آقا معلم

این دو روز اخیر افتادم رو پادکست جو روگن و چهار اپیسود بسیار عالی دیدم:

- اول گفتگو با سیّدنا و سالارنا... آقا راسل کرو، که فکر می‌کردم صرفا چون خیلی دوسش دارم برایم حال‌خوب‌کن خواهد بود. و نه تنها بود که کلی مطلب جدید هم آموختم.

- بعد گفتگو با مت والش، مفسر، ستون‌نویس و پادکستر راست‌گرای آمریکایی. که اخیرا با ساخت Am I Racist? راهی که با What Is a Woman? شروع کرده بود را به خوبی ادامه داده. خیلی خندیدم و آموختم. به خصوص اون بخشی که جو در مورد موفقیت پروژه آپولو تشکیک کرد، خیلی برایم جالب بود.

- سپس گفتگو با مایک بیکر، افسر سابق سیا. روگن یکبار گفته بود هر وقت یک اتّفاقی می‌افته تو باید بیایی اینجا حرف بزنیم. و این اپیسود بیشتر در مورد سوءقصد اول به ترامپ بود، و در کنارش پیرامون انتخابات و خاورمیانه و ترور هنیه و... هم گفتگو کردند. خیلی دوست داشتم بعد از ماجرای پیجرها می‌آمد.

- و در نهایت گفتگو با جوردن پیترسون عزیز. این آدم تمام‌نشدنی است! هر سری فکر می‌کنم این آدم اثر خودش را گذاشته و دیگه چیزی نداره که به درد من بخوره می‌بینم اشتباه کردم. در همین اپیسود سه بار شد که با فک باز زدم رو پیشونی‌ام و گفتم وااااااو.... دهنت سرویس! خود جو هم اول اپیسود خیلی صحبت‌های خوبی کرد.

پیشنهاد می‌کنم ببینید و بیاموزید و لذّت ببرید.

@Aghmoallem

سلام بر پاییز...
سلطان فصل‌ها ❤️

Credit peakpx
@Aghmoallem

بخش کوچکی از زندگی ما در رحم مادران مان ❤️

Credit Massimo
@Aghmoallem

دربند.
پاییز سال ۱۳۴۰ خورشیدی

Credit Unknown
@Aghmoallem

Soviet cosmonaut Yuri Romanenko, pilot of Soyuz-26

Credit Albert Pushkaryov, 1978
@Aghmoallem

تغییراتِ آب و هوایی و بارندگی و سیل شدید در شمالِ سودان، و مردمی برای محافظت از سیل‌بندها و جلوگیری از شسته‌شدنِ آن توسط امواج خودشان را سپر کرده‌اند!

Credit samak_e_ayyar
@Aghmoallem

Nymphs Dancing to Pan’s Flute

Credit Joseph Tomanek (1889-1974)
@Aghmoallem

دندانپزشکی 😶

Credit Unknown to me.
@Aghmoallem

محمدعلی فروغی، با نشان امپراتوری ژاپن در میهمانی.

Deutsche Digitale Bibliothek
Credit Erich Salomon, 1929
@Aghmoallem

این دود چیه دیگه؟ 😶
@Aghmoallem

افق تهران، همین حالا

@Aghmoallem

سلام به روی ماه همه‌تون ❤️

از شما چه پنهون یک چند وقتیه دل و دماغ ندارم. مناسبات زندگی‌ام خیلی فرقی نکرده، همون فراز و نشیب همیشگی را داره. البته این یکی دو هفته اخیر شده نشیب و نشیب! شیش هف تا کار و مسئولیت که بیشتر ندارم، گند خورده تو چار پنج تاش! که خب تصویر کلی‌تر را نگاه کنی این هم تازگی نداره و با اینکه هنوز راه برون‌رفتی پیدا نکردم، باز هم اولین بار نیست اینجوری شده. قشنگیِ زندگی اینه که آخرین بار هم نخواهد بود.

قدیم فکر می‌کردم همه چی به کت و کوله، و اول باس کت و کول پیدا کنم. کف خیابون نه ها، همین گوشه‌ی زندگی‌ام. اما دیدم اون لاتی که بیست- بیست پنج سال معروفِ محل بوده، خوبِ محل بوده؛ یک روزی میاد که یک الف بچه بیاد و عربده بکشه و ممکنه اون لات دیگه صداشو نندازه تهِ حلقش. حتی پا نشه، نگاه هم نکنه... نه که کت و کول نداشته باشه، دیگه دل و دماغ نداره. اون الف بچه هم الزاما کت و کول نداره، اما قد دریا دل و دماغ داره.

دلی‌اش این میشه که حالا، منی که همین گوشه‌ی زندگی‌ام هیچوقت کت و کولی نداشتم، الان دیگه دل و دماغ هم ندارم... یک چند وقتی یک جاهایی می‌گفتم دارم پیر میشم و خرفت. ظاهرش شوخی بود، باطن‌اش داره جدی میشه. قدیم‌ترها که قد دریا دل و دماغ داشتم به رفقا می‌گفتم داره بو گند سی‌سالگی‌مون داره میاد ها... الان دیگه پنجا و شصت هم شاید حتی هیچ بویی نده.

من هر وقت می‌تونستم حرف بزنم هیچ غمی نداشتم. نهایت عربده کشیدم و فحش دادم، بدتر ازین؟ اما اون معدود جاهایی که زمینه‌ی گفتگو قطع میشد و نمی‌شد حرف زد و شنید، دیگه می‌ترسیدم. و الان ترسیدم، چون دیگه کمتر دارم حرف می‌زنم. آخه هم تعداد گوش‌ها روز به روز کمتر میشه، هم کیفیت‌شون. و راستش حرفی هم نمونده... نه که کلا نمونده باشه، کمتر شده.

چند سالی شده که عمر و وقت و توان مون دیگه صرف آینده نمیشه، شده هزینه حال. اونهم برای حل مسایل بیخود. برای ابتدایی‌ترین چیزها. دل و دماغ نمی‌مونه دیگه. سر نوشتن همین چار خط برای شماها کشتم خودم رو. هی نوشتم و پاک کردم. هی نوشتم و ارسال نکردم. سر همین بود گفتم ترسیدم. صدای رعد و بارون که اومد به خودم گفتم همین مونده که اینجا ننویسم، باس برم بمیرم دیگه! 😅

الغرض که در نهایت سگ‌جون تر ازین حرفهام و هم کشیدم و نوشتم و باز هم می‌نویسم و باز هم عکس و فیلم براتون می‌گذارم.

دوست‌تون دارم هوارتا ❤️
به پایداری دوستیها...
و به امید فرداهایی روشن.

@Aghmoallem

جنگ‌ها صورت جدیدی به خود گرفته‌اند.

در فیلم اول سرباز روس FPV انتحاری اوکراین را روی هوا می‌قاپد، اما به جای شکستن و پرت‌کردن آنرا به خود حمل می‌کند و...

در فیلم دوم دو سرباز دیگر نمی‌توانند درست هدف بگیرند، و یکی‌شان در لحظه‌ای نفس‌گیر کلاشنیکوف خود را به سوی درون پرتاب می‌کند.

Credit Unknown
@Aghmoallem

حرف مفت که باد هواست، کنتور هم نمی‌اندازه، ما هم عادت کردیم دیگه. جالب اینکه هنوز هم یک چیزهایی آدم می‌شنوه که به مرغ پخته بگی خنده‌اش می‌گیره! انتقال پایتخت به جنوب چی بود تو این هاگیر واگیر آخه؟ جالب‌تر این قشنگ‌هایی هستند که خیلی جدی دارن در موردش تبادل نظر می‌کنند!

آقای عزیز... شما که خودت پزشک هستی به ضرورت بهداشت بیش از ماها واقفی. شما بیا در همین مدارسی که داری، اصلا نمی‌خواد مدرسه بزنی، در همین‌هایی که هست، بیا یک کاری کن دست‌شویی هیچ مدرسه‌ای مشکل نداشته باشه، ببینم می‌تونی؟

نمی خواد اونجور که خودت و خانواده می‌پسندین باشه، نوسازی و قشنگی و کیفیت نه، در این حد که همینی که الان هست کار کنه: سنگ‌ها سالم، شیرها و شلنگ‌ها بدون هرزشدگی و چکه، تهویه و نور هم یکی در میون نسوخته باشه. خلاصه‌اش اینکه فرایند راحت‌شدن مثانه و معده‌ی بچه‌های مردم بدون ناراحت‌شدن چشم‌ها و بینی‌شون انجام بشه! بیا ببینم می‌تونی؟

اصلا همه مدارس هم نه، پسرانه‌ها را ول کن فعلا، یک دستی به سر و گوش دخترانه‌ها بکش. متوسطه هم نه، فقط دبستان‌ها. کل کشور هم نمی‌خواد، یک استان را دست گرمی شروع کن... دیگه بهتر ازین؟ ببینم تا آخر امسال می‌تونی؟

بابا تو شب عید از دلار نوسان نگیری عیدی و سنوات کارمندهای خودت را نمی‌تونی بدهی، برق نداری تو تابستون ها و گاز نداری تو زمستون ها به صنعت و شهرها باهم بدهی، آب نمی‌تونی برسونی به همه جای مملکت... چی دارم میگم؟ یک نمازخونه وسط پایتخت را بالای دو دهه است نتونستی تموم کنی، کردی‌اش نمایشگاه کتاب! انتقال پایتخت به جنوب آخه؟

ولش کن اصلا... خودتون چطورین رفقا؟ خوبین؟ چه خبرها؟...

@Aghmoallem

تصویر پای نیکولا تسلا، که در ۱۸۹۶ توسط خودش و با استفاده از دستگاهی ایکس-ری که خودش طراحی کرده بود، گرفته شده.

Credit interesting_aIl
@Aghmoallem

کله‌هاتون را کار بندازین ببینم متوجه داستان می‌شوید یا نه؟ 😅

- طرف یک آینه را عمودی گرفته دستش!

Credit stem_feed
@Aghmoallem