(بمناسبت درگذشت استاد هوشنگ ابتهاج)
ابتهاج شاعر بزرگ و شریفی است، او کمونیست بود؛ هنوز هم هست...
قبل از انقلاب زندان رفت؛ بعد از انقلاب هم زندانی شد؛ اما نه وطن فروش شد، نه انگشت در چشم و تیغ در عقاید مردم کرد.
پدر و مادرش بهایی بودند؛ خودش کمونیست است؛ اما شرافت بشری اش او را وامیدارد که بر خلاف عقایدش، هر ساله پاس یک حماسه باشکوه و انسانی یعنی عاشورا را بگزارد.
قرآن کریم این طیف از مردمان را صدیقین مینامد و آنها را در زمره رستگاران میشمارد و از حیث اخروی، هم سطح مومنان؛ و بلکه گاه بلندتر از آنان.!
خاطرات سایه (تخلص ابتهاج) در دو مجلد و طی یک مصاحبه بلند، منتشر شده است: شرح رنجها، کودتای ۲۸ مرداد، زندانهایی که پیش و پس از انقلاب تحمل کرد، خاطراتش از مرتضی کیوان، رفیق شهید شریف مارکسیستش، و نیز دوستی غریبش با استاد شهریار و .....
شعر بسیار زیبا و تکاندهنده ارغوان، از الهامات دوران زندان اوست که علیرضا قربانی، به نحوی سحرآمیز آن را اجرای موسیقایی کرده است:
ارغوان
شاخه پر خون جدا مانده ز من
آسمان تو چه رنگ است اکنون...
قربانی این ترانه را پس از به حصر رفتن امیر دلها، میر حسین، اجرا کرد و شوری برافراشت.
ابتهاج قبل از هر چیز و فارغ از عقایدش، انسان بزرگی است که من او را تعظیم میکنم و در آستانه اش، کلاه از سر برمیدارم...
👤استاد ناصر آملی
با کانال قلم همراه شوید:
HTTPS://TELEGRAM.ME/ALISAJJADI_GHALAM