعرِ چاه افتاده‌ی نامردها
من کجا؟ جایی که آدم را به آدم کار نیست
من کجا؟ جایی که رحم و دوستی بسیار نیست
آمدم، مانند سربازی که بعد از جنگ‌ها
آمدم‌، با کوله‌بار تجربه، فرسنگ‌ها
آمدم، اما همان انسان سابق نیستم
می‌خروشم همچو اقیانوس، قایق نیستم!!!

#نرگس_صرافیان_طوفان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

01 Nov, 03:31


کافی است زنگِ خانه را بزنی
تا هزار پرنده در حیاطِ خانه به پرواز درآیند
و من سراسیمه صورتم را در آینه وارسی کنم،
به موهایم دست بکشم
و پس از سالها نگران زیبایی‌ام باشم 
درِ کمد را باز کنم
آن پیراهنِ سفیدِ تترون
دوباره پیدایم کند
و من سراسیمه
زیر این چهرهء اندوهگین
دنبال جوانی‌ام بگردم.

#جواد_گنجعلی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

31 Oct, 12:28


آنقدر از کودکی بکن نکن‌های بی‌ دلیل و بیجا شنیده ایم و آنقدر ما را با خودمان بیگانه بار آورده اند که در بزرگسالی‌ قادر نیستیم واقعیت خود را، همانی که هستیم را، صادقانه، و از صمیمِ قلب ، به دیگران نشان دهیم . شده ایم تمثالِ مجسمِ خشکسالی در یک سرزمینِ ممنوعه .
آنقدر کوچه پس کوچه‌های تنگ و تاریک داریم که هم خودمان گم می‌شویم هم دیگران. ...
چنان درگیرِ حفظِ اغراق آمیزِ ظواهر شده ایم که هیچ کس از خودش نمی‌پرسد این خود آزاری بی‌ انتهای جنون آمیز تا به کی‌ ؟ این ترسِ کشنده ی " از دست دادن‌های مکرّر" تا به کی‌ ؟؟

#نیکی‌_فیروزکوهی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art


📚از کتاب در خانه ی ما عشق کجا ضیافت داشت.

Art Cafe

31 Oct, 08:52


پشت قباله ات
دریا دریا خون مِهر کرده ام
اگر میخواهی بروی
برو
جواب خون را باید
با خون بدهی
دشنه اگر آورده ای
سینه مهیا کرده ام

#مجتبی_رجبی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

28 Oct, 20:06


‍ ‍
پای لبخند را بسته اند
تا فراتر نرود
به سرعت
غمی را جایگزین اش می کنند
تا اندیشه ها
در مردابی از غم
دست و پا بزند

#زهرا_نادری_حوری
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

28 Oct, 20:02


«از ما دیگه گذشته»! بعد از «همینه که هست!» دومین عبارت غلط دنیاست بنظرم. مخرب و ناامید کننده است. هنوز ده سال از زندگی مشترکشان گذشته، می‌گویی: ابراز عشق! می‌گوید: از ما گذشته این چیزا! می‌گویی به همسرت بگو دوستت دارم را؛ می‌گوید از ما دیگه گذشت!
نه جانم! تا زنده ای زندگی از تو نگذشته! وقت داری برای عشق، برای زندگی، برای جوانی، هیچ چیزی مخصوص یک سن مشخص برنامه ریزی نشده مگر اینکه جسما به تو آسیب بزند. تا زندگی از تو نگذشته، تو نگذر! زندگی را به تمام زندگی کن. دیوانگی کن. دنبال پروانه ها، بدو. با باد مسابقه بده. به تماشای ماه بنشین. به صدای آب و باران و جیرجیرک خوش باش. هیچ جای زندگی ات را دست نخورده نگذار. همیشه کمی کودکی کن.

#ناشناس
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

28 Oct, 19:05


#آموزش_رایگان_خیاطی🪡🧵

اگه به خیا طی علاقه داری
تو‌این کانال پر از آموزشهای
بدون #الگو _و با #الگو👗👕👚👘

به راحتی و رایگان تو خونه خیاط خودت باش😍💃💃
می تونی واسه خودت و خانواده
لباسهای خوشگل بدوزی و لذتش
ببری😍👌👌
آموزش دوخت بدون الگو  👌😍

https://t.me/joinchat/U8lwftLXd6EO3LPc
https://t.me/joinchat/U8lwftLXd6EO3LPc

Art Cafe

28 Oct, 10:31


برای من
که همیشه اشکهایم را دفن کرده‌ام
فرقی نمی‌کند ، آسمان آفتابی باشد یا ابری
ذهن من
تهی از قالب اشیا
در صندلی چرخدارش فرو می‌رود
و من منهای همه حرف‌ها
این بار می‌خواهم یاد بگیرم
چگونه گریه کردن را.....
دلگیر نیستم
بی‌خیال هرچه تو گفتی
که
" کشیده‌تر از مد ، دوستم داری ......."
بی‌خیال .....
بی‌سبب به خنده‌هایت اعتماد کرده‌ام
پیاده می‌شوم
سایه‌ات را از شانه‌ام می‌تکانم
باید بروم
می‌دانم دریا حوصله‌ی مرا ندارد
اما
بارانی‌ام را بر می‌دارم
برای روز مبادا

#مهنازچالاکی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

28 Oct, 08:45


نشانی مرا به زنی دهید
که واژه ها را بلد باشد
مثلاً اگر
از دلتنگی نوشتم
به چشم هایش سرمه بخوراند
اگر از فاصله نوشتم
به موهایش شراب بنوشاند
اگر از عشق نوشتم
بیدار شود
پیدایم کند
دلتنگی هایم را بتکاند
و به گلویش دوست داشتنم را
آویزان کند


#ایلیانوروزی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

28 Oct, 06:30


پاییز فصل بی‌آزاری است.
نه خیلی گرم نه سرد.
اجازه می‌دهد خودت باشی‌ ، شبیه خودت لباس بپوشی ، فرصت می‌دهد به بهانه سرما در آغوش او یا حتی کت را سردوش کنی.
پاییز فرصت می‌دهد بلد شوی لبخند های کش‌دار تحویل دهی و در بخار حرف‌هایت پنهانی زمان معامله کنی.
شاید به همین دلیل است که همه عاشق پاییزند و با شروعش سهم عمده‌ای از مردم می‌گیرد.
اما من پاییز را طور دیگری دوست دارم.
پاییز را به خاطر شال‌ گر‌دن‌ های مسئولیت‌ پذیر ، کفش‌ های تا ساق آمده ، بادهای موسمی بازیگوشش ، من پاییز را به دلیل سخاوت بیش از حدش در رسیدن دست‌ها به هم و فرش کردن زمین از برگ یا حتی شیشه‌های دم کرده ماشین‌ های در ترافیک ، دوست دارم. پاییز فصل بی‌آزاری است مثل خود درست عشق...

#مارال_دوستی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 19:48


ما
برای
تحویل عروسکهای باروت خورده
به فرزندانمان
خیلی
بی گناه بودیم

#مهناز_مصطفوی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 19:48


پاییز است دیگر!
پیچیده اش نکنید
گاهی همچون سرخی اناری عاشقانه در دلی  می جوشد،
گاهی  شعری پرتقالی بر لب شاعری می شود!
و گاهی دلش پرشده و بی امان می بارد... .

#مریم_روزبهانی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 17:47


.
ما را
نه بحران، که زندگی روزمره
از پا در می‌آورد...

Art Cafe

27 Oct, 17:40


.
#زندگی :

هر اشک داستانی دارد و هر خنده جهانی.

Art Cafe

27 Oct, 15:37


تیتر خبر نوشته بود خانه میدهند به بازماندگان طبس. نمیشد وقتی خودشان زنده بودند خانه دارشان می‌کردند؟ حتما باید مردی بمیرد تا به فکر بیفتند نبودن سقفی برای زن و بچه شان، چقدر عذاب آور است.
راه دوری نمی‌رفت اگر خودشان بودند و زیر سقف خانه‌ی خودشان خسته از کار چرتشان میبرد.

از فکرم بیرون نمی‌روند. مثل خیلی اتفاقات دیگری که افتاد.

همین طور که کف بشقاب‌ها را برای بار چندم محکم اسکاچ می‌کشم فکر میکنم از هیچی که بهتر است. باز هم خوب که حالا حداقل رهایشان نکرده‌اند‌. پاهای چکمه پوشیده‌شان در واگنی که از آن بیرون زده، از شیشه‌ی آشپزخانه رد میشود. بعد می‌گویم ولی باز کاش خودشان بودند و این خانه‌ها را می‌دادند، بعدش دیگر هر چه میخواست بشود بشود‌.

یاد منصور می افتم که با التماسی که در چشم های زردش دو دو میزد، گفته بود کاش فقط انقدر زنده بمانم که قسطم را تمام کنم. و نماند.

گاهی آدم فقط دلش می‌خواهد انقدر زنده بماند که خاطر جمع از این دنیا برود.
 
#مهناز_احمدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 14:31


.
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری
با دیوار بلند خیالم چه می کنی . . . ؟

Art Cafe

27 Oct, 13:10


غرولند این مسافر
غرولند آن مسافر
قرو اطوار عروسکان عابر
غم نان، غم گرانی
غم آلودگی هوا و حال و روز کشور
همه را به جز غم تو
همه را جواب کردم...
تو نبودی و مسافرکش پیرباز خندید :
که کرایه دوباره، دونفر حساب کردم

#محمد_مهدی_سیار
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 12:25


مثلا ؛ از مدرسه آمده باشی
خانه پر باشد از عطر آبگوشت و صدای سوپاپ زودپز ؛ و صدای رقص سر کتری لعابی روی والور ، به هوا باشد ...
مشق های دفتر حسابت ، کیف کنند ازین همه گرمای محبت و خودکار بیک آبی و قرمزت ، برقص درآیند در کیف‌ات  !

خاطرجمعی، یعنی همین !
یعنی حواسش به آمدنت باشد.
حواست هست به آمدنش؟...


#محبوبه_احمدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 10:31


شاعری، ناظم حکمت بود گمان کنم، از زندان به معشوقش نوشته بود:
برایم سیبی بفرست.
گاز بزن بعد بفرست.

مجید میرزایی هم درخواست قشنگی از یارش دارد:
برایم صدای باران بفرست، 
صدای قدم زدنت را روی برگ‌های پاییزی، 
صدای به هم خوردن استکان چای‌ات با آن نعلبکی گلی‌گلی دوست‌داشتنی، 
صدای خنده‌هایت وقتی در جمع دوستانت هستی، 
صدای همخوانی‌ات با آهنگی که در ماشین پخش می‌شود، 
صدای آن لحظه که ذوق می‌کنی، 
صدای نفس‌هایت.
می‌خواهم سکوت زندگی‌ام را با صدایی که نشانی از تو در آن باشد پر کنم...

من اما، به تو می‌گویم که:
می‌خواهی بروی
برو...
لطف کن فقط
مرا
کنار خودم
جای بگذار بعد برو.
همین!

#محبوبه_احمدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 08:45


.
چون تکه های چوب روی دریا سرگردانیم
و حتی نمی‌توانیم غرق شویم…!

Art Cafe

27 Oct, 08:45


پاییز خبر نمیده‌. یهو بخودت میایی می‌بینی که یه سردی غریب زده تو استخونت تا مغز سر. بلاتکلیف و حیرون، جوری که نه یخ بزنی نه اونقدر که بشه بی‌خیالش شد. بالاخره توی یه کوچه‌ای، خیابونی، سرگذر یه دونه برگ خودشو پرت می‌کنه جلوت که یعنی نگاه کن مارو، تموم میشه.

#امیرمهدی_زمانی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 06:31


وقتی میان روزمرگیها می مانم،
کنار پنجره آشپزخانه صندلیم را جابه جا میکنم
تا دیدم بهتر بشود و تمام کوچه را ببینم
از این بالا زنها پُر انرژی، بانظم ، روشنفکر،
مودب دیده میشوند..
ولی میدانم اینها نقش های حال حاضرشون بوده
ما زنها نقش های زیادی را بازی میکنیم
زنی مهربان کنار فرزندانش با عطر بی نظیر قورمه سبزی...
زنی پرستار که مَردش سالهاست بیمار است وپروانه وار دور اون میگردد
زنی با دستانی پینه بسته از زیر زمین رختشور خانه ی بیمارستان، که با مرطوب کننده دستانش را نرم نوازش فرزندانش میکند
بله کُلی قشنگ نقش بازی میکنیم
ولی درآخر وسط جوش آمدن کتری خود خودمان میشویم، سیل اشک، دلی که پُر دردِ.
و با پوست گرفتن نارنگی در این پاییز پشت پنجره ی تنهایی
دفن میکنیم تمام خودمان را،
برای نقشی تازه..!

#فرشته_خالدیان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

27 Oct, 03:30


.

بیدار شو

ازصدای پای صبح می فهمیم
اتفاق تازه‌ اي در راه است
امروز تمام
احساس هاي‌
پوچ را مچاله کنیم
و منتظر
شکوفه‌ هاي‌ اجابت شویم.
.

Art Cafe

26 Oct, 15:58


سن درخت را از حلقه‌‌هایش تشخیص می‌دهم
سن آدمها را از صدا و سرعت  راه رفتنشان  در راه‌پله
آن زن که تن خسته‌‌اش را می‌کشاند به طبقه‌ی بالا، چندساله است ؟
دختری جوان است یا درختی پیر
که تبر‌خورده
یا حلقه‌اش را روی میز کافه‌ای مه‌آلود
جاگذاشته‌است
حتی سن مدادها را حدس می‌زنم
مدادی که مدام از درخت و زن و حلقه و تیر  و تبر می‌نویسد چقدر خسته‌ است، چقدر پیر است 

دیروز دیدم که مدادم  روی دفترم
از حال رفت در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود
در حالی که داشت از زنی می‌نوشت که انگشت بی‌حلقه‌اش را روی نرده  و تنِ خسته‌اش را به خانه‌ی بی‌منتظر در طبقه‌ی چندم 
می‌کشاند

#رضوان._نوابی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

26 Oct, 15:15


.
به غیر از بوسه کز تکرار ،
رغبت را کند افزون
کدامین قند را دیگر
مکرر میتوان خوردن؟!

Art Cafe

26 Oct, 13:30


و لحظه‌هایی‌ که برای هزارمین بار،
بدی‌های آدم‌ها را فراموش می‌ کنیم
و برای دیداری دوباره،
گپی‌ ساده، حتی یک استکان چای
در خلوتی دوستانه، جان می‌دهیم
به راستی‌ چگونه می‌‌توان روایتِ
روحِ پُر غوغای یک دیوانه‌ی همیشه عاشق را
طورِ دیگری نوشت؟!


#نيكى_فيروزكوهی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

26 Oct, 12:14


دست به دست کنید
زمان را
میخواهم
پای کودکی‌ام را
در حوض بیخیالی تر کنم
و پناه ببرم
به چهارقد زندگی
که ساده بود و مهربان
اینجا در سال هزارو چهارصدو چند
حال دل وخیم است ...



#پانته‌‌آ_فوشریان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

26 Oct, 11:04


دیگر عشق
لای درز دگمه ها نمی رود
پیراهن زنی
که تو را تنگ
درآغوش نپوشیده شب بخیر
بگوید
می شود
خوابی مشترک
میان یک گور دونفره
از خاطره های هرچه دور
بعد از این
به این زندگی
باید کبریت کشید
سیگاری روشن کرد
و تا دودش
توی چشم این رابطه  نرفته باشد
نمی فهمی
هر زنی پیراهنی ست
که اندازه ی هر مردی نمی شود

#جمال_بیگ
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

26 Oct, 08:39


حماقت مادر همۀ نداشته‌هاست، نه نداشتنِ عقل، چون احمق‌ها هم ممکنه معقول باشن. حماقت نداشتنِ تخیله. چرا سنگینی زندگیِ روزمره آدم‌ها رو لِه می‌کنه، چرا زیرِ دستمال گردگیری خاکستریش خفه‌شون می‌کنه؟ چون تخیل ندارن! من دربارۀ فرار از زندگی روزمره موعظه نمی‌کنم، نه فرار به جلو نه فرار به عقب، بلکه از این بالا با صدای بلند بهشون می‌گم: بیدار شین! حصار عادت‌هاتون رو بشکونین! چشم‌هاتون رو باز کنین و رؤیا ببینین!

#کتاب
#انجمن_زیر_شیروانی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

26 Oct, 06:30


ببين آقا!!!!
به احترام شما
كلاه از سر برمى دارم
شكلك در مى آورم
براى خورشيد
دستى تكان مى دهم
كنار اين همه سايه
حتا اگر بخواهيد
روى بند كفش هايتان خم مى شوم
اما از من نخواهيد
روى سر كسى
كه در آيينه ى روبرو
نگاهم مى كند
كلاه بگذارم!!!!....

#جمال_بیگ
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

26 Oct, 04:31


.
صبح را
شادی را
و رنگ‌ها را
به زندگی دعوت کن
که می‌گذرد مثل باد
این ابر بهار عمر...

Art Cafe

25 Oct, 19:24


پژواك دلمردگي هاي هر دم

صداي نفير امبولانس
لرزش بي وقفه ارامش زمين
كودكي كه
نيامده ميرفت
زنگ انزجار تلفن صبح زود
انكه بي گناه به زمين ميفتدو
عاجز ميماند از پاسخ زندگي غدار
صندلي هاي خالي
روح سرگردان نا ارام
و ان كه ارام رشد ميكند در درونت بي پروا
پژواك دلمردگي هاي روز هاي
بي سرانجام
اي انسان!
چقدر تو سر سختي

#نريمان_شهبا
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

25 Oct, 15:43


.
تُرْش رویی هم بکن شیرین عسل بانوی من
گاه گاهی قاطی فالوده لیمو لازم است

#کنعان_محمدی

Art Cafe

25 Oct, 12:48


مانده ام روی دست خودم
تقصیر خودم بود
خودم را ارزان فروخته بودم
خواستم خودم را
از او پس بگیرم
دل نهیب زد خموش
جنس فروخته شده
پس گرفته نمیشود

#مجتبی_رجبی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

25 Oct, 12:41


.
در دلم
فریاد بود
در نگاهم اشک
در گلویم بغض
اما بلندتر از همه می خندیدم ...

Art Cafe

25 Oct, 12:40


.
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

25 Oct, 11:30


بزرگترین لطفی که در حق خودم کردم این بود که مسائل و کارهای کوچک عقب افتاده‌ای که مانع تمرکز من روی کارهای بزرگ می‌شدند را انجام دادم.
برای این‌که به دریا بروی، باید ساحل را پشت‌سر بگذاری و برای اینکه به قله برسی، باید کارت با دامنه‌ی کوه تمام شده‌باشد.
نمی‌شود خانه‌ را به‌هم ریخته پشت سرت رها کنی، از خانه بزنی بیرون و توقع داشته‌باشی آدمِ موفقی باشی!

#نرگس_صرافیان_طوفان
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

25 Oct, 09:39


.
-غمگینت می‌کنند.
+کیا؟
-این مردمان به ظاهر نجیب.

Art Cafe

25 Oct, 09:31


امروز زنگ انشا بود. از شاگردا خواستم تا بیان پای تابلو و نوشته هاشونو بخونن.‌ ثنا بلند شد و با کلی حس خوب و لبخند شروع کرد و از خاطره‌ی کوه رفتن با خواهر دوقلوش گفت، چشماش از شادی برق میزد، وقتی از لحظه ای که پدرش سوپرایزشون کرده و لوازم کوهنوردی بهشون هدیه داده یادآوری کرد.
خلاصه داشتم از حس خوشگل این انشا لذت می‌بردم، که تموم شد و شروع کردم به امضا زدن و کلی تعریف از متنش که یهویی ثمین خواهر دوقلوش آروم گفت: ولی ثنا ما که هیچ وقت کوه نرفتیم و هدیه هم نگرفتیم، خودکار تو دستم خشک شد که ثنا گفت: " خانم اینا آرزوها و خیالاتم بود."
اونجا بود که فهمیدم آزاد ترین جای دنیا ذهن آدماست که میشه با خیال راحت توش قدم زد و با آرزوهایی که چقدر دوست داشتیم اتفاق بیوفته زندگی کرد.

#پگاه_صادقی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

25 Oct, 06:30


مادرم سه قانون داشت:
عاشق شو
عاشق بمان
و عاشق بمیر

بابا می‌خندید
و مثل تمام مردهای آن روزی
عشق را کیلویی چند صدا می‌زد

خواهرم
قانون اول را خیلی دوست داشت
آنقدر زیاد
که هر روز لابه لای فرمول‌های ریاضی و حساب
چند بار مرورش میکرد
تا شاید
مردی پیدا شود برای اثباتش

برادرم
دومی را
مادرزادی عاشق بود
گنجشک های لب ایوان را "خاتـون" صدا می‌کرد
و به شمعدانی‌های روی طاقچه می‌گفت: "بانـو"

و حوض حیاط
چقدر شبیه قانون سوم بود
هیچ وقت آب نداشت
ولی از هر طرف که نگاهش می‌کردی
دو ماهی سرخ را
همیشه تویِ ذهنش می‌رقصاند

من اما
آدمی بودم “ قانون مدار”
عاشقت شدم
عاشقت هستم
و این عشقت...

راستی من
چند وقتی هست که مُرده‌ام

#سه_نقطه‌های_دلم
#حمید_جدیدی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

25 Oct, 03:30


.
آمین شود هر آنچه می‌پنداریم

Art Cafe

24 Oct, 18:43


گفتم بیا رنج عشق را
از خاک سجده های التماس و شوق بگیر

گریه می کنم و
فنجان تو
از ورای این همه اسمان فاصله
لبریز شعر و ترانه می شود .
*
نوش کن این تب هزار ساله ام را
فنجانت را بالاتر بگیر
من مرد افتادن به خاک عبادت و سجده های طولا نی ام
تا تو را
راضی به خدا شدن کنم .../

#مهران_مهربانی_فر
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

24 Oct, 14:40


‍ .
این نامه را برای تو می‌نویسم درست یک شبانه روز که از دیدن #کیک_محبوب_من گذشته و من تمام این ۲۴ ساعت را به لحظه لحظه‌های این فیلم فکر کرده‌ام.
من آن زن ۷۰ ساله را در ۴۵ سالگی زندگی کرده‌ام... و شاید چند سال زودتر.
لحظه‌هایی که جلوی آینه پوست صورتم را به دو طرف کشیده‌ام. لحظه‌هایی که توی خیابان با دستپاچگی و زیر چشمی توی صورت مردها به دنبال همدمی بوده‌ام. لحظه‌هایی که زیر دوش به این فکر کرده‌ام که نکند مثل عباس همسایه طبقه بالای مامان شوم که جسد بو گرفته‌اش را سه روز بعد توی حمام خانه‌اش پیدا کردند.
وقت‌هایی که از لرز تنهایی دراز کشیده‌ام روی تخت، به جمله خودت را بغل کن فحش داده‌ام و دست فرانکو را توی دستم گرفته‌ام. همان ببر نارنجی را که از فرودگاه بانکوک تا تهران توی بغلم آوردمش.
آن وقت‌ها تنها نبودم و اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که یک روز روی تخت دو نفره به دست‌های تپل عروسکی چنگ بزنم که فقط انگشت شست دارد.
آدم توی بیست و خرده ای سالگی هیچ تصویر مشخصی از چهل و اندی سالگی ندارد جز یک مشت احتمال که به نظر قطعی می‌آید.
آدم توی آن سن و سال فکر می‌کند که سوار زندگی قرار است تخته گاز برود به هر کجا و تا هر چند سال که بخواهد.
فکر می‌کند هر چه بخواهد همان می‌شود و هر چه را که نخواهد نمی‌بیند.
بعد یکجا زندگی ترمزش را می‌کشد. آدم تا یک جایی روی زمین سُر می‌خورد، کشیده می‌شود، زخمی و آزرده می‌شود اما باور نمی‌کند. نمی‌خواهد باور کند کتاب زندگی ممکن است این فصل‌ها را هم داشته باشد.
به خودش فشار می‌آورد، گاز می‌دهد، تقلا می‌کند که باز دور بگیرد و به تاخت برود اما جان ندارد، خسته و دلمرده‌تر از آن است که رویا ببافد. که منتظر رویاها بماند.
و شاید همین ترس از بی‌رویا شدن هلم داده که برای تو بنویسم.
برای تو که نمی‌دانم کیستی، چیستی و کجایی؟
شاید می‌خواهم با نوشتن این نامه احتمال بودنت را قطعی کنم.
شاید نمی‌خواهم توی صورت‌ها آواره شوم. توی آینه‌ها حسرت بخورم. توی حمام بو بگیرم.
شاید می‌خواهم زندگی چیزی واقعی‌تر از عروسک بازی باشد.
و شاید تو که شبیه من فکر می‌کنی و از چیزهایی که من می‌ترسم می‌ترسی این کلمات را بخوانی و به موقع خودت را برسانی.
می‌خواهم که حتما خودت را برسانی...

#پریسا_زابلی_پور
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

22 Oct, 18:52


.
نمکدانِ دو عالم را
به دستِ خود نمک کردم
به چَشمِ خویشتن دیدم
که دستی بی نمک دارم

Art Cafe

22 Oct, 18:30


#پیراشکی‌چوبی تاحالا دیدی؟🥟🫔😍
خوراک تولد و دورهمی همه باکلاساست😋بیا اینجا تا سه سوته یاد بگیری😉
#آموزش_کیک بدون فر 😳😋
آموزش انواع#شیرینی_خانگی_بدون فر🥧
#دسرای خوشمزه و کلی #کیک بازاری 🥃🥤
#بستنی رنگا رنگ🍦🍨🧁🍧

بیااینجا اموزش کامل همراه با فیلم کم حجم وامتحان شده👇🏻👇🏻

https://t.me/joinchat/AAAAAE3CzlztfJIjHS8zkA

Art Cafe

22 Oct, 16:00


برای شکستن دندان
دیه مقرر شد
اما به شکستن دل
وقعی ننهادند
از ابتدا
جسم را
به روح ترجیح دادند
این مردم ظاهربین

#زهرا_نادری_حوری
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

22 Oct, 13:34


.
تماشایش میکردم
با چشمانی که
لهجه‌ی بوسه داشتند...

Art Cafe

22 Oct, 12:42


کاش آدم یادش بیاید که با قدمهای یک کودک آغاز کرده و تپه‌هایی مقابلش سر برآورده که مرتفع بوده، هراس انگیز بوده، فریبنده بوده و از بلندیهایی پریده که زندگی بوده.
زندگی کرده، بزرگ شده و تاوانش‌ را با اضطراب، با رنج، با حسرت، با شکستگی استخوانش پرداخته.
آنوقت شاید خودش‌ را دوست داشته باشد حتی اگر تا اینجای کار آنطور که می‌خواسته دوست داشته نشده باشد.

#پریسا_زابلی_پور
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

22 Oct, 10:39


پای عقلت را
زنجیر کن
گاهی که حواست نیست
او می رود
تو می مانی
با لگدهای آهنین ندامت

#زهرا_نادری_حوری
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

22 Oct, 09:51


.
خیلیامون با کمترین تقصیر
بیشترین تَقاص رو پس دادیم.

Art Cafe

22 Oct, 09:36


یارو می‌گفت کار، کار تلقین است! یک مدت ککش بد افتاد توی خشتکم! گفتم ما هم به خودمان اینجوری تلقین کنیم بلکه شد! می‌خوابیدم می‌گفتم زندگی زیباست! می‌خوردم می‌گفتم زندگی زیباست! راه می‌رفتم می‌گفتم زندگی زیباست! نشئه می‌کردم می‌گفتم زندگی زیباست! سه ماه همینجوری بودم، عین مشنگ‌ها! یک روز رفتم جلوی آینه... خانه سوسن بودم... داشتم ریش می‌زدم و می‌گفتم زندگی زیباست! یکهو با خودم چشم تو چشم شدم... بغضم بد ترکید! به جان خودت تو عمرم این جوری عر نزده بودم! هر چی می‌خواستم جلوی خودم را بگیرم بدتر می‌شد... از صدای عر زدنم سوسن هول کرد و خودش را رساند... پهن شده بودم کف حمام... هی به من می‌گفت چته!؟ من زور می‌زدم و می‌گفتم زندگی زیباست و بدتر بغضم می‌ترکید... قفل کرده بودم... آن قدر گفتم و زار زدم که ول کرد و رفت... به جان تو فکر می‌کرد خل شده باشم! ولی آخرش هیچی به هیچی! زندگی زیبا نشد که نشد!

📚 برج سکوت
#حمیدرضا_منایی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

22 Oct, 06:30


واقعیت این است: ما خیلی به دیگران نیازمندیم، امّا جسارت ابراز کردنش را نداریم. ما به بودنِ دیگری، به نگاهش، تحسینش و یاری‌اش نیازمندیم. اغلبِ ما تابِ تنهایی را نداریم. عجیب هم نیست، ما آدم‌ها برای تنهایی ساخته نشده‌ایم. ما دل‌بسته‌ایم.
امّا هزار کار می‌کنیم تا به دیگری نگوییم که به او نیاز داریم، نگوییم قدرش را می‌دانیم، نگوییم که اگر نباشد جای خالی‌اش آزارمان می‌دهد، نگوییم که برایمان مهم است. گاهی بلد نیستیم. آخر چند نفر از ما ابرازِ صادقانه را دیده‌‌ایم؟ چند نفر از ما یاد گرفته‌ایم که آدم‌ها می‌توانند وسط روزهای معمولی زندگی بگویند قدر هم را می‌دانند و چقدر خوب است که هستند. چند نفر از ما چنین چیزی را خطاب به خودمان شنیده‌ایم؟ گاهی هم مسئله بلد نبودن نیست، ترسیدن است. می‌ترسیم ابراز کنیم و در بازیِ قدرت دستِ بالا را از دست بدهیم، می‌ترسیم ابراز کنیم مبادا دیگری طلبکار بشود، می‌ترسیم بگوییم برایم مهمی، اما آن دیگری (پدر، مادر، خواهر، برادر، دوست، شریک) شبیهش را به ما نگوید. می‌ترسیم بگوییم و دیگری را بترسانیم، می‌ترسیم وابسته به نظر برسیم، می‌ترسیم دیگری رهایمان کند، می‌ترسیم مسئولیت زیادی روی دوشمان قرار بگیرد. می‌ترسیم احساساتی به نظر برسیم. می‌ترسیم دیگری ما را پس بزند. خلاصه اینکه خیلی می‌ترسیم و ابراز نمی‌کنیم.
به جایش چه می‌کنیم؟ اجتناب می‌کنیم، بهانه می‌گیریم، دعوا راه می‌اندازیم، بدبین می‌شویم، طوری رفتار می‌کنیم که گویی بود و نبود دیگری فرقی برایمان ندارد، بی‌توجهی می‌کنیم و ... . اما واقعیت این است که نیاز داریم از نیازمان به دیگری بگوییم، از قدردانیمان حرف بزنیم و در دلِ همین ابراز، با او درباره مشکلاتمان با هم گفتگو کنیم.

#محمود_مقدسی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

22 Oct, 03:30


.
پیرنمی شوم
وقتی
تنظیم نفسهایم
اینروزها
درگروی خنده توست.../

#مهران_مهربانی_فر
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 19:59


نه در خیال خزانم
نه در هوای بهار
کنار این آتش
نشسته‌ام که شبی را به روز آرم و بس
چنان که کنده‌ی مرده
چنان که هیزم محض

#منصور_اوجی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 17:02


مردم می‌گویند (ازش بیرون می‌آیی)... و درست هم هست؛ ازش بیرون‌می‌آیی. ولی نه شبیه قطاری که از تاریکی تونل بیرون می‌آید و پر توان می‌زند به دل آفتابِ داونز در دهانه‌ی خروجی کانال مانش و نه شبیه قطاری که پرشتاب و برق‌آسا به تونل فرو می‌شود.
بلکه شبیه مرغی دریایی که از لکه‌ای نفتی بیرون می‌آید؛  بیرون خواهید آمد.
برای باقی عمر قیراندود شده‌اید.


عشق و اندوه
#جولین_بارنز
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 16:05


.

گرامافونى در اعماق خاطره ها
روشن مانده است ...!

Art Cafe

21 Oct, 16:04


.
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 15:55


.
و مَن تک و تنها مانده.....
در میان آنهایی که فراموششان کرده ام محاصره شده ام......

Art Cafe

21 Oct, 13:15


درون هر انسانی
ممکن است
شورشی به پا باشد
بعضی ها با دست خالی
بعضی ها با کم مهری
بعضی ها با بلاتکلیفی
اما
اما هیچ کدامشان به اندازه ی
بی تفاوتی نمی تواند
آدم را
تا سرحد مرگ افسرده کند

#ایلیانوروزی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 12:04


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرا نیرنگ های دشمنم از پا نمی‌انداخت
به لطف نارفیقیِ تو زخم از پشتِ سر خوردم

#رباب_کلامی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art

Art Cafe

21 Oct, 10:53


بسیار خود را زیر و رو کردم
نه زلالم نه گل آلود
همچنان
شناور
در من
کسی هست
که من
همواره
ازش میترسم


#امیدمظفری
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 08:51


پیری

آخرین باری که خاله شکوه مربای آلبالو درست کرد، شیشه را داد دستم و گفت: «نتونستم آلبالوها را پاک کنم و با هسته ریختم، دیگه ببخشید.» و من از همان روز فهمیدم که خاله دیگر پیر شده.

پیری عجب چیز عجیب و غم‌آلودی است. تماشای پیری دیگران اما غم‌آلودتر. چیزی که این روزها روانم را پریشان کرده، پیری مامان و باباست. با اینکه این دوران از زندگی آنها سالهاست که شروع شده، اما انگار تا همین چند روز پیش باور نداشتم که پیر شدند. حالا برای هر مسئله کوچکی یک مشکل بزرگتر می‌سازند، بگومگوهای کودکانه دارند. عینک می‌زنند، زیاد می‌خوابند و غذاهایشان کم‌نمک و کم‌رب شده.

مامان حتی دیگر تا سر خیابان هم نمی‌رود، یک وقت‌هایی که می‌فهمد برای ناهار پیشش می‌روم با خوشحالی می‌خواهد که برایش سبزی خوردن بخرم. از آن طرف اما سختش می‌شود که غذای بیشتر بپزد. بابا غذا سفارش می‌دهد. مامان خوشحال می‌شود. برای باز شدن در چند دقیقه باید منتظر بمانیم. مامان گوش‌هایش سنگین شده است. اما صدای بچه‌ها را خوب می‌شنود. حوالی عصر که بچه‌ها سروصدایشان بالا می‌رود اخم می‌کند و سرش را بین دستانش می‌گیرد.

سلسپت و پاراگراف را با هم می‌خورد. در قرص خوردن حواسش را از دست نداده. دفترچه‌اش هم پر است از نکته‌های قشنگی که در کانال‌ها می‌خواند. هنوز از شریعتی و بهشتی حرف می‌زند و خاطرات جوانی یادش نرفته. اما  بابا نه. دیگر زبانش خوب نیست و کلمات هم فراموش می‌کند.

بابا میوه‌هایی را که دیروز از باغ آورده مفت می‌دهد به میوه‌فروش محل. چون نتوانسته زودتر بچیند و همه لک‌دار و چرکیده شده‌اند. مامان تشر می‌زند که حیف آن پول کارگر. بابا سکوت می‌کند.

ناتوان شده‌اند. هردو. بیشتر از آن‌چیزی که از پیری‌شان انتظار داشتم. بابا می‌گوید: اینترنت گوشی‌اش وصل نیست. با عجله سراغش می‌روم که درست بشود. نمی‌شود. بعد با شرم می‌گوید: «کاش بمونی یادم بدی درست کردنش رو.» شرم من اما بیشتر است. از دیدن احوال آنها. از این‌که خواهش می‌کنند و دستور نمی‌دهند دیگر. این شرم مثل آتشی به جانم افتاده. کاش پیر نشوند هیچ وقت آنها که عمر مایند. پیر شدن مثل به چنگ زمان افتادن است، مغلوب زمانی شدن که روزگاری در چنگشان بود. پیر شدن بوی شلیل‌های لک‌دار و لهیده می‌دهد، بوی مربای آلبالو با هسته. چه چیزی از این‌ها غم‌آلودتر؟

#مریم_شوندی
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
.

Art Cafe

21 Oct, 08:37


.
خیلی مهمه که به رفتار آدما توجه کنی
چون حرف خیلی ارزونه

2,333

subscribers

7,508

photos

539

videos