شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

@civilizers


تماس با ادمین
@mansoor1332

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

22 Oct, 16:59


#گفتارهای_فلسفی

دین، شاخص اخلاق نیست؛ بلکه اخلاق باید بر فهم ما از دین اثر بگذارد

اگر دین را در جایگاهی فراتر از اخلاق بنشانیم و آن را به سنگ عقل و دانش نپیماییم، چیزی از آن باقی نمی‌ماند جز ریاکاری و ظاهرگرایی.

دین در محدوده عقل تنها
ایمانوئل کانت

کانال فرهیختگان
@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

20 Oct, 14:54


#الف

🏷 نقطه‌ی قرمز!

🖊 شورای سردبیری:
مجموعه‌ی علائم قابل‌روئیت نشان از وجود یک‌نیت پنهانی استراتژیک در خلیج‌فارس و اجرای تجدیدنظرشده‌ی طرحی قدیمی می‌دهند. احتمال‌دارد تاخیر در عملیات انتقامی اسرائیل، کنفرانس بی‌مقدمه و ‌بی‌سابقه‌ی اعراب و اروپائیان و اعلامیه‌ی غیرمنتظره‌اش با مفاد رادیکال و تازه درباره‌ی جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی در تنگه‌ی هرمز و تهدید معمول بستن تنگه‌ی هرمز از سوی منابع مشکوک داخلی، اجزای طرح اشغال نظامی جزایر توسط ترکیبی از کشورهای دور از دسترس ایران، به‌بهانه‌ی جلوگیری از بسته‌شدن تنگه و حفظ امنیت عبور نفت باشد.
چنین اقدامی ایران را از نظر واکنش دچار وضعیت آچمز خواهدکرد: حمله به پایگاه‌های آمریکا در قطر، کویت، بحرین، عربستان، امارات و عمان به‌معنی به‌میان‌کشیدن جبهه‌ای از این کشورها به رویارویی با ایران خواهدبود؛ به‌ویژه امارات را از زیر ضربه‌ی ایران خارج‌خواهدکرد؛ چون امارات هم در اعتراض به اشغال جزایر با ایران همراهی تاکتیکی خواهدکرد.
نتایج درازمدت این‌طرح نیز قطعی‌کردن روند تعیین‌تکلیف جزایر در سازوکاری خارج از اراده‌ی ایران و مطابق میل دشمنانش خواهدبود، هرچند آمریکا و انگلیس به‌عنوان مجریان روکار این طرح اعلام‌خواهندکرد به مسئله‌ی مالکیت این جزایر داخل‌نمی‌شوند و اشغال موقت و به‌منظور تضمین سلامت عبور نفت است. اخیرا منابعی سخن از طرح اشغال جزیره‌ی خارک کرده‌اند که آشکار است یک طرح فریب برای ارائه‌ی اطلاعات غلط است.
اجرای طرح یادشده خارج از حوزه‌ی رقابت‌های درونی و احزاب آمریکا و امری بیشتر پنتاگونی (منافع و برنامه‌های کلان ایالات‌متحد) است و بهترین زمان اجرای آن بلافاصله پس‌از انتخابات آمریکا است.
روندهایی فرعی می‌تواند زمینه‌ساز اجرای کم‌دردسر چنین طرح‌های اشغال‌گرانه‌ای باشد. به‌وضوح از نقش پیش‌گیرانه‌ی سازمان‌ملل در چنین‌مواردی کاسته شده‌است و در معامله‌کده‌ی شورای‌امنیت چین و روسیه توسط دو مسئله تایوان و اوکراین قابل‌کنترل شده‌اند. امتناع آشکار ایالات‌متحد از ورود به مذاکره با ایران (که در شرایط تبلیغات انتخاباتی کار مثبتی نیست) نیز باید با همین پیش‌فرض ارزیابی شود.
اگر چنین باشد درهای دیپلماسی که تنها راه مقابله با چنین وضعیتی است  پیشاپیش به‌روی کشور بسته شده‌است. از دوسفر اخیر وزیرخارجه این‌نتیجه قابل‌درک است که ایران حرف و هدف مشترکی با هیچ‌یک از کشورهایی که ازشان بازدید شد، حتی با سوریه، ندارد.
تک‌افتادگی دیپلماتیک نتایج وخیمی برای ایران خواهدداشت. سوابق تاریخی از دقیقا یک‌قرن‌پیش (مجمع بین‌الملل پس‌از جنگ‌جهانی اول) نشان‌می‌دهد تک‌افتادگی دیپلماتیک ایران را معمولا به موقعیت وخیم دچارمی‌کند. در جنگ عراق این موقعیت پس‌از صدور قطع‌نامه‌ی 598 آن‌قدر وخیم شد که جز کشور خریدنی و ارزان‌قیمت بورکینافاسو هیچ‌کشوری حاضر به ملاقات سیاسی و صدور اعلامیه‌ی مشترک با ایران نبود.
آخرین فرصت استفاده از موقعیت تجدیدنظر در سیاست‌های منتهی به تک‌افتادگی دیپلماتیک کنونی دوران ظهور ناگهانی داعش در عراق و سوریه و امکان معامله‌ی ماندگار با جبهه‌ی ایالات‌متحد (هنگام کمک به آن) بود که غرور کاذبِ در مشت‌داشتن افسارها در عراق و سوریه و توهم میدان‌داری و خائن‌بودن دیپلمات‌ها موقعیت ایران را برای تغییر فرمان سیاست‌خارجی از بین برد. امید به این‌که بتوان این روند را بدون دریافت یک‌ضربه و به‌دنبال‌آن یک جام زهر معکوس‌کرد حداقل در چشم‌انداز پیش‌روی ما نیست.
شرط عقل در وضعیت جنگی یا بلافاصله-پیشاجنگی آماده‌شدن برای بدبینانه‌ترین موقعیت ممکن است. در چنین‌موقعیتی امکان تجدیدنظر علنی بدون هزینه‌ی سنگین در سیاست‌های شکست‌خورده وجودندارد و امکان موفقیت تغییر سو و جهت با معاملات پنهانی نیز کم است؛ اما به‌شرط پذیرش از سوی طرف‌مقابل تنها راه عاقلانه گریز از موقعیت بدخیم است. مثال تاریخی آن جنگ ویتنام است. ویتنامی‌ها در سال 1965 به آمریکا پیشنهاد شروع مذاکره دادند، اما غرور آمریکایی‌ها و توهم دست‌برتر باعث بی‌اعتنایی آن‌ها و ادامه جنگ شد. در سال 1972 که حاضر به مذاکره شدند شکست نظامی خود را آشکارکردند و دربرابر چشم جهان در پاریس به مذاکره علنی و قبول اشتباه و شکست در جنگ دچارشدند؛ اما سه‌سال پیش از آن خودشان مخفیانه تقاضای مذاکره کرده و آن را انجام‌داده‌بودند. شاید ما درحال رفتن به چنین‌نقطه‌ای و رسیدن به نوعی عمل قهرمانانه برای اجتناب از جنگ ایم. گریز به‌موقع از خویش و رسیدن به این‌نقطه عطف شجاعتی فراتر از شجاعت به جنگ فرستادن جوانان می‌خواهد!
کانال جامعه نو

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

20 Oct, 14:11


#گفتارهای_فلسفی

«گوشی های هوشمند، اردوگاه های کار سیاری هستند که ما داوطلبانه وارد آنها می شویم»

بیونگ چول هان، فیلسوف کره ای آلمانی

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

20 Oct, 07:11


#گفتارهای_فلسفی


برای اینکه بفهمیم چرا هگل مسیحیت را به این دیده می‌نگرد( مرحله توسعه دهنده تاریخ مانند سایر مراحل) ، باید متوجه باشیم که در نظر او آدمیان صرفاً جانورانی هوشمند نیستند، انسان‌ها نیز مانند جانوران در عالم طبیعت زیست می‌کنند، اما همچنین موجوداتی روحانی‌اند؛ و تا زمان و تا هنگامی که خویشتن را موجوداتی روحانی ندانند، از دامی که در عالم طبیعت و دنیای نیروهای مادی در آن گرفتار آمده‌اند نخواهند رست. وقتی عالم طبیعت سرسختانه در برابر آدمیان آرزومند آزادی ایستادگی کند، چنانکه جهان رومی می‌کرد، هیچ گریزی در درون دنیای طبیعت ممکن نیست به غیر از عقب نشستن و فرو رفتن در فلسفه‌ای که اساسش موضعی صرفاً منفی نسبت به دنیای طبیعت است و قبلاً به آن اشاره شد. اما همین که انسان‌ها بپذیرند که موجوداتی روحانی اند، عناد عالم طبیعت دیگر از آن اهمیت کلی می‌افتد می‌توان از آن به شیوه‌ای مثبت تعالی جست، زیرا فراسوی دنیای طبیعت چیزی مثبت وجود دارد.

از کتاب
#هگل نوشته #پیتر_سینگر
فصل دوم ص ۵۱

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

19 Oct, 18:14


یحیی سنوار به دست ارتش اسرائیل کشته شد و نتیجه آن دوباره و چند باره این شد که ما ایرانی ها شدیم دو دسته؛ دسته اول به طرفداری از او ، رشادت و حماسه او را ستایش می کنند و شهید می نامندش و دسته دوم تا حد ممکن به او هتاکی و فحاشی کرده و انواع و اقسام تهمت های ریز و درشت را نثارش می کنند، از اینکه زندگی و اعمالش به حق بود یا نه، که بگذریم، این دو قطبی خطرناک که بر سر هر مسئله مهمی میان دو بخش مردم ایجاد شده و در شبکه های اجتماعی تبدیل به دعوای حیدری نعمتی می شود نشانگر آن است که قاطبه جامعه ما هنوز به آن درجه از فهم و شعور و درک نرسیده اند که برای دفاع از یک چیز، به استدلال و برهان دلیل و شاهد توسل جویند و تلاش کنند به جای فحاشی و تهمت و انواع افتراء، یکدیگر را اقناع نمایند و نه حذف. گویی برخی از ما تبدیل شده ایم به انبانی از نفرت و کینه لجام گسیخته به فردی از یک سو، و عشق و شیدایی بیمار گونه به فردی دیگر از سویی دیگر، گویی که شیطان بر ما مستولی شده و چهار نعل می تازد به هر کجا که بخواهد.


@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

18 Oct, 08:40


فاصله‌ی زادن و مردن برخی حشرات از ۲۴ ساعت تجاوز نمی‌کند. از این حیث، طول عمر متوسط انسان در قیاس با تاریخ لایتناهی کیهان تفاوتی با آن ندارد. آنچه آدمی در طول عمرش انجام می‌دهد تابعی از شناخت (ضمنی یا صریح‌اش) از جایگاه‌اش در کیهان است: گاهی همچون حشره‌ای، و گاه همچون یک خدا.

چنانچه مشارکت انسان در کیهان نیز نظیر سهم حشره‌ای در طبیعت می‌بود، احتمالاً این موجودی که نام‌اش انسان است از دیرباز از پهنه‌ی هستی ناپدید شده بود. بنابراین، برای او حیاتی‌ست که پیوندی میان خود و کیهان بیابد، پیوندی چنان مستحکم که به پیوند خالق و مخلوق پهلو می‌زند.

اگر انسان به این قطعیت می‌رسید که کل تاریخ حیات او در کیهان به کوتاهی چشمک‌زدن یک ستاره است (نیچه)، آن‌گاه چگونه می‌توانست قدم از قدم بردارد؟ چگونه ممکن بود هنر و دین و فلسفه را پدید آورد؟ پشه در میانه‌ی روز که میانه‌ی عمر اوست اثر هنری خلق نمی‌کند، بلکه حداکثر تولید مثل می‌کند.

در نهایت، عمده این است که بپرسیم: آیا آگاهی و صورت‌های متنوع آن (فرهنگ: اسطوره، هنر، علم، دین، فلسفه) زائده‌ای زودگذر در تاریخ بی‌آغاز و بی‌انجامِ هستی است، یا این‌که مرحله‌ای از رشد و تحقق هستی است؟ آدمی تاب تحمل پاسخ اول را ندارد. یا لااقل تا به امروز نداشته است. پاسخ دوم، بی‌مقداری او را مقداری تخفیف و اضطراب وجودی‌ و تشویش مرگ را اندکی تسکین می‌دهد.

پرسش‌های چهارگانه‌ی کانت که در پرسش "انسان چیست؟" جمع می‌شوند، از پرسش اصلی اجتناب می‌کنند: نسبت انسان و کیهان چیست؟ هگل این خطا را بلافاصله تصحیح و پرسش اصیل فلسفه را که پرسش افلاطون و ارسطو هم بود از نو طرح می‌کند: آیا نسبتی میان انسان و هستی/خدا/امر قدسی هست؟ جنبش پدیدارشناسی تازه هنگامی از نو متوجه پرسش اصیل فلسفه می‌شود که هایدگر، پس از وقفه‌ای میان نیچه و هوسرل، از "معنای هستی" مجدداً پرسش می‌کند.

کانال دکتر سید مسعود حسینی

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

18 Oct, 08:18



‌فیشته می‌نویسد: «موجودِ متعقلِ متناهی هیچ چیز به‌جز تجربه در چنته ندارد؛ تجربه است که کلِ مایۀ اندیشه‌ورزیِ او را شامل می‌شود. فیلسوف نیز ضرورتاً تحتِ همین شرایط است». فیلسوف در آغاز در تجربه غرق است، و تجربه همان چیزي است که فیلسوف باید آن را تبیین کند. اما نکتۀ مهم این است که امرِ تبیین‌کننده لزوماً و منطقاً خارج از امرِ تبیین‌شونده است. پس اصلِ فلسفه (امرِ تبیین‌گر)، هرچه باشد، نمی‌تواند در خودِ تجربه (امرِ تبیین‌شونده) باشد. لذا باید راهي یافت برای رفتن به ورای تجربه بدونِ برگذشتن از تجربه: استعلا به معنای کانتیِ کلمه.

از کتابِ
«نظریهٔ رهایی»
کریستوف منکه
ترجمهٔ سیدمسعود حسینی

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

15 Oct, 15:07


برگی از تاریخ

به یاد دارم در آخرین بحران منجر به درگیری خونین و وحشتناک مابین آریل شارون، نخست وزیر اسرائیل، معروف به قصاب صبرا و شتیلا، با یاسر عرفات رهبر فلسطین، به دلیل اصرار بی اندازه هر یک بر جنگ و کوتاه نیامدن حتی به اندازه یک سر سوزن از خواسته های خود، هر دو نفر هلاک شدند؛ آریل شارون بر اثر فشارهای ناشی از درگیری های افراطی و شیطان گونه به سکته مغزی دچار شده و پس از گذران هشت سال در کما، بر اثر مرگ مغزی درگذشت، عرفات نیز گویا بر اثر خوراندن غذای آغشته به اورانیوم دچار سرطان شده و از دنیا رفت. حالا اما دوباره ممکن است این رویداد تکرار شود اما میان لجاجت و دشمنی شیطان گونه و افراطی دو شخصیت دیگر!!! ؟؟؟

آیا می توان از آن جلوگیری کرد؟

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

15 Oct, 10:36


فرشاد مومنی:
رئیس جمهور را می ترسانند که چگونه می خواهید حقوق کارکنان دولت را بدهید. به جای افزایش قیمت بنزین، کسی به ایشان مشاوره نمی دهد که اگر فقط مانع یک فسادی مانند فساد چای دبش شوید، از کل درآمد انتظاری از شوک قیمت بنزین، بیشتر عایدی خواهید داشت.

#چای_دبش
#فساد

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

14 Oct, 08:16


افسردگی به انسان فرصت اندیشیدن نمی‌دهد.
بنابراین برای نادان نگه‌داشتن انسان؛
باید به هر روش ممکن اندوهگینش کرد ...


فردریش نیچه . کانال فرهیختگان

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

10 Oct, 14:52


تشویق اسرائیل برای حمله به ایران با چه هدفی؟

منصور خضاعی

به نظر می آید کسانیکه به صورت سیستماتیک و با سردمداری رضا پهلوی، ولیعهد سابق ایران در حال تشویق اسرائیل در حمله به زیرساخت ها و مکانهای حساس کشور و یا ترور مقامات مهم جمهوری اسلامی هستند از یک توهم روانی شدید رنج می برند و آن توهم، ترکیبی از شهوت شدید بدست گیری قدرت همراه با نفرت شدید غیرقابل کنترل از جمهوری اسلامی است که هم موجب ایجاد اختلال در تشخیص واقعیت ها است و هم نشانه نزدیک بینی افراطی در سهولت بدست گیری قدرت. بدون شک همراهی و پشتیبانی از هر جنگی علیه زیرساخت ها و نقاط حساس کشور، خیانتی آشکار است و باید جلوی ان ایستادگی کرد. مخالفت و نفرت از استبداد داخلی هرگز دلیل و توجیهی برای ایستادن در کنار دولت جنایتکار و ضد حقوق بشر اسرائیل به رهبری نتانیاهو و پشتیبانانش نیست و نباید باشد. جنگ و خیانت علیه کشور شوخی نیست، اینجا جایی است که باید در برابر خیانتکار ایستاد و مرز خود را کاملا با او مشخص کرد. اینجا جای مسامحه نیست.

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

10 Oct, 09:56


بمان مادر ...

آقای داریوش اینجا از شما نوشتن خیلی آسان نبود
در وضعیتی که جو غالب اپوزیسیون خارج از کشور جو ایران‌اینترنشنالی است و بسیاری از تریبون‌دارها با جانی کودک‌کشی همدل‌اند،

داریوش باز مسئولانه و شجاعانه ثابت کرد که یاور همیشه مومن ایران است و خط قرمزش بیشتر شدن درد و رنج مردم است.
داریوش اقبالی در مقام یک هنرمند بخشی از تاریخ معاصر ماست. چندین و چند نسل از او خاطره دارند.  احساسات و عواطف مختلف‌شان را با آهنگ‌های تاریخی او بروز دادند. چه عشاقی که با آهنگ‌هایش گریه نکردند و چه دردمندانی که دردهایشان را ترانه‌های او التیام داده‌اند. او در وادی هنر چنان نامش را برند کرده که گوش هر ایرانی وقتی نام «داریوش» را می‌شنود پیشتر از هرکس دیگر، همان آوازه‌خوان شهیر را به خاطر می‌آورد. حتی بیشتر از پادشاه معروف و محبوب ایران باستان.

قبل‌تر که ماشین‌های بین جاده‌ای هرکدام یک رسانه بودند، امکان نداشت از جاده و معبری رد شوید و روی شیشه و بدنه این خودروها بخش‌هایی از ترانه‌های داریوش را نبینید. داریوش به این معنا به یک مکتب تبدیل شد. این اقبال عمومی به داریوش اقبالی در همه این سال‌ها باعث نشد که در دام داعیه رهبری داشتن بیفتد. درست و غلط هر وقت به گمانش رسید که باید چیزی بگوید غالباً با زبان هنرش گفت. برای همین منفور رژیم سابق شد.
می‌گفت که بوی گندم برای مردم است و هر چه کاشته می‌شود برای شاه. طبیعتاً شاه را خوش نیامد. بعدتر هم که انقلاب شد، مخالفت داریوش با نظام سیاسی مستقر همیشه مخالفتی شرافتمندانه بوده است؛ شرافتمندانه به این معنا که ایران و مردم ایران برای او در اولویت بوده است. گام‌های عملی هم در زمینه کمک با تاسیس بنیاد آینه که هدفش یاری به کسانی است که در دام اعتیاد افتاده‌اند برداشته است.

حالا دوباره نام #داریوش در فضای عمومی بر زبان‌ها افتاده است و باز هم بر سر مسائل سیاسی این اتفاق افتاده است. سری قبل اسفند پارسال بود که در یکی از کنسرت‌هایش انتقادات تند و تیزی به رضا پهلوی وارد کرد و به ذائقه طرفداران فحاش او خوش نیامد و در شبکه‌های اجتماعی، به‌خصوص توئیتر، داریوش را مورد شدیدترین توهین‌ها قرار دادند. از قرار معلوم این هجمه‌ها واهمه‌ای در دل او نیانداخته است.

در وضعیتی که جو غالب اپوزیسیون خارج از کشور جو ایران‌اینترنشنالی است و بسیاری از تریبون‌دارها با جانی کودک‌کشی همدل‌اند، داریوش باز مسئولانه و شجاعانه ثابت کرد که یاور همیشه مومن ایران است و خط قرمزش بیشتر شدن درد و رنج مردم است. بار دیگر ثابت کرد که کنشگری معطوف به خیرخواهی عمومی یعنی هر لحظه نسبت خود را با همه چیز مشخص کردن. یعنی اینکه بغض از جریان و گروهی دلیل موجهی برای همدل بودن با دشمنان ایران و جنایتکاران جنگی نیست.
سخن داریوش، اینکه از کوله هیچ سربازی آزادی در نمی‌آید تو دهنی بزرگی بود به آنانکه کنج عافیت در گوشه‌ای هزاران کیلومتر از ایران و خاورمیانه نشسته‌اند و از هزینه دادن مردم سخن می‌گویند.
جز مسئولانه بودن این رویکرد داریوش، کردار و گفتار او شجاعانه هم است. چنین سخن گفتن در آنجا بی‌هزینه نیست. آنان که با جنگ علیه ایران همدل‌اند، همان‌هایی هستند که زمان انتخابات ریاست‌جمهوری جلوی سفارتخانه‌های ایران می‌ایستادند، از دختر گرفته تا پیرمرد را مورد هزار آزار و اذیت قرار می‌دادند که چرا می‌خواهی رای بدهی و خلاف ما فکر می‌کنی.

اگر می‌خواهید شجاعت او در این گفته‌ها را بسنجید به این فکر کنید که حتی بسیاری از سلبریتی‌های داخل ایران در همه این مدت از ترس مخاطبان‌شان جرأت نداشتند که مثلاً از کودکان بی‌پناه غزه دفاع کنند یا درباره اینکه از بغل نتانیاهو و همدستانش آزادی و آرامش بیرون نمی‌آید حرفی بزنند. از این بابت فارغ از هر سوگیری سیاسی‌ای که داریوش داشته باشد، این صحبت‌های متهورانه‌ او را باید ستود.
اینکه تقریباً یکه و تنها مقابل جنگ‌طلبانی که آرزوی ویرانی ایران را دارند بایستید، شجاعت حقیقی‌ای می‌خواهد. داریوش انگار از عمق وجود این را درک کرده است که جنگ جز داغ فرزندان و اشک مادران چیزی دیگر نخواهد داشت که «#بمان_مادر» را خواند.
سیاق او نشان می‌دهد که می‌توان مخالفت و حتی دشمنی کرد و در دشمنی باشرف بود و خط قرمز داشت. می‌توان جان و زندگی دیگران را هم مثل جان و زندگی خودمان عزیز شمرد و محترم و نسخه بدختی‌ای نپیچید که هیچ دخلی به زندگی ما ندارد. آقای داریوش اینجا از شما نوشتن خیلی آسان نبود، ولی بدانید ما اینجا از داخل وطن برای گفتار و منش شجاعانه و مسئولانه شما تمام‌قد می‌ایستیم و ادای احترام می‌کنیم.

علی ورامینی، کانال فرهیختگان

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

10 Oct, 08:50


🔶 آزادی و دموکراسی کالا نیست که در
کوله پشتی‌های آمریکایی‌ها از یک کشوری به کشوری دیگر صادر بشود... دمکراسی را من و شما باید بیاوریم نه دیگری ‌[خارجی‌ها].

دکتر ابراهیم یزدی
بنیاد مهندس بازرگان

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

05 Oct, 10:21


#کارل_مارکس در مطلبی مطالعاتی می نویسد:
🔰 "سرمایه طبعی ترسو دارد و از ناآرامی و کشمکش فرار می کند". این درست است اما تمام حقیقت نیست. سرمایه از فقدان سود همانقدر هراس دارد که طبیعت از خلاء. با سود مناسب، سرمایه شجاع می شود. با ده درصد مطمئن می شود و می توان آن را همه جا به کار گرفت؛ با 20 درصد به نشاط در می آید؛ با 50 درصد جسور می شود؛ برای 100 درصد تمام قوانین بشری را زیر پا له می کند؛ و با 300 درصد هیچ جنایتی نیست که از آن روگردان باشد، حتی اگر به قیمت طناب دار برایش تمام شود. اگر نا آرامی و کشمکش سود به همراه داشته باشند، هر دو را دامن خواهد زد. دلیل: قاچاق و تجارت برده.

کارل_مارکس
به نقل از ت.ج.دانینگ، سرمایه، جلد 1، فصل 24

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

05 Oct, 07:24


مادهٔ جنگْ هوا است [هوا یعنی هوس]

«و یقین دان که چون تو شرّ خود را از دیگران واداشتی ( یعنی دور داشتی)، شرّ هیچ‌کس به تو نرسد. در آن کوش که شرّ خود از خود کفایت کنی که چون شرّ از تو برخیزد همهٔ عالم را دوستِ خود بینی.»

▪️نامه‌های عین‌القضات همدانی، جلد دوم، به اهتمام علی‌نقی منزوی و عفیف عُسیران، ص۳۴۳


«اهل جنگ را چگونه محرم اسرار کنند؟ ترکِ جنگ و مخالفت بگو! مادهٔ جنگْ هوا است. هر کجا جنگی دیدی از متابعتِ هوا باشد.»

▪️مقالات شمس تبریزی، تصحیح دکتر موحد، ص۶۰۸_۶۰۹


«چون هوا غالب شود دل تاریک گردد. و چون دل تاریک گردد خلق را دشمن گیرد. و چون خلق را دشمن گیرد خلق نیز او را دشمن گیرند. او با خلق جفا آغاز کند و چون با خلق جفا گیرد دلش بمیرد.»

▪️ابوبکر ورّاق: تذکرة‌الاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۵۸۰


در کف ندارم سنگْ من، با کس ندارم جنگْ من

باکس نگیرم تنگْ من زیراخوشم چون گلستان

▪️کلیات شمس، غزلِ ۶۶۴


از شکفتن در آفتاب
کانال فرهیختگان

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

03 Oct, 18:19


#گفتارهای_فلسفی

نیکولو ماکیاولی, فیلسوف ایتالیایی

هیچ زمامداری حق ندارد از تقصیرهایی که شهروندان مرتکب می‌شوند، شکایت کند چون تقصیرهای اینان یا از اهمال خود او نشات می‌گیرند یا از اینکه خودش سرمشق بدی برای شهروندان است.


اگر در احوال مللی که امروز به دزدی و راهزنی و معایبی از این قبیل متهم‌اند، نیک بنگریم خواهیم دید که چون زمامدارانشان دارای آن معایبند، آن گونه شده‌اند.

منطقه رومانيا پیش از آنکه پاپ آلکساندر ششم شهریاران کوچک را از آنجا بیرون کند، نمونه زندگی فسادآلود بود و هر بهانه کوچک در آنجا سبب دزدی و غارت و آدمکشی می‌گردید. مردمان آن منطقه از آن رو چنان بودند که زمامدارانشان فاسد بودند نه از آن رو که، طبیعت مردمانش فاسد باشد. آن زمامداران می‌خواستند، توانگر باشند. از این رو چاره نداشتند جز اینکه راه دزدی و غارت در پیش گیرند؛ و این کار را به انحاء گوناگون انجام می‌دادند. یکی از وسایل زیانباری که از آن استفاده می‌کردند این بود که با وضع قانون، عملی را ممنوع می‌ساختند و آنگاه خودشان نخستین کسانی بودند که موجبات تجاوز از آن قانون را فراهم می‌کردند؛ ولی کسانی را که خلاف قانون عمل کرده بودند هنگامی مجازات می‌کردند که می‌دیدند مردمان بسیاری مرتکب آن تقصير شده‌اند. پس مجازات برای نگاه داشتن حرمت قانون نبود بلکه مرادشان این بود که جریمه‌هایی هر چه بیشتری وصول کنند. نتیجه این بود که مردم روز به روز فقیرتر می‌شدند ولی بهتر نمی‌شدند و فقیرشدگان به اموال کسانی دست درازی می‌کردند که ضعیف‌تر از خود ایشان بودند. از اینجا همه معایبی ریشه گرفتند که پیشتر برشمردم و منشأ اصلی همه آنها خود زمامداران بودند.

گزارش "تیتوس لی ویوس"سخن مرا تأیید می‌کند. وقتی که فرستادگان روم مقداری از غنیمت شهر "ویی" را که وقف پرستشگاه آپولون بود به پرستشگاه می‌بردند، راهزنان دریایی شهر لیپاریس در سیسیل آنان را دستگیر کردند و به شهر بردند. چون تیماسی تئوس شهریار لیپاریس شنید که آن اموال را چه کسان و به چه منظور روانه کرده‌اند، با اینکه در شهر لیپاریس به دنیا آمده بود مانند شهروندی رومی رفتار کرد، و به مردم شهر گفت غارت کردن چنین مالی دور از انصاف است، و فرستادگان روم را با اموال وقفی‌شان آزاد کرد.

لیویوس در این‌باره می‌گوید: «مردمان همیشه مشابه زمامدار خویشند و تیماسی تئوس با رفتار خود، دلهای آنان را اینگونه با احساس خدا پرستی آشنا کرده بود». لورنتسو دِ مدیچی نیز در تایید این سخن می‌گوید: "مردمان از زمامدار الگو می‌گیرند چون همیشه چشمشان به او دوخته است".
کانال فرهیختگان

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

29 Sep, 19:26


علی دایی: نمی‌شود مسئولین ما همش بفکر مسلمانان غزه و لبنان یا عراق و کشورهای دیگر، باشند اول باید به فکر مملکت خودمان باشیم

صحبت‌های علی دایی درباره حادثه طبس:

نمی‌شود که با یک تسلیت به خانواده‌‌های معدن طبس همه چیز را فراموش کنیم! باید برویم کنار این خانواده‌ها باشیم. به آنها کمک کنیم. این هم وظیفه دولت و مسئولین است. نمی‌شود همش بفکر جاهای دیگر بود. چطوری در این مدت همه مسئولین ما وقتی صحبت می‌کنند فکر مثلا مسلمانان غزه هستند و لبنان یا عراق و کشورهای دیگر، اول باید به فکر مملکت خودمان باشیم.

ما باید اول و آخر مردم خودمان را دریابیم. امکانات رفاهی، امنیت اقتصادی، امنیت شغلی و خیلی امنیت‌ها است که من می‌توانم پشت سر هم بگویم این ها را برای مردم خودمان فراهم کنیم که این اتفاقات (اشاره به حادثه معدن طبس) نیفتد.
کانال فرهیختگان

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

28 Sep, 09:04


#خبر_روز

خبرهای حملات دیروز به مقر رهبر حزب الله لبنان، سید حسن نصرالله حاکی از ترور موفق وی از طریق بمباران جنگنده های ارتش اسرائیل است، گویا عده ای از این واقعه خشنودند، عده ای ناراحت، و دسته ای هم بی تفاوت، به نظرم اینها خیلی مهم نیست؛ ما پیشتر در زمان انتخاب پزشکیان گفته بودیم که خطرات داخلی و خارجی که جان سیاست مداران عالی رتبه نظام را تهدید می کند کم نیستند و از رگ گردن گویی نزدیک ترند، وقتی در لبنان با آن همه ملاحظات امنیتی و ده ها متر زیر زمین با سنگرهای فولادی و بتنی، جای امنی برای رهبر حزب الله وجود نداشته است، می توان به قدرت نظامی و اطلاعاتی شیاطین اسرائیلی بیش از پیش پی برد. پیروزی همیشه در حمله نیست بلکه گاهی در عقب نشینی است بویژه اینکه اگر موضوع مهمی چون تمامیت سرزمینی در بین باشد.

@civilizers

شبکه جامعه مدنی( فلسفه, تاریخ, سیاست, اجتماع)

26 Sep, 08:46


درباب اربابی و بندگی

#گفتارهای_فلسفی

با شروع دوره رستاخیز فکری اروپائیان ( رنسانس) و روزگار روشنگری بحث درباره بندگی دوباره کم کم آغاز شد و از قرن هفدهم به بعد بود که برخی از فیلسوفان اروپائی در مبانی عقلی و اخلاقی بندگی تردید کردند. به نظر ژان ژاک روسو، متفکر فرانسوی، کسی که اربابی کند نمی تواند انسانی آزاد باشد. فیخته، فیلسوف آلمانی، با آنکه بندگی را طبیعی می دانست و آدمیزادگان را به وحشی و عادی تقسیم می کرد معتقد بود که هدف تاریخ، آن است که این نابرابری ها را در جامعه بشری بتدریج طی چند مرحله از میان ببرد. ولی هم او و هم کانت این مسئله را از حوزه اخلاق اجتماعی به حیطه اخلاق فردی کشاندند و بر آن شدند که ستیزه اصلی میان ارباب و بنده نه در جهان خارج بلکه در درون وجدان خود انسان روی می دهد و انسان آزاد کسی است که عقل را بر نفس خویش فرمانروا کند.

هگل بر خلاف آنان تسلط انسان را بر نفس خود غیر طبیعی تر از تسلط او بر همنوع خود می دانست و کمال مطلوب را در آن می دید که این دوگانگی در نهاد آدمی از میان برود. به نظر او کوشش انسان برای رهائی خویش در جامعه ای که «اراده های جزئی» بر آن حاکم باشند، یعنی مردم همه خودپرست و بدخواه یکدیگر باشند، هیچگاه به آزادی راستین نخواهد انجامید و خطای متفکران روزگار روشنگری در آن بود که اگرچه بندگی را در وجه اجتماعی آن و از لحاظ اخلاقی محکوم کردند در جنبه های معنوی مسئله به ژرفی ننگریستند. گذشته از این هگل چنانکه گفتیم بندگی را در مرحله ای ضروری در تکامل تاریخی انسان می دانست ولی معتقد بود که آزادی بنده تنها در فرجام جریانی پیچیده و دور و دراز بدست می آید.

کتاب خدایگان و بنده، اثر هگل، پیشگفتار، ص ۱۱ و ۱۲.


@civilizers