شب دیروقت داشتم برمیگشتم خونه یه خانومه رو تو کوچه دیدم رفتم پیشش گفتم خانوم برا اینکه احساس امنیت کنین من کنارتون راه میرم تا برسین خونه، گفت خیر ببینی پسر جان گفتم ممنون بسمالله راه بیفتین همینجوری که داشت غیب میشد گفت بیناموووووووس
با دوست دخترم تو خیابون قدممیزدیم، یه یاروخیلی گنده به دوست دخترم تیکه انداخت گفتم هی اقا پسر مراقب حرکات و سکنات و جاهت حرفایی که میزنی باش تا ناگریز از پاسخگویی نشدم
از زن و مردی که هشت ساله ازدواجکردن و شش ساله مشکل دارن درحد دعوا و کتک و الفاظ رکیک، و به گفته ی خودشون سه ساله اتاقاشونو جدا کردن و حتی به رفت وامد هم کاری ندارن پرسیدم چرا جدا نمیشین؟! گفتن بخاطر این بچه! بچه کیه؟ فِرِدی! فِرِدی کیه؟ یه سگسفید و گنده 😐😂