عمه و شوهر عمهی من ۲۵ سال پیش به خاطر بچه دار نشدن رفتن از بهزیستی یه پسر بچه به سرپرستی گرفتن.
همون سنای پایینم بهش گفته بودیم که عممینا پدر و مادر واقعیش نیستن،
از پونزده شونزده سالگیش خیلی مشتاق شد خونوادش و پیدا کنه و خب تقریبا غیر ممکن به نظر میرسید، تو پروندهی بهزیستیش هیچ مدرک به درد بخوری پیدا نمیشد و این پسر عمهی عزیز من راهی پیدا نمیکرد ولی نا امیدم نمیشد،
هیچ مشکل بزرگی وجود نداشت تو خونواده و پدر و مادرش و ما رو دوست داشت و ارتباطمون عالی بود با هم فقط خیلی دلش میخواست بفهمه چرا سر از بهزیستی درآورده.
با تلاش شوهر عمم و کمک یه قاضی کاردرست دستور دادن بچه هایی که تو اون بیمارستان و تاریخ حدودی تولدش به دنیا اومدت و لیست کردیم و سرتون و درد نیارم امشب نتیجه قطعی آزمایش DNA و گرفتیم و خونواده اصلی پسر عمم پیدا شد!عجیب تر این که یه برادر دو قلو داره عین خودش و چهار تا خواهر!
که اگه این توییت دست به دست شد و یکی از اون خونواده خوندنش پیدا شدن برادرشون و تبریک میگم:)
گویا پرستاری با نیت قبلی و بدون اطلاع به خانواده یک قل بچرو جدا میکنه و با دلایلی که نمیتونم جزئیات و بگم مجبور میشه تحویل بهزیستی بده!
یعنی مادرشون اصلا نفهمیده که بچش دوقلو بوده و یکی از بچه هاش ازش جدا شده!
الان خونواده ما هم خوشحالن هم ته دلشون استرس جدا شدن یک قسمت از خونوادرو دارن
و یک خونواده دیگه اونور کشور احتمالا پشمی براشون نمونده:)) هر جای دنیا بود این دو قلوها رو برای آزمایشای مختلف درباره تاثیر قدرت ژن بر زندگی استفاده میکردن
دوقلوهای هم سان جدا افتاده که تو دو تا شرایط مختلف بزرگ شدن!
..