آفرینش

@afarineshdastan


@afarineshdastan

آفرینش

22 Oct, 09:25


🍀با افتخار صدوهفتادویکمین ماهنامهٔ ادبیات داستانی چوک (آبان1403) تقدیم به شما.
تلاشی بی‌نظیر و بی‌رقیب به همت اعضای کانون فرهنگی چوک. نوزدهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک و پانزدهمین سال فعالیت ماهنامه. به دوستان هم هدیه کنید. 🌹🌹
سایت آموزشی خانه داستان چوک www.khanehdastan.ir
جایزۀ ادبی چوک www.khanehdastan.ir/chouk-literary-award
سایت انتشارات چوک www.khanehdastan.ir/chouk-publications
سایت کانون فرهنگی چوک www.chouk.ir
کانال خانهٔ داستان چوک t.me/chookasosiation
خانهٔ ویراستاران چوک t.me/virastaranchook

آفرینش

22 Oct, 09:23


پنجاه و دومین شماره ماهنامه «#ندای_قلم » منتشر شد

به گزارش پایگاه خبری دروازه_سنگی، پنجاه و دومین شماره ماهنامه اجتماعی-فرهنگی «#ندای_قلم» به مدیرمسئولی #حامد_کاظم_زاده_خوئی در مهرماه ۱۴۰۳ منتشر شد. این شماره با محوریت اندیشه و علوم انسانی، مجموعه‌ای از مقالات و یادداشت‌های برجسته در حوزه‌های فرهنگ، هنر و علوم انسانی را ارائه می‌دهد.

«ندای قلم» با تمرکز بر موضوعات مرتبط با علوم انسانی، #فرهنگ، #هنر، #تاریخ و #ادب، به ارتقای سرانه مطالعه و توسعه اندیشه‌ورزی در جامعه پرداخته و از محیط زیست نیز حمایت می‌کند.

این ماهنامه در ۳۲ صفحه و با قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده و از طریق سایت‌های مگیران، اپلیکیشن‌های کتابراه، طاقچه و فیدیبو در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.


https://darvazehsangi.ir/?p=4315

#فیدیبو #مگیران #کتابراه #طاقچه #ندای_قلم #علوم_انسانی #فرهنگ

@nedayeghalammonthly

#آفرینش

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

21 Oct, 09:42


برای کمک به زنده ماندنِ مجلهٔ ادبی «نوپا»

مجلهٔ ادبی «نوپا» از زمستان ۱۳۹۸ با هدف معرفی نویسندگان ناشناخته به جامعهٔ ادبی ایران، کار خود را کاملا مستقل آغاز کرد و تا امروز بیش از دویست داستان‌نویس، منتقد، مترجم، شاعر و پژوهشگر ادبی را در شماره‌های پیشین خود معرفی و آثار آن‌ها را همراه با نقد به چاپ رسانده است.

از شمارهٔ چهارم به بعد شرایط سخت‌تر شد و گرانی کاغذ و چاپ کمرشکن، به همین جهت تیراژ مجله را پایین آوردیم و توزیع مجله در کیوسک‌های روزنامه‌فروشی حذف شد و از شمارهٔ پنجم به بعد این فصلنامه فقط در کتابفروشی‌ها پخش گردید.

اینک سه ماه است که نهمین شمارهٔ مجله آمادهٔ چاپ شده اما مشکل هزینهٔ خرید کاغذ و چاپخانه در جای خود باقی‌مانده است. آخرین راهی که به ذهن‌مان رسید، درخواست آگهی و پیدا کردن سرمایه‌گذار است و امیدواریم با کمک شما مخاطبان مجله دوباره بتوانیم روی کیوسک و به پیشخان کتابفروشی‌ها برگردیم.

برای نجات این مجله و حمایت از آن، هر شخص حقیقیِ حامی زبان و ادب پارسی، و شرکت‌های تجاری یا مؤسساتی که حامی تولیدات فرهنگی هستند را به ما وصل کنید تا کمک بزرگی به ادامهٔ راه این فصلنامه باشد. به امید فردای روشن. پاینده باد ایران.

تلفن تماس:
۰۹۱۲۰۲۸۲۳۸۳
۰۹۳۵۷۲۳۵۸۲۳

‏nopamag.com
‏@nopamag

#مجله_نوپا #مجله_ادبی_نوپا #نوپا

#آفرینش

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

21 Oct, 06:16


✔️ مراسم رونمایی رمان
#به_تماشا

اثر #فریبا_چلبی‌یانی

روز پنجشنبه ۱۴۰۳/۷/۲۶ در سالن #همایش‌های_مهر با همکاری #نشرحکمت‌کلمه و کتابفروشی #اشراق برگزار شد.‌

▪️با تشکر ویژه از

آقای دکتر #فریاد_ناصری ناشر حکمت‌کلمه و
#حسین_کارگر مسئول و مدیر کتابفروشی اشراق

و با سپاس از

▪️منتقدان گرامی آقای #حسین‌_پورستار ، خانم #سارا_شمسی
▪️مجری برنامه آقای #فرهاد_مکاری
▪️تمامی اساتید، دوستان و بزرگوارانی که لطف کردند و در مراسم رونمایی حضور یافتند.

#رمان‌ایرانی #رونمایی #نقدوبررسی #ادبیات_جدی #نشرحکمت‌کلمه
#به_تماشا #اشراق #فریبا_چلبی‌یانی #دکترفریاد_ناصری
#حکمت_کلمه #حسین_کارگر #سارا_شمسی #حسین_پورستار #داستان_ایرانی

#fariba_chalabiyani

@eshragbook
@hekmatkalame
@faryadnaseri_
@sara_shamsi
@hosain_poorsatar
@farhad_mokari

#آفرینش

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

19 Oct, 13:51



تو نگران هستی که مردم درباره‌ی من چه فکری خواهند کرد، اما من عجله دارم که تو را مطمئن کنم، که احترامِ من به خودم، برایم بیش از هرچیزِ دیگری اهمیت دارد.

#فئودور_داستایفسکی

#آفرینش 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

17 Oct, 17:20


نگاهی‌به‌داستان»رايش‌سوم«‌
نوشته‌»روبرتو‌بولانيو«‌‌
با‌ترجمه‌‌»رباب‌محب«
داستانی‌در‌مرز‌واقعيت‌و‌تخيل

#فروزان_مقصودی در شماره ۱۷۱۵ روزنامه #نقدحال

روبرتو بولانيو، نويسنده و شاعر شيليايي و از پيشگامان موج نوي داستان‌نويسي آمريکاي جنوبي بود. وي در سال 1953 در شيلي متولد شد و در سال 2003 در سن 50 سالگي از دنيا رفت. بولانيو در داستان‌هايش بيشتر‌ نويسندگان و تلاش آنان براي خلق داستان را مد‌نظر دارد. شخصيت‌هاي او نويسندگاني هستند که علي‌رغم تلاش فراوان و کلنجار رفتن در بيشتر موارد موفق نيستند و ناشناخته باقي مي‌مانند. شخصيت‌هاي او معمولا در‌حال سفر‌ و از جمع خانواده و دوستان دور. گويي دنبال کامل‌شدن ترجيح مي‌دهند فاصله بگيرند و تعلقي به شخص يا مکان خاصي نداشته باشند.
از آثار او مي‌توان؛ »زمين اسکيت«، »ستاره‌ي دور دست«، »تعويذ«، »يک رمانک لمپن«، »کابوي تحمل‌ناپذير«، »موسيو پن«، »شرم نوشتن«‌ ‌و »رايش سوم« را نام برد که به فارسي ترجمه شده‌اند. »رايش سوم« داستان زندگي شخصي آلماني به نام »اودو« است که تعطيلات را همراه دوست دخترش در اسپانيا و هتلي که زمان کودکي با خانواده رفته مي‌گذراند. او عاشق يک بازي جنگي است که با مهره‌هايي جنگ جهاني دوم را بازسازي مي‌کنند و ظاهرا بازيکن قهاري هم هست. او ريسک‌هاي بزرگي مي‌کند و استراتژي جنگ را مي‌داند او حتي قهرمان ملي هم شده است و در طول داستان آن را مرتب يادآوري مي‌کند.
ديدار زن صاحب هتل خاطرات کودکي را برايش زنده مي‌کند. زن چهره‌اي مرموز و غمگين دارد و همين باعث توجه »اودو« از کودکي به او است به شکلي که حال حس علاقه‌اي در خودش احساس مي‌کند. روايت آرام پيش مي‌رود. گاه شاهد بازگشت شخصيت به گذشته هستيم و گاه درگير نوشتن دفتر خاطرات يا مقاله‌اي براي روزنامه. افراد به مرور وارد داستان مي‌شوند. شخصيت‌هايي که بيشتر زوجند، چارلي و دوست دخترش، گرگ و بره که دو تن از بومي‌هاي منطقه‌اند و فراولسه صاحب هتل و همسرش که خيلي کم در طول داستان ديده مي‌شود. شخصيت ديگر کموئدو است که تنها شخصيت فرد در روايت است. »کموئدو« قايق پارويي اجاره مي‌دهد. روي صورت و بدنش آثار سوختگي ديده مي‌شود که در داستان هيچ‌گاه به علت آن اشاره‌اي نمي‌شود و تا پايان در ابهام مي‌ماند همان طور که مليت او براي مخاطب مشخص نمي‌شود.
چارلي و دوست دخترش ابتدا وارد فضاي زندگي شخصيت و دوستش مي‌شوند. چارلي اهل نوشيدن است. رفتارهاي عجيب دارد و اهل موج سواري‌ست. او رابط دوستي اودو و دوست دخترش با گرگ و بره مي‌شود. يک شب براي موج‌سواري مي‌رود و ديگر برنمي‌گردد. بعد از مدتي دوست دخترش به آلمان مي‌رود و مدتي بعد از آن دوست دختر شخصيت او را ترک مي‌کند و به آلمان برمي‌گردد. شخصيت مي‌ماند، منتظر پيدا شدن جسد چارلي انگار خودش را مقيد مي‌داند که جسد را ببيند اما علت اين ماندن در طول داستان نامعلوم باقي مي‌ماند حتي خود شخصيت هم نمي‌داند علت ماندنش چيست. پس از آن شخصيت اصلي، فراولسه، کموئدو، گرگ و بره مي‌مانند. داستان حول اتفاقاتي که بين اين چند نفر در جريان است پيش مي‌رود.
رايش سوم يک بازي‌ست اما در بخش دوم کتاب، زماني که اودو با کموئدو وارد بازي مي‌شود فضا تغيير مي‌کند. آنها مرتب سيگار مي‌کشند اما دود شبيه ابرهايي فضاي بازي را به دنياي واقعي جنگ ارتباط مي‌دهد انگار که آنها در نبردي واقعي مي‌جنگند. گاه چنان به‌نظر مي‌رسد که شخصيت دچار توهم است تا آنجا که مخاطب دنبال واقعي بودن يا نبودن آن مي‌رود. صحنه‌هايي از حضور شخصي کنار کموئدو يا شنيدن صحبت‌هاي او با کسي که در نهايت چيزي وجود ندارد ظن مخاطب را قوي‌تر مي‌کند اما ‌بولانيو پا را از اين فراتر نمي‌گذارد و به اين توهمات قطعيت نمي‌بخشد. او ‌هميشه آلمان را انتخاب مي‌کند و علت آن مشخص نيست با اين که خود را نازي نمي‌بيند و کموئدو شبيه سربازي زخم‌خورده با جراحاتي از جنگ گويي به‌دنبال انتقام است.
در نهايت قهرمان جنگ، شکست مي‌خورد او شبيه کسي‌ست كه جنگي واقعي را باخته منتظر مجازات است اما با پافشاري فراولسه و کنراد دوستش به آلمان برمي‌گردد. اما چون ارتشي شکست خورده ديگر رمق بازي ندارد و به آن بي‌توجه است. داستان ساده روايت مي‌شود. راوي غير مطمئن همه چيز را در مرز واقعيت و تخيل نگه مي‌دارد و مخاطب را وادار به جستجو و کنار هم گذاشتن وقايع مي‌‌کند تا جايي که حتي پيدا شدن جسد چارلي و اين که آيا خود او هست يا خير براي مخاطب قطعي نمي‌شود. روبرتو بولانيو در اين رمان، تاريخ را در لفافه يک بازي جنگي، عشق‌هاي پيچيده و خاطره‌نويسي شخصيت کنار هم مي‌گذارد و داستان مي‌گويد.

@naghdehall

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

17 Oct, 05:49


▪️هیچ فلسفه‌ٔ بزرگی بدون اندیشه‌ٔ سیاسی نیست

هیچ فلسفه‌ٔ بزرگی بدون اندیشه‌ٔ سیاسی نیست، حتّی فلسفهٔ حکمای بزرگ مابعدالطبیعی [حتّی فلسفه‌ٔ فلوطین]؛ و البته اسپینوزا که تا جایی پیش رفت که نقشی فعّال و از لحاظ روحی و فکری مؤثر بر عهده گرفت. اندیشه‌های سیاسی بزرگ فیلسوفان از افلاطون تا کانت و هگل تا کرکه‌گور و نیچه گسترش می‌یابد. هر فلسفه‌ای در نمود سیاسی خود نشان می‌دهد که چیست. این امر تصادفی و جنبی نیست، بلکه اهمیّت محوری دارد… [پس از ظهور نازیسم] سیاست مرا عمیقاً تکان داد… از آن پس از هر فیلسوف درباره‌ٔ اندیشه و کردار سیاسی وی پرسش می‌کنم.


کارل یاسپرس، زندگی‌نامه‌ٔ فلسفی من، عزت‌الله فولادوند، ص ۱۲۰.


@Jahan_Eshraghi

#آفرینش 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

16 Oct, 10:11


فراخوان جایزه‌ی ادبی «نورهان»
(کتاب سال ۱۴۰۳)


جایزه‌ی ادبی نورهان در فضایی مستقل از جریان‌های سیاسی، ایدئولوژیک و به دور از خواست نهادهای قدرت، معرف آن بخش از ادبیات مستقل است که بر وجوه ادبی_ هنری متن تاکید دارد . این جایزه، اقدامی است در مقابله با سانسور که در راستای ارتقا و شکوفایی شعر و ادبیات داستانی در دوران رکود و گذر از بحران برآمده از این رکود، هر سال برگزار می‌گردد.
محوریت اصلی جایزه، معرفی و قدردانی از برترین کتاب‌های تالیفی شعر نو و ادبیات داستانی است(به صورت چاپی و الکترونیکی در ایران و خارج از ایران) که با ارزیابی هیئت داوران بر اساس معیارهای ادبی - هنری صورت می‌گیرد.
دوره‌ی اول این جایزه به کتاب‌های منتشر شده‌ی سال ۱۴۰۳ اختصاص دارد.
ناشران ، شاعران و نویسندگان فارسی زبان ، در ایران و خارج از ایران، با هر ملیتی می‌توانند در «جایزه‌ی کتاب سال نورهان»  شرکت نمایند.

کتاب‌های فاقد شابک از خانه کتاب و فیپای کتابخانه ملی و نیز فاقد مجور وزارت ارشاد که به صورت زیرزمینی و ناشر- مولف منتشر شده‌اند نیز با درج شناسنامه و مشخصات کتاب از جمله، نام مولف( نویسنده یا شاعر)، سال چاپ و ... می‌توانند در جایزه‌ی نورهان شرکت کنند.

شعر نو: مختص به شعر سپید و گرایش‌های آن است.
ادبیات داستانی: در دو بخش مجموعه‌ی داستان و رمان برگزار می‌شود.

دوره‌ی زمانی جایزه :

بازه‌ی زمانی ارسال کتاب‌ها از تاریخ ۱۴۰۳/۰۸/۰۱  تا ۱۴۰۴/۱/۳۱ در نظر گرفته شده است.

اختتامیه و زمان برگزاری:
مراسم اختتامیه‌ی جایزه ، داوران ،جایزه و معرفی برگزیدگان در فراخوان‌های بعدی اعلام خواهد شد.

نوع و میزان جایزه:
جایزه شامل تندیس، و هدیه‌ی ویژه است که به برگزیدگان اعطا می‌

نحوه ارسال اثر:
جایزه‌ی ادبی " نورهان " تنها فایلpdf اثر را برای شرکت در رقابت می پذیرد. ناشران، شاعران و نویسندگان می توانند فایل pdf رمز گذاری شده اثر را به ادرس ایمیل زیر ارسال کنند :

[email protected]

شماره واتساپ جهت پاسخگویی به پرسش‌ها در رابطه با این فراخوان :

میلاد زنگنه
+989330107207

#ادبیات #داستان #شعر #نورهان #فراخوان_جایزه_ادبی_نورهان
#فراخوان_کتاب

#آفرینش 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

16 Oct, 07:09


🔹 امیرحسین تیکنی در گفت‌وگو با آرمان ملی:
🔹 شاعر باید سخت‌گیرترین منتقد شعر خود باشد
🔹 در لينک زير بخوانيد:
https://www.armanmeli.ir/fa/tiny/news-1141174
🔹 هر جریان خلاقه‌ای برای استمرار و بقا، نیاز به نوآوری و کشف مسیر‌های تازه است. در شعر نیز شاهد چنین ملاحظه‌ای هستیم؛ آنچنانکه سبک‌ و سیاق‌های شاعری در هر دوره از تاریخ،‌ حاصل نوآوری شاعران بوده است.

ادبیات #شعر #روزنامه_آرمان_ملی

#امیر_حسین_تیکنی

@armanmeli

#آفرینش

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

15 Oct, 18:10


گذر ما از این دنیا انقدر زودگذر است که تنها چیزی که من را آرام می‌کند این است که بدانم من توانسته‌ام نزدیک‌ترین چیز به خودم باشم.

#فریدا_کالو

#آفرینش را به دوستان خود و گروه‌های ادبی_فرهنگی معرفی کنیم. 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

15 Oct, 06:00


💠 انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار می‌کند

صلح، کودک و ادبیات در جهان آشوبناک

🔸 سخنرانان : دکتر زهرا جوراب‌چی
                 مضمون صلح در ادبیات کودک ایران            
                 و فاصله آن با منشور صلح یونسکو

                دکتر مهتاب حاجی محمدی
                 معرفی گروه صلح و کودک
                 انجمن علمی مطالعات صلح ایران


🔹 شرکت برای علاقه‌مندان آزاد و رایگان است.


زمان: پنجشنبه . ٢۶ مهر . ١۴٠٣ .  ساعت ١٧ الی ١٩
مکان: تهران . خیابان سمیه (بین مفتح و موسوی). بن‌بست پروانه . پلاک ۲


🔰 کانال انجمن نویسندگان کودک و نوجوان

@nevisak

#ادبیات #ادبیات_کودک_و_نوجوان #انجمن_ادبیات_کودک_و_نوجوان
#نویسک #صلح

#آفرینش 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

13 Oct, 07:57


فلسفۀ سورن کی‌یرکگارد؛ چرا انسان «مضطرب» است؟

کی‌یرکگارد اضطراب را به عنوان نوعی احساس دلهره و نگرانی تعریف کرد که از آگاهی فرد از آزادی خود و مسئولیت‌هایی که با آن همراه است، ناشی می‌شود. یکی از عبارات کلیدی او دربارۀ مفهوم اضطراب این است: «اضطراب سرگیجۀ آزادی است». به این معنا که ما به عنوان انسان‌هایی که در هر یک از تصمیمات زندگی خود آزاد هستیم و می‌توانیم با هر انتخاب خود به زندگی‌مان جهت ببخشیم، دقیقا به دلیل همین احساس آزادی، بار سنگینی از «مسئولیت» را بر دوش خودمان احساس می‌کنیم. همین مواجهه با مسئولیت سنگین آزادی است که کی‌یرکگارد آن را با مفهوم «اضطراب» بیان می‌کند؛ اضطرابی که به ویژه در سرنوشت‌سازترین و مهم‌ترین انتخاب‌های زندگی خودش را آشکار می‌کند.

به تعبیر دیگر، برای کی‌یرکگارد، اضطراب یک تجربه مخصوص انسانی است که از کشمکش بین میل ما به آزادی و ترس ما از ناشناخته‌ها پدید می‌آید. اما با همۀ این‌ها اضطراب از نظر او صرفاً یک احساس منفی نیست که باید از آن اجتناب کنیم، بلکه یک بخش جدایی‌ناپذیر از وجود ماست که باید یاد بگیریم آن را بپذیریم.

اضطراب دقیقا ناشی از آزادی و اختیار ماست و از آن‌جایی که مهم‌ترین ویژگی و وجه تمایز انسان از سایر موجودات همین اختیار و آزادی است، بنابراین اضطراب هم بخشی از هستی ما به عنوان انسان است. کی‌یرکگارد می‌نویسد: «زندگی یک "مسئله" برای حل کردن نیست بلکه واقعیتی است که باید آن را تجربه کنیم». ما نمی‌توانیم اضطراب عمیقی را که ریشه در انسان بودن ما دارد به عنوان یک مشکل نگاه کنیم بلکه باید با تمام عزم و اراده‌مان با آن روبه‌رو شویم و آن را بخش تفکیک‌ناپذیری از انسانیت خودمان بدانیم.

به بیانی دیگر، کی‌یرکگارد معتقد بود که اضطراب یک وضعیت انسانی است که از آگاهی ما از فاصله بین "خویشتنِ محدود" و "امکانات نامحدود" به وجود می‌آید. یعنی در هر موقعیتی که باشیم، انتخاب‌های نامحدودی می‌توانند در مقابل ما وجود داشته باشند، اما ما موجودات محدودی هستیم و نمی‌توانیم همۀ این امکانات را دنبال کنیم. بنابراین باید تنها یکی از آن‌ها را برگزینیم و بگذاریم که سایر امکان‌ها از دست بروند. این همان واقعیت اضطراب‌آوری است که می‌توان آن را "سرگیجۀ آزادی" نامید.

کی‌یرکگارد میان "اضطراب" و "ترس" تفاوت قائل بود. ترس از نظر او پاسخی به یک تهدید خاص است، در حالی که اضطراب از آگاهی ما از ناشناخته‌ها و امکان‌های بی‌نهایتی که در مقابل ما قرار دارند ناشی می‌شود. رویارویی با شیء ترسناک می‌تواند ترس ما را از بین ببرد، اما اضطراب یک احساس پایدارتر و فراگیرتر است که به راحتی از بین نمی‌رود.

کی‌یرکگارد علاوه بر "آزادی انتخاب" به طور خاص دو منبع اصلی دیگر اضطراب را هم شناسایی کرد: احتمال گناه و اجتناب‌ناپذیری مرگ.

او معتقد بود که انسان‌ها تمایل طبیعی به گناه دارند و این آگاهی می‌تواند ناراحت‌کننده باشد. ترس از نرسیدن به استانداردهای اخلاقی که برای خودمان در نظر گرفته‌ایم، در کنار قضاوت دیگران، می‌توانند چیزی همچون احساس اضطراب را در ما بیدار کنند.

سرانجام، کی‌یرکگارد معتقد بود که اجتناب‌ناپذیری مرگ نیز یک منبع اضطراب است. آگاهی ما از مرگ خود و عدم اطمینان از آنچه پس از آن اتفاق می‌افتد می‌تواند طاقت‌فرسا باشد. کی‌یرکگارد معتقد بود که ترس از مرگ اضطراب نهایی است، زیرا نشان‌دهنده محدودیت نهایی وجود انسان است.

خلاصه اینکه کی‌یرکگارد معتقد بود که ما نمی‌توانیم از طریق تفکر یا رفتار منطقی بر اضطراب غلبه کنیم. او می‌گفت که ما باید اضطراب را به عنوان یک جنبه ضروری وجود خود بپذیریم و از آن به عنوان یک کاتالیزور برای رشد شخصی و خودشناسی استفاده کنیم. او در کتاب «مفهوم اضطراب» می‌نویسد: «تلاش برای فهمیدن و درک کردن "اضطراب"، نوعی ماجراجویی است که هر انسانی باید با آن روبرو شود . . . کسی که در اضطراب بودن را به درستی آموخته باشد، مهم‌ترین چیز را آموخته است».

#اضطراب #چرا_انسان_مضطرب_است

#کی_یر_کیگارد

#آفرینش 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

12 Oct, 08:15


فراخوان نخستین دورۀ جایزۀ داستان کوتاه «پیرنگ جوان»
این جایزه به‌منظور شناسایی، حمایت و معرفی داستان‌نویسان بااستعداد و جوان ایرانی برگزار می‌شود.

جوایز:
نفر اول- ۸ میلیون تومان
نفر دوم و سوم- ۵ میلیون تومان
* به هریک از برندگان بسته‌ای کتاب با موضوع «ادبیات داستانی» نیز اهدا می‌شود.
* ۱۰ تا ۱۵ داستان برگزیده، در مجموعه‌ای توسط نشر عینک منتشر می‌شود.

شرایط ارسال اثر:
۱ - جایزه ادبی پیرنگ فقط پذیرای آثار چاپ نشده است.
۲ - نویسنده نباید کتاب چاپ‌شده داشته باشد.
۳ - سن شرکت در این جایزه حداکثر ۳۵ سال است.
۴ - داستان‌ باید حداکثر ۵۰۰۰ کلمه باشد.
۵ - رعایت مبانی نظری داستان‌نویسی شرط اولیه پذیرش و داوری است.

نشر عینک و پخش پیرنگ به‌طور مشترک این جایزه را برگزار می‌کنند.

لینک ارسال اثر:

https://peyrang.net/jayezeh/

#ادبیات #داستان #فراخوان_داستان #نشر_عینک #پیرنگ #پیرنگ_جوانان

#آفرینش را به دوستان خود و گروه‌های ادبی_فرهنگی معرفی کنیم. 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

12 Oct, 08:13


▪️فصل‌نامۀ ادبی ـ فرهنگی قلم
▪️شمارهٔ بیست‌ونهم
▪️تابستان ۱۴۰۳

@faslnameyeqalam

آفرینش

11 Oct, 10:27


🟢 داستان كوتاه

عزای‌عموخان

#‌فروزان_مقصودی در شماره ۱۷۰۹ روزنامه #نقدحال

کتاب را بستم. چيزي پيدا نشد کمي بخنداندم تا حال و هوايم عوض شود. همه‌اش غم، همه‌اش سختي. اين چه زندگي نکبت باري‌ست که مي‌نويسند. ما به بدبختي خودمان مي‌خنديم، بنشينيم بيچارگي بقيه را بخوانيم که چه بشود. شعار واقع‌گرايي مي‌دهند. هه هه، دلشان خوش است. واقعيت اين است که دلت مي‌خواهد يکي ملاقه بردارد و چنان اين زندگي کوفتي را هم بزند تا جانت بالا بيايد. آن وقت مجبور نباشي براي يک لقمه نان سگ‌دو بزني و هميشه هم چيزت گرو فلان و بهمان باشد. کاش مي‌فهميدم کدام پدر بيامرزي اين حرف را انداخت توي دهنشان.‌ کي! من؟!‌... من غلط بکنم، چيزي از دست من نمي آيد کاش عموخان بود. اقلا با اسمش ترس مي‌انداختم جان‌شان. تن زنده و مرده‌شان مي‌لرزيد. آخر پدر بيامرزها، يک دل خوش کنکي، يک دروغ الکي. نه چراغ جادويي که دست بمالي به تنش و غول بيدار شود و سه آرزويت را برآورده کند که باغ سحرآميزي نه کوتوله‌ها و غار جواهر. اين‌ها همه به درک، سحر و جادو نخواستيم ديگر کسي باورش نمي‌شود. اما بين اين همه روزها يک لحظه نبوده اين‌ها بخندند؟ اين همه غصه خسته‌شان نکرده؟ يک عمر عزاداري، اين همه ماتم؟ مگر کي بودند اين‌ها! ديگر از عموخان که دبدبه و کبکبه‌ي بيشتري نداشتند.
بزرگ فاميل باشي. کسي روي حرفت حرف نياورد. بزرگ و کوچک جرات نکنند مستقيم به تو چشم بدوزند. تازه، بازار محله سه روز تعطيل شد براش. بگير از اين سر تا آن سر کتل و علم، دار و درخت سياه‌پوش، صورت زن‌ها رد خون، شانه مردها خشکه‌ي گل. همه لب‌ها آويخته. ريش‌ها درآمده، گيس‌ها بريده و حلقه شده دور مچ. انگار عموي ما نه، پدر همه‌ي فاميل و بازار مرده بود. ده تا سماور روسي از اول صبح قل مي‌زدند تا شب. کاسب و فاميل و همسايه سر کار کردن سبقت مي‌گرفتند. سيني‌هاي سيگار پر و خالي مي‌شد. فرت و فرت چاي مي‌خوردند و سيگار مي‌کشيدند، زن و مرد. چشم چشم نمي‌ديد از دود. گوشه حياط سايبان، اينقدددررررر، بگير از اينجاااااا تا کجا. ديگ‌هاي پلو و خورش رديف. گوسفند‌ها به بع‌بع کردن نمي‌رسيدند. نيامده مي‌خوردند زمين و آويزان مي‌شدند و روانه‌ي ديگ. مردهاي چاق و سبيل کلفت صفر تا صد آشپزي با خودشان بود. سيب‌زميني خلال مي‌کردند از زن‌ها بهتر. خورشت‌شان روغن مي‌انداخت يک وجب. پلو را نگو که عطر زعفرانش در تک‌تک خانه‌هاي کوچه را مي‌کوبيد. همه‌جا چشم‌هاي عموخان حي و حاضر. زن‌ها حلوا مي‌پختند، شيره و زعفراني، گلاب و هل. عشرت هم آمده بود. دان‌هاي قهوه را سابيد و سابيد و ريخت توي پارچه ململ. عموخان پير بود اما عشرت قهوه را تلخ درست کرد. گفت: »داغ به جگر همه‌مان گذاشت«.
سيني قهوه را مهوش و شورانگيز بردند. چشم‌مان دنبال سيني مي‌رفت بين زن‌ها. يک در ميان، دو در ميان، برمي‌داشتند، لبي مي‌زدند، به قول خودشان براي فاتحه که برسد به لب‌هاي عموخان. ما هم سرک مي‌کشيديم تا برگردند و ته‌مانده‌ها را بخوريم. تا بيايند آب لب و لوچه‌مان راه مي‌افتاد. ‌آشپزخانه پر آدم بود. دو نفر استکان مي‌شستند. دو نفر چاي مي‌ريختند. عشرت پاي بساط قهوه بود. چند نفر هم سرگردان سيني نان و ظرف حلوا. اما آرام و بي‌صدا مبادا سنگيني عزاي عموخان خدشه بردارد شايد هم از ترس چشم‌هاش. شوري آمد، دولا شد سيني را بگذارد که نمي‌دانم کدام پدر بيامرزي زد به باسنش. خودش قبل سيني افتاد و صداي عجيبي داد.
همه دست از کار کشيدند. چشم‌هامان گرد شد. شوري بيچاره حتي سر بلند نکرد نگاه کند. کسي جرات نمي‌کرد جيک بزند. گوشه لب‌ها مي‌لرزيد اما کجا بود شجاعت لبخند زدن. آخر عزاي کم کسي نبود. شانس آورديم صداي شيون بلند شد. چند تا از زن‌هاي فاميل تازه خبر را شنيده بودند. از توي کوچه شروع کردند به داد و فرياد. همين که شيون بيروني‌ها با دروني‌ها اوج گرفت عشرت چراغ اول را روشن کرد. پقي زد زير خنده و با دهن خالي از دندانش گفت: »تو که نميتوني خودتو نگهداري چطور سيني مي‌بري«.
واويلا از آشپزخانه بلند شد. يکي زمين چنگ مي‌زد، آن يکي خودش را مي‌‌ماليد به کابينت، مهوش با سيني دستش مي‌لرزيد و يکي دوتا هم دستمال‌هاي ظرف خشک‌کن را گاز مي‌گرفتند. ما هم قهوه و حلوا مي‌خورديم. ديدم از جايي که عشرت نشسته آبي زردرنگ جاري شد. ‌با اي واي خاک عالم گفتن عشرت، شوري و مهوش پهن شدند روي زمين. عشرت چادر و لباس‌هاش را جمع کرد وسط پايش. چادر مهوش را گرفت و دويد توي حمام. حالا فکر کن توي عزاداري عموخان، شوري باد بدهد و عشرت بشاشد و جمعيتي خودشان را از خنده پاره کنند، مگر مي‌شود توي اين داستان‌ها که مي‌نويسند يکي نشاشيده باشد تا دو نفر بخندند؟

@naghdehall


@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

10 Oct, 18:45


ادبيات‌وايکينگ‌ها

#عباس_شكری در شماره ۱۷۰۹ روزنامه #نقدحال

ادبيات وايکينگ‌ها بخش مهمي از ميراث فرهنگي نروژ، سوئد، دانمارک‌ و ايسلند است و بازتابي از فرهنگ، دين‌ و ساختار اجتماعي اين مردمان اسکانديناويايي است. دوره وايکينگ‌ها که از حدود قرن هشتم تا يازدهم ميلادي به طول انجاميد،




https://B2n.ir/j69528

@naghdehall


@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

10 Oct, 17:35


برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴ معرفی شد.

جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۴ به «هان کانگ» نویسنده اهل کره جنوبی رسید.
به گزارش ایسنا، آکادمی سوئدی نوبل برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۴ را اعلام کرد و به این ترتیب «هان کانگ» نویسنده اهل کره جنوبی را برای «نثر شاعرانه‌اش که آسیب‌های تاریخی را شامل می‌شود و شکنندگی زندگی انسان را آشکار می‌کند» شایسته دریافت جایزه نوبل دانست.
«هان کانگ» در نوامبر سال ۱۹۷۰ میلادی در «گوانگجو»‌ متولد شد. وبسایت جایزه نوبل همزمان با اعلام این نویسنده به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات امسال نوشت،‌ «هان کانگ در آثار خود با آسیب‌های تاریخی و مجموعه‌ای از قوانین نامرئی مواجه می‌شود و در هر یک از آثارش شکنندگی زندگی انسان را به نمایش می‌گذارد. او آگاهی بی‌نظیری از پیوندهای جسم و روح، زنده و مرده دارد و در سبک شعری و تجربی خود به مبتکری در نثر معاصر تبدیل شده است.»

isna.ir/xdS3j3

#آفرینش را به دوستان خود و گروه‌های ادبی_فرهنگی معرفی کنیم. 👇


@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

08 Oct, 14:47


.
بزرگترين خيانتی كه انسان می‌تواند به خودش بكند، ترس از فكر ديگران در مورد خودش است. انبوهی آدم در جهان وجود دارد که در جهنم بسر می‌برند زیرا سخت وابسته به داوری دیگرانند.



#ژان_پل_سارتر

#آفرینش را به دوستان خود و گروه‌های ادبی_فرهنگی معرفی کنیم. 👇

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

06 Oct, 06:32


#اخبار‌دریچه

دبیر جشنواره چهارمین جایزه ملی داستان حماسی گفت: دو فراخوان جشنواره جایزه ملی داستان حماسی در دو بخش آقایان و بانوان برای داستان کوتاه و رمان انتشار یافت که در مجموع، ۸۸۹ اثر از تعداد ۱۰۲۴ نویسنده به دبیرخانه جشنواره واصل شده است.
حسین عباس‌زاده امروز ۱۲ مهرماه، در نشست خبری چهارمین جایزه ملی داستان حماسی اظهار کرد: فراخوان چهارمین جایزه ملی داستان حماسی از سال ۱۴۰۲ شروع شده و اکنون اختتامیه این رویداد پس از ۳ ماه تعویق در ۱۵ مهرماه ۱۴۰۳ برگزار خواهد شد.
دبیر اجرایی جشنواره چهارمین جایزه ملی داستان حماسی ادامه داد: دو فراخوان این جشنواره در دو بخش آقایان و بانوان برای داستان کوتاه و رمان انتشار یافت که در مجموع، ۸۸۹ اثر از تعداد ۱۰۲۴ نویسنده به دبیرخانه جشنواره واصل شده است.
عباس زاده در تشریح جزئیات آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره افزود: در بخش داستان کوتاه، ۷۰۴ اثر و در بخش رمان ۱۸۵ اثر رسیده که نشان‌دهنده استقبال خوب نویسندگان از این جشنواره است. 
وی اضافه کرد: در این جشنواره به تفکیک ۱۲۱ نویسنده زن و ۲۴۵ نویسنده مرد شرکت داشتند. ضمن اینکه ۳۰ اثر از ۴ نویسنده غیرایرانی فارسی‌زبان به دبیرخانه رسیده است.
دبیر اجرایی جشنواره چهارمین جایزه ملی داستان حماسی تصریح کرد: از ۲۸ استان کشور آثار دریافتی داشتیم که در این خصوص خراسان رضوی با ۳۳ اثر، تهران با ۲۷ اثر و اصفهان با ۲۲ اثر در رتبه های اول تا سوم هستند.
عباس زاده گفت: بیشترین آثار رسیده از نویسندگان ۳۵ تا ۴۵ ساله بوده که اکثر نویسندگان در این بخش، دارای مدرک کارشناسی هستند.
وی ادامه داد: ۷۰ درصد آثار ارسالی در بخش داستان کوتاه بوده که اکثر موضوعات مرتبط با حماسه‌های دینی و تاریخی است.
دبیر جشنواره چهارمین جایزه ملی داستان حماسی عنوان کرد: از مجموع آثار رسیده تعداد ۵۰ اثر به مرحله دوم داوری راه یافته که از این تعداد ۱۰ اثر منتخب به مرحله نهایی راه خواهند یافت.
وی گفت: در اختتامیه این رویداد هنری، سه نویسنده از بخش‌های داستان کوتاه و رمان و در مجموع ۶ نفر به عنوان برگزیده معرفی خواهند شد.
@daricheh93
dariche93.ir

#ادبیات  #داستان #جایزه_ملی_داستان_حماسی

#آفرینش

@afarineshdastan
@afarineshdastan

آفرینش

06 Oct, 06:30


🍂🍂


🔶🔶 جلد هفدهم #کتاب_داروگ منتشر شد:


🔷 کتاب داروگ مجموعه‌ای از شعر و نقد و نظر است که به کوشش #ابوالفضل_پاشا, #افاق_شوهانی و  #علی‌رضا_شعبانی به همت #نشر_کتاب_هرمز منتشر می‌شود.


🔷گروهِ اجراییِ  کتاب داروگ پانزدهم:

#ابوالفضل_پاشا/ #آفاق_شوهانی/ #علی‌رضا_شعبانی/ #شهرام_فروغی‌مهر/#ثریا_خلیق_خیاوی/ #علی_نقویان/ #سمیه_امینی‌راد/ #فریبا_حمزه‌یی /#ویدا_جوان‌رودی

🔶 در داروگ هفدهم می‌خوانید:

🔷 از ابتدا سلام:

نکاتی در مورد شیوه‌ی نوشتاری یا رسم‌الخط کتاب داروگ/ ابوالفضل پاشا


🔷از شعرِ ایران:

حمیدرضا اکبری(شروه)/ رویا الفتی/ احسان امیری/ سمیه امینی‌راد/ یعقوب اوژند/ مرضیه برمال/ لیلا حکاک/ ابوالفضل حکیمی/ نازنین رحیمی/ حسن سهولی/ هدهن شعباوی/ آفاق شوهانی/ آنوتا صالحیان/ اکرم صفرزاده/ معصومه صفرنژاد/ اسماعیل علی‌پور/ نیما فانی/ مصطفا فخرایی/ نیر فرزین/ رها فلاحی/ پریا کمالی/ امیر همشنگ گراوند/ افسانه نجومی/ سعید نصار یوسفی


🔷از سویه‌های متن:

علی‌رضا بهنام/ گریز از دیکتاتوری نوشتار

مریم بوستانی شهر بابکی/ راز وجودی خویشتن

مسبح حسین‌نژاد/ شعر از چه سخن می‌گوید؟

پژمان قانون/ پایانی که شروع دیگری به هم‌راه  دارد

حمیدرضا مشکانی/ ارمغان زبان


🔷از شعر جهان:

خالد بایزیدی/ از سایه‌ی گام‌ها/ شعرهایی از لطیف هملت

ابتهاج نوایی/ پس از پنجاه سال سرودن/ شعرهایی از انس هالیلوویچ


🔷 از گفتن‌های با تو:

گفت‌وگو با علی‌رضا رعیت حسن‌آبادی/ الگویی برای تمام شاعران/ نادر چکینی

گفت‌وگو با حلیل الیاسی/ تعامل فرهنگ غالب با خرده‌فرهنگ‌ها/ نادر چگینی

گفت‌وگو با رضا شالبافان/ کثرت متاب‌های شعر/ فریبا حمزه‌یی

گفت‌وگو با ابوالفضل پاشا/ خودم مخاطب شعرها بودم/ نادر چگینی

گفت‌وگو با محمد جانبازان/ کشف سویه‌های غریب معنا/ ثریا خلیق خیاوی



🔷 علاقه‌مندان برای تهیه‌ی این کتاب یا جلدهای دیگر کتاب داروگ با #شهرام_فروغی‌_مهر، مدیر #نشر_کتاب_هرمز، با شماره‌ی ۰۹۱۶۷۳۰۴۷۱۱ تماس بگیرند یا در پیام‌رسان ایتا به همین شماره پیام بفرستند. ( جلدهای قبلی در صورتی قابل تهیه است که موجود باشند.)


https://t.me/darvagmagezine

#آفرینش

@afarineshdastan
@afarineshdastan