️👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️ @bartarinhaxxxx Channel on Telegram

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

@bartarinhaxxxx




سلام دوستان عزیزم
به کانال بــرتــریــنــهــا
خـــوش آمـــدیـــــد😘😘

👈 بََََِِِِِِرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِهـٍََََِِِِِِـاََََِِِِِِِِ ️👉️ (Persian)

به کانال بــرتــریــنــهــا خوش آمدید! این کانال یک منبع عالی برای کسب اطلاعات و دسترسی به آخرین و به روزترین مطالب در زمینه‌های مختلف است. اگر به دنبال اطلاعات مفید و جذاب هستید، بهترین انتخاب برای شما کانال بــرتــریــنــهــا است. از آخرین رویدادها، مقالات جالب، تحلیل‌های فوق‌العاده، ویدیوهای آموزشی و اطلاعات روز در برتری‌های مختلف، همه چیز را در اینجا پیدا خواهید کرد. با عضویت در این کانال، هیچ خبر جدیدی را از دست نخواهید داد و همیشه در اولین خبرهای مهم حضور خواهید داشت. پس بی‌درنگ به کانال بــرتــریــنــهــا ملحق شوید و از تمامی امکانات و محتواهای ارزشمند آن بهره‌مند شوید. بهترین دارایی شما اطلاعات است، پس همواره بهترین منبع اطلاعات را دنبال کنید!

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:19


👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️ pinned «رمان #تاوانی_برای_عشق قسمت دوم حرف مادر که به اینجا رسید ،رو ازش برگردوندم، راستش ترسیدم چشم تو چشم نگاهش کنم. اما انگار دست بردار نبود. - هان ساکت شدی دیگه نطق نمی کنی؟ درحالی که سرم پایین بود حق به جانب گفتم : آن بیچاره که چند بار…»

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:19


https://t.me/shadtarinxxxx

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:18


رمان #تاوانی_برای_عشق

قسمت دوم

حرف مادر که به اینجا رسید ،رو ازش برگردوندم، راستش ترسیدم چشم تو چشم نگاهش کنم. اما انگار دست بردار نبود.
- هان ساکت شدی دیگه نطق نمی کنی؟
درحالی که سرم پایین بود حق به جانب گفتم : آن بیچاره که چند بار برای خواستگاری آمد، اما شما و باباجون که اصلا...
مادر حرفم را قطع کرد، دستم را گرفت و مرا پیش خودش نشاند و مهربانانه گفت:شراره جونم بابات اونا و
خانواده شون می شناسه می دونه به درد تو نمی خورند ما که با اون ها دشمنی نداریم عزیزم.
حوصله شنیدن حرفهای تکراری را نداشتم، مادر که چهره در هم کشیده ام را دید بحث را ادامه نداد شاید هم حس می کرد فایده ای ندارد.
- الان که، بیان ملاحظه پدرت رو بکن، به بهروز بی احترامی نکن
مکثی کرد و برای این که خیالش آسوده بشه با تاکید گفت: باشه؟
برای اینکه قضیه ختم به خیر شود، دستم را روی چشمم گذاشتم و گفتم : چشم .
با رفتن مادر خودم را روی تخت انداختم و به یاد پرویز افتادم، یعنی دلم یه جورای برای خودم و او سوخت،که
پدر مادرم این قدر با ازدواج ما مخالف بودند .
در افکار خودم غرق بودم که صدای آیفون مرا از جایم بلند کرد، خودم را به کنار پنجره اتاقم که مشرف به حیاط بود رساندم.
آمده بودند، بهروز و کامران به همراه خانمش. یک دست گل زیبا هم در دست بهروز بود.
بر عکس پسر عمه کامران او قد بلند و لاغر اندام بود، هیکل متناسب و رو فرمی داشت، دقیقا چاق و لاغر خیلی بهشون می خورد.
بهروز با کامران از همان دوران دانشگاه دوست بودند، پسر عمه کامران هم پای، او رو به کارخانه بابام باز کرده بود، نمی دونم چه مهره ماری هم داشت که بابام این طوری عاشقش شده بود.
نمی دانم چه مدتی گذشت که مادر ، زهره خانم را پِیَم فرستاد که به مهمان ها ملحق بشم. ناچار باید باید می رفتم.
شالم را سر کردم و از اتاقم بیرون رفتم.
وقتی به جمع شان پیوستم، بهروز با دیدنم گل ازگلش شکفت، این علاقه‌مندی او کلافه ام می کرد.
با فاصله یک مبل کنار خانمِ کامران نشستم، ضمن خوش آمد گویی به مهمان ها یه احوال پرسی تقریبا رسمی
با آنها کردم، پدرم روبه‌روی من و مادرم هم کنار او نشسته بود، وبهروز هم ضربدری مقابلم وحواسش کاملا به من بود.
آن لحظه آرزو کردم، کاش به جای او الآن پرویز این جا نشسته بود و پدر و مادرم این قدر تحویلش می گرفتند.
نگاهم به دسته گل بزرگ و زیبا یی که بهروز آورده بود و داخل گلدان روی میز خودنمایی می کرد افتاد، فکری از سرم گذشت.
رو به زن کامران کردم و گفتم : الهام جون تو که این قدر با سلیقه بودی، به دسته گل اشاره کردم و ادامه دادم
این چه دسته گلی که گرفتی؟ چه قروقاطی گلهاش آخه؟
الهام با تعجب نگاهم کرد و گفت : عه واه شراره جون! دسته گل به این زیبایی؟ !
در حالی که زیر چشمی حواسم به بهروز بود که چطور رنگ به رنگ می شد، رو به کامران گفتم : آخه تو بگو
پسر عمه، از الهام به این خوش سلیقه گی که شوهری مثل تو رو انتخاب کرده، خرید همچنین دسته گلی بعید.
قبل از این که او بخواهد جوابی بدهد بهروز نگاهش را به من دوخت و گفت : شراره خانم این دسته گل انتخاب
من، شرمنده که مورد پسند شما نیست، هر چی باشه سلیقه خانم ها بهتر از آقایون.
در حالی که وانمود می کردم خیلی متعجب شده ام با شرمندگی گفتم : وای تو رو به خدا ببخشید اصلا نمی دونستم.
بعد مکثی کردم و زیر لب گفتم؛ پس بی راه نگفتم؟ !
متوجه چشم غره های مادر به خودم شدم فهمیده بود که حرفهایم تعمدی بوده، و همین وادارم کرد دوباره عذر
خواهی کنم، و خودش هم از گل تعریف کرد.

ادامه دارد...

نویسنده : طاهره قاسمی

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:18


🌹🌹🌹

🔵برای دیدن فیلم 🔴
بالای گل ها👆👆 کلیک کنید📢📢

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:16


🌹🌹🌹

🔵برای دیدن فال 🔴
بالای گل ها👆👆 کلیک کنید📢📢

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:15


امشب
از خـدایی که از همیشه
نزدیکتر است برایتان

عاشقانه‌ترین
لحظات را میطلبم
زیباترین لبخندها

را روی لبهایتان و
آرام ترین لحظات را
برای هر روز و هر شبتان

شب خوش🙏🌹
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌
‎  ‎  ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌
@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:15


خدایا
💫هرشب نورے ازوجود نورانیت

برقلوب تاریک وگرفتہ ما
💫بتابان وبا حرارت

عشق ومعرفت خویش
💫قلبهاے خستہ ویخزده مارا

گرمے ببخش واحیاڪن قلب مارا

💫شبتون سرشار_ازعشق الهی💫


@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:14


‌ ای کاش...
ای کاش یکی بیاید
که وقت رفتن نرود....🍂🌸

معین
‌‌‌
شبتتون ارام🌺


@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:14


تــو
زیباترین
اتفاق شبهای منی
اتفاقی شبیه "مــــاه"
در تاریک ترین شب جهان...


♥️شبت بخیر_عشق نابم♥️

@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:14


درصفرعاشقے
♥️♥️:♥️♥️


اینقده جذاب مگه داریم و مگه میشه😍😉

@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:12


تقدیم به مخاطب خاصم ❤️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌


@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:12


♥️♥️00 : 00♥️♥️

ساعت صفر شد بہ وقت عشق
عشق بازے ساعت با عقربہ ها

عشق بازے چشم با خواب
عشـق بازے من با تو

و چہ زیباست ساعت وصال
ڪہ تو باشے در آغوشم و زمان بایستد💋


@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:12


عشق پاڪم بهشت را
میخواهم چه ڪــار وقتے
تــــــو
تمام نشدنے ترین
دنیاے منـــے..
قلب منے تـــوعشقم

♥️♥️::♥️♥️


@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:11


.. ' 12 '..  
9- ⇧  -3         ♥️♥️::::♥️♥️
' .  6 . '

ساعت عـاشقــــ❣️ــــ

دم به دم
شانه به شانه 

هفت شهر عشق را
دست به دست ،

منزل به منزل
با تورفتن آرزوست....

♥️♥️::::♥️♥️

ساعت عاشقی مبارک💋


@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹

👈 بََََِِِِِـرتِِِِِِِِِِـََََریََََِِِِِِِِنـََََِِِِِِِِهـٍََََِِِِِِِـاََََِِِِِِِِ 👉️

23 Nov, 17:11


♥️00 : 00♥️
ساعت صفر عاشقی
ساعتی ست
تنظیم شده
راس
ساعت
چون " تـ❤️ــویی "
که آن را معنا می بخشی


♥️♥️::♥️♥️

@bartarinhaxxxx🌹🌹🌹