✍️ ابراهیم سوزنچی
📌 تحلیل تاریخی سرنوشت ملتها یکی از اساسیترین موضوعاتی است که در معتبرترین دانشگاههای جهان مورد توجه قرار دارد. اندیشمندانی همچون عجماوغلو، فوکویاما و آمارتیاسن به این حوزه عمق بخشیدهاند، اما شاید هیچیک به اندازه داگلاس نورث، برنده جایزه نوبل، چارچوبی جامع و نافذ برای تحلیل تحولات جوامع ارائه نداده باشد.
📌 نورث مسیر گذار جوامع را به دو مرحله اصلی “دسترسی محدود” و “دسترسی باز” تقسیم میکند. در جوامع با دسترسی محدود، سه زیرساختار اصلی قابل شناسایی است: شکننده، پایه و بالغ.
• مدل شکننده: جوامعی قبیلهای که در آن قدرت میان خاندانها و قبایل دستبهدست میشود.
• مدل پایه: نظامهای سلطنتی مطلقه که تاریخ ایران نمونههای متعددی از آن را شاهد بوده است.
• مدل بالغ: ساختاری که در آن قدرت مطلقه تحت محدودیتهایی نظیر قانون اساسی، پارلمان یا اراده عمومی قرار میگیرد و در نتیجه، حاکمیت اقتصادی نیز متأثر میشود. هرچند این مدل از “دسترسی باز” فاصله دارد، اما گامی قابل توجه به سوی پایداری محسوب میشود.
📌 جنبش مشروطه، نخستین تلاش جدی ایرانیان برای عبور به مدل بالغ بود. اما این حرکت، تحتتأثیر دخالتهای خارجی و ضعف داخلی، به سرعت به سلطنت مطلقه بازگشت. تلاشهای بعدی نظیر اقدامات دکتر مصدق نیز ناکام ماند تا اینکه انقلاب اسلامی، بستری پایدارتر برای تحقق یک نظام بالغ فراهم کرد.
📌 جمهوری اسلامی ایران، به عنوان نزدیکترین تجربه به مدل دسترسی باز، فرصتی بینظیر برای تحول ایجاد کرده است. اما همچنان دو نگاه متضاد وجود دارد: برخی معتقدند اصلاحات سیاسی پیشنیاز اصلاحات اقتصادی است، در حالی که گروهی دیگر این روند را برعکس میدانند. بررسی دیدگاه نورث نشان میدهد که عبور از نظام دسترسی محدود نیازی به انقلاب سیاسی ندارد، بلکه با ایجاد سازمانهای قدرتمند و پایدار خارج از حاکمیت امکانپذیر است؛ سازمانهایی که تنها در سایه تقویت بخش خصوصی توانمند شکل میگیرند.
📌 اکنون دو مسیر پیش روی ما قرار دارد:
1. مسیر تجویزی خارجیها: تجربه تاریخی نشان داده است که انقلاب و برهم زدن ساختارهای موجود، اغلب جوامع را یا به نظام پایه (سلطنت مطلقه) بازمیگرداند یا به سوی تجزیه و فروپاشی (نظام شکننده) سوق میدهد.
2. مسیر اصلاحات اقتصادی: این مسیر، علاوه بر ایجاد تحولات اقتصادی، زمینهساز اصلاحات سیاسی نیز خواهد بود. این گزینه، هرچند دشوار، میتواند ایران را به سوی توسعه پایدار هدایت کند.
📌 من به عنوان فردی که دغدغه توسعه کشور را دارم، تمامی ظرفیتهای خود را برای تحقق مسیر دوم بهکار گرفتهام. هرچند تجربه اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، به دلیل درگیر ماندن در چنبره قدرت دولتی، ناکام بود، اما باور دارم که اکنون بهترین زمان برای احیای این مسیر است. حتی اگر تهدید شوم، همچنان بر این راه استوار خواهم ماند، همانگونه که در مواجهه با وزیر پیشین صنعت، که با عصبانیت تهدید به دخالت نهادهای امنیتی میکرد، تسلیم نشدم.
📌 برای علاقهمندان به این مسیر، حوزههای کلیدی زیر را پیشنهاد میکنم:
1. واگذاری واقعی مدیریت صنایع کلیدی مانند خودرو، فولاد و مس به بخش خصوصی.
2. بازنگری در خصوصیسازیهای لغوشده، مانند پرونده دشت مغان.
3. کاهش دخالت نهادهای امنیتی در تصمیمات اقتصادی، به ویژه در حوزههای حساس مانند اقتصاد دیجیتال.
4. کاهش نقش نظامیان در تصدیگری اقتصادی.
5. انتقال تدریجی مالکیت شرکتهای خصولتی به بخش خصوصی واقعی.
6. محدود کردن تصدیگری بنیادها و نهادهای خاص نظیر بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی.
7. آزادسازی تجارت در برخی حوزهها، مانند پوشاک و لوازم خانگی.
8. حذف یا کاهش مداخلات دولتی در قیمتگذاری.
9. خصوصیسازی شبکههای توزیع نظیر برق، گاز و مخابرات.
📌 این فهرست قطعاً کامل نیست، اما دستیابی به اهداف مذکور هیچگاه به اندازه امروز ممکن نبوده است. تأخیر در اجرای این اصلاحات، تحقق آنها را به آیندهای دورتر و ناممکنتر موکول میکند. شاید دولت کنونی، آخرین فرصت برای عبور به سوی توسعه پایدار باشد. سهم ما در این گذار چیست؟
https://bit.ly/3PfReNv