عرب نت💞عربخانه

@arabkhane


✍️ اش خُبَر مِن الْمِحِلیل

🔅معتبرترین و بزرگترین کانال خبری، فرهنگی واجتماعی عربخانه خراسان جنوبی

☎️ تماس با ما👈 @jamalits

♦️ اُلحگونّا فی اینستاگرام 👇

https://www.instagram.com/arabnet_ir

.

ثبت در وزارت ارشاد

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 20:37


📣 کانال عرب نت در ایتا فعال است

🔹 تمامی پیام‌های کانال تلگرامی عرب نت بلافاصله در کانال ایتای عرب نت قابل مشاهده می‌باشند.

بدون نیاز به فیلتر شکن

اینترنت نیم بها

دانلود سریع فیلم ها



کانال عرب نت در ایتا 👇👇👇

https://eitaa.com/arabkhane

https://eitaa.com/arabkhane

https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 18:38


#عتمیة- شهرک- کاروان

🔹پسر کو(که او) ندارد نشان از پدر
تو بیگانه خوانش ، مخوانش پسر


اجرای زیبای موسیقی سنتی توسط آقای بهزاد پاکروان، فرزند استاد ابراهیم پاکروان


الحگوا النا في تلگرام 👇

https://t.me/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 18:08


🔺 لَو گلبکُم هُوَس العربخانه مِنسَی شوفُوا هل کلیپ

سر کوه بلند نی میزنم من😍


اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 17:02


#اطلاعیه_ترحیم مرحوم حاج حمزه بی پروا
تهران

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 14:12


سلام مخاطبیت العزیز من عربخانه، خلف، دره چرم و خمسة و ... .
سمعتوا فرمایشات و هناجیم آقای محمد خزاعی من جریة رامنگان عربخانه، رودخانة نوزاد.

🔺ممنون نستي لو تشركون في البحث و نظركم راجع ال كلمات الوطي اتگولونه:
نهور، تلجي(تلگي)، مگنعه(مجنعه). مدّد، روّن، سافت...

السؤال ذه هو؛ في مناطق مختلف عربخانه، خلف، دره چرم و عرب خمسه
إش تلفظ يستن ذلن الكلمات؟

در ضمن
اگر كلمة اخري هام في نظركم جالب و جديد جت فرمنوا. ممنون من مشاركتكم في هالبحث.


اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 13:43


#اطلاعیه_ترحیم مرحوم مهدی عباسپور
کرمان

عرب نت💞عربخانه

22 Oct, 08:00


((انا لله و انا الیه راجعون))
به اطلاع اقوام و همشهریان عزیز
می رساند
مراسم تشییع و تدفین مرحوم رضا لشکری داماد علی حسن خرم چمن از روستای سریخان و ابوی گرانقدر آقایان مجتبی و مرتضی لشکری،و همچنین پدر خانم مرتضی خرمچمن (سریخان)
فردا چهارشنبه 1403.8.2 راس ساعت 9 صبح بهشت اکبر شهر شوسف برگزار میگردد.


درگذشت مرحوم رضا لشکری را به خانواده و بازماندگان و سایر همولایتی‌های عزیز تسلیت عرض می کنیم.
(تحریریه کانال عرب نت)

عرب نت💞عربخانه

21 Oct, 14:21


#سیاح

🔺مصاحبه با آقای کاظمی(خزائي) از بزرگان رودخانه نوزاد _ ۶


🔹 داستان کشف حجاب بانوی عرب

اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

21 Oct, 14:21


#سیاح

🔺مصاحبه با آقای کاظمی(خزائي) از بزرگان رودخانه نوزاد _ ۵


🔹 داستان درگیری با مامور

اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

21 Oct, 13:17


#تبلیغات_عربخانه

فروش حواله خودرو

ری را
نصف مبلغ باید تا۵ آبان واریز شه ۵۶۵
مابقی اسفند
تحویل فروردین ۱۴۰۴

قیمت حواله ۱۶۰

جمالی 09134407042


.

عرب نت💞عربخانه

21 Oct, 10:57


#هدیه دوشنبه آخر ماه

♦️ واحدین السیمکارت همراه اول عِندکُم،هَل کد اُضُربوه↙️

*100*64#


⚠️ حتما به زمان استفاده از اینترنت رایگان که معمولا از ساعت ۵ صبح تا ۵ عصر روز سه شنبه میباشد دقت فرمایید تا متضرر نشوید.

@arabkhane 💞 -اُلِحگونَّا فی تلگرام

عرب نت💞عربخانه

21 Oct, 06:06


# خروفه، بلسان العربخانه

🔺 حکایات الطنز مِن خلگ العربخانه

" خروفة الثامن (۸)

🔹ذِی القسمَه: تیر عبد الة ابولي


فل يوم عبدالة ابولي ینطي جفت انعإج و فل تفنگ إن إکلچه یاخذ.
چان یحط بند التفنگ في فوگ کتفه و دائما فی تنگلت اشتوگان عَل ردّ الإوحوش(بز کوهی) چان یسیر.

کل وگت‌ أل چان یَغَدي هام یا ایدٍ خالیه چان یفي.

عُبَر اسنین و عبداله ماچان یگدر حتی فل وَحش صید یِسَي .
کُل واحد أل چان یشوفه به طعنه چان یگول: اليوم ايش صيد منسی عبداله؟
 
فل یومٍ عبداله چاين رِامِن تفنگه عل کتفه و چان راکبن احماره و عَل التَنگِلَه چان یُظَهر.

یشوف فل بُرّة إوحوش گام یجربن عل یَمه.
وگت أل يشوفن عبداله من الخوف ينهزمن فوگ الجبله ، اُهُو هام یملی تنفگه و فل تیر یِخلِي بینهن.
یشوف فل وحده تِملغِرَت من فوگ الجبله
من فوگ احماره ینزل و یذبح الوحش.

کُل إيشتٍ یداوُر، ماعد ال تیر مایحویه...

يِا روحه يگول، حتما الوحش من الخوف سکته مِنسَي و مِايت...

یودّی الوحش الي الجریه و یُسلخِه  یشوف کل بطنه متفرزل...

الگوله من مقعد الوحش چاين داخلَه و منفرزلتن مُسرانه .😂

من ذاک الیوم کل واحدٍ کاره شانسیه چان یستحب چان یگولون تیر عبدالة ابولي هُو.


و اما تیر علي برات أل فی رودخانة نوزد یگولون ، في الواقع تیر ماِچاین و علي برات هام ماِچاین بلکه خود برات چاین.

برات ، اُطَي مِن رامنگان دیمه چان عنه و
فیها انهاِل و شجر چاین ناصب.

فل شجرة خنجک إن قدیمیه هام في دیمته چاين.

فل یومٍ یغدي یشوف فَل وحش إن کبیر فوگ شجرة الخنجک متعلگ عل شاخه و من الشجره متعنکِش.

یِجرِب و یشوف کَلة الوحش بين شاخة الشجره بِالشَه.

الخياب چاين یرید ورگ یاکل إن شاخِه یبلَش في بُوش الشجره.

یجي و اول رجلين و إدين الوحش یکسرهن .
  إن الوحش لایگدر يُمُّلُس
و بعد من الشجره ینزله و یکشکله الي الجریه.

من ذاک الزمان کُل کار أل خود بخود چان یستحب چان یشابهونه عل "وحش برات"

   
الراوی حاجي حقداد گلیان

غلامرضا کاظمي

🔍في نظركم ذِي الخروفه نكتة اخلاقية عنها؟😊

الحگوا النا في تلگرام 👇


    https://t.me/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

20 Oct, 18:47


🔺 رسم جالب عربها

شبیه رسم شباش فی عرس عرب روحنا

اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

20 Oct, 12:57


اطلاع از اخبار ،
رویدادهای انتظامی ، ترافیکی و حوادث شهرستان نهبندان
همراه با هشدارها ،
آموزش های همگانی
، اقدامات و کلیپ های پلیسی و ... در راستای پیشگیری از جرائم و ....

🔸اخبار کشفیات و دستگیری مجرمین
🔹آموزش های همگانی و هشدارهای پلیسی در راستای پیشگیری از سرقت ، کلاهبرداری و جرائم فضای مجازی
🔸آموزش های پیشگیری از آسیب های اجتماعی
🔹آموزش های تحکیم بنیاد خانواده
🔸آگهی های استخدامی انتظامی

تنها کانال رسمی خبرگزاری پلیس شهرستان نهبندان در لینک 👇

خبرگزاری پلیس نهبندان
http://eitaa.com/police_Nehbandan

https://splus.ir/Police_Nehbandan

عرب نت💞عربخانه

19 Oct, 18:51


#اطلاعیه

🔺به اطلاع عرب های مقیم کرمان میرساند جلسه ای به منظور تبادل نظر و جمع بندی نهایی در مورد صندوق کمک به بازماندگان متوفیان در روز یکشنبه ۲۹ مهر از ساعت ۲۱ الی ۲۲ درحسینیه امام حسن مجتبی (ع) برگزارمیگردد.

از همولایتی های عزیز برای شرکت در این گردهمایی مهم دعوت بعمل می آید.

ضمنا در این جلسه،صندوق تشکیل و اعضا با قوانین صندوق آشنا خواهند شد.


اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

19 Oct, 17:55


#خروفه

🔺 حکایتهای طنز از اهالی عربخانه

" داستان ششم"

🔹 این قسمت: حمله اجنه👻

در دورانی نه چندان دور که جامعه ایرانی هم مثل جوامع پیشرفته دنیا داشت لذت تکنولوژی را تجربه می‌کرد، و موتور سیکلت جای دوچرخه و ماشین جای درشکه را می‌گرفت،  جامعه عربخانه ای ما هم از این موضوع بی بهره نبود
سالهای ۵۰ تا ۵۵ جلوی اکثر خانه ها موتور یا ماشین پارک بود.
از موتور گازی و یاماها و سوزوکی تا ماشین ژیان و جیپ و بنز .

این امر روی روابط اجتماعی اهالی عربخانه هم تاثیر گذاشته بود ، اکثر جوانها سوار بر وسیله شخصی خود میشدند و در روستاهای مختلف پرسه میزدند
گاهی سریخان و خسروی ، گاهی نوزاد و نوخان تا بورگان و جمالی خانه
در یک روز تابستانی تعداد کثیری از جوانان تصمیم گرفتند یک دور همی در کوه داشته باشند.
در ضمن اکثر جوانان خدمت سربازی نرفته بودند.
همیشه مراقب بودند به تور ماموران پاسگاه نخورند
لذا کوههای پشت زیدر را انتخاب کردند
جایی که نه مسیر ماموران پاسگاه بود و نه مسیر رفت و آمد اهالی
چند تا گوسفند ذبح کردند ، و چراغ توری و فرش و وسایل لازم را با خود بردند
جمعیت زیادی بودند که با موتور و ماشین خود را به آنجا رسانده بودند
دیگها روی بار بود و آشپزها مشغول پخت و پز
هوا کم کم داشت تاریک میشد ، چراغهای توری رو نفت کردند و آنها را روشن کردند
محمد رضا کاظمی و حسن جمالی که موسسین دورهمی بودند از ماموران ترس داشتند
یکی بخاطر  سربازی و آن یکی بخاطر پرونده های کیفری
حسن مسلح به هفت تیر بود ،
شب شد و همه جا تاریک بود ، جمعیت جوانان مشغول رقص و پایکوبی و خوشگذرانی بودند
ناگهان صدای غلطیدن یک سنگ بزرگ از کوه مقابل توجه آنها را جلب کرد.
خیلی اعتنا نکردند اما سنگ دوم از کوه پشت سرشان غل خورد و پایین آمد.

یکی دونفر در میان جمعیت بودند که تو دل بچه ها را خالی میکرد
یکی گفت اینها جن هستند و بوی غذا به دماغشان خورده.
غذاها را بگذاریم و فرار کنیم
حسن مرد با تجربه و با هوش بود ، گفت آرام باشید من موضوع را حل میکنم.

احتمالا چوپانها عصری ما را دیدند و آمدن مارا بترسانند
ناگهان از چند نقطه صداهای ناهنجار و نامفهوم بلند شد.
مرتب از کوهها سنگ سرازیر میشد
همه جا تاریک بود و بچه ها از ترس دور چراغ توری جمع شده بودند.

صدا ها نزدیک و نزدیکتر میشدند
بعضی از بچه ها با داد و فریاد به آنها فحش می‌دادند
گوله های آتش از دل تاریکی بلند میشد و به هوا میرفت.
این اتفاق طوری به چشم می آمد که انگار شعله تا صدها متر به فضا میرفت
گوله های آتش و غلطیدن سنگها و هیاهوی عجیب و غریب اکثر بچه ها را ترساند ، و تمایل به فرار داشتند
حسن اسلحه اش را برداشت و به سمت شعله های آتش
تیر اندازی کرد
با شلیک اولین تیر همه چیز آرام و ساکت شد
حسن داد زد تکان نخورد و گرنه همتون را سوراخ سوراخ میکنم
اجنه تسلیم شدند و خود را معرفی کردند
حسن جان تیراندازی نکن من محمدم ، اون‌یکی گفت من علیم و...
بله تعدادی از جوان‌هایی که از معرکه به دور بودند و جزو دعوت شده ها نبودند تصمیم می‌گیرند که آنها را بترسانند و ضیافت شامشان را صاحب شوند
یکی نفت در دهان می‌گذاشت و با لوله خودکار به شعله فوت می‌کرد گوله های آتش به هوا میرفت
یکی سنگ می غلطاند و یکی هیاهو می‌کرد
یکی دو نفر نفوذی هم تو دل بچه ها را خالی میکرد که ترک موقعیت کنند.


غلامرضا کاظمی

🔍 نکته اخلاقی این داستان چیست؟

الحگوا النا في تلگرام 👇

https://t.me/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

19 Oct, 16:24


#نغمه_و_نوا


«حاصِر حصارَک»
محمود درویش

حاصِرْ حصَارَكَ
لا مفرُّ
سقطتْ ذراعك فالتقطها
واضرب عَدُوَّك لا مفرُّ
وسقطتُ قربك فالتقطني
واضرب عدوكَ بي
فأنت الآن حُرُّ
حُرٌّ و حُرُّ
قتلاكَ أو جرحاك فيك ذخيرةٌ
فاضربْ بها واضربْ عدوَّكَ لا مَفَرُّ
أَشلاؤنا أسماؤنا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
سقط القناعُ عن القناعِ
سقط القناعُ ولا أَحدْ إلاَّك
في هذا المدى المفتوح للأعداء والنسيانِ
فاجعل كُلَّ متراسٍ بَلَدْ
لا لا أَحَدْ سقط القناعُ
عَرَبٌ أَطاعوا رُومَهم
عَرَبٌ و باعوا رُوْحَهُم
عَرَبٌ و ضاعوا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ



اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

19 Oct, 14:40


🔺 عتمیة العرب (النوازید) فی تهرِان

🔹البته هل عتمیه خاص چاینه، فی قسمت النظرات نصبر تِ واحدین الشرکه منسین ازید توضیح ینطون.

اُلِحگونَّا فی تلگرام 👇
https://t.me/arabkhane

اُلِحگونَّا فی ایتا 👇
https://eitaa.com/arabkhane

عرب نت💞عربخانه

17 Oct, 18:27


#خروفه

🔺 حکایتهای طنز از اهالی عربخانه

"داستان چهارم"

🔹این داستان: تنبیه نا بجا

چن
د سالی بود مدرسه نوزاد دایر شده بود
یک معلم پنج کلاس را مدیریت می‌کرد
از دو اتاق مدرسه برای تدریس استفاده می‌شد
اول تا سوم در یک اتاق و چهارم و پنجم هم در یک اتاق درس می‌خواندند
حدود ۵۰ تا شاگرد در مدرسه تحصیل می کردند
وقتی هوا مناسب بود فضای آفتابگیر بغل مدرسه تبدیل به کلاس درس می شد
بیشتر شاگردان ابتدا فارسی نمی فهمیدند و به سختی با معلم صحبت می کردند
غلامرضا کلاس دوم بود ،  علی رقم اینکه کلاس اول را دو بار خوانده بود در کلاس دوم علاقه مند به درس بود
هر روز سعی می‌کرد خوش خط تر و کاملتر تکالیفش را انجام دهد تا مورد تشویق معلم گردد
هر چند این مورد هیچوقت انجام نشد
اما روزی که کلاس در خارج از مدرسه دایر شده بود معلم پسر خاله غلامرضا را که کلاس چهارم بود پای تخته آورد
از او خواست تا نام ایران را بنویسد.

به جای ایران ، ایرن نوشت ، معلم گفت: پاک کن دو باره بنویس ، باز یک حرف را جا انداخت
معلم رو به کلاس اولی‌ها و دومیها  کرد و گفت ،
کی بلده ایران بنویسه ؟ چند نفر از جمله غلامرضا دستشان را بلند کردند
معلم غلام ضا را پای تخته آورد، او هم گچ را برداشت و سریع و پیروزمندانه ایران را نوشت ،
معلم بعد از تحسین غلامرضا به او گفت: یکی تو گوشش بزن تا یاد بگیره چطور باید ایران رو بنویسه .
پسر خاله برای غلامرضا عزیز بود و امتناع کرد.
معلم گفت: میگم بزن تو گوشش
غلامرضا خیلی آهسته دستش رو روی صورت پسر خاله اش گذاشت
معلم دستور داد محکم تر ، باز هم تکرار شد
ناگهان معلم عصبانی شد و محکم تو گوش غلامرضا خواباند ، برق از چشمش پرید ، لحظه ای از خود بیخود شد و گریه کنان رفت سرجایش نشست
بعد از این ماجرا غلامرضا دیگر ذوق خوب نوشتن از سرش پرید
از ترسِ ترکه ها و تنبه تکالیفش را سرهم می‌کرد
اما نه ذوقی برای حفظ اشعار و جدول ضرب داشت و نه حوصله مطالعه و یاد گیری
با اینکه در کلاس چهارم و پنجم معلم عوض شده بود اما تنفر از معلم و وحشت از ترکه دستش همیشه همراه غلامرضا بود، او کلاس دوم راهنمایی را تا نیمه خواند و بعد ترک تحصیل کرد.

غلامرضا کاظمی

🔍 نکته اخلاقی این داستان چیست؟

الحگوا لنا في تلگرام 👇


https://t.me/arabkhane

3,148

subscribers

6,546

photos

1,920

videos