Neueste Beiträge von 👾 (@tajrubeha) auf Telegram

👾 Telegram-Beiträge

👾
149 Abonnenten
Zuletzt aktualisiert 05.03.2025 19:27

Ähnliche Kanäle

جوانان ایران
615,041 Abonnenten
- کالرفول🌦
67,513 Abonnenten

Der neueste Inhalt, der von 👾 auf Telegram geteilt wurde.

چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

26 Feb, 15:50

15,967

تجربه بیماری تالاسمی :

سلام، میخوام از تجربه‌ی بیماری تالاسمی بگم، پیشاپیش بخاطر طولانی بودنش عذر میخوام و امیدوارم مفید باشه
اول از هر چیزی از همه‌ی زوج‌هایی که قصد بچه دار شدن دارن خواهش میکنم حتما حتما قبل اقدام غربالگری برید و تست های لازم رو انجام بدید، مخصوصا اگه با هم فامیل هستید، قبل ازدواج هم مشکلات ژنتیکی رو بررسی کنید، حتی اگه غریبه هم باشید اگه حتی فقط یکی از طرفین ژن تالاسمی رو داشته باشه بچه ها دچار تالاسمی میشن که هیچ درمانی نداره
پدر و مادر من ازدواج فامیلی داشتن و احتمالا یکی از طرفین ژن این بیماری رو داشته، من و یکی از خواهرام و بچه‌هاش تالاسمی داریم و اونیکی خواهرم اگر بچه دار بشه ژن رو به بچه‌هاش منتقل میکنه و خودش علائمی نداره، علائمی مثل خستگی مفرط، دست و پای سرد، فشار پایین، خون دماغ شدن، رنگ پریده و ساید افتکایی مثل کبد چرب، مشکلات کلیه، ام اس، سرطان مغز استخوان، سرطان خون، تپش قلب و مشکلات قلبی، مشکلات کیسه صفرا و طحال و خیلی مشکلات دیگه که عاملِ همشون همین تالاسمی هستش
این بیماری دو حالت داره، حالت ماژور از مینور خطرناک‌تره، توی ماژور ژن هموگلوبین هم از پدر و هم از مادر منتقل شده، ممکنه لازم باشه سالی چندبار کیسه خون تزریق بشه، تزریق خون خودش عمر فرد رو کم میکنه
حالت مینور شدتش کمتره ولی همچنان اثرات و سختی‌هایی که گفتم رو داره، تزریق سرم آهن شرایط خاصی داره و هر جایی انجامش نمیدن
توی آزمایشای خون معمولی ممکنه تالاسمی نشون داده نشه، باید حتما به متخصص بیماری‌های خون و انکولوژی مراجعه بشه، ضمن اینکه فقط با یک قطره خون تشخیص داده میشه و نیازی به کشیدن دو شیشه خون نیست،
داروهایی که تجویز میشه با توجه به فاکتورهای داخل خون، مثل فولیک‌اسید(درمان فقر آهن ناشی از کم‌خونی و کاهش اثرات فقر آهن)، ویتامین D3(جلوگیری از تخریب توده استخوانی و ام اس)، امگا3(کاهش کلسیم برای جلوگیری از تخریب آهن)، شربت کلسیم(اگه نیاز باشه)، قرص CoQ10(جلوگیری از سرطان‌ها و حفظ سلامت قلب) و داروهای دیگه، همه‌ی اینا باید با دوز مشخص و تجویز پزشک باشن تا مشکلات جانبی دیگه‌ای درست نشه
کارایی که برای قطع پیشرفت و کم شدن عوارض جانبی تالاسمی میتونید انجام بدید: مصرف چای و غذاهای چرب رو به حداقل برسونید، نخوردن چای واقعااا موثره، مصرف شکلات و فراورده‌های کاکائویی رو کم کنید، مصرف لبنیات و مواد کلسیمی رو کم کنید، دختر خانوما حتما با اصلاح سبک زندگی و تغذیه از به وجود اومدن فیبروم و کیست تخمدان و رحم پیشگیری کنید، فیبروم به اصطلاح خون رو میخوره و علائم رو تشدید میکنه
و مهم ترین توصیه، افرادی که تالاسمی دارن به شدت از نظر احساسی و عاطفی حساس هستن، خیلی زودتر عصبانی میشن و موقع عصبانیت و استرس سطح فشار و قند خونشون کاهش پیدا میکنه و ممکنه از حال برن، از نظر احساسی خیلی باید هواشون رو داشته باشید و خودتون رو زیاد در معرض استرس و مشکلات عصبی قرار ندید
توجه کنید که شما با هیچ ماده‌ای نمیتونید خون بسازید و هیچ چیزی خون‌ساز نیست، شما فقط میتونید مقدار آهن خون رو متعادل نگه دارید و در صورت لزوم خون تزریق کنید.
- @tajrubeha ❤️
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

26 Feb, 14:57

14,788

تجربه درمان ریزش مو :

من دو سال بود که درگیر ریزش مو بودم دکتر رفتم انواع آزمایش های هورمونی و تیروئید انجام دادم که منشا ریزش مو من مشخص بشه
ولی در آزمایش ها مشکلی نبود خیلی کلافه بودم انواع شامپوها و سرم های تقویتی مو را امتحان کردم اما فایده نداشت ، مشکل تنبلی تخمدان هم داشتم با خودم میگفتم دلیل ریزش مو من تنبلی تخمدان هست که ریزش مو اینقدر شدید شده
تا اینکه با دوستم یه روز به طور اتفاقی رفتم سالن زیبایی و تصمیم گرفتم اونجا موهام رو موخوره گیری کنم خوشبختانه بعد از موخوره گیری ریزش مو من کم و کمتر شد و به طور کل قطع شد دلیل ریزش مو من موخوره بود همش با خودم میگم کاش بجای پول این همه شامپو و سرم رفته بودم موخوره گیری ، با یک سوم هزینه هایی که کردم مشکلم حل میشد فکر نمیکردم موخوره باعث ریزش مو شدید بشه ، موخوره تار مو رو ضعیف و شکننده کرده بود که باعث ریزش مو شدید شده بود اگه ریزش مو دارید حتما موهاتون بررسی کنید که مو مشکلی نداشته باشد .
- @tajrubeha 😒
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

26 Feb, 07:55

16,279

تجربه رویش بعد از افسردگی:

برگی از فصل های کتاب زندگی همین رویش بود از دل افسردگی!
قبلا گفتم افسردگیم رو با انواع روش ها درمان کردم و میتونم کتاب راهنماشو بنویسم. پرسیدند که چطور؟

چند تا از راهکارهای موثر رو از ابتدا تا انتها میشمرم:
۱. خوره کتاب شدم؛ با لذت و عشق کتاب می خوندم. من کودک بودم و کل کتابهای کانون فکری رو مطالعه کرده بودم. در نوجوانی و بزرگسالی هم ادامه دادم کتاب خوندن رو. حالم رو خوب میکرد. قوه تخیل ‌و تجسمم رو تقویت میکرد و به من شاخه امید می داد. انواع کتابها! حافظ و مولانا و سعدی حرف می زدند با من انگار. قرآن هم صبح ها یک صفحه میخوندم؛ تجربه نابی ست. الان اپ کتاب هم نصب دارم  مث فیدیبو و کتابراه.
۲. نوشتن! مینوشتم! همه رو. شاید چندین سربرگ رو با کل دوره دانشجوییم و همه تلخی ها حتی مزه تلخ خوردن سحری رو هم نوشتم، حبه های انگور که با حال و روز داغون خوردم و برام تلخ بودند چون که با بابا بحثم شده بود.
۳. رنگ زرد و نارنجی می پوشیدم همیشه یه تی شرت زرد دارم.
۴. ورزش. باشگاه می رفتم. دوره های فشرده زمانی توو خونه ورزش میکردم.
۵. پریودیم هم یه دوره نامنظم بود که متاثر از حال روحی بود. برا اون انواع راهها رفتم اما مهمترینش تنطیم مقدار ویتامین دی هست. خندیدن و داشتن تحرک، ...
۶. یه دوره خیلی کوتاه یه نصف قرص داشتم ضدافسردگی بود زبانم بی حس میشد خودم بیحس میشدم و مسکن بیحال کننده بود انگار. مکانیسم اثرش کمک به بازجذب سروتونونین بود؛ اومدم سخرخیز شدم. نور آفتاب رو دیدم طلوع رو دیدم.
۷. اوکسی توسین لازم داشتم خودمو بغل کردم مامانمو بغل کردم. میتونی ببینی دوره کرونا خارجیا تنه درخت رو هم بغل می کردند.
۸. رژیم گرفتم پرخوری عصبی رو کنار گذاشتم و بجاش آب خوردم. توو دو سال با شیب خیلی ملایم ۸ کیلو کم کردم به وزن ایده آل رسیدم وزنم قبلش نرمال بود.
۹. شکر بسیار افسردگی آوره بنظرم. قند نمیخورم چیزای شیرین هم مدتها نخوردم.
۱۰‌. دمنوش مث گل گاو زبان خوردم اما قلق داره،
۱۱. گل پرورش دادم اطلاعات گل و گیاهم خوبه😁 تکثیر دادم از صفر . خاکش رو حتی خودم ترکیب میکردم از طبیعت سنگریزه جمع میکردم.  گلدون های متفاوت میخریدم. گل های مختلف میخریدم. گل دادنشون برام جذاب بود. همون جوانه کوچک حاصل اژ تکثیر رو بارها نگاه میکردم. گلها درس زندگی روییدن رو به من دادند. تلاش دارند ریشه بدند. جوونه بدند.
۱۲. صدای طبیعت رو گوش میدادم بارون باد آب بارون
هم واقعی هم با اپ های مرتبط با صدای طبیعت .... من با صدا بارون خوابم میگیره.
۱۳. مدیتیشن کردم هر سال همه افراد رو بخشیدم
۱۴. اگر از دست دادم سعی کردم بجاش چیزی به دست بیارم فرق نداره همیشه یه هدفی داریم یا میتونیم خلقش کنیم.
۱۵. خودم رو دوست داشتم😁

افسردگی باید بدونیم که دوره ای هس‌ و برگشت پذیر. هر دوره متناسب باهاش و حس و حالم برخورد کردم گاهی نوشتم، گاهی فقط با یه آهنگ زندگی کردم، رفتم توو خودم و پر ققنوس رو آتیش زدم انگار برگشت و رجعت به خودم رو تجربه کردم. تنهایی هام خیلی اوقات خودخواسته بوده برا ترمیم خودم.
- @tajrubeha 🫢
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

26 Feb, 05:59

16,158

‌‌‌‌‌‌تجربه ی داشتن بیماری ام اس :

سلام دخترم ۲۰ سالمه
از ۱۷ سالگی بیماری ام اس دارم
ام اس یا همون مولتیپل اسکلورز یک بیماری عصبیه که یکسری اعصاب توی بدن رو درگیر میکنه که عاملشم فشار و استرس بیش از حده و معمولا بهد از ۳۰ سالگی خودشو نشون میده مگر اینکه خیلی سطح استرستون بالا باشه تو زندگی.
علائم زیادی داره که برای هرکسی فرق داره تشخیصشم اینه که برین mri بدین و درصورت وجود پلاک مغزی یا نخاعی (برای من چهارتا پلاک مغزی بود توی نخاع هم ممکنه بعضیا پلاک داشته باشن که توی نخاع وخیم تره) متخصص مغز و اعصاب بهتون دارو میده.
برای من اینجوری بود که اول تاری دید داشتم بشدت یعنی چشم سمت راستم نور رو نمیدید و کلا همه چیز رو مختل میدیدم مثل تلویزیون بَرفَکی میدیدم و بشدت چشم راستم موقع بالا پایین کردن درد میکرد حالا بعضیا علائمشون سرگیجه یا مور مور شدن دست و پائه...
بعد از اینکه ازمایشاتون و دکتر تائید میکنه که شما ms دارین ازتون باتوجه به وخامت اوضاعتون بهتون دوزِ کورتون میدن که همه چی بدنتون تخریب میشه.. موهاتون بشدت میریزه پریودیتون بهم میخوره اگه خانم باشین، چاق میشین و دیابت میگیرین و عفونتای مختلف و یبوست شدید و حالت تهوع و پرخاشگری شدید و بهم ریختن هورمونا و اعصابتون و کلی کلییی دردسر داره بعد ازتون میپرسن داروهای خوراکی رو ترجیح میدین یا تزریقات که حالا خوبیا و بدی های هرکدومشو میگن بهتون(معمولا قرصاش مشکلات کبدی میارن و پیشنهاد نمیشن )... بعضیا هم که اگه اوضاعشون وخیم باشه فقط اونچیزی که پزشک میگه رو مصرف میکنن.
من بعد از سه سال حملات زیادی بهم دست داد چون اینقدر تنش و فشار و استرس تو زندگی من زیاده و متاسفانه نتونستم کمشون کنم که مدام بیماریم در حال پیشرفته... و اینکه این بیماری کلا خوب نمیشه فقط به حالت ثابت یا خاموش درمیاد.
حالا حملاتشم باز به وخامت و درجه بیماریتون بستگی داره اگه بیماریتون در حال پیشرفت باشه مدام بهتون حمله عصبی دست میده و اینکه علائم حمله‌ش هم باز برای هرکس متفاوته ولی برای من اینجوریه که اول تپش قلب خیلی شدیدی میگیرم بعد نفسم بند میاد و نمیتونم اب دهانم رو قورت بدم و نمیتونم حرفی بزنم و سمت چپ بدنم کلا از کار میوفته مثلا زبانم کلا میوفته و نمیتونم روی پاهام وایستم یا دستمو حرکت بدم و بشدت برام سنگینه ...
امیدوارم واقعا هیچکس هیچوقت این بیماری رو تجربه نکنه چون از خیلی سرطان ها هم بدتره. اگه کسی مراقبتون نباشه ممکنه تا حد مرگ و حتی کما هم برین و در لحظه این اتفاق میوفته
اگه این بیماری رو تجربه کردین و یا علائم این چنینی دارین لطفا لطفا جدیش بگیرین، پیگیری کنین و استرس و نگرانی رو هرجور شده و به هر قیمتی از خودتون دور کنین و حرفای پزشکتون رو هم گوش بدین و داروهاتونم به موقع مصرف کنین که بیماری پیشرفت نکنه که خیلی دردسر داره.
- @tajrubeha 🧡
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

25 Feb, 20:45

16,778

تجربه های درخواستی :

بچه ها وقتی لیزر به جلسات شارژ سه ماهه میرسه و موها کرکی شده بهتره تند تند شیو کرد تا ضخیم بشه یا نباید زیاد شیو کرد؟
(تجربه های درخواستی رو
تو کامنتای همین پست بفرستین)
- @tajrubeha 😅
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

25 Feb, 17:22

18,142

تجربه عمل بینی :

من تاحالا اصلا حتی بخیه هم نخورده بودم خیلی استرس داشتم بیهوشی بهترین حس دنیاست یه خواب عمیق میری بعد یهو چشامو باز کردم دیدم ماسک اکسیژن رو دهنمه همون روز مرخص میشه ادم من دکترم برام تامپون گذاشت حقیقتا وقتی تامپون تو دماغته خیلی سخته چون با دهن تنفس میکنی و بشدت خشک میشه گلو دهن گلومم تا دو روز درد میکرد سر لوله ای که حین عمل میکنن تو دهن ! چند روز اول سر بیهوشی قرصا خواب بودم ورمم داشتم که یخ میذاشتم خیلی بهتر میشد تامپونم چند روز بعد از دماغم کشید بیرون دکتر اصلا درد نداشت اما بشدت حس چندشی بود چون یه پارچه بلند هی میکشن بیرون چند روز بعدم گچ که باز کرد بخیه کشید وقتی بخیه میکشه گچ برمیداره دکتر دماغتو محکم فشار میده که دردش واقعاااا زیاده خیلی زیاد بود اما خب همه باید طی میکنن😂 درکل عملش کلافگی زیاد داره تا درد اما برگردم عقب بازم عمل میکنم از دکترم خیلی راضی بودم.
- @tajrubeha 🦋
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

25 Feb, 08:34

19,393

تجربه ی درمان بوی بد دهان :

سلام اینو مینویسم شاید یکی دیگم مشکل مشابه من داشته باشه و دلیلشو ندونه.
من از اوایل راهنمایی این مشکل رو داشتم و دهانم بوی بدی میداد و واقعا روی روابط اجتماعیم خیلی تاثیر گذاشته بود بخاطر این موضوع نمیخواستم به کسی نزدیک شم و نمیتونستم با کسی تو فاصله کم حرف بزنم یجورایی حرف زدن با بقیه برام شبیه کابوس شده بود اوایل گفتم شاید گلوم عفونت کرده رفتم بیمارستان و دکتر عمومی چندبار تشخیص عفونت داد و داروهاشو کامل مصرف کردم ولی هیچ فرقی نکرد بعد گفتم شاید مشکل از دندونام باشه ولی رفتم دندونپزشکی و گفت دندونات کاملا سالمن هیچ مشکلی ندارن خلاصه برام یه معما شده بود و یجورایی پذیرفته بودمش ولی همه چی فقط بدتر میشد. تا وقتی که یکم بزرگتر شدم و رفتم متخصص گوش و حلق و بینی اونجا دکتر با یه نگاه تشخیص داد که لوزه حفره ای دارم و بخاطر این حفره ها ذرات ریز غذا اونجا جمع میشن و بعد یه مدتی بوی بد تولید میکنن گفت هیچ مشکلی نداره و میتونی خودت لوزه هاتو تمیز کنی از اونموقع به بعد دیگه واقعا راحت شدم مرتب لوزه هامو تمیز میکنم و دیگه دهنم هیچ بویی نمیده همه روابط اجتماعیمم برگشته به حالت قبل. اگه چنین مشکلاتی دارید حتما برید پیش متخصصش وگرنه دکترای عمومی مثل اونایی که من رفتم فقط آدمو میپیچونن و درمانتون نمیکنن و اینکه فکر‌ نکنید اونایی که دهنشون بوی بد میده لزوما بهداشتو رعایت نمیکنن یا دندوناشون مشکل داره ممکنه مشکلات اینچنینی وجود داشته باشه که شما و حتی خودشون ازش بیخبرن.
- @tajrubeha 😟
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

25 Feb, 05:35

19,069

تجربه ی ادامه تحصیل دادن تا مقاطع بالا:

سلام... خانم هستم 41 ساله. دارای مدرک دکترا از دانشگاه دولتی روزانه. رزومه ی علمی و پژوهشیه قوی هم دارم. اما باتوجه به وضعیت بد اقتصادی و استخدامی کشور، امکان جذب تو هیچ ارگان و سازمانی وجود ندارد. خیلی درس خوندم و سختی کشیدم که به اینجا برسم و سلامتی جسمی و روحی و روانیمم سر این درس خوندن و کنکور و آزمون دادن، به خطر افتاده. جالبه... برای استخدام در دستگاه های اجرایی، باید حتما آزمون استخدامی بدی.... این همه تا دکترا، کنکور پشت کنکور بخون آخرشم برای رفتن به سرکار باید جدا هم یه آزمون استخدامی بدی، تازه به شرط قبولی هم در آزمون کتبی و هم مصاحبه و عقیدت سیاسی، به صورت رسمی جذب نمیشی و هر لحظه امکان داره دیپورت کنن تا یه نورچشمی رو جای آدم بگیرن. ما که باختیم.... از من به اون جوون هایی که قصد ادامه تحصیل دارن... مخصوصا دختر خانم ها... به هیچ عنوان ادامه تحصیل ندید، اگه به قصد اشتغال باشه که کاری براتون نیست و اگه به قصد ازدواج تو محیط دانشگاه باشه، که بازم باتوجه به شرایط بد جامعه... مرد خوبی هم به اون صورت وجود نداره که بهش تکیه کنین.... بدترین ضربه ارو وقتی میخورین که وقتی فارغ‌التحصیل شدین، میبینین برگشتن ور دل خونواده، نه کاری براتون هست و نه ازدواجی.... و این تازه شروع مشکلات شما هست و درگیری های لفظی که با خونواده هاتون پیدا میکنین... چون نمیتونین مستقل باشین و مجبورین تا آخر عمرتون کنار خونواده هاتون طبق قوانین و شرایط اونا زندگی کنین....، برای جوون ها... اگه تمکن مالی دارین، حتما بعد از دیپلم یا لیسانس به فکر مهاجرت تحصیلی یا شغلی باشید و به هیچ عنوان به زندگی به اینجا و اشتغال و ازدواج و مستقل شدن فکر نکنین که باخت اساسی دادین... اگرم دنبال ادامه تحصیل دادن نیستین، که چه بهتر.... آسیب‌ش خیلی کمتره تا ادامه تحصیل دادن تا مقطع بالا.... چون دیگه لجتون نمیگیره این همه درس خوندین و زحمت کشیدین اما هیچی به هیچی...
- @tajrubeha 😢
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

24 Feb, 21:42

18,644

تجربه های درخواستی :

بچه ها کسی تاحالا تجربه خون ریزی بعد از رابطه داشته؟
مشکل چیه و راه درمانش چیه؟
دوروزه که ادامه داره
آیا عادی هست یا نه
خونریزی شدید نیست ولی مداوم هست.
- @tajrubeha 🐸
چیزایی‌که‌تجربه‌کردین‌:

24 Feb, 16:30

20,918

تجربه ی ازدواج با مردی که قبلا ازدواج کرده و بچه داره:

میدونم شاید کمتر کسی خودشو در چنین موقعیتی تصور میکنه ولی گاهی اوقات همه چیز اونی نمیشه که ما فکرشو میکردیم.
من ۲۲ سالم بود و در عین حال که خواستگار های زیادی با موقعیت اخلاقی و اجتماعی عالی داشتم، تصمیم گرفتم به پیشنهاد آقایی که از همسرش جدا شده بود و دوتا فرزند داشت پاسخ مثبت بدم. من با این تصمیم وارد چالش های بزرگی از زندگیم شدم. خواهرم و مادرم به سختی با تصمیمم کنار اومدن و از جانب افراد دیگه خانواده طرد شدم کاملا. همیشه با تمسخر و نگاه های سنگین، حس بدی بهم منتقل میکنن
خانواده همسرمم احساس میکنم منو بخاطر اینکه به پسرشون و نوه هاشون احترام میذارم دوسم دارن نه بخاطر خودم ولی خب بی احترامی هم ندیدم ازشون. من در دوران عقد مجبور شدم خونه همسرم زندگی کنم چون شرایطش خاص بود و دوتا بچه داشت و بچه ها هم هردو زیر ۵ سال هستن
همسرم مرد خوبیه
اگه بگم همیشه صد در صد از زندگیم لذت میبرم و راضیم دروغ گفتم ولی خب احساس آرامش خاصی دارم
همسرم منو خیلی دوست داره همچنین اون دوتا طفل معصوم خیلی بهم محبت میکنن. شخصیت همسرم به این صورته که حفظ زندگی و ارزش های اون واسش مهمه و اجازه دخالت به هیچ کسی نمیده و همسرش و بچه هاش واسش خیلی مهمن. مسئولیت پذیری بالایی داره و اصلا من و بچه هارو درگیر مشکلات ذهنی و مالی خودش نمیکنه. همیشه میگه دوست دارم تو فقط زندگی آرومی داشته باشی. من نمیخوام ناراحتت کنم و مشکلاتو خودم از پسش بر میام.
از نوجوانی متکی به خودش بوده و کار می‌کرده و سختی های زیادی برای پیشرفتش کشیده
هیچ وابستگی ای به خوانوادش نداره. بنظر من ازدواج گذشته و بچه و این مسائل فرعیات هستن در زندگی
چندان مهم نیستن
مهم شخصیت خود طرف هست.
- @tajrubeha 🌱