کوثر یاوری - آکادمی تربیت Telegram 帖子

این چند روز این شعر هی تو مغزم میچرخه

جای مردان سیاست بنشانید درخت
تا هوا تازه شود …

امروز مهد کودک ها تعطیل شد
و حسنا جانم رو با خودم آوردم آکادمی

ته دلم میگفتم
اخی بچم
کاش نیومده بودیم
خسته شد !
اذیت شد !
خلاصه که عذاب وجدان دنیای مادری چتر انداخته بود روی کل وجودم .

الان که داریم برمیگردیم
گفت : مرسی مامان
امروز خیلی خوش گذشت 😑😂

میدونی چیه ؟
جهان بچه ها با من و تو متفاوته
خیلی وقتا با این تفاوت ها روبه رو میشیم
ولی دل مون نمیخواد قبولش کنیم …

برای هزارمین بار برام تکرار شد : بچه سفره ی رنگی نمیخواد ، هم سفره ی شاد می‌خواد🤌🏻


این بود درس امروز من از دنیای والدگریم

اگه امروز به جای یک ساعت ، ده دقیقه بازی کردی عیبی نداره .

اگه امروز به جای خورشت ، کشک بادمجون پختی عیبی نداره .

اگه امروز بی حوصله بودی و براش تی وی گذاشتی عیبی نداره !!!

اره عیبی نداره چون هیچ بچه ای با یک روز خارج شدن از درست ها ، آسیب ندیده …

عیبی نداره اگه کامل نیستی
منم امروز کامل نبودم
مثل دیروز
مثل پریروز
مثل کل زندگیم …

امروز بیا از خودمون بپرسیم
کی گفته قراره کامل باشیم اخه ؟ 😁

ما فقط تلاش می‌کنیم کمی بهتر از دیروز باشیم و از یک قدم تلاش مثبت مون حسااابی خوشحالیم چون معتقدیم یک بزرگ‌تر از صفره ✌🏻
مگه نه رفیق ؟

این شماااا
و این تمرینی که بهتون قول داده بودم ♥️🤞🏻

بفرست برای کسی که دوستش داری 😍✌🏻

تهوع روانی !
همون چیزیه که فرااااتر از حد انتظار
از یه موضوع ناراحت میشی
در جایی که نباید ابرازش میکنی
و برای یه ناراحتی کوچک
کلِ یه سیستم رو زیر سوال میبری …
و
بد ماجرا از اون جایی شروع میشه
که همه ی این ناراحتی ها هم
بخاطر اون موضوع نبوده 😁

سخت شد ؟

مثلا :
از صبح با حضور نور دیده ات رنده شدی (رنده که میگم یعنی ررررررنده هااا ، اهل دلاش بگیرین چی میگم )
همسرت از سرکار میاد یکم دیر سلام میکنه !
و تهوع روانی شروع میشه

سر یه ناراحتی کوچک
کل آنچه با همسرت تجربه کردی رو زیر سوال میبری …
شاید حتی جایی که نباید مطرحش میکنی
برات بگم چطوری میشه
از تهوع های روانی مون جلوگیری کنیم ؟
اگه بله
مثل همیشه ♥️

کوثر … یعنی خیر و برکت فراوان

چیزی که مامان بابام همیشه بهم انتقال میدادن و انتقال میدن اینه که تو سراسر برکتی چون کوثری !

و انقدررر گفته شده و گفته شدهههه
که تبدیل شده به خود پنداره م
یعنی تو هر موقعیتی این میاد تو ذهنم
چطور میتونی خیر برسونی ؟

امروز پروژه ای رو استارت زدم که قراره خیر برسونه
شارستان کودکی که خیلی ها مخالفش بودن !
که بحث سرش زیاد بود
که قبل از اجراش فراوون از طرف مثلا مشاوران کسب و کار دعوا شدم 😏

اما موندم پای چیزی که فکر میکردم درسته
و قراره خیر بده
خیر بده به کسب و کارهایی که بهترین خودشونن
به نورِ دیده هایی که حق داشتن بهترین ها رو دارن !
و حتی خیر بده به خودم

تو دنیاش یه جمعیت از بهترین های حوزه ی کودک
تو آخرتش دعایی که پشت و پناهمه🥹

من کوثرم
خیر و برکت فراوان …
در حالی که تلاش می‌کنم پای ارزش هام بمونم
و همیشه تاثیر گذار باشم
اول برای حال خوب دیگران
و بعدش برای خودم

من کوثرم در حالیکه بابام همیشه میگه
جوری رفتار کن
که پشت پدر مادرت خدا بیامرزی باشه کوثرِ بابا ♥️

یک هفته است لبریزم …
و به هم‌سر گفتم باید بریم کافه
(در جریانید که ما تو کافه دعوا می‌کنیم 😁)

چون اونجا خودمون رو متعهد می‌کنیم لول صدا رو رعایت کنیم - حسنا جان حضور نداره و هی نمیزنیم به بیراهه...

ولی هم‌سر جانم انقدر شلوغه که فرصت نمیشه !
جالب اینکه فهمیده چه خبره و این چند روزه به طرز مشکوکی مهربون شده 😁
تماااام ناراحتی هامو تو نُت گوشیم مینویسم
و امروز تعداد قابل توجهی از ناراحتی ها رو خط زدم …

حل شد برام !
بدون دعوا
بدون ابراز ناراحتی
(تمامش نه ها ! فقط تعدادیش_بعضی هاش گفتگو لازمه😁)

حالا که از روش گذشته به این فکر می‌کنم که انقدررر ها هم مهم نبوده !
این دقیقا عمرِ احساسِ خشمه 🤌🏻

وقتی از روش میگذره
منطق میزنه بالا
و اینجاست که توانایی پخته تر حرف زدن رو داری …
دیگه نمیگیم کاش نگفته بودم !


پی نوشت :
این قانون کافه رفتن برای دعوا از اول زندگی مون برقراره !

امروز یادمون باشه
دعوای تو چهارچوب
دعوای با قاعده
برای هرررر زندگی لازمه رفیقم ♥️✌🏻

اکثر کارهای حسنا با منه
و بیشتر وقت ها ترجیح میده زمان خوابیدن
زمان غذا خوردن
و … من در کنارش باشم !

حالا چند روزه گیر داده من بابا رو میخوام
امشب با هم رفتیم تو اتاق که برای روتین قبل از خواب و شکر گزاری مون آماده بشیم
گفت مامان بره ، بابا بیاد !

خیلیییی بهم برخورد
قسمتِ ترسِ مغزم فعال شد
ترس از این که چی شده ؟
دوستم نداره ؟
مامان خوبی نبودم ؟
شاید باور نکنی اما در لحظه ای یهههه عالمه علامت سوال پاشیده شد تو مغزم !
درجا مچ خودمو گرفتم
کوثر ! دوست داشتن پدرش
به معنای دوست نداشتن تو نیستا …

اومدم بگم تو جلسات مشاوره
تو پشتیبانی(پرسش و پاسخ ) دوره ها
زیاد این حس رو میگیرم ازتون
منم امشب تجربه ش کردم
تجربه کردنش اشتباه نیست
موندنِ طولانی تو اون حسه که اشتباهه ♥️
چوب خط امروزمون این باشه رفیق :

خوب بودنِ دیگران
به معنای بد بودن ما نیست 🤞🏻🥹

میشه هم مهربون باشیم
هم پای حق مون بایستیم ؟
بله میشه

میشه هم منعطف باشیم
هم خط قرمزهای های خودمون رو داشته باشیم ؟
بله میشه


میشه زور نگیم
ولی زیر بار حرف زور نریم ؟
بله میشه

بــــــله میشه ولی برای یه فرد سی ساله ی رشد یافته ! نه یه بچه ی ۴ ساله …
امروز برای هزارمین بار وقتی رفتار مامان باباها با نورِ دیده هاشون رو دیدم برای خودم مرور کردم واقعا چی میخوایم از جونِ بچه هامون ؟
حواس مون هست چند ساله شونه ؟

پی نوشت:
کییییییف می‌کنم وقتی یه خانه بازی اصولی میبینم .
بازی های جذاب و کاربردی
مربی های کاربلد
و سیاست گذاری های درست 🤌🏻

هی میگی میگی میگی و انجام نمیده !