عاشقانه टेलीग्राम पोस्ट

5,283 सदस्य
1,922 तस्वीरें
673 वीडियो
अंतिम अपडेट 01.03.2025 06:45
समान चैनल

20,492 सदस्य

18,022 सदस्य

1,877 सदस्य
عاشقانه द्वारा टेलीग्राम पर साझा की गई नवीनतम सामग्री
± یهبرادرمحترمیبهجمعموناضافهشدنکه؛
عاشق بیوشون شدم که نوشته^^ :
بمـانی؛ بمـانم؛ ببینند؛ بسوزند❤️🔥🌿!
عاشق بیوشون شدم که نوشته^^ :
بمـانی؛ بمـانم؛ ببینند؛ بسوزند❤️🔥🌿!
رو چمنای بارون خوردهی پارك لاله دراز کشیده بودیم . بهت گفتم ماه عسل منو ببر جنگلای رامسر . گفتی ول کن سر جدت . جنگل چیه ؟ هر جا چشم میچرخونی سبزه و چمنه . میبرمت کویر شب که شد ستارهها رو نگاه کنی عشق کنی !
دیشب علی بعد چند سال اومده بود بهم سر بزنه . سراغتو گرفتم گفتم آخر ماه عسل کجا رفتن ؟ گفت رفتن شمال . زنش عاشق جنگله !
از اتاق پرو اومدم بیرون گفتم بهم میاد ؟ چشماتو بستی گفتی زود برو درش بیار . از رنگ قرمز متنفرم . آدمو یاد دریایِ خون میندازه !
علی گوشیشو درآورد گفت میخوای عکسشو ببینی ؟ تا اومدم بگم نه ، مالِ مردم که دیدن نداره ؛ گوشیو گرفت جلو صورتم . تمام تارِ موهای بغل شقیقهت سفید شده بودن . سمت راستِ عکس اون دور دورا یه زن با شال قرمز وایساده بود . داشتم نگاش میکردم یهو علی گفت اون عقبیه هم زنشه !
بهت گفتم دلم یه دخترِ قشنگ میخواد . چشماش مثه تو دریا باشه موهاش مثه من سیم تلفن . گفتی بچهمون دختر بشه میذارمش سر راه . تو کل دنیا یه دختر میتونست منو دیوونهی خودش کنه اونم تو بودی . من بچهای که دوستش نداشته باشمو نمیخوام . برام یه پسر بیار کپیِ خودم . میخوام وقتایی که نیستم مواظبت باشه !
علی دستشو کشید رو صفحه رفت عکس بعدی . یه دختربچهی پنج - شیش ماهه با موهای لختِ بور و چشمای قهوهای نشسته بود رو پات کپیِ زنت . تو عکس یه جوری نگاش میکردی انگار معجزهست !
بهت گفتم رفتی خونه شال گردنتو بده مامانت بشوره بوی عطر منو گرفته ، زشته بوی عطر زنونه بدی . گفتی اتفاقاً خیلیم قشنگه . آدم همیشه بوی کسی که عاشقشه رو میده !
علی پاشد بره خونشون . از کنارم رد شد بهم گفت لباستو بشور ، هنوز بوی اونو میده !🖤🌱
-عطیهاحمدی
دیشب علی بعد چند سال اومده بود بهم سر بزنه . سراغتو گرفتم گفتم آخر ماه عسل کجا رفتن ؟ گفت رفتن شمال . زنش عاشق جنگله !
از اتاق پرو اومدم بیرون گفتم بهم میاد ؟ چشماتو بستی گفتی زود برو درش بیار . از رنگ قرمز متنفرم . آدمو یاد دریایِ خون میندازه !
علی گوشیشو درآورد گفت میخوای عکسشو ببینی ؟ تا اومدم بگم نه ، مالِ مردم که دیدن نداره ؛ گوشیو گرفت جلو صورتم . تمام تارِ موهای بغل شقیقهت سفید شده بودن . سمت راستِ عکس اون دور دورا یه زن با شال قرمز وایساده بود . داشتم نگاش میکردم یهو علی گفت اون عقبیه هم زنشه !
بهت گفتم دلم یه دخترِ قشنگ میخواد . چشماش مثه تو دریا باشه موهاش مثه من سیم تلفن . گفتی بچهمون دختر بشه میذارمش سر راه . تو کل دنیا یه دختر میتونست منو دیوونهی خودش کنه اونم تو بودی . من بچهای که دوستش نداشته باشمو نمیخوام . برام یه پسر بیار کپیِ خودم . میخوام وقتایی که نیستم مواظبت باشه !
علی دستشو کشید رو صفحه رفت عکس بعدی . یه دختربچهی پنج - شیش ماهه با موهای لختِ بور و چشمای قهوهای نشسته بود رو پات کپیِ زنت . تو عکس یه جوری نگاش میکردی انگار معجزهست !
بهت گفتم رفتی خونه شال گردنتو بده مامانت بشوره بوی عطر منو گرفته ، زشته بوی عطر زنونه بدی . گفتی اتفاقاً خیلیم قشنگه . آدم همیشه بوی کسی که عاشقشه رو میده !
علی پاشد بره خونشون . از کنارم رد شد بهم گفت لباستو بشور ، هنوز بوی اونو میده !🖤🌱
-عطیهاحمدی