@asru1
آه
من يوقف في رأسي الطواحين
ومن ينزع من قلبي السكاكين
ومن يقتل أطفالي المساكين
لئلا يكبروا في الشقق المفروشة الحمراء خدّامين
من يقتل أطفالي المساكين
لكيلا يصبحوا في الغد شحاذين
يستجدون أصحاب الدكاكين وأبواب المرابين
يبيعون لسيارات أصحاب الملايين الرياحين
وفي المترو يبيعون الدبابيس وياسين
وينسلون في الليل
يبيعون الجعارين لأفواج الغزاة السائحين...
آه...
چه کسی آسیابها را در سرم متوقف خواهد کرد؟
و چه کسی دشنهها را از قلبم بیرون خواهد کشید؟
و چه کسی کودکان بینوایِ مرا به قتل میرساند؟
که مبادا فردا روزی در آپارتمانهای مبلهی سرخرنگ خدمتکار شوند
چه کسی کودکان بینوایِ مرا به قتل میرساند
که مبادا فردا روزی، متکدیانه
به سوی دکانداران و رباخواران دست دراز کنند،
که مبادا به خودروسوارهایِ میلیونر عطر،
در مترو گل و گیره
و شب هنگام
مخفیانه میراثِ وطن را به
غارتگرانِ گردشگر بفروشند...
#أمل_دنقل
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asru1