مجموعه جستارهای ایرانگرایی پادکست بسیار هم خوب، بخش پنجم، فرگرد دوم
در بخش پیشین شکافتیم که سپندارمذ یا سپنتاآرمیتی (در زبان اوستایی) به چم (معنای) «هستیسازگاری افزونیبخش» یا «هستیسازگاری پیشرفتزا» میباشد، یعنی سازگار کردن خود با واقعیات جهان به گونهای که در راستای افزونی و پیشرفت باشد.
همچنین برشمردیم که فرایافت (مفهوم) فلسفی سپندارمذ (اسپنتاآرمئیتی) در درازای تاریخ، در دورانهای صلح و امنیت به انباشت سرمایه و پیشرفت اقتصادی و فرهنگی یا همان افزونگی (یا به زبان پهلوی، ابزونیک) انجامیده است.
در این بخش به پیامدهای سپندارمذ در دورانهای شکست نظامی کشورها/تمدنها میپردازیم.
فرهنگهایی که فرایافت فلسفی سپندارمذ و پیشرفت و افزونگی برایشان نقش بنیادین داشته باشد، به شکستهای نظامی چگونه واکنش نشان میدهند و واکنش آنان چه تفاوتی با فرهنگهایی دارد که با فرایافت سپندارمذ بیگانهاند؟ شکست شرافتمندانه به چه معناست و چه نمونههایی از آن در تاریخ میشناسیم؟
برای نمونه، چرا کشورهایی همچون آلمان و ژاپن پس از شکست از متفقین در جنگ جهانی دوم، به همکاری با دشمنان دیروز خود (یعنی غرب/آمریکا) پرداختند و هم به پیشرفت اقتصادی دست یافتند و هم از متحدان نزدیکِ دشمنان دیروز خود شدند؟ اما به وارون، طالبان پس از شکست از آمریکا در افغانستان یا فلسطینیان پس از شکستهای پیاپی از اسراییل، چرا هرگز نتوانستند شکست خود را بپذیرند و با دشمن خود به سازش برسند؟ آیا آلمان و ژاپن پس از شکست از دشمن تنها گزینهای که داشتند، پذیرش شکست و همکاری با دشمن بود؟ یا اینکه مثلا میتوانستند تا دههها پس از جنگ با حملات انتحاری و کشتار هممیهنان خود و به نابودی کشاندن همه زیرساختهای برجا مانده پس از جنگ، جنگ را تا ابد کش بدهند به امید آنکه دشمن را از سرزمین خود بیرون کنند؟
واکنش ایرانیان پس از شکستها در جنگ با روسیه در آغاز سده نوزدهم تا چه اندازه برگرفته از میراث فلسفی و معنوی سپندارمذ بود؟
اجراکنندگان: شروان فشندی و شهرام آرین
🆔@BHK_Podcast