Publicaciones de Telegram de ارغوان

از آن مهرِ جهان آرا نقاب از رخ بر افکندن
ز ما بی طاقتان، چون صبح پیراهن دریدن ها...

#حزین_لاهیجی

@arghavan59🥀

آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه باغی!
چه انگور چلچراغی! چه نارنج تابانی!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه کوچه‌ی عطرافشانی!
چه گل‌هایی که از دریچه‌ها فرو می‌ریزد!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه پرچینی، چه رودی!
چه قایقی بر امواج
پر از تلاطم عشق!

آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه پیراهن‌هایی دریده پرهیز!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه عطری!

#عمران_صلاحی

@arghavan59🥀

هیچ چراغ قرمزی به یاد نمی آورد
چند عبور را دیده است ،
باد
هیچ گاه به یاد نمی آورد
خواب چند درخت را آشفته کرده ،
هیچ ابری به یاد نمی آورد
چند دریا را باریده
و من
هیچ گاه به یاد نمی آورم
چقدر دوستت داشته ام...

#بهنام_محبی_فر

@arghavan59🥀

صدف ز دوری گوهر ، چمن ز رفتن گل ،

چنان به خاک برابر نشد که من بی‌ تو

#صائب_تبریزی

@arghavan59🥀

تمامِ شب
با تبری
بر اندوهِ من می‌کوفت،
خواب اما آمد و
سنگ‌های خونین را
با آب تیره پاک کرد.
دوباره امروز زنده‌ام
دوباره تو را بر شانه‌های خویش
بلند می‌کنم
ای زندگی.

#پابلو_نرودا

@arghavan59🥀

با لبخندی زیبا
دست خیالم را می گیری و
با پای نگاهت
می بری ام تا عشق...
و نمی دانی این گردش های کوتاه
چقدر حال دلم را خوب می کند.

#بهنام_محبی_فر

@arghavan59🥀

مراد آسان به دست آید ولی نوشین لبی جز او
پسند خاطر مشکل پسند ما نمی‌افتد

#رهی_معیری

@arghavan59🥀

با من
رؤیاهایی را بیافرین تا به‌ دنبالِ آن‌ها رویم
در شادیِ هر چه می‌کنم شریک باش
برای رسیدن به آرزوهای‌مان یاری‌ام کن
با آهنگِ عشق‌مان با من برقص
بیا در سراسرِ زندگی
در کنارِ هم گام برداریم
بیا تا ابد در هر قدم از این سفر
یک‌دیگر را عاشقانه در آغوش گیریم..

#سوزان_پولیس_شوتز

@arghavan59🥀

گفت : جرأت یا حقیقت؟
گفتم : مگه فرقی هم داره؟
گفت : نه
گفتم : حقیقت؟
گفت : دوسم داری؟
گفتم : میشه جرأت رو انتخاب کنم؟
گفت: باشه، جرأت!
توو چشام زل بزن

#بابک_زمانی

@arghavan59🥀

ما شعله‌ی شوق تو به صد حیله نشاندیم
دامن مزن این آتش پوشیده‌ی ما را...

#وحشی_بافقی

@arghavan59🥀