سه شنبه صبح طرفای ساعت ۱۰ خورده ای یه دختر تنها نشسته بود جلو اسنک فروشی جلوت نشستم چند سری چشم تو چشم شدیم خواستم بیام رفیقام نزاشتن بعد پاشدی رفتی گمت کردم اینجوری میری نمیگی دلمون میشکنه ؟ 😉 اگه شناختی یه چشمک بزن اشنا شیم قول میدم وفادار باشم خیانت نکنم 😌
#ارسالی