کامران راد هستم می خوانم و سعی میکنم از آنچه میدانم بنویسم این درگاه رو ایجاد می کنم جهت بایگانی و اشتراک گذاری یادداشت های اینجانب در خصوص فضای ملی و سیاسی ایران .
اساسا امروز طیفی مذهبی باید در صف اول مخالفت با جمهوری اسلامی قرار بگیرند ؛ در این چهل و پنج سال جامعه ایرانی دچار چنان روند سکولاریستی شده است که هیچ وقت حتی در دوران رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی آن را تجربه نکرده بود .
شخصا هیچ گاه حاضر نیستم که در پدافند از نهاد مذهب قدمی بردارم اما اگر هنوز طیف مذهبی غیر وابسته ای وجود دارد باید خطاب به آنها بگویم این بنیاد گرایی اسلامی توسط حاکمیت ، دودمان اسلام را برای همیشه در این سرزمین بر باد خواهد داد زیرا که هر چه بشود جامعه بر این نظر است که اسلام کرد و تا حدی حق دارد!
آوای اذان تان به گوش نمی رسد ؛ آهنگ اشک و ناله مادران بلند است ...
نامۀ جعفر پیشهوری و رهبران فرقۀ موسوم به دموکرات در آذربایجان، به استالین. درخواستِ کمکهای مخفیانۀ تسلیحاتی از استالین توسط جعفر پیشهوری برای جداکردن آذربایجان از ایران.
«پیشهوری و سردستههای فرقهٔ تجزیهطلبِ موسوم به دموکرات در آذربایجان از استالین درخواست میکنند که مخفیانه برایشان اسلحه بفرستد، و به او قول میدهند که نخواهند گذاشت کارگزاران دولت ایران از این موضوع اطلاع بیابند. آنها به استالین هشدار میدهند که اگر دیر بجنبد منافع اتحاد شوروی در ایران به خطر خواهد افتاد. به او اطلاع میدهند که مردم آذربایجان خواهان جدائی از ایران هستند؛ ولی اگر استالین ترجیح بدهد که فعلا از ایران جدا نشوند هم همچنان برای برقرار کردن دولت سوسالیستی در ایران تلاش خواهند کرد تا کل ایران به شوروی وابسته شود.»
شناسنامه سند : https://t.me/cafe_siasat/6569 بخش نخست : https://t.me/cafe_siasat/6563 بخش دوم :https://t.me/cafe_siasat/6564
غالب فرماندهان نظامی ما، جز سپهبد حاجیعلی رزمآرا رئیس ستاد ارتش، با آغاز اقدامات نظامی برای بازپسگرفتن آذربایجان و کردستان موافق نبودند و از مداخله قوای شوروی در ایران بیم داشتند.
با این وصف من تصمیم به مقابله با حوادث و اقدام قاطع برای نجات آذربایجان گرفتم.
گرچه بسیاری از سیاستمداران و فرماندهان نظامی با این اقدام موافق نبودند، اما ما اطلاع داشتیم که تدارکات نظامی شورشیان هنوز به حد کمال نرسیده و از جمله افرادی که برای کسب تعلیمات در زمینه قوای زرهی و نیروی هوایی به روسیه اعزام داشتهاند یکسال بعد بازخواهند گشت.
من شخصاً ترجیح میدادم که شرافتمندانه در نبرد به خاطر استقلال و تمامیت و آزادی کشورم جانبسپارم، تا اینکه پادشاه کشوری سرافکنده باشم.
خودشان میگفتند مرز معنا ندارد و تکیه بر تمامیت ارضی، فاشیستی است و پرچمهای ایران را دور میریختند و … حالا امروز میپرسند چه کسی گفته برخی ایرانستیز هستند و دیگرانی ایرانگرا.
خودتان گفتید. عدهایتان گفتند و عدهای دیگر هم برایشان کف و سوت زدند. حالا دوست دارید این را از حافظه دیگران پاک کنید حرف دیگری است. به این زودی فراموش نمیشود.
سمانه نوروز مرادی، کنشگر سیاسی مشروطهخواه در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه، توسط نیروهای امنیتی مجددا در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
در حالی که او با بیماری صعب العلاج لوپوس مفصلی دست و پنجه نرم میکرد، و به دیابت( در سطح نیاز به تزریق انسولین) و سرطان پیشرفته سینه مبتلا بود و نیاز به عمل جراحی داشت محبوبه رضایی بیانیه ای از طرف جمعی از زندانیان سیاسی سابق و فعالین مدنی و سیاسی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت وی، و درخواست کمک از مجامع حقوق بشری جهانی نوشت که اینجانب هم این بیانیه را امضا کردم.
لینک بیانیه :https://t.me/cafe_siasat/7664
ما امضا کنندگان آن بیانیه خواستار آن شدیم که سمانه نوروز مرادی مورد مراقبت و درمان قرار گیرد. همچنین، درخواست کردیم که نهادهای بینالمللی و سازمانهای سیاسی و مدنی عمومی، به عنوان یک دیدهبان جهانی حقوق بشر، تلاش خود را برای تسریع آزادی وی بهکار گیرند و همچنین نهادهای سرکوب جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند تا به وضعیت نگهداری غیرانسانی او پایان دهند.
بر اساس حکمی که اخیرا توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد صادر و به این شهروندان ابلاغ شده، آقای محمدحسینی به بیست و یک سال و هشت ماه حبس، خانم محبوبه رضایی به بیست و شش سال و پنج ماه زندان و خانم سمانه نوروز مرادی به سیزده سال و ۹ ماه حبس محکوم شده اند.
زندان میزبان شریف ترین بانوان وطن پرست است؛ آنها راه بازگشت داشتند اما وفاداری به وطن سبک زندگی این نجیبزادههاست، نامشان هرگز نباید فراموش شود.
در چندین سال گذشته در فضای مجازی و حقیقی تمام توان شخصی ام را جهت گسترش بنیه ملی گرایی در ایران پهناور و گفتمان سازی برای تنها سامانه ای که به آن باورمند هستم(سامانه پادشاهی مشروطه)خرج کرده ام؛همواره فهم اساس مفاهیم برای من در اولویت بوده و تلاش کرده ام هر آنچه را که فهمیده ام به مخاطبانی که در کانال های مختلف داشته ام برسانم.
محور موضوعی نگارش بیش از صد مقاله و برنامه صوتی حاصل ساعت ها مطالعه، بحث و گفتگو؛ گواه تلاش من و دیگر سروان وطن پرست ایران خواه برای گسترش ملی گرایی است.
در طی این سال ها سوژه فحاشی بسیاری از اکانت های مجاهدین خلق،جمهوری خواه و حتی پادشاهی خواه قرار گرفته ام که باور بفرمایید تا به امروز خود بر چرایی بی مهری عزیزانی که تمام تلاش من برای گسترش گفتمان مشترک مان بود نا آگاه هستم.
ماه ها است مقاله ای به اشتراک نگذاشته ام و تمرکزم کار دیگری است اما همچنان فحاشی های عده ای معلوم الحال ادامه دارد.
به این فحاشی ها عادت کرده ام امیدوارم آن مطالبی که این همه سال وقت برای آنها صرف شد را بخوانند تا این زحمت ما بی ثمر نمانده باشد.
آخوندزاده در نگاه خود به وضع موجود، حکومت قاجاریه را از آنرو که یک حکومت استبدادی است مورد انتقاد قرار میدهد و اختیارات مطلقه ی شاه را که محدود به قانون نبود، نفی میکند و میگوید: " رجال دولت نیز از آفات حکومت استبدادی مصون نیستند. کیست که سرنوشت وزیرانی چون میرزا ابراهیم شیرازی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام و میرزا تقی خان امیر کبیر را نداند؟
همه اینها از آثار بی قانونی است اگر علمای ایران از علم و قانون و اداره و پولیتیک خبردار میبودند؛ میدانستند که مملکت را با قتل نفوس منتظم داشتن از اعظم قبایح است.
در سراسر دستگاه دیوان یک کتاب قانون در دست نیست. و جزای هیچ گناه، و اجر هیچ ثواب معین نمیباشد به عقل هر کس هر چه میرسد، معمول میدارد. نه در محاکم شرع دفتری هست، و نه در دیوانخانه های عرف ضبط و ربطی. خالصه نه قانون هست، نه نظامی، و نه اختیار معینی. " آخوندزاده اعمال حاکمیت را از طریق انجمن نمایندگان توده و از راه تصویب قوانین می داند . از نظر وی پادشاه حقیقی، به اصطلاح اهل { یوروپا }به کسی اطلاق میشود که تابع قانون بوده و در فکر آبادی و آسایش وطن و تربیت و ترقی ملت باشد .
آخوندزاده به رغم اهمیت فراوانی که برای قانون در جامعه در جهت جلوگیری از استبداد حکومت و بی نظمی های اجتماعی قائل است، ترقی دانش و علوم در جامعه و ارتقاء سطح آگاهی های مردم را برای قانون پذیری حکومت و جامعه و کارایی قانون در جامعه بسیار مهم و ضروری میداند. وی جهل و نادانی توده را مهم ترین مانع قانون میداند و میگوید:" بی دانشی بزرگترین سد راه حکومت قانون است" .
به نظر او باید در بالا بردن سطح آگاهی مردم کوشید و در درجه اول باید در رشد خود زمامداران همت نمود و آنگاه سلطنت را بر پایه قوانین بنیاد نهاد و سلطنت مستقله را به سلطنت معتدله یا حکومت مشروطه تبدیل نمود، که در آن، نظام، بر پایه قانون اساسی عرفی موضوعه عقل انسانی بنا شده است. آخوندزاده مردم را به سوی دانایی و علم و بصیرت فرا میخواند تا از این راه اسباب یک دلی و اتفاق را گرد آورند و آنگاه مطابق اوضاع زمانه، قانون وضع نمایند و کنستیتوسیون بنویسند.
بنابراین، آخوندزاده صرف تدوین قوانین را برای ایجاد یک نظام سیاسی دموکراتیک و مشروطه پارلمانی ناکافی میداند و آشنایی با علم و تحوالت زمانه و آگاهی از پیشرفت و ترقی اروپائیان تا از طریق قانون اقدام به محدود ساختن را در تدوین قانون اساسی الزم میداند. تا از طریق قانون اقدام به محدود ساختن قدرت سلطنت نمایند.
در عین حال آخوندزاده شرط اجرای عدالت و رفع ظلم آن است که ملت خودش صاحب بصیرت و صاحب علم شود و وسایل اتفاق و یکدلی را فراهم کند تا بتواند بساط سلطنت استبدادی را برچیند. بعد از آن خود ملت میتواند بر اساس اوضاع زمانه قانون وضع نماید و کونستیتاسیون بنویسد و بر آن عمل کند. در آن صورت ملت زندگی تازه خواهد یافت و مشرق زمین نظیر بهشت برین خواهد شد .
با عنوان: «از پهلوی تا نوپهلویگرایی؛ یک سده تکاپو برای حفاظت از ایران»
در بخشی از پیشدرآمد این شماره چنین آمده است:
واقعیت آن است که نظم ایرانگرای پهلوی جدای از اینکه در سالهای پیش از بهمن ۵۷، حضور رسمی در کشور داشت، در سالهای پس از ۵۷ نیز هیچگاه از مدار تامل ایرانیان خارج نشد و دوست و دشمن، موقعیت خود را در نسبت با آن شناساندند.
نوپهلویگرایی زادهی تامل بر چنین وضعیتی است. وضعیتی که از جمله خود را در این رخداد نمادین نمایاند که جوانانی که هیچگاه شاه را ندیده بودند و در ظلّ نظم اسلامگرای آخوندی به دنیا آمده بودند، در آبان ۹۵ در پاسارگاد، «شاه» را فراخواندند و فریاد زدند: «ای شهریار ایران / برگرد به خاک ایران».
نسخه پیدیاف شماره ششم #فریدون را به آسانی از اینجا دانلود کنید: https://www.fereydoun.org/Fereydoun-volumes/vol6
مطالب شماره ششم، در وبسایت «فریدون» نیز بارگذاری شدهاند: https://www.fereydoun.org/home
#فریدون آمده است که بازتاب اندیشه برای ایران باشد.
بر اساس گفتههای مهتدی، حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد پیش از انتشار رسمی منشور با مصطفی هجری رهبر حزب دموکرات دیدار داشتهاند. هجری تجزیهطلبی غیرخجالتی است که ایران را کشوری اشغالگر میداند! موضوع جلسه بدهبستان برای آینده ایران بوده است. هجری در جلسه ظاهراً نظر مثبت خود را به این دو شخص ابراز میکند. این دیدار محرمانه بوده و تا به امروز نه اسماعیلیون و نه علینژاد صحبتی از آن نکردهاند.
ما با چنین اپوزیسیونی سروکار داریم. اینها اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیستند، اپوزیسیون ایراناند. شخصاً به خصوص برای اسماعیلیون متأسفم که تا این حد بیوطن است. به نظرم به روانپزشک احتیاح دارد. زخم خورده و حالا به قیمت ویرانی کشور و کشته شدن صدها نفر میخواهد انتقام بگیرد.