#تجربه
#سقوط_حقیقت
#اجتماعی
#رفتارشناسی
در سالهایی که در بازار سرمایه قلم زدم، به واقعیتهای تلخی رسیدم. هرچه بیشتر حقیقت را بیان کنی، بیشتر در معرض بیمهری و بیاحترامی قرار میگیری؛ انگار صداقت تنها زمانی برای مردم مقبول است که همسو با منافعشان باشد. اگر حقیقتی برخلاف منفعتشان بگویی، تو را نادیده میگیرند یا حتی برای حذف کردنت تلاش میکنند. جالب و در عین حال دردناک است که بیدانشترین تحلیلگران و آنان که عمق و دقت چندانی در کارشان ندارند، به راحتی رشد میکنند و به شهرت میرسند؛ در حالی که افراد منطقی و عمیقتر، راهی دشوارتر و کندتر را برای دیدهشدن طی میکنند.
این تمایل جامعه به سطحینگری و بیتوجهی به تحلیلهای عمیقتر، نشانهای از افول اجتماعی است؛ جامعهای که زمانی در جستجوی رشد فکری و آگاهی بود، اکنون به سمت سرگرمیهای زودگذر و بیمحتوا کشیده شده است. این سقوط، تنها کاهش ارزشهای اجتماعی نیست، بلکه نشانهای از شیفتگی به بیمنطقی و عدم صداقت است؛ گویی مردم بیشتر به دنبال توهمی از واقعیت هستند تا حقیقتی صادقانه.
این روند در بازارهای جهانی نیز به چشم میخورد. بهویژه در دنیای کریپتو، بازاری که به دلیل نوسانات شدید و فقدان پشتوانه تحلیلی قوی، از غیرقابلپیشبینیترین بازارها محسوب میشود. اما با وجود این بیثباتی و نبود منطق، مردم با شوری بیپایان به آن جذب میشوند. این عطش به بیمنطقی، زمینهای را فراهم کرده که افراد ناسالم و کلاهبردار به راحتی به شهرت برسند و از این موج بیثباتی برای بهرهبرداری از اعتماد دیگران استفاده کنند؛ فضایی که صداقت در آن کمترین ارزش را دارد و کلاهبرداری و فریب، به سادگی جایگزین حقیقت شده است.
این ناهنجاری رفتاری که در بازارهای مالی شکل گرفته، تغییرات عمیقی را بهویژه در بازارهای کشورهای در حال توسعه ایجاد کرده است. در این جوامع، به دلیل نبود زیرساختهای قوی و نظارتهای مؤثر، تمایل به بیمنطقی و سطحینگری بیش از پیش مشهود است. گویی جامعهای که باید به سوی رشد و آگاهی پیش رود، در دام خودفریبی و بیثباتی گرفتار شده و بهجای ساختن آیندهای پایدار، در حال تخریب ارزشهای بنیادین خود است.
@bazarotahlil