🎤 مولانا سید منیر منور
منشورات 🕋تـــقویـــت ایــــمان🕋 على Telegram

♡»﷽«♡
╯▅╰╱▔▔▔▔▔▔▔╲╯╯☼
▕▕╱╱╱╱╱╱╱╱┛▂╲╲╭
╱▂▂▂▂▂▂╱╱┏▕╋▏╲╲
هدف از ایجاد این کانال ترویج عکس ها و کلیپ ها و مطالب اسلامی در فضای مجازی است...
کپی حلال
در رسیدن به این هدف ما را یاری فرمایــد
اجرکم عندالله
تبادلات باادمین
@marofat_7
╯▅╰╱▔▔▔▔▔▔▔╲╯╯☼
▕▕╱╱╱╱╱╱╱╱┛▂╲╲╭
╱▂▂▂▂▂▂╱╱┏▕╋▏╲╲
هدف از ایجاد این کانال ترویج عکس ها و کلیپ ها و مطالب اسلامی در فضای مجازی است...
کپی حلال
در رسیدن به این هدف ما را یاری فرمایــد
اجرکم عندالله
تبادلات باادمین
@marofat_7
1,202 مشترك
3,730 صورة
4,072 فيديو
آخر تحديث 06.03.2025 04:11
قنوات مشابهة

9,736 مشترك

3,920 مشترك

1,418 مشترك
أحدث المحتوى الذي تم مشاركته بواسطة 🕋تـــقویـــت ایــــمان🕋 على Telegram
«در آیاتی که از خلیل خدا ابراهیم علیه السلام سخن میگوید، بیاندیش؛ خواهی دید که یکی از بارزترین صفات ایشان کثرت دعا و مناجات با پروردگارش است...»
احمد السید
احمد السید
«بسیار پیش میآید که انسان توفیق انجام یک عبادت را مییابد اما به سبب به جای نیاوردن شکرش از ادامهی آن عاجز میماند».
شیخ عبدالعزیز طریفی
شیخ عبدالعزیز طریفی
«کسی که نفس خود را به نماز تمرین دهد برایش آسان میشود، زیرا هدایت ثمرهی مجاهدت و تلاش است».
علامه ابن جبرین رحمه الله
علامه ابن جبرین رحمه الله
﴿وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾ [عنکبوت: ۴۵]
و قطعا یاد الله بالاتر [و برتر] است.
صحیحترین اقوال در تفسیر این آیه و اثرگذارترین آن که بیشتر در دلم احساس آرامش ایجاد میکند، سخن ابن عباس است که میفرماید: «یاد شما توسط الله بزرگتر از یاد او توسط شماست»
📖 تفسیر طبری
و الله تعالی در حدیث قدسی میفرماید: «اگر مرا در نفس خود یاد کند او را در نفس خود یاد کنم و اگر مرا در جمعی یاد کند او را در جمعی بهتر از آنان یاد میکنم».
آیا چیزی والاتر از این است که الله تو را یاد کند؟
بندر الشراری
#مفاهیم_قرآنی
و قطعا یاد الله بالاتر [و برتر] است.
صحیحترین اقوال در تفسیر این آیه و اثرگذارترین آن که بیشتر در دلم احساس آرامش ایجاد میکند، سخن ابن عباس است که میفرماید: «یاد شما توسط الله بزرگتر از یاد او توسط شماست»
و الله تعالی در حدیث قدسی میفرماید: «اگر مرا در نفس خود یاد کند او را در نفس خود یاد کنم و اگر مرا در جمعی یاد کند او را در جمعی بهتر از آنان یاد میکنم».
آیا چیزی والاتر از این است که الله تو را یاد کند؟
بندر الشراری
#مفاهیم_قرآنی
#موضوع : فضایل صدقه و انفاق در راه الله
#سخنران : استاد سید توفیق منور نائب خطیب مسجد جامع آقاصاحبان جکان هرات
#سخنران : استاد سید توفیق منور نائب خطیب مسجد جامع آقاصاحبان جکان هرات
"هرگاه شخص از خود تعریف نمود، شکوه و جلالش از بین خواهد رفت!"
امام مالک رحمه الله
📖 سِير أعْلامِ النُّبَلاء.
امام مالک رحمه الله
يحيى بن معين رحمه الله می گوید:
«کسی را مثل احمد بن حنبل ندیدم، پنجاه سال با او هم صحبت بودیم و به خاطر هیچ چیز از خیر و صلاحی که در او بود بر ما فخر نفروخت».
📖 مناقب الإمام أحمد (٣٣٤)
«کسی را مثل احمد بن حنبل ندیدم، پنجاه سال با او هم صحبت بودیم و به خاطر هیچ چیز از خیر و صلاحی که در او بود بر ما فخر نفروخت».
شیخ عثیمین رحمه الله می گویند:
چه بسیار اشخاصی که قصد داشتند صالح و درستکار باشند اما به سبب همنشین فاسق و فاجر، درمانده و ناتوان شدند!
📖 فتاوى نور على الدرب
چه بسیار اشخاصی که قصد داشتند صالح و درستکار باشند اما به سبب همنشین فاسق و فاجر، درمانده و ناتوان شدند!
هر کس چیزی را بخاطر خداوند متعال رها کند بهتر از آن را به او میدهد.
ابوالفاء ابن عقیل حنبلی رحمه الله گفته است:
"به حج رفتم و گردنبندی مروارید با نخ قرمز پیدا کردم، سپس دیدم که پیرمرد نابینایی به دنبال آن میگردد و برای یابندهاش صد دینار میداد، او را صدا زدم و گردنبند را به وی دادم، گفت: صد دینار را بگیر اما من نگرفتم.
سپس به سمت شام و از آنجا به قدس رفتم و بعد از آن تصمیم گرفتم به بغداد بروم، در راه و در حالی که سردم بود و گرسنه بودم به مسجدی در حلب سوریه پناه بردم،
مردم مرا جلو انداختند و امام قرار دادند، من هم نماز را برایشان امامت کردم، سپس به من غذا دادند و آن وقت، اول رمضان بود.
گفتند: امام مسجد ما وفات نموده است پس این رمضان برایمان امامت کن، من هم چنین کردم.
گفتند: امام مسجد ما دختری دارد، لذا آن را به ازدواج من درآوردند و یک سال را با آن زن آنجا ماندم و خداوند متعال پسری از او به من بخشید اما همسرم بعد از مدتی بیمار شد،
روزی به همسرم نگاه کردم و متوجه شدم که همان گردنبند با نخ قرمز در گردنش است! پس به او گفتم: این گردنبند، داستانی دارد و آن را برایش حکایت کردم، او به گریه افتاد و گفت: به خدا قسم که تو همان هستی چونکه پدرم گریه میکرد و میگفت: خدایا کسی مانند آن مردی که گردنبند را به من بازگرداند روزی دخترم گردان و معلوم شد که خداوند متعال دعایش را استجابت نموده است، سپس همسرم وفات کرد، من نیز پس از مدتی، گردنبند و ارثِ به جا مانده از او را گرفتم و به بغداد بازگشتم".
📖 سیر أعلام النبلاء از امام ذهبی رحمه الله
ابوالفاء ابن عقیل حنبلی رحمه الله گفته است:
"به حج رفتم و گردنبندی مروارید با نخ قرمز پیدا کردم، سپس دیدم که پیرمرد نابینایی به دنبال آن میگردد و برای یابندهاش صد دینار میداد، او را صدا زدم و گردنبند را به وی دادم، گفت: صد دینار را بگیر اما من نگرفتم.
سپس به سمت شام و از آنجا به قدس رفتم و بعد از آن تصمیم گرفتم به بغداد بروم، در راه و در حالی که سردم بود و گرسنه بودم به مسجدی در حلب سوریه پناه بردم،
مردم مرا جلو انداختند و امام قرار دادند، من هم نماز را برایشان امامت کردم، سپس به من غذا دادند و آن وقت، اول رمضان بود.
گفتند: امام مسجد ما وفات نموده است پس این رمضان برایمان امامت کن، من هم چنین کردم.
گفتند: امام مسجد ما دختری دارد، لذا آن را به ازدواج من درآوردند و یک سال را با آن زن آنجا ماندم و خداوند متعال پسری از او به من بخشید اما همسرم بعد از مدتی بیمار شد،
روزی به همسرم نگاه کردم و متوجه شدم که همان گردنبند با نخ قرمز در گردنش است! پس به او گفتم: این گردنبند، داستانی دارد و آن را برایش حکایت کردم، او به گریه افتاد و گفت: به خدا قسم که تو همان هستی چونکه پدرم گریه میکرد و میگفت: خدایا کسی مانند آن مردی که گردنبند را به من بازگرداند روزی دخترم گردان و معلوم شد که خداوند متعال دعایش را استجابت نموده است، سپس همسرم وفات کرد، من نیز پس از مدتی، گردنبند و ارثِ به جا مانده از او را گرفتم و به بغداد بازگشتم".