وقتی نگاهت میفته به نگاه کسی که دوسش داری… وقتی میفهمی کسی که دوسش داری دوستت داره… وقتی اسم کسی که دوسش داری رو صدا میزنی و میگه جانم… وقتی همون کس برای اولین بار، دومین بار، سومین بار، شایدم صدمین بار ناراحتت میکنه هم دلت میلرزه، ولی دیگه دفعه هزارمی وجود نداره…
دفعه بعدی دلت جای دیگه میلرزه، با نگاه دیگری… با صدای دیگری… با دوستت دارم گفتنهای دیگری…
کاش میشد انگشت را تا ته حلق فرو کرد و بعضی دلبستگیها را یکجا بالا آورد، وفاداری آدمها را زمان اثبات میکند نه زبان! زندگی به من آموخت هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست...