از روسی @az_rusi Channel on Telegram

از روسی

@az_rusi


«Думать важнее, чем читать книги»

این‌جا از روسی و روسیه و نویسندگان روس، ترجمه، زبان و واژه‌ها می‌نویسم.

محمدمهدی یزدانی | دانشجوی دکتری آموزش زبان روسی دانشگاه تهران

@Mirzamohammad_iru

╭━━━━━━━━╮
Подпишитесь
╰━━━━

از روسی (Persian)

تصور کنید که در یک جایگاهی قرار دارید که از تمام زیبایی‌های ادبیات روسیه بهره‌مند شوید، به دنیایی که پر از احساسات، فلسفه و داستان‌های جذاب است. آیا دوست دارید یک سفر ادبی به دنیای جذاب نویسندگان روسیه داشته باشید؟ در کانال تلگرام «از روسی» با نام کاربری @az_rusi با محمدمهدی یزدانی، دانشجوی دکتری آموزش زبان روسی در دانشگاه تهران، همراه شوید و همراه با او به ماجراهای نویسندگان بزرگ روسی، ترجمه‌ها، زبان و واژه‌های این فرهنگ متمایز، سفری شگفت‌آور را تجربه کنید. در این کانال شما با نقد و بررسی آثار ادبی، معرفی نویسندگان برجسته، مفاهیم فلسفی در آثار ادبی و سایر جنبه‌های جذاب ادبیات روسیه آشنا خواهید شد. آیا می‌دانستید که متن‌های روسی به دلیل غنی بودن احساسات و واژگان پیچیده، یک دنیای موازی از زیبایی‌ها و تاریخچه پنهان در خود جای دارند؟ ضمن پیوستن به این کانال شگفت‌انگیز، فرصتی برای یادگیری عمیق‌تر زبان روسی و افزایش دانش ادبی خود خواهید داشت. همچنین محمدمهدی یزدانی با تخصص خود در آموزش زبان روسی، آموزش‌ها و توصیه‌های مفیدی برای علاقمندان به ادبیات و فرهنگ روسیه ارائه می‌دهد. با عضویت در کانال تلگرام «از روسی»، فراموش نکنید که با فعال‌ترین کانال‌های فرهنگی و آموزشی در تلگرام ارتباط برقرار کرده و از بهترین مطالب بهره‌مند شوید. به «از روسی» بپیوندید و با ما به دنیایی پر از زیبایی و داستان‌های فراموش‌نشدنی دست یافته و عمیقا در تجربه‌یادگیری خود غوطه ور شوید!

از روسی

14 Feb, 14:17


Приятно сидеть у себя в палаццо и писать пьесу или же штудировать сочинения Чехова! Честное слово, на Вашем месте я не бросал бы ни театра, ни художественной критики, ни Н. Лаврецкого! Мне гораздо приятнее читать Вашу новую пьесу, чем услыхать, что Вы отвоевали у англичан Персию. Право, персы такие идиоты, а в Персии так жарко, что я бы всячески помогал англичанам, а не наоборот.

⭐️ Антон Чехов | Письмо А. С. Суворину

چه خوب است که در عمارت مجلل خود بنشینیم و نمایشنامه بنویسیم یا که در آثار چخوف تدقیق کنیم! به جان خودم، اگر جای شما بودم، نه تئاتر را رها می‌کردم، نه نقد ادبی را و نه آقای لاوْرِتسکی را! خواندن نمایشنامۀ جدیدتان برایم بسیار لذت‌بخش‌تر از آن است که بشنوم ایران را از انگلیسی‌ها پس گرفته‌اید. راستش را بخواهید، ایرانی‌ها آنقدر احمق‌اند و هوا در ایران آن‌چنان گرم است که من همه‌جوره به انگلیسی‌ها کمک می‌کردم، نه به ایرانی‌ها.

— آنتون چخوف | نامه به آلِکسی سووُرین
مترجم: محمدمهدی یزدانی

پی‌نوشت:
چخوف در سال ۱۸۸۹ تصمیم می‌گیرد به برخی مناطق جنوبی امپراطوری روسیه سفر کند. در این سفر گرمای هوای مناطق نزدیک به ایران چنان کلافه و دل‌زده‌اش می‌کند که تصور گرمای ایران برایش وحشت‌آور می‌شود. دلیل آن ناسزا ظاهراً همین بوده است. (برای اطلاع بیشتر در این باره به نامه‌هایش در این سال رجوع کنید.)

⭐️@az_rusi

از روسی

14 Feb, 14:01


Крепче всего спит не тот у кого чистая совесть, а тот у кого ее отродясь не было.

Борис Акунин | Алмазная колесница

راحت‌تر از همه آن کسی می‌خوابد که از اساس هیچگاه وجدان نداشته، نه‌ آن که وجدان آسوده‌ای دارد.

— باریس آکونین | ارابۀ الماسین
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

14 Feb, 13:06


وابستگی فرم و محتوا در روسی

پسوند نام‌ شهر ск- (-سْکْ؛ مثلاً در مینسک پایتخت بلاروس) در واقع فرم کوتاه صفت نسبی/ملکی ский- (-سْکی) است. می‌دانیم که صفت‌های نسبی روسی فرم کوتاه ندارند؛ اما در این مورد:

در روسی ابتدا برای روستاها و آبادی‌ها با صفت‌های پایان‌گیر به ский- (-سکی) نام ساخته می‌شده؛ نامی که معمولاً برگرفته از نام کلیسای واقع در آن آبادی بوده:
– Троицкое
– Борисоглебское
– Благовещенское
– Никольское

با گذر زمان این آبادی‌ها توسعه پیدا می‌کنند و تبدیل می‌شوند به شهر؛ یعنی:
-ское [село] → -ск (город)

– Троицк
– Борисоглебск
– Благовещенск
– Никольск

خیلی جالب است که با توسعهٔ یک منطقهٔ مسکونی، حتماً فرم اشتقاقی نامش نیز تغییر می‌کند.

بگذارید عینی‌ترش کنم: در فارسی پسوندوارهٔ «-آباد» معمولاً در نام روستاها دیده می‌شود. اگر روزی یک روستا که نامش «-آباد» دارد تبدیل به شهر بشود، ما لزوماً نام آن را تغییر نمی‌دهیم. شهرها و مناطق شهری زیادی در ایران داریم که ابتدا روستا بوده‌اند و این روستا بودن در نامشان هم نمود داشته‌؛ مهرآباد، حسن‌آباد، امیرآباد، ونک، سوهانک، نارمک؛ ولی پس از تبدیل به شهر نام آن‌ها تغییر نکرده. اما در روسی با تبدیل یک منطقهٔ روستایی به شهری، ساخت اشتقاقی نام آن نیز تغییر کرده است.

این هم از ویژگی‌های جالب ذهن و زبان روسی است که فرم زبانی و محتوای آن حتماً باید تطابق داشته باشند.

— محمدمهدی یزدانی
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹

Источник:
Цеханович, М. А. (2007). Суффикс -ск в русской топонимии и проблема наложения морфем в оттопонимических прилагательных. Вестник Православного Свято-Тихоновского гуманитарного университета. Серия 3: Филология, (9), 14-22.


⭐️@az_rusi

از روسی

14 Feb, 10:48


ضربه | ударение

֎ اصطلاح علمی (термин/term) باید شفّاف و بدون ابهام باشد و لفظ با تعریف آن ارتباط روشنی داشته باشد؛ چراکه زبان علم باید زبانی روشن و دقیق و خالی از ابهام و کژتابی باشد‌. همچنین در زبان معیار علمی فقط و فقط یک صورت زبانی برابر یک مفهوم پذیرفته می‌شود؛ یعنی اصطلاح علمی تنها یک معادل پذیرفته‌شده و معیار می‌تواند داشته باشد که همان هم در متن‌های تخصصی به‌کار می‌رود.

◄ «ضربه» یکی از اصطلاحات غلطی است که از کتاب‌های فارسی آموزش زبان روسی به گفتار آموزگاران روسی و روسی‌آموزان راه یافته و از دقّت لازم برای یک اصطلاح علمی برخوردار نیست. در آواشناسی به تأکید و تلفظ شدیدتر و کشیدگی بیشتر یک هجا می‌گوییم ударение و به هجایی که بر اساس مختصات تغییر در فشار هوا، اختلاف در درجهٔ زیروبمی و تفاوت در کشش واکه‌ای حاصل می‌شود و از نظر شنیداری رسایی بیشتری دارد ударный слог می‌گوییم.

◄ در ادبیات آواشناسی روسی در ایران، ударение و مشتقاتش گرده‌بردارانه ترجمه شده «ضربه، هجای ضربه‌دار، بدون ضربه»؛ حال آن‌که لفظ «ضربه» هیچ ارتباط روشنی با تعریف علمی آن در علم آواشناسیِ دست‌کم فارسی ندارد. ударение از لحاظ ساخت اسم مصدر است از فعل ударить به‌معنای «ضربه‌زدن» که در آواشناسی روسی تبدیل به اصطلاح علمی نیز شده‌‌ است. اما در آواشناسی فارسی به این واحد آواشناختی کلام می‌گوییم «تکیه» یا «فشار» و به هجای دارای تکیه می‌گوییم «هجای تکیه‌بر». «تکیه» یعنی اتّکای بیشتر به یک هجا؛ یعنی خود واژه با تعریف آن تا حدّ زیادی ارتباط دارد؛ ارتباطی که در «ضربه» دیده نمی‌شود.

֎ بنابراین، در گفتار و نوشتار تخصصی فارسی و هنگام آموزش نباید از واژهٔ «ضربه» استفاده کرد. برابر درست و معیار ударение «تکیه» است.

— محمدمهدی یزدانی
۱۷ آبان ۱۴۰۰

پی‌نوشت ۱:
متأسفانه تعداد چشمگیری از اصطلاحات آواشناسی روسی در منابع آموزشی و پژوهشی غلط به فارسی برگردانده شده‌اند و «ضربهٔ» تنها نیست‌.

پی‌نوشت ۲:
در بیش از ۹۰۰ فرستهٔ پیشین این کانال هیچ ضربه‌ای نخواهید دید.

#آواشناسی
⭐️@az_rusi

از روسی

12 Feb, 14:04


Я думаю, что истинная трагедия человека заключается в том, что он прекрасно понимает всю мерзость окружающей его среды, но не в силах что-либо изменить.

— Александр Куприн | Поединок

به گمان من، تراژدی واقعی انسان این است که از تمام زشتی‌های اطرافش به‌خوبی آگاه است، اما قادر به تغییرِ هیچ چیز نیست.

— الکساندر کوپرین | نبرد تن‌به‌تن
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

11 Feb, 14:21


Средства, которыми совершают переворот, не те, которыми его укрепляют. — Пётр I одновременно Робеспьер и Наполеон.

😎 Александр Пушкин

با ابزارهایی که انقلاب می‌کنند، نمی‌توان انقلاب را تحکیم و تثبیت کرد. پتر یکم همزمان هم روبِسپیِر است هم ناپلئون.

— الکساندر پوشکین
مترجم: محمدمهدی یزدانی

★ماکسیمیلیان روبسپیر، از جمهوری‌خواهان تندرو انقلابی در فرانسه که نقش مهمی در شکل‌گیری «حکومت وحشت» و اعدام مخالفان با گیوتین داشت.

⭐️@az_rusi

از روسی

11 Feb, 14:21


Несчастья бояться — счастья не видать.

— Петр I Великий

اگر از بدبختی بترسی، روی خوشبختی را نخواهی دید.

— پتر بزرگ

⭐️@az_rusi

از روسی

11 Feb, 14:09


Обезьянничать* 🦍
پسوند (нич(а-

֎ پسوند (нич(а- در روسی از اسم فعلی می‌سازد که معنای «به عملی مشغول شدن، تمایل به عمل یا فعالیتی داشتن یا بروز یک ویژگی و عمل از خود» دارد. نیز اگر به نام یک حیوان بچسبد، معنای «تقلید» دارد. افعال دارای این پسوند ۱. معمولاً نشان‌دارند و بار معنایی منفی دارند ۲. متعلق به زبان گفتاراند؛ نمونه:

‣ Акробатничать: حرکات اکروباتیک زدن
‣ Лакейничать: نوکری کردن
‣ Лентяйничать: تنبل‌بازی در آوردن/تنبلی کردن
‣ Лизоблюдничать: چاپلوس‌بازی در آوردن/چاپلوسی کردن
‣ Любезничать: تعریف الکی کردن، تعارف الکی داشتن با کسی
‣ Обезьянничать: ادای کسی را در آوردن
‣ Попрошайничать: دریوزگی کردن، گدایی کردن
‣ Попугайничать: طوطی‌وار حرف زدن/ حرف کسی را واو به واو تکرار کردن
‣ Садовничать: باغبانی کردن
‣ Умничать: عاقل‌بازی در آوردن/ خود را عاقل نشان دادن
‣ Фокусничать: حقه‌بازی درآوردن

پی‌نوشت:
جالب است بدانید обезьяна روسی برگرفته از «بوزینهٔ» فارسی است و از وام‌واژه‌های قدیمی روسی به‌حساب می‌آید. این واژه گویا نخستین بار در «سیاحتنامه/سفرنامۀ سه دریا» (хождение за три моря) آفاناسی نیکیتین (قرن ۱۵) به‌کار رفته است. تحول صورت آن به обезьяна (با تلفظ [ɐbʲɪˈzʲjanə]) بسیار جالب است. از این‌جا در این باره بخوانید.

— محمدمهدی یزدانی
⭐️@az_rusi

از روسی

11 Feb, 12:56


دربارهٔ جایگاه تولید /خ/ فارسی و /х/ روسی

⭐️@az_rusi

از روسی

11 Feb, 12:56


/خ/ فارسی و /х/ روسی

💬 یکی از تداخل‌های آوایی (фонетическая интерференция) فارسی و روسی تفاوت تلفظ دو همخوان /خ/ و /х/ است که از قضا یکی از ایرادهای تلفظی رایج روسی‌آموزان ایرانی (و فارسی‌آموزان روس) است.

جایگاه تولید /خ/ فارسی و /x/ روسی با یکدیگر متفاوت است:

֎ همان‌طور که در جدول می‌بینید، همخوان /x/ روسی یک همخوان زبانیِ بی‌واکِ نرم‌کامیِ سایشی است:

زبانی¹ (≠ لبی) است؛ بر بستر قسمت عقبی زبان و با نزدیک‌ شدن زبان به نرم‌کام تولید می‌شود.

بی‌واک² است؛ یعنی هنگام تولید آن تارهای صوتی حنجره از هم فاصله دارند و مانعی در مسیر جریان هوا وجود ندارد؛ در نتیجه تارآواها³ لرزشی ندارند (شکل بالا، حالت باز).

نرم‌کامی⁴ است؛ یعنی با نزدیک شدن زبان به نرم‌کام (ناحیۀ نرمِ قسمتِ عقبِ سقفِ دهان) تولید می‌شود (جایگاه ۸ در تصویر سمت چپ).

سایشی⁵ است؛ یعنی هنگام تولید آن، اندام‌های گفتار به هم نزدیک می‌شوند و شکافی ایجاد می‌شود که جریان هوا با عبور دشوار از میان آن ساییده می‌شود؛ حاصل این ساییدگی هوا آوایی سایشی است.

💬 اما همخوان /خ/ فارسی بی‌واک، مَلازی⁶، سایشی است؛ یعنی در جایگاه شمارۀ ۹ تولید می‌شود. ملاز (زبانک، زبان کوچک) بافت گوشتی کوچکی است که از نرم‌کام آویخته‌ است. آوایی که با نزدیکی یا تماس زبان با این بخش دهان تولید می‌شود، ملازی نامیده می‌شود.

— محمدمهدی یزدانی

#آواشناسی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¹ Язычный (≠губный)
² Глухой (≠звонкий)
³ Голосовые связки
⁴ Велярный (задненёбные, заднеязычный)
⁵ Фрикативный (Щелевый)
⁶ Увулярный (глубоко-заднеязычный)

⭐️@az_rusi

از روسی

10 Feb, 10:48


April Rain - One Is Glad To Be Of Service - (In Memory Of Robin Williams)

Дата издания: 2014
Страна: Russia, Saint-Petersburg
Жанр: Instrumental Post Rock

⭐️@az_rusi

از روسی

09 Feb, 20:16


Любовь столь всесильна, что перерождает и нас самих.

🧐 Федор Михайлович Достоевский | Дневник писателя за 1877 г.

#چالش_ترجمه

⭐️@az_rusi

از روسی

09 Feb, 20:14


Да будут прокляты эти интересы цивилизации, и даже самая цивилизация, если для сохранения ее необходимо сдирать с людей кожу.

— Федор Михайлович Достоевский | Дневник писателя за 1877 г.

لعنت به مصالح تمدن! لعنت به خود تمدن، اگر که برای حفظ آن باید پوست از تن آدم‌ها کَند!

— فئودور داستایفسکی | از روزنوشت‌های سال ۱۸۷۷
مترجم: محمدمهدی یزدانی

🎨 Анатолий Шумкин

⭐️@az_rusi

از روسی

09 Feb, 18:52


Совет дня:

💡 Лучший способ заговорить на иностранном языке — это говорить.
Значит, если хотите говорить по-русски свободно — говорите.

⭐️@az_rusi

از روسی

09 Feb, 10:35


نیتیو/ носитель

برابر فارسی носитель языка یا native speaker «بومی‌زبان» یا «گویشور بومی»* است؛ نه «نیتیو/ناسیتِل».
زبان‌پیشگان و آموزگاران و کارشناسان آموزش زبان بهتر است (و باید) اصطلاحات علمی و واژه‌های مصوب فارسی را، دست‌کم در نوشتار، به‌کار ببرند. (رایج نیست؟ آن‌قدر به‌کار ببریم تا رایج بشود و جا بیفتد.)

★ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشکدۀ مطالعات واژه‌گزینی، ۱۳۹۷، هزارواژۀ زبان‌شناسی (۱)، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه نشر آثار، ص ۱۷.

— محمدمهدی یزدانی
⭐️@az_rusi

از روسی

08 Feb, 19:42


Отсутствие Бога нельзя заменить любовью к человечеству, потому что человек тотчас спросит: для чего мне любить человечество?

🧐 Федор Михайлович Достоевский | Записная тетрадь. XXIV. С. 308

عدم وجود خدا را با عشق به بشر نمی‌توان جایگزین کرد؛ زیرا انسان بلافاصله خواهد پرسید: «برای چه باید بشر را دوست داشته باشم؟»

— فئودور داستایفسکی
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

08 Feb, 19:36


Комментаторская (Ярослав Гурьев)
= اتاق گزارشگر

֎ یکی از شیوه‌های ساخت اسم مکان در روسی تغییر مقولۀ صفت به اسم است (← субстантивация)؛ در روسی، مخصوصاً نام فروشگاه‌ها و مغازه‌ها و غذاخوری‌های کوچک از این طریق ساخته می‌شود. این اسم‌ها ظاهراً از کوتاه شدن یک ترکیب وصفی حاصل شده‌اند؛ یعنی یک واژۀ лавка (دکان) در ترکیب حضور داشته که به‌مرور از روساخت حذف شده و معنای آن به صفت منتقل شده‌ است؛ یعنی:

► Булочная ЛАВКА → булочная: نانوایی

Парикмахерская: آرایشگاه | кондитерская: قنّادی | бутербродная: ساندویچی | чайная: چایخانه | прачечная: خشکشویی | шашлычная: کبابی | слесарная: کلیدسازی | пивная: آبجوفروشی | пельменная: پِلمینی‌فروشی | чебуречная: چبورکی‌فروشی | сосисочная:سوسیس‌فروشی

— البته، واژه‌های بالا ممکن است به صورت قیاسی ساخته شده‌ باشند.

֎ نیز اسم‌هایی که بر قسمت‌های مختلف خانه یا فضای داخلی اطلاق می‌شوند از همین مقوله‌اند؛ نمونه‌های زیر در واقع کوتاه‌شدۀ ترکیب وصفی زیراَند:

► Гостиная КОМНАТА → гостиная: اتاق پذیرایی

Примерочная: اتاق پرو | детская: اتاق بچه‌ها | туалетная: دستشویی | ванная: حمام | прихожая: ورودی خانه | умывальная: روشویی | столовая: اتاق ناهارخوری/ غذاخوری/سلف

֎ همچنین محل/اتاق ویژه یک صنف یا مکان انجام یک عمل:

► Бильярдная: باشگاه بیلیارد | гримёрная: اتاق گریم | мастерская: کارگاه | операционная: اتاق عمل | учительская: اتاق دبیران | приёмная: اتاق پذیرش

— محمدمهدی یزدانی
⭐️@az_rusi

از روسی

08 Feb, 19:32


Всё проходит, да не все забывается.

— Иван Бунин | Тёмные аллеи

همه چیز می‌گذرد، اما همه چیز فراموش نمی‌شود.

— ایوان بونین | کوچه‌های تاریک
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

06 Feb, 13:53


Русскоязычный и русскоговорящий; какая разница?


‣ Русскоязычный человек — это человек, чей первый (родной) язык — русский.

یعنی: کسی که زبان نخستش روسی است؛ معادل «روس‌زبان/روسی‌زبان» (زبانورِ روسی/گویشور بومی زبان روسی=: носитель ря)

‣ Русскоговорящий человек — это человек, который свободно владеет русским языком, при этом он может быть для него родным или нет.

یعنی: کسی که به روسی تسلط کامل دارد و ممکن است روسی زبان نخستش باشد یا نباشد؛ معادلِ (؟)

#چالش

֎ برای نامیدن و اتصاف زبانوران بومی و غیربومی زبان‌های دیگر هم می‌توان از دو ساختار بالا استفاده کرد؛ نمونه:
- Персоязычный
- Персидскоговорящий

🎮 نکته: در ساختار نخست جزء اول قوم‌نام است:
Англоязычный
← لفظاً: اِنگِل‌زبان

اما در ساختار دوم پایانهٔ صرفی صفت (نام زبان) حذف می‌شود و با بیناوند -о- به وجه صفتی فعل (причастие) می‌چسبد:
Английскоговорящий
(؟)


— محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

05 Feb, 19:39


🌊 ⭐️ В 1888 году Ивана Константиновича Айвазовского посетил Антон Павлович Чехов:

22 июля, Феодосия. Вчера я ездил в Шах-Мамай, именье Айвазовского, за 25 верст от Феодосии. Именье роскошное, несколько сказочное; такие имения, вероятно, можно видеть в Персии. Сам Айвазовский, бодрый старик лет 75, представляет собой помесь добродушного армяшки с заевшимся архиереем; полон собственного достоинства, руки имеет мягкие и подает их по-генеральски. Недалек, но натура сложная и достойная внимания. В себе одном он совмещает и генерала, и архиерея, и художника, и армянина, и наивного деда, и Отелло. Женат на молодой и очень красивой женщине, которую держит в ежах. Знаком с султанами, шахами и эмирами. Писал вместе с Глинкой «Руслана и Людмилу». Был приятелем Пушкина, но Пушкина не читал. В своей жизни он не прочел ни одной книги. Когда ему предлагают читать, он говорит: «Зачем мне читать, если у меня есть свои мнения?» Я у него пробыл целый день и обедал...

آنتون چخوف در سال ۱۸۸۸ دیداری دارد با ایوان آیوازوفسکی، نقاش و دریانگار بزرگ ارمنی-روس:

۲۲ ژوئیه، فئودوسیا. دیروز به شاه‌مامای، املاک آیوازوفسکی، در ۲۵ وِرسْتی فئودوسیا رفتم. خانه و املاکش باشکوه و به‌مانند قصه‌ها است؛ شبیهش را شاید در ایران بتوان یافت. خود آیوازوفسکی پیرمردی ۷۵-ساله و قبراق است و ترکیبی‌ست از ارمنی¹ خوش‌اخلاق و اسقفی ایرادگیر. بسیار عزت‌نفس دارد. دستانش نرم و لطیف است؛ اما مثل ژنرال‌ها دست می‌دهد. خرفت است، اما ذات پیچیده و جالبی دارد. همزمان هم ژنرال است، هم اسقف، هم نقاش، هم ارمنی، هم پیرمردی ساده‌لوح و هم اُتّلو². با زنی جوان و به‌غایت زیبا ازدواج کرده و بسیار بر او سخت می‌گیرد. با سلاطین و شاهان و امیران آشنا و در رفت‌وآمد است. به‌همراه گلینکا³ اوپرای روسلان و لودمیلا را نوشته است. رفیق پوشکین بوده، ولی پوشکین نخوانده. در زندگی‌اش حتی یک کتاب هم نخوانده است. وقتی هم کتابی برای مطالعه به او پیشنهاد می‌کنند، می‌گوید: «برای چه کتاب بخوانم، وقتی خودم صاحب رأی و عقیده‌ام؟». تمام روز پیش او بودم و با او ناهار خوردم...

— آنتون چخوف
مترجم: محمدمهدی یزدانی

¹ منظور «ارمن» (=армяшка) به‌معنای «ارمنی» است.
² یعنی سربازی دلیر، توانمند و پابه‌سن‌گذاشته
³ میخائیل گلینکا، آهنگساز و موسیقیدان روس

⭐️@az_rusi

از روسی

05 Feb, 19:37


برخی از تابلوهای معروف ایوان آیوازوفسکی
به ترتیب از بالا و از چپ به راست:

— «Буря», 1851
— «Венецианская лагуна ночью», 1842
— «Вид приморского города вечером с зажженным маяком», 1870-е
— «Кораблекрушение», 1876
— «Корабль в море на заходе солнца», 1846
— «Лунная ночь на Босфоре», 1894
— «Рождение Афродиты», 1887
— «Тонущий корабль», 1854
— «Девятый вал», 1850
— «Вид Константинополя и Босфора» 1856


✍🏻حسین اصغری
بیریوزا | @Birioza

از روسی

31 Jan, 18:10


Влюбиться, еще не значит любить… Влюбиться можно и ненавидя.

— Федор Михайлович Достоевский
Братья Карамазовы

عاشق‌شدن به‌معنای دوست‌داشتن نیست. می‌توان عاشق بود و در عین حال متنفر.

— فئودور داستایفسکی
برادران کارامازوف
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

31 Jan, 18:08



غصۀ تو غصۀ منه. گریۀ تو گریۀ منه. ما روی هم فوقش یه نفریم‌. شاید کمتر. دنیا خیلی اَزَمون گرفته‌. فقط ما موندیم برای ما. سرفۀ تو‌ سرفۀ منه. قلبِ تو، خون ‌رو ‌تو‌ رگای من پمپاژ می‌کنه. هوا از ریه‌های تو‌ بیرون می‌آد می‌ره تو ‌ریه‌های من. تو‌ باید نفس بکشی تا من بتونم نفس بکشم.

معین دهاز

Твоё горе – это моё горе. Твои слёзы – это мои слёзы. Мы, вместе взятые, максимум – один человек, может, даже меньше. Этот мир многое отнял у нас. У нас остались только мы. Твой кашель – это мой кашель. Твоё сердце перекачивает кровь по моим жилам. Воздух выходит из твоих лёгких и попадает в мои. Ты должна дышать, чтобы я мог дышать.

— Моин Дехаз
Перевод с персидского: М. Яздани

🎨 Nicoletta Tomas Caravia

⭐️@az_rusi

از روسی

31 Jan, 18:02


Почему слово «кофе» мужского рода?

На рубеже XVII–XVIII веков в русском языке появилось сразу несколько однокоренных слов, обозначавших известный напиток. К XIX веку из них сохранились только «кофий», «кофей» и «кофе», которые употреблялись примерно с одинаковой частотой.

Первые два слова относились к мужскому роду, под их влиянием к тому же роду приписали и «кофе». В 1970–1980-х годах словари стали признавать допустимым употребление слова «кофе» в среднем роде, но исключительно в разговорной речи. Литературной нормой для «кофе» до сих пор остается мужской род.


Источник:
https://www.vokrugsveta.ru/quiz/229403/

Замечание: слово "кафе‌" (кофейня)— среднего рода.

⭐️@az_rusi

از روسی

31 Jan, 18:00


Вид глагола в инфинитиве в конструкции [Мочь + не + инфинитив]

֎ پس از صورت‌های صرفی فعل мочь هر دو مصدر نمود کامل و استمراری می‌تواند به‌کار برود؛ با این تفاوت که مصدر استمراری معنای «امکان و اجازهٔ انجام ندادن/نالازم بودن انجام عملی» را دارد و مصدر نمود کامل معنای «هراس از رخداد عملی» یعنی:

► Ты можешь не прочитать эту книну. Времени мало (опасение).
Можешь не читать эту книгу , если не хочешь (разрешение).

► Мы очень переживали, что ты можешь не приехать (опасение).
► Антон, сегодня на работу можешь не приезжать (разрешение).

▼ ساختار اول را در فارسی با فعل وجهی «ممکن بودن + توانستن» و یا قید وجهی «شاید» ترجمه می‌کنیم و نشانۀ نفی بر سر فعل وجهی می‌آید؛ یعنی:

► Ты можешь не прочитать эту книну. Времени мало.
شاید نتونی این کتاب رو بخونی. وقت کمه.
► Мы очень переживали, что ты можешь не приехать.
خیلی نگران بودیم شاید نتونی بیایی.

▼اما ساختار دوم را با فعل وجهی مثبت و فعل اصلی منفی ترجمه می‌کنیم:

► Ладно, ладно! Можешь не читать эту книгу [, если не хочешь].
خیلی خب بابا، باشه! می‌تونی (=این اجازه را داری) این کتاب رو نخونی اگه نمی‌خوایی.
► Антон, сегодня на работу можешь не приезжать (разрешение).
آنتون، می‌تونی امروز سر کار نیایی.

#چالش:
می‌تونی به این سؤال جواب ندی.

نکته:
ساختار [мочь + не + инфинитив св] بسامد بسیار کمتری نسبت به ساختار دوم دارد.

— محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

31 Jan, 10:11


فهمیدن | понимать

▼֎ از آن‌جا که ادراک آدمی از جهان واقع محدود به پنج مدخل ورود اطلاعات، یعنی بینایی/зрение، بویایی/обоняние، شنوایی/слух، چشایی/вкус، لامسه/осязание است، فعل‌ها و مشتقات و ترکیبات مربوط به هر کدام این مداخل مجازاً معنای فهمیدن و درک کردن و پی بردن نیز یافته‌اند؛ برای نمونه:

دیدم خیلی آدم باهوشیه.
◄ سرد و گرم روزگار را چشیده‌ است.
◄ فقر را با تمام وجودم لمس کرده‌ام.
◄ طرف بو برده بود که خبرهایی است.
◄ کو گوش شنوا؟

▼البته، میزان و درجهٔ درک ما از هر کدام از این ورودی‌ها برابر نیست. از این رو گفته‌اند:

◄ شنیدن کی بود مانند دیدن؟* «جامی»
◄ بلی باشد شنیدن تخم دیدن «جامی»
◄ درد فقر را نشنیده‌ام، لمس کرده‌ام.

▼ با از این تقاصیل، گفتن ندارد که افعال و ترکیبات متناظر در روسی نیز می‌توانند معنای «فهمیدن» را در بافت‌های گوناگون افاده کنند؛ نمونه:

► Я видел свои ошибки.
► Он что-то пронюхал.
► Слышишь? А?
► Я вкусил эту радость.
► Мы осязали перемены.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
★ طبق برخی یافته‌ها، بیش از ۷۰ درصد از اطلاعات بشر از جهان خارج از او از طریق مدخل بینایی به دست می‌آید.

— محمدمهدی یزدانی
⭐️@az_rusi

از روسی

29 Jan, 15:29


چند اصطلاح در نقد ادبی فرمالیستی

Художественный приём
هنرسازه، سازهٔ هنری، آرایهٔ ادبی
Воскрешение слова
رستاخیز کلمه/واژه
Внутренняя форма
فرم درونی
Литературность
ادبیّت
Остранение
آشنایی‌زدایی (لفظاً: غریب‌سازی)
Заумь
زائوم
Сказ
اسکاز

⭐️@az_rusi

از روسی

29 Jan, 15:27


Усложнять просто, упрощать сложно!

Ещё Антон Павлович Чехов сказал:

Беда в том, что самые простые вопросы мы стараемся решать хитро, а потому и делаем их необыкновенно сложными. Нужно искать простое решение.

مشکل این است که ساده‌ترین مسائل را سعی می‌کنیم زیرکانه‌ حل کنیم، برای همین بسیار پیچیده‌ترشان می‌کنیم‌. باید دنبال راه‌حل ساده باشیم.

— آنتون چخوف
مترجم: محمدمهدی یزدانی

Сложный → сложно → сложность

Усложнять /Усложнить

Простой → просто → простота

Упрощать/упростить

⭐️@az_rusi

از روسی

29 Jan, 15:15


Говорят, что философы и истинные мудрецы равнодушны. Неправда, равнодушие — это паралич души, преждевременная смерть.

— Антон Павлович Чехов

می‌گویند فلاسفه و خردمندان واقعی آدم‌های سرد و‌ بی‌تفاوتی‌اند. دروغ است. بی‌‌تفاوتی فلج‌شدگی روح و مرگ پیش از موعد است.

— آنتون چخوف
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

29 Jan, 15:15


Всё, что мне известно о природе человека, я узнал в процессе познания самого себя.

— Антон Павлович Чехов

هر آن چه دربارهٔ ذات انسان بر من روشن شده، در مسیر شناخت خود بدان رسیدم.

— آنتون چخوف
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 19:09


֎ اندرزنامه:
Книга наставлений

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 19:07


کُنتاوات و یاکا

روس‌ها (اتحاد جماهیر شوروی) یکی از بنیان‌گذاران صنعت فولادسازی در ایران بوده‌اند. یکی از واژه‌هایی که از روسی وارد زبان فولادسازان کشور شده‌است، و البته چندان تخصصی هم نیست، واژهٔ کُنتاوات است. در فولادسازی به‌جای «چپه‌کردن»، «برعکس‌کردن» یا «۱۸۰ درجه چرخاندن» (مثلاً پاتیل) از واژهٔ کُنتاوات [کردن] (به روسی: кантовать؛ مقایسه کنید با ساسات، بوکسوات) هم استفاده می‌کنند. نیز به وسیلۀ لنگرمانندی که با آن پاتیل چدن را تمیز می‌کنند یاکا و به این عمل یاکا کردن می‌گویند. واژۀ یاکا برگرفته از якорь روسی است به‌معنای «لنگر».

— محمدمهدی یزدانی

#روسی_در_فارسی
#واژه‌های_دخیل
#از_یافته‌های_اخیر
#заимствование

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 19:06


اعداد کثرت در فارسی و روسی

▼یکی از شیوه‌های مبالغه/اغراق (гипербола/преувеличение) در زبان‌های مختلف استفاده از اعداد کثرت است. اعداد کثرت اعدادی‌اند که تنها برای نشان فراوانی چیزی یا بزرگنمایی چیزهایی به‌کار می‌روند و مصداق حقیقی ندارند. در زبان‌های مختلف اعداد کثرت ممکن است متفاوت‌ باشند؛ در فارسی «ده»، «صد»، «دو صد»(=دویست)، «هزار»، «هزار و یک»، «پنجاه»، «پانصد»، «ششصد» و اخیراً صورت طنزآمیز «شونصد»، به‌ویژه با واژهٔ «بار/دفعه»، به‌کار می‌رود.

▼در روسی، در کنار اعداد «هزار» (тысяча) و «صد» (сто/сотня)، «میلیون» (миллион) نیز برای مبالغه به‌کار می‌رود؛ نمونه:

Миллионы раз я хотела сдаться!
Я миллион раз тебе говорила!
я говорил это тысячу раз
У меня ещё тысяча вопросов к тебе
Я сто раз это писала, говорила, кричала!

▼همچنین در اصطلاحات و مَثَل‌ها و زبان‌زدها:

На всё сто — полностью, целиком.
Стопроцентно — абсолютно, безусловно.
Тысячу изменений! — прошу извинения, извините меня!
Не имей сто рублей, а имей сто друзей!

▼در فارسی تعداد اصطلاحات و مَثَل‌ها و زبان‌زدهای عددی بسیار است؛ چند نمونه با «صد»:

- صد در صد! صد آفرین! صد شکر! صد حیف! صد لعنت! صد رحمت به قبلی‌ها! حرف‌های صد من یه غاز! می‌خوام صد سال سیاه نیاد! صد سال به این سال‌ها! (آرزوی تکرار و ادامه‌دار بودن لحظۀ خوش کنونی) صد سال بِهْ از این سال‌ها (سال‌های بعد از امسال بهتر باشد)

▼در شعر فارسی «صد» و «دو صد» برای اغراق فراوان به‌کار رفته‌ است؛ از جمله در ابیات مشهور زیر:

- بزرگی سراسر به گفتار نیست *** دو صد گفته چون نیم کردار نیست (اسدی طوسی)
- خلق را تقلیدشان بر باد داد *** ای دو صد لعنت بر این تقلید باد (صورت مصطلح از بیتی از مولانا)
- صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم *** یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی (مولانا)

— محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 19:04


Чем более мы холодны, расчетливы, осмотрительны, тем менее подвергаемся нападениям насмешки.

— Александр Пушкин

هر چه سردتر و حسابگرتر و محتاط‌تر باشیم، کمتر مورد هجوم طعنه و تمسخر دیگران قرار می‌گیریم.

— الکساندر پوشکین
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 19:03


Всякий, кто украдёт из казны настолько, сколько стоит верёвка, на той же верёвке повешен будет.

— Петр I Великий

اگر کسی به‌قدر بهای یک طناب از خزانه دزدی کند، با همان طناب به دار آویخته خواهد شد.

— پتر کبیر
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 19:00


Ради Бога отучитесь, добрый друг мой, от этой манеры судить о делах людей, не зная их в подробности.

Федор Достоевский

#چالش_ترجمه

⭐️@az_rusi

از روسی

28 Jan, 18:58


Наперегонки́ (Анна Красная)
مسابقۀ دو

پسوند к- در ساخت نام بسیاری از بازی‌های کودکانه به‌کار رفته‌ است؛ از جمله:

[Играть во что?]

‣ Пятна́шки (Выше ноги от земли): گرگم به هوا/ بالابلندی
‣ Пря́тки: قایم‌باشک
‣ Кла́ссики: لِی‌لِی
‣ Жму́рки: بازی چشم‌بسته
‣ Ба́бки: قاپ‌بازی/ یه‌قل‌دوقل
‣ Снежки́: برف‌بازی

Другие названия игр:

Косточки, ножички, городки, горелки, салки, догонялки, заморозки.

— محمدمهدی یزدانی
⭐️ @az_rusi

از روسی

27 Jan, 16:45


Велика радость любви, но страдания так велики, что лучше не любить вовсе.

— Федор Михайлович Достоевский
Из письма А. Е. Врангелю

شادی‌ عشق بزرگ است، اما رنج‌های آن نیز چنان بزرگ است که بهتر است آدم اصلاً عاشق نشود.

— فئودور داستایفسکی
نامه‌ به الکساندر وْرانگل
مترجم: محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

25 Jan, 09:24


پشت رُل نشستن

نمونه‌های گرده‌برداری از زبان روسی در فارسی بسیار انگشت‌شمارند. اصطلاح «پشت رُل نشستن» در فارسی احتمالاً گرده‌برداری از «сидеть за рулём» روسی، به‌معنای حقیقی «پشت فرمان نشستن» و معنای مجازی «رانندگی کردن» و «راندن خودرو» باشد. از آن‌جا که بسیاری از وام‌واژه‌های مرتبط با خودرو، از جمله خود «رُل» (برگرفته از руль (=فرمان خودرو))، از زبان روسی وارد شده¹‌، ممکن است این تعبیر همان دوره و همراه با وام‌واژه‌ها وارد فارسی شده باشد.

¹ علی‌اشرف صادقی، «کلمات روسی در زبان فارسی و تاریخچهٔ ورود آن‌ها»، مجلهٔ زبان‌شناسی، شمارهٔ ۴۰، ۱۳۸۴.

🎨 Тамара де Лемпицка. Автопортрет в зеленом бугатти. 1929 г.

— محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi

از روسی

25 Jan, 09:23


За шитьём (Юрий Рысухин)
= مشغول دوختن

֎ نکته:
حرف‌اضافۀ за در .т.п می‌تواند معنای «مشغول چیزی بودن» داشته باشد. این معنا ظاهراً از هم‌نشینی با فعل сидеть در آن شکل گرفته‌ است؛ یعنی:
Сидеть за чем?

‣ Вот она сидит за завтраком.
ایناهاش، مشغول صبحانه خوردنه (نشسته صبحانه می‌خوره/داره صبحانه می‌خوره).
‣ Мы сидели за чаем.
مشغول چای‌خوردن بودیم (نشسته[بودیم] چای می‌خوردیم).

Сидит за книгами до двух-трех часов ночи
تا دو-سهٔ شب مشغول کتاب‌خواندن است.

‣ Конечно, когда сидишь за уроками, устаёшь сильнее, чем когда играешь на планшете!
معلومه وقتی بشینی پای دَرسِت، بیشتر از تبلت‌بازی خسته می‌شی!

Другие примеры:

‣ Я весь день провёл за чтением.
‣ Она добавила, что за шитьём я похожа на горничную.
‣ По большей части она проводила время за шитьём, чтением и молитвами.

— محمدمهدی یزدانی

⭐️@az_rusi