Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير @yadeshbekheyrmusic Channel on Telegram

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

@yadeshbekheyrmusic


گنجينه بينظير آهنگهاى خاطره انگيز ايرانى دوست خوبمون جنا ب عباس فراهانى:

Yadesh Bekheyr 🎵 يادش بخير (Persian)

با خوش آمد گويي توجهتان را به کانال تلگرامی یادش بخیر موسیقی می‌کنیم. در این کانال، گنجینه‌ای بی‌نظیر از آهنگ‌های خاطره‌انگیز ایرانی را برای شما فراهم کرده‌ایم. اگر شما هم یکی از دوستان خوبمان هستید، حتما با نام جنا ب اباس فراهانی آشنایی دارید. او یکی از مطرح ترین و با تجربه ترین خوانندگان موسیقی ایرانی است و با صدای خاص خود توانسته است قلوب مخاطبان زیادی را اشغال کند. در این کانال، شما قادر به گوش دادن به آهنگ‌های زیبا و شنیدن صدای دلنشین جنا ب خواهید بود. پس از گوش دادن به این آهنگ‌های خاطره‌انگیز، حتما یادشان بخیر خواهید کرد و لذت بردید. پس حتما به کانال تلگرامی یادش بخیر موسیقی بپیوندید تا از بهترین های موسیقی ایرانی لذت ببرید.

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

08 Nov, 17:56


اندر حکایت گوگوش

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

08 Nov, 17:55


اندر حکایت آفت......آفت در طول سال‌های دهه۱۳۳۰ (خورشیدی)، همراه با مهوش و شهپر، یکی از سه خوانندهٔ عامه‌پسند و پرطرفدار ایران بود. آفت را رقیب مهوش خوانندهٔ مردمی کافه‌های تهران می‌دانستند، اما لقب بلبل شرق در تئاترها و کافه کاباره‌ها فقط متعلق به آفت بود. کار خوانندگی را در کافه‌های ساز و ضربی لاله‌زار شروع کرد. یادش همیشه بخیر ،روحش شاد

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

12 Jul, 12:50


حسن شماعی ...بد نگو بد نگو

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

07 Jun, 20:47


یاسمین ...رقص زلف ,آهنگ از بزرگ لشگری و شعر از کریم فکور

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

07 Jun, 17:28


یاسمین ...زیبای من ,آهنگ از بزرگ لشگری و شعر از کریم فکور

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

06 Jun, 19:39


بیژن ....تو چطور......ترانه زیبای تو چطور با صدای بیژن که از ملودی آهنگ ماندگار «کویر دل» در دهه پنجاه اقتباس شده است.با تشکر از دوستان عزیزم

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

04 Jun, 01:14


به فراخور سالگرد آسمانی شدن شادروان عماد رام:


در سالهای دور در یکروز تابستانی که ماشین عماد خراب بود، او برای نوشتن شعری روی آهنگش با معینی کرمانشاهی، قرار داشت که به منزلش برود. در خیابان زیر آفتاب داغ و طاقت فرسا منتظر تاکسی بود.

عماد برایم تعریف کرد: چند نفر در خیابان منتظر تاکسی بودند که من بیشتر از آنها منتظر بودم و رسم بر این بود که اولین تاکسی را باید من سوار شوم و آن زمان تاکسیها فقط اولین مسافر را سوار میکردند. بهر حال تاکسی رسید و از جلو پایم رد شد و جلوی مسافر جدید نگهداشت. از مسافر جدید پرسیدم مسیر شما کجاست، میتوانیم با هم برویم ؟

مسافر، مرا شناخت و با اصرار گفت: آقای رام شما بفرمایید من تازه آمده‌ام. چند نفر هم زودتر از من باید سوار شوند. راننده تاکسی ناگهان فریاد زد: ای بابا حالا دیگه تعارفتان گرفته، یکی سوار شه من باید پول دربیارم نمیتونم معطل بشم.

ناگزیر سوار شدم. چند متری که رفتیم نگاهی به راننده انداختم و پرسیدم: رفیق چرا آنقدر عصبانی هستی ؟
نگاهی به من انداخت و گفت: چرا جلو نشستی، دوست داری جلو ماشین بنشینی ؟

گفتم نه، به احترام شما جلو نشستم.
گفت: آدم به چه کسانی برمیخوره. مرسی از اینکه نخواستی به من این احساس را بدی که راننده توام.
بهش گفتم: اگر مسافری بود که به مسیر ما میخورد سوارش کن.

راننده گفت: ببین آقا، دستام روغنی و سیاهند. ماشینم از صبح تا حالا بازی درآورده. خراب شده بود و نتونستم کار کنم. همین حالا درست شده، اعصابم خورده، تازه الان هم بنزین کم دارم باید خاموش و روشن شما رو برسانم.
گفتم: ناراحت نباش با اینکه دیرم شده اما اول بنزین بزن.

راننده، داستان زندگی پردردش را برایم تعریف کرد. به‌ چهره اش نگاه میکردم، یک دنیا غم تو چهره‌اش بود.
گفت: الان زنم توی بیمارستانه، پدر و مادرم پیرند و مریض، 2 تا بچه‌ام توی خونه بی‌سرپرستند، زندگیم روز بروز میگذره، اونوقت توی این گرمای تابستان ماشینم هم خراب شده، ماشینی که باید با آن نان دربیارم. ببخشید اگر داد زدم، دست خودم نبود.

عماد گفت: خیلی با او صحبت کردم، کمی اونو خندوندم و زمان پیاده شدن هر چه پول در جیبم بود، به او دادم. وقتی وارد منزل معینی کرمانشاهی شدم، او متوجه برافروختگی چهره‌ ام شدند.
معینی که مرا خوب میشناخت، پرسید: عماد حالت خوب نیست ؟
داستان را برایشان تعریف کردم و گفتم: رحیم از هر چه هنر خسته شدم، دلم میخواد این نُتها را پاره کنم.

معینی کرمانشاهی، خیلی زود این شعر زیبا با این مضمون بر روی آهنگم نوشت:

یارب دگر از خلق جهان بی‌خبرم کن
چون سروِ سرافراز چمن بی‌ثمرم کن
آثار من آتش بزن و بی‌اثرم کن
دیگر ز هنر خسته شدم، بی هنرم کن

خاطره فلور صدودی از 39 سال زندگی مشترک با همسرش، زنده یاد عماد رام

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

24 May, 22:42


دوستانی که اسامی این عزیزان را می‌دانند خوشحال میشوم برای من بنویسند

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

05 May, 20:23


مرضیه .. بهانه ها ..آهنگ از علی جعفریان و شعر از محمد علی بهمنی...خيلي کمه خيلي کمه فاصله ي موندن و رفتن
حرفا نگفته مي مونه بس که کمه فرصت گفتن
خيلي کمه خيلي کمه فاصله ي موندن و رفتن
حرفا نگفته مي مونه بس که کمه فرصت گفتن
آمدن و رفتن ما فقط بهانست
قصه ي ما بهانه هاي کودکانست

ياد ديروز، شوق فردا
بهانه ي هميشه ي ماست
بهانه ها هميشه زيباست

با او بودن بي او بودن
نه خاطرست نه خواب و روياست
بهانه ي امروز و فرداست

اين بيش و کم بهانه ها بهانه ي ماست
زير و بم و اين ترانه ها بهانه ي ماست
اين بيش و کم بهانه ها بهانه ي ماست
زير و بم و اين ترانه ها بهانه ي ماست
پايان هر قصه آغاز بهانست
آواي هر قصه از ساز بهانست

خيلي کمه خيلي کمه فاصله ي موندن و رفتن
حرفا نگفته مي مونه بس که کمه فرصت گفتن
خيلي کمه خيلي کمه فاصله ي موندن و رفتن
حرفا نگفته مي مونه بس که کمه فرصت گفتن
آمدن و رفتن ما فقط بهانست
قصه ي ما بهانه هاي کودکانست

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

01 May, 13:50


اکنون که شما عزیزان را به مادرمان زمین می سپاریم،
به زمینی که ازآن زاده شدی، برآن زیستی و درآن خُفتی،
تورا بدرود می گوییم – بدرود! بدرود! بدرود!

زندگی ات سرشار از فرودها بود و فرازها
سرشار از رازها و نیازها
از رنجها و شادیها
اما همین که درمیان ما زیستی
بخشی از نیک بختی ما بود.
از این روی،
نامت را، یادت را، مهرت را با خود به خانه برمی گردانیم.
نامیرا باد یاد تو، مانا باد نام تو
تورا بدرود می گوییم- بدرود! بدرود! بدرود!

هر زندگی پایانی دارد
هر آغازی سرانجامی دارد
مانند سرانجامِ تو که سرانجام ما نیز خواهد بود.
اکنون که تو را به مادرِ ماندگارمان زمین می سپاریم،
نام تو، یاد تو و مهر تو را درخود نگاه خواهیم داشت.

باشد که درگیاه، دوباره بروئی
باشد که با درخت، دوباره برآیی
باشد که هماره در آب، درخاک، درهوا و در نور روان باشی.
باشد که جاودان باشی، مانند زمین و روان در زمین.
چنین باد - این چنین باد!
تورا بدرود می گوییم
بدرود! بدرود! بدرود!

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

10 Apr, 16:50


امروز سعی میکنم چند ترانه از اونیک عزیز تقدیمتون کنم زنده یاد اونیک عزیز
چندی پیش در عصر سکته قلبی از میان ما رفت ایشون یک کتابفروشی سر قوام السلطنه داشت که با برادرش شریک بود. خانه اش هم نزدیک پارک ساعی بود و با مادرش زندگی می کرد. تا آخر عمر هم ازدواج نکرد. اونیک عزیز گاه گداری آهنگ های رشید بهبودوف را می زد و می خواند. . ناراحتی قلبی داشت و چندسال پیش از مرگش، قلبش را عمل کرده بود. واقعآ پنجه هاش طلایی بود با اینکه نت نمی دانست. بارها مشاهده شده بودکه با شنیدن فقط یکبار ترانه رو مینواخت یکبار پرویز مقصدی داشت آهنگی را می زد، اونیک بلافاصله آن آهنگ را زد. استعداد خوبی داشت. خودش آهنگسازی میکرد و هم به دیگران می داد. خودش هم می خواند. غم اومده خونه ی من، انگشتو بر در می زنه ... این آهنگ را اونیک ساخته بود و داریوش اجرا کرد. یادش همیشه بخیر ..روحش شاد

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

10 Apr, 16:50


امروز سعی میکنم چند ترانه از اونیک عزیز تقدیمتون کنم زنده یاد اونیک عزیز
چندی پیش در عصر سکته قلبی از میان ما رفت ایشون یک کتابفروشی س

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

06 Mar, 02:32


یادش بخیر

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

18 Jan, 22:47


رامش - آخرین زنگ مدرسه

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

18 Jan, 22:46


رامش - مرا از خود جدا کردی

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

18 Jan, 21:31


ابی ...گریه مستی ..آهنگ ..سیاوش قمیشی ..شعر از هدیه

Yadesh Bekheyr 🎵يادش بخير

16 Jan, 15:41


در زمان قاجار اعتقاد بر این بود که صدای ساز در هر خانه‌ای که بپیچد خانه را کفرستان و ملائک را تا هفتاد خانه آنسوتر گریزان میکند و شیطان را در آن خانه جمع مینماید. به همین جهت نه کسی به تارزنان و تارسازان منزل میداد و نه کسی به آنها زن و همسر! دختر به تار زن و تار ساز و مطرب دادن اهانت و حقارت محسوب میشد!

به تارسازی که نهایت زحمت را به خرج میداد تا وسیله روح افزایی و نشاط مردم را فراهم کند، و تار زنی که با ضربات مضراب خود اطرافیان را مشعوف و سرخوش میکرد چه میگفتند؟ مطرب! یعنی کسی که در حد بوزینه و میمون با مسخرگی مردم را سرگرم میکند!
از کتاب تاریخ اجتماعی ایران، جلد دوم، جعفر شهری