به عبارت دیگر غمگینی تنها معنای زندگی فرد افسرده است.
غمگینی فرد افسرده تقریبا بیان قدیمیتر از یک آشفتگی نارسیسیستیک است که قابل نامگذاری نیست و نمادناپذیر خواهد بود، بسیار پیش از آنکه هیچ عامل خارجی بتواند بهعنوان منشا آن مطرح شود، شکل میگیرد.
کریستوا از کورا یاد میکند، کورا آن چیزی است که هنوز به کلام درنیامده است و عمیقاً در عمقِ بیزبانی جای گرفته و پر از هیجانِ منفی است که هیچ نامی ندارد که بتوان بیانش کرد. حسِ غمگینی که برای فردِ افسرده قابل بیان نیست.
درواقع برای چنین اشخاصِ دچار افسردگیِ خودشیفتهوار، غمگینی درواقع تنها ابژهی جانشینی است که آنها بهدست میآورند، ابژهایی که برای فقدانِ دیگری آن را درونی میکنند و میپرورانند.
در چنین مواردی، افرادی که به خودکشی فکر میکنند، خودکشی یک جنگ مبدّل نیست بلکه غرقشدن در غمگینی است و فراتر از آن، غرقشدن در آن عشقِ ناممکنی است که هرگز بهدست نمیآید و همواره در جای دیگریست، همچون نویدهایی از نیستی و مرگ.
دریافت وقت رواندرمانی
صفحه من در اینستاگرام
گروه روانشید (پرسش و پاسخ روانشناسی و روانکاوی)
#روانکاوی #روانشناسی #روانپویشی #فروید #روانکاو
@maddgirlnotes