یه پست خارجی دیدم که یه زنه گفته بود شوهر من هیچوقت بهم نگفت چی بپوش یا نپوش، ولی مثلا یه روز که یه بلوز مشکی پوشیدم تا من رو دید اخمهاش رو کرد تو هم و گفت:
این چیه پوشیدی؟ بهت نمیاد اصلا. من این رنگ رو دوست ندارم. من هم گفتم اگه دوست نداری خوب این رنگ لباس نپوش.
بعد اون پسر پنج سالهمون رو صدا کرد، گفت میبینی لباس مامان اصلا بهش نمیاد؟
و بچه هم به پدرش نگاه کرد و سر تکون داد و گفت اره مشکی رنگ قشنگی برای مامان نیست. عصبانی از اینکه پای بچه رو کشیده وسط، بهش گفتم حق نداره راجع به لباس من نظر بده یا از بچه نظر بخواد.
این باعث شد ۲ ساعت تموم سخنرانی کنه که من باید روی عکسالعملهام کار کنم و اون آزاده درباره هرچیزی نظر بده. این بحث ۳ ساعت طول کشید.
یک ماه بعد من داشتم لباس میپوشیدم و رفتم سراغ بلوز مشکی و یهو مکث کردم. ارزش سر و کله زدن رو داشت؟
انرژی اینکه به خاطرش دوباره بحث کنم رو داشتم؟ تصمیم گرفتم یه چیزدیگه بپوشم.
و این دقیقا همون روش
کنترل قهریه coercieve control که گزینه راحت تر رو فقط برای حفظ ارامش و دعوا نکردن و جلوگیری از عواقب منفی انتخاب میکنی و کمکم میشی اون چیزی که اون میخواد تا جایی که چیزی از خودت باقی نمیمونه
✔️ @mahak_nvsht