به نظرم ما دائما در حال قضاوت کردن و قضاوت شدنیم، بذارید کمی با خودمون روراست باشیم و اجازه بدید این شعار که "آدم نباید کسی رو قصاوت کنه،" رو کنار بزاریم، این یک تعارفی بیش نیست.
ما از لحظه ای که فردی رو می بینیم شروع به قضاوت کردن می کنیم تا زمانی که حتی صمیمیت بیشتری ایجاد میشه. ما برای نزدیک شدن به افراد نیاز به امنیت داریم، از گذشته آدم ها میپرسیم تا بتونیم درک بهتری ازشون داشته باشیم، باهاشون نشست و برخاست داریم تا بفهمیم طرفمون کیه چیه؟
اما بنظرم با هر شیوه ای که افراد رو قضاوت می کنیم، چه بواسطه ارتباط مستقیم چه بواسطه ارتباط غیر مستقیم، گذشته، خانواده و موارد دیگه... آدم ها باید در قضاوتشون و نتیجه گیری شون انعطاف داشته باشن و متوجه overestimate و Overgeneralisation باشن.
اینکه بگیم دختری که ازدواج نکرده حتما خواسته نشده یا پسری که هنوز خونه نداره حتما عرضه نداشته و ... ساده ترین و ابتدایی ترین شیوه های قضاوتن که انعطافی توش نداره.
متاسفانه ما یاد گرفتیم به ابتدایی ترین شیوه ها آدم ها رو در ذهنمون دسته بندی کنیم در صورتی که ما برای فهم همدیگه باید متوجه کلییتی از یک فرد باشیم و این مسئله نیاز به زمان و شناخت داره و ما با قضاوت های دمدستی هیچوقت نمی تونیم به درک عمیقی از آدم ها برسیم.
خلاصه مطلب اینکه ما به قصاوت نیاز داریم اما حواسمون به شیوه قضاوت هامون باشه و با توجه به این حجم از قضاوت ها شما بگید که چقدر با این جمله روان شناسا موافق یا مخالفید که میگن "گذشته آدم ها به خودشون مربوطه" ؟
علی مقدم
@ambivalencceee