💔 سوزدل 💔 @suzedele Channel on Telegram

💔 سوزدل 💔

@suzedele


@Amilrla

هزینه ی تبلیغات کانال: گپ ساعتی 20هزارتومان, کانال ساعتی 25هزار تومان

شعر ومتن های ادبی وعاشقانه,
تبلیغات سالم و اخلاقی خودتان را بما بسپارید
مخاطبین ما از سراسر ایران و خارج از کشور
میباشند.

💔 سوزدل 💔 (Persian)

💔 سوزدل 💔nnسوزدل یک کانال تلگرامی است که شعر و متن های ادبی و عاشقانه را به اشتراک میگذارد. اگر به دنبال خواندن و لذت بردن از آثار ادبی هستید، این کانال برای شماست. همچنین سوزدل یک جایگاه مناسب برای تبلیغات سالم و اخلاقی است. با انتشار تبلیغات خود در این کانال، میتوانید محصولات و خدمات خود را به مخاطبینی از سراسر ایران و حتی خارج از کشور معرفی کنید

اگر شما یک خریدار همستر، داگز یا تپ سواپ هستید، میتوانید در این کانال نیز به دنبال فروشگاه های معتبر و مورد اعتماد بگردید. از طریق آیدی ادمین @Amilrla میتوانید برای تبلیغات در این کانال درخواست کنید. هزینه ی تبلیغات در این کانال برای گپ ساعتی 20 هزار تومان و برای کانال ساعتی 25 هزار تومان است

با عضویت در کانال 💔 سوزدل 💔، لحظاتی خوش و پر از احساسات زیبا را تجربه کنید و از فضای خلاق و شگفت‌انگیز این کانال بهره مند شوید.

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 16:04


شنبه ها
از همیشه بیشتر
به دوست داشتنت مشتاقم
از همیشه بیشتر
دیوانه توام
شنبه ها
بیشتر از همیشه
مهرت در جانم ریشه دارد
شنبه برای من
ابتدایی ترین روز دوست داشتن توست...

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 16:02


‌ ‌ مگه میشه تو رو داشت
تو رو دید با تو حرف زد و
بهشت رو رویِ زمین احساس نَڪرد
بِخدا بِهشت همین جاست
هَمین نُقطه اے ڪِه مَن هَستم
هَمیٓن جایے ڪِه"تو" میٓخندے

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 16:02


❤️❤️

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 16:01


اگه میخوایید وارد خونه‌ی جدید بشید، اول چک کنید صاحب‌خونه‌ی قبلی کامل اون خونه رو ترک کرده باشه.
دقت بفرمایین این متن تنها در رابطه با خانه جدید نیست

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 16:00


بگو چگونه
دشتِ گلپونه‌های آغوشت را
پروانه وار در آغوش بگیرم،
که هر شب دمِ گوشم آهسته بگویی
دیوانه من تو را
بی رحمانه من تو را
عاشقانه من تو را
آغوش به آغوش من تو را
دلهره به دلهره من تو را
بوسه به بوسه من تو را
دیوانه وار دوستت دارم

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 15:59


یک چیزی باید باشد
که در هجومِ شب
دلت را قرص کند ... !
یک چیزی
مثل آرامش نگاهش
مثل امنیت شانه‌هایش
مثل گرمای نفس‌هایش
مثل بودنش ‌...♡

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 15:59


دیشب...
شعـرهایم را...؟
روبـه ڪـوچه تڪـاندم...!
صبح...؟
ڪـوچه بیقرار تـو بـود...!
‌‌  ‎

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 15:59


❤️❤️

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 15:58


یه عشق،یه بغض،یه خاطره…

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 15:57


دل ساده داشتن تاوان دارد
هرروز باید بدوزی زخم هایی را که از صداقت خوردی!

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 13:57


بغضم به فریادم برس آرام ویران میشوم
در این سرای بی کسی هر روز نالان میشوم😔😔💔

گفتم زمانی بگذرد دردم فروکش میکند
با هر ‌نسیم خاطره انگار طوفان میشوم
💔💔😭
کفر است بگویم ای خدا رسم خدایی این نبود
او زیر خاک سرد و من، زنده به گوران میشوم
💔💔💔
غربت ز هر دیوار و در صد حلقه بر در میزند
آخر شبی من بی خبر سر به بیابان میشوم
😔😔😔
تا کی کنم پنهان زخلق این گریه های تلخ را
هر شب شبیه ابرها پنهانی گریان میشوم
😭😭😭
آشوب میگیرد مرا وقتی کنارم نیستی
همچون سیه مویی ز باد هردم پریشان میشوم
💔💔💔
یاد تو در آغوش من آتش به جانم میزند
اشکم چه رقصی میکند وقتی که "باران" میشوم


😔 #تنهاو #خستہ😔

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:36


کیانا_ قسمت_57

اخم كردم و گفتم :
-يعني چي ؟؟؟ با من ميخواين راه بيفتين ؟؟؟
- خنديد گفت :
-- نيست كه توام بدت مياد؟
عصبي گفتم :
-آره بدم مياد!!
انگار از عصباني شدن من لذت ميبرد گفت :
-خدا از ته دلت بشنوه بعدم ... بهتر با رئيس بعد از اينت بهتر صحبت كني ...
يهو متعجب نگاش كردم كه گفت :
-يه ماه امتحانيت تموم شد ..
بعدم ابروهاشو داد بالا و خنديد ..
در حالي كه خوشحال بودم استخدامم ولي با پررويي گفتم :
-اون كه مسلم بود !!!!كي بهتر از من ..
يهو از منفجز شد از خنده و گفت :
-يعني كم نياري يه وقتا ....
بعدم گفت :
-بدو ديرمون شد ..
دوست داشتم باهاش باشم واسه ي همين ديگه حرفي نزدم و راه افتاديم .. اولين باري بود كنارش راه ميرفتم ..شونه به شونه ..
بوي ادكلنش ديوونم ميكرد ..قدم خيلي براش كوتاه بود .. تا وسط بازوش بودم تقريبا .. وقتي رسيديم دم خيابون ..بدون توجه به
من كه داشتم ميگفت اتوبوس اونوره به اولين ماشين گفت دربست و در رو واسم باز كرد ..
سوار شدم اونم كنارم نشست ... تاسوار شديم و ماشين حرت كرد با اعتراض گفتم :
-منو مسخره كردين ميگين با هم بريم بعد دربست ميگيرين ؟
مهربون نگام كرد و گفت :
- آخه من دلم مياد خانوم موشرو با اتوبوس ببرم ؟؟؟؟
-زير نگاش تاب نيووردم و رومو كردم اونور...
- اونم ديگه حرف نزد و لي گه گاه سنگيني نگاشو احساس ميكردم .. نرسيده به شركت به راننده گفت كه نگه داره و زير
گوشم گفت :
-- شركت ميبينمت كيانا
بعدم پياده شد و پول رو حساب كرد و به راننده گفت :
-خانو م رو تا مسيري كه ميرن برسون .
بعدم سرشو به معني خداحفظي خم كرد و دستاشو كرد تو جيبش تا ماشين را افتاد ...

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:35


کیانا_ قسمت_56

- ولي ديدم خانوم موشه درس داره .... ببين چه به فكرتم خال قزي خانوم..
در حاليكه تو دلم كله قند آب ميشد سعي كردم با لحن بي تفاوتي بگم :
- همين شما موندين كه به فكر من باشين .. البته شمام ميگفتين من نميومدم...
خنديد و يكم بهم نزديكتر شد و درست روبروم وايساد و آروم گفت :
- مطمئني؟؟؟ رو حرف رئيست حرف بزني گرون تموم ميشه واستا ...راستي .. ماتيك قرمزت كو ؟؟؟ مگه قرار نبود من نيستم...
داشتم سنكوپ ميكردم ... چقدر دلم واسش تنگ شده بود ... خودمو كنترل كردم و گفتم :
- امروز دانشگاه بودم اونجا كه خبري نيست!!! مهم شركته كه كلي مهندساي جوون و خوشتيپ داره!!!! بعدم يه پوزخند زدم و
گفتم :
- كاري نداريد؟؟؟؟؟
دندون قروچه اي كرد و گفت :
- داغ ماتيك سرخ رو به دلت ميذارم ...همين طور داغ تورو به دل ...
باقي حرفش رو خورد منم خونسرد گفتم :
- بله!!! خواهيم ديد جناب وكيل وصي!!!!! روز خوش!!!
زود تر از من بي هيچ حرفي رفت تو خونه و در كوبيد بهم ..
نقطه ضعفش دستم اومده بود بر خلاف ظاهرش كه آدم راحتي بنظر ميومد ولي غيرتي بود و واسش خيلي چيزا اهميت داشت ...و
اين حساسيت ش رو من ميتونست يه برگه بنده واسه ام باشه تا به موقعش تلافيه همه ي اذيتاشو در آرم!!! البته اون موقع
نميدونستم بازي با غيرت يه مرد يعني بازي با دم شير....
صبح روز بعدي كه مجد از اصفهان اومد بر خلاف يه هفته ي اخيرش سر حال و قبراق راس 6 از خواب پاشدم و صبحونه رو
خوردم رفتم سر وقت كمدم ..
يه بارونيه كرم يكم براق داشتم با يه شلوار كرم تنم كردم و يه شال قهوه اي سير انداختم سرم تيپمو با يه كفش چرم كرم و
قهوه اي و يه كيف كرم تكميل كردم ...
آرايش ملايمي كردم و به جاي رژ فقط يه برق لب زدم و تو آينه يكم ژست گرفتم و سر حال زدم بيرون داشتم در آپارتمان رو
قفل ميكردم كه مجدم اومد بيرون و يه نگاه به سر تاپام انداخت و طبق معمول بي سلام گفت :
-آخه توي سياه سوخترو چه به كرم پوشيدن!!!
اول صبحي بايد كرمرو بريزه .. در جوابش گفتم :
-شما بتون ياد ندادن اول سلام كنين ؟؟؟؟
با لحن شوخ و در عين حال پررو گفت :
-نه!! تازه مثل تو كه بهت ياد ندادن به بزرگتر سلام كني ...
همچين بيراهم نميگفت مجد حداقل 6-7 سالي از من بزرگتر بود ...من تاحالا بهش سلام نكرده بودم!!!!!
به روم نيووردم كه گفت :
-من امروز ماشين ندارم با تو ميام!!
اخم كردم و گفتم :
-يعني چي ؟؟؟ با من ميخواين راه بيفتين ؟؟؟

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:34


کیانا_ قسمت_55

سه چهار روز ديگم گذشت و من هرروز دلتنگ تر ميشدم دلم براي سر به سر گذاشتنامون تنگ شده بود علي الخصوص تويخونه با اينكه همسايم بود ولي در نبودش خونه بد جور سوت و كور شده بود شايد تمام اينا به خاطر اين بود كه من خيلي تنها بود
با بچه هاي دانشگاه چون بيشترشون پسر بون و دختراشم هم تيپ من نبودن اصلا جور نشده بودم و توي شركتم به جز فاطمه و تا
حدوديم آتوسا با كسي احساس صميميت نميكردم دوستاي خودمم كه شيراز بودن و در حد تلفن و پيام و ايميل گه گاهي ازشون
خبري ميگرفتم ...خلاصه اونروز از راه دانشگاه اونقدر كسل بودم كه شركت نرفتم مجدم كه نبود و انگيزه ي لازم رو به قولي
نداشتم واسه ي همين يه راست اومدم خونه ..موقعيكه اومدم بالا با ديدن در آپارتمان مجد عصبي شدم رفتم سمت در و چند بار
با پا كوبيدم و به در و با خودم گفتم :
- لعنتي لعنتي ...ازت متنفرم كه من و تنها گذاشتي و رفتي ..توي همين عوالم بودم كه در يهو باز شد و مجد با قيافه ي خوابالو و
وحشت زده و موهاي بهم ريخته و يه تي شرت سفيد چسبون و يه شلوار ورزشي طوسي در رو باز كرد ....
باورم نميشد داشتم سكته ميكردم فكر كردم خواب ميبينم كه با صداي خوابالو و دورگه ي مجد فهميدم به خودم اومد :
- چي شده كيانا ؟؟؟چرا اينجوري درو ميكوبي ؟
من كه به تته پته افتاد بودم با سر هم كردن اصوات نا مفهومي فقط گفتم :
- ش ش شم ااا م م اااو م م دي ؟؟
يهو يه نگاه به قيافه ي من انداخت و زد زير خنده و در حالي كه ميخنديد گفت :
- آهان فكر كردي نيستم ؟؟؟؟داشتي دق دليتو سر در خونم خالي ميكردي؟
بعدم ازون نگاههايي كه باهاش مچ ميگرفت كرد و گفت :
- ازين به بعد هر وقت خواستي دق دليتو خالي كني به در كاري نداشته باش من سينم اونقدر قوي هست كه توان مقابله با مشت
هاي ظريف تورو داشته باشه ... 
بعدم نگاهشو انداخت توي عمق چشام ...تابنيوردمو نگامو دزديم ..گفتم : 
- كي اومدين ؟؟چرا ماشين پايين نبود پس؟
- وسط راه خراب شد تعميرگاست ..بعدم موذيانه گفت :
- دلتنگم شده بودي ؟؟؟
تقريبااز توي شوك در اومده بودم واسه ي همين گفتم :
- تو خواب ببينيد من دلتنگتون شم!!!حالام كه اومدين از امشب دزدگير با شما!!!
ابروشو داد بالا و يه لبخندي زد و گفت :
- چه مسئله ي بغرنجي!!!!بهروي چشم!!!
بعدم به راحتي گفت :
- ولي من دلتنگت شده بودم ..ميدوني اونجا كسي نبود سر به سرش بگذارم ..البتهبه حسام (معاونشركت!)زنگ زدم و گفتم با
تيم بفرستدت ...بعدم در حالي كه اومد روبروم وايساد ادامه داد و گفت :
- ولي ديدم خانوم موشه درس داره ....ببين چه به فكرتم خال قزي خانوم..

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:30


دلبندم
دربند خواستن توام
دربندم
چون نمی بینمت غمگینم
چون می آیی
از شدت شوق می خندم
تو را دوست دارم
تویی خداوندم
و من به عظمت عشقت ایمان آورده ام
و به خیل عظیم عاشقانت می پیوندم

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:30


حتی اگر نباشی
رود مهرت
بر بستر احساسم جاریست
خیالت با من است و
تاریکی هیچ شبی
نمی تواند
فانوس عشقت را
درون دیدگانم
خاموش نماید
توووو
همیشه پیش روی منی
و شنیدن زنگ صدایت
جانی دوباره ام می بخشد

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:30


یه وقتایی،
یه آدمایی تو زندگیت میان که عجیب میتونن حالتو خوب کنن .
ساعتها و روزهایی که باهاشونی ،
هیچ وقت فراموش نمیشن .
من اسم اون آدم ها رو گذاشتم معجزه ...
اگه این آدمارو تو زندگیتون دارید لطفا بیشتر قدرشو بدونید ...♡

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:29


همونجا که جناب شهریار میگه:

بدون‌وجودش شهرارزش دیدن ندارد...

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:29


بوی تو می دهد آغوشم
بوی گل یاس
و رایحه حضورت
همه جا با من است
توووو
در گلدان علاقه ام
با عشق روییده ای و
تصویر نگاهت
چونان ماه تا همیشه
بر فراز آسمان خیالم می درخشد

💔 سوزدل 💔

15 Feb, 10:28


خیالت را
بغل می کنم
هوای حضورت را
نفس می کشم
روی چونان ماهت را
از پس پرده خیال می بوسم
و از عاشقانه هایت که
در وصف نگاهم سروده ای
برای خویش تن پوش می دوزم
دیوانه نیستم
فقط تو را بیشتر از هر کس و هر چیزی
در این جهان خواستارم
تو را حتی بیشتر از خودم دوست می دارم

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:58


برای بعضیا دعای خیره،
برای بعضیا نفرینه؛
اینکه یه نفر مثل خودشون قسمتشون شه!!
🤞👈

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:56


🌳ماه اسفند امسال در زندگی شما تکرار نخواهد شد برای اینکه اسفند امسال .                                        4تا شنبه ،
4تا یکشنبه ،
4تا دوشنبه ،
4تا سه شنبه ،
4تا چهارشنبه،
4تا پنجشنبه و
4تا جمعه داره که این اتفاق هر 823 سال یکبار اتفاق میفته.این اتفاق به کیف پول معروفه پس این متنو برای حداقل 5نفر یا 5گروه بفرست تا در عرض 4 روز پول بیاد دستت .این متن بر اساس افسانه فنگ شو هست که در عرض 11 دقیقه پس از خوندن باید فرستاده بشه .
قابل توجه دوستانی که کنجکاون میتونن توی اینترنت سرچ کننI

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:55


😂😂😂😂😂😂😂😂
خسته نباشی دختر

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:54


زیباترین کشورهای دنیا:😂😂😂

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:54


وقتی سعی میکنی یجوری از خودت سلفی بگیری که مثلا حواست نیست 😂

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:16


میان این شلوغی ها، دلم یک بوسه میخواهد...
تمارض کن به غش کردن، نفس مصنوعیت با من! 😅😅😅






از گروه هلال احمر دزدیدم 😂😂😂

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:15


وقتی ازت میپرسه دوستم داری؟
مثل مولانا بگو؛
من نیست شدم در تو!🤍

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:13


آهنگ جدید نوان - پیلہ

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:13


‏یه نفر که بیشتر نیستم، پس چرا اندازه‌ی ده نفر خسته‌ام و به اندازه‌ی یه شهر دلگیر ؟!😭😔👍

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:13


برای کسی که حاضره برات بمیره



دلیل زنده بودن باش🌹

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:12


یک عمر گذشت
و عاقبت فهمیدیم
از دل نرود هر آنکه از دیده رود..!

❤️شهریار

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:12


حداقل نصف ما، تو کل زندگیمون، نه یه اکیپ پایه داریم، نه یه مسافرت خفن‌ میریم، نه قراره دونفری تو کویر دراز بکشیم و به آسمون خیره بشیم؛
فقط میریم سرکار و با خانواده میجنگیم.
و آدم هایی که دوسشون داریم کیلومتر ها ازمون دورن.

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:12


بدترین نوع کوری ...
کور شدن ذوقه ...
لامصب وقتی از بین میره دیگه هیچ جوری برنمیگرده ...

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:11


در میان این همه شلوغی یک نفر هم باشد که تورا بفهمد کافیست 🤍️
🫀

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:11


نوشته بود:
یکی از دلایلی که هیچ وقت هیچ جایی
بهم خوش نگذشت این بود که
خودم یه جا بودم دلم یه جا دیگه...
چقدر خیلیامونیم :)

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:11


به درک که خیلی چیزا درست نمیشه
بشین برات چای بریزم . . .! ♡

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:11


« تا رفته ای، شمار شب و روز می کنـم
ایام عمر من، همه یوم الحساب بود . . . »
-تبریزی

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:09


🫠😂😂😂😂😂مظلوم بابا

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:08


عرق نعنا
از خانواده همون عرق هاست!


ولی اونا رفتن پی رفیق بازی
این نشست پای درس و مشقش ، متخصص معده شده😊😂😂😂😂🤣

💔 سوزدل 💔

09 Feb, 18:04


_🌹_قلب من فقط
یہ جادارہ اونم مال عشقمه
‌ ‍‌‌ ‍‌‌ ‍‌ ‌ ‍‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌
‍‌‌
‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 21:37


شماره 34

باران از اصفهان

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 21:26


شماره 33

آرین از تهران

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 21:23


شماره 32

هلنا نوری از کرمانشاه

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 21:16


شماره 31

مهرسام از مشهد

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 21:16


شماره 30

مرسانا از مشهد

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 21:06


شماره 29

سارا از اصفهان

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:32


اشکهای_من❤️‍ قسمت_154

جواب لبخندشو با یه لبخند کوتاه دادم:
ولی کوروش یه عالم میوه خرید تو راه.
حس کردم ابروهاش یکم تو هم گره خورد.
اره میدونم ،ولی چیدنشو دوست دارم .
این گفت و از کنارم رد شد.
مامان و بقیه خانوما نزاشتن من تو آشپزخونه بمونم و کمک کنم ،منم ازخدا 
خواسته اومدم بیرون.
رفتم سمت اتاقی که وسایلمو گذاشته بودم ،گوشیمو برداشتم.دریغ از یه اس 
ام اس.دیگه واقعا دلم شور افتاد.این بیخبری از سوران بی سابقست.بیخیال لجبازی شدم و تصمیم گرفتم خودم بهش زنگ بزنم.
تا ا سم شو روی صفحه گوشی لمس کردم ،با ورود کوروش به اتاق مثل کسی 
که داره یه کار خلاف می کنه سریع قطع کردم و گوشیمو گذاشتم تو جیبم.
جایی که من ایستادم نسبت به در اتاق زیاد دید نداشت واسه همین انگار 
کوروش متوجه من نشد 
رفت سمت کیفش یه برگه دراورد و برگشت یکم کلش تو برگه کرد و انگار یه 
چیزایی گفت با خودش،تمام این مدت بیصدا نگاش می کردم .
اومد که از در بره بیرون که یهو از دیدنمم یکه خورد.
-عه اینجایی؟؟یه حرفی! حدیثی، چیزی،
-ببخشید ،ولی من اینجا بودم تو اومدی...
چرا تنها نشستی حالا بیا بیرون هوا خوبه همه اونجان ...
سر تکون دادم:
باشه میام.
کوروش رفت و من پشت سرش رفتم بیرون.
حس می کردم رفتارای کوروش نسبت به قبل خیلی بهتر شده هر چند هنوزم 
از نگاهاش بدم میاد ولی بازم جای شکرش باقیه.
عمه ملوک با دیدنم لبخند پت و پهنی زد و گل از گلش شگفت.با دستش به 
کنار دستش اشاره کرد و گفت:
بیا آرام جان ،بیا پیش من بشین.
تو دلم خدا خدا می کردم عمه باز عروس گلم و حرفای اعصاب خورد کن نزنه 
که حال خوش امشبم خراب نشه.
تشکر کردم و پیشش نشستم .همه فکر و حواسم پیش سوران بود .منتظر بودم 
همه بخوابن تا بتونم راحت بهش زنگ بزنم
یکی از دوستای بابا که بچه هاش خارج بودن،خیلی مرد شوخی بود شروع 
کرد از خاطراتش تعریف کردن ،همینطوری که به حرفاش گوش میدادم میوه 
های توی بشقابم رو طبق عادت همیشگیم که اول پوست میگرفتم بعدمیچیدم بعد میخوردم.
توی بشقاب چیدم و به رسم ادب به عمه که کنارم بود 
تعارف کردم.
عمه همینطوری که چند تیکه میوه بر میداشت شروع کرد :
خوب آرام جون ،عمه،بسلامتی کنکورتم تموم شد.
داداش دیگه میخوای چه بهونه ای بیاری؟؟؟
دلم هری ریخت پایین...
سکوت مطلق همه جارو فرا گرفته بود.
با استرس ریشه های شالم رو به بازی گرفتم.عمه تورو خدا حرف نزن حداقل 
الان نه....
همه ساکت شده بودن ببینن عمه چی میخواد بگه.
علی جان ،میدونی که کوروشم خیلی وقته خاطر آرامتو میخواد ،الانم باید یک 
ماه بره کانادا ،حالا که آرام تا دانشگاه ها شروع بشه بیکاره،اگر اجازه بدی یه 
عقد ساده کنن وقتی برگشتن ایشالله جشن بگیریم براشون.
تمام تنم گر گرفت...
یکباره تمام وجودم نسبت به عمه پراز نفرت شد.
چی داره می گه برای خودش؟
یه جوری حرف میزد انگار من این وسط هیچی نیستم !!!
سرمو که تا حالا از شدت استرس پایین انداخته بودم با این حرف عمه بالا 
گرفتم ،همه یجوری بهم نگاه میکردن انگار منتظر بودن عکس العملمو ببینن..

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:32


اشکهای_من❤️‍ قسمت_153

نگاهش نمیکردم ولی از گو شه ی چشم میتونستم حرکاتش رو زیر نظر داشته 
باشم. آشتی دیگه؟؟
شبمونُ زهرنکن..
حس کردم خیلی داره نگاه می کنه،یجورایی از بدنگاه کردنای کوروش 
میترسیدم،ناخوداگاه دستم رفت سمت پایین مانتوم و روی رون پام مرتبش 
کردم ولی چون کوتاه بود خیلی تغییری ایجاد نشد.
برای اینکه جوایجاد شده رو تغییر بدم زودی گفتم :
عیب نداره،حرکت کن...
نخیر مثل اینکه نمیخواد چشماشو درویش کنه،به تقلید از خودش زل زدم تو 
چشاش
هوم ؟راه بیفت دیگه
بی حرف دنده عوض کرد و راه افتاد.
دیگه تا رسیدن به مقصد هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد.
تقریبا بیست دقیقه بعد رسیدیم دم باغ،یاد بچگیامون افتادم که چقدر با شور و 
شوق میومدیم اینجا.
رفتیم داخل.
به همه سلام دادم ،چشمم افتاد به راستین زیر لبی سلام دادم ،به تکون دادن 
سرش اکتفا کرد ،بی لیاقت.
ماشالله جمعشونم جمع بوده،بماند که چه قدر حرف شنیدم .
یکی میگفت از ما خوشش نمیاد ،یکی میگفت دیگه با این رتبش بالا بالا 
میپره......واسمم تاده اینجوری برن دن بالش .....یکی میگفت مادر شوهرش 
دوسش داره وقت شام رسیدو فلان و فلان....
خدایی هم از حق نگذریم خوب شد
اومدم،همین اول کاری کلی روحیم 
عوض شد و هم این که با بوی کبابی که راه انداخته بودن کلی اشتهام تحریک 
شد و بعد از یک هفته یک دل سیر اونم با خنده غذا خوردم.
جمع خوب و صمیمی بود ،از جمله خوانواده راستین اینا و عمه و ما بعلاوه 
دوتا دیگه از دوستای بابا که من زیاد نمیشناختمشون. یکیشون که بچه هاشون 
نیومده بودن ،اون یکی دیگه هم بچه هاش خارج بودن.
شامو که خوردیم داشتم تو جمع کردن سفره کمک می کردم که همزمان با 
ورود من به اشپزخونه،راستین سبد به دست خارج شد.
لبخند زد و با اشاره دستش سبدو بالا گرفت:
-میرم میوه بچینم از درخت
جواب لبخندشو با یه لبخند کوتاه دادم:
ولی کوروش یه عالم میوه خرید تو راه.
حس کردم ابروهاش یکم تو هم گره خورد.
اره میدونم ،ولی چیدنشو دوست دارم .
این گفت و از کنارم رد شد.

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:30


💖 ساعت به وقت عاشقی 💖

⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

امشب آرام بہ خوابم بیا
یواشڪے
رویـم را بپوشان
پنجره را ببنـد و بوسـ💋ـہ اے آرام
نـہ
نترس بوسہ نمیخواهم فقط بیــا


⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

💖 ساعت عاشقی مبارکمون عزیز دلم 💖


💙💙00:00💙💙
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:06


یارب دل ما را
تو به رحمت جان ده...

درد همه را
به صابری درمان ده....

این بنده نداند
که چه می باید خواست...

داننده تویی
هر آنچه خواهی آن ده...

شبتون سرشار از عطر خدا


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:06


❤️❤️00:00❤️❤️

چقدر دوست دارم
دوست داشتنت را..!
دوست داشتن تویی کہ
ممنوع ترینے براے من..!
چقدردلم هوایت را دارد امشب
هوای تویی کہ حق نفس کشیدن
آن را هم ندارم
من هرکجا باشم
هرکجا باشی ، دراین ساعت صفر عاشقی بایادت دلخوشم

     صفرعاشقی مبارک


❤️❤️00:00❤️❤️
       

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:06


.. ' 12 '..  
9-  ↑  -3          ♥️♥️::♥️♥️
' .  6 .  `

من ساعت صفر عاشقی میخواهم…
افسانه سرخ رازقی میخواهم…
آغوش و تب و نگاه مست و لب تو…
من این همه را به سادگی میخواهم

صفر_عاشقی_مبارک♥️

00:00
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:06


♥️♥️:♥️♥️

شنیدنِ موسیقی
چنان تو را ؛؛
در سلول سلول
وجودم می‌پراکند
که گویی تمامِ سازهای جهان
عطرِ تو را می‌نوازند ...

❤️‍🔥ساعت صفرعاشقی❤️‍🔥

❤️❤️:❤️❤️
          

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:06


" تو " را
به رخ تمام " شقایق ها "میکشم
و میگویم  تا " گل "من هست
زندگی باید کرد. . .


شبت بخیر عشق جونم 💋💋

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 20:06


‌‌‌عاشقانہ بامن باش ..
عشــــق فقط ڪنارهم بودن نیست ..
فقط حرف عاشقانہ نیست ..
فقط ظاهرنیست ..
عاشق ڪه باشی ..
حتے اگرنباشم ..
تـــــو_عاشقانه_با_منی💗

شبت بخیر عزیزدلم 💋♥️
          ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 19:37


شماره 28

هلنا عباسی ازقزوین

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 19:30


خـداونـدا⭐️
خانه امیدم را
به یادت بر بلندترین
قله دلم بنا میکنم⭐️
اى آرام جان امشب
تمام دوستان
و عزیزانم را آرامشى⭐️
از جنس خودت ارزانى ده
آمین
شبتون زیبا و در پناه خدا⭐️

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 19:30




عشقت رو بغل کن بهش بگو چقدر دوستش داری
اه از دستش دلگیری به این فکر کن که
اون توی تمام آدمای دنیا تو رو برای
ادامه زندگی انتخاب کرده
پس ببوسش ازش تشکر کن و بهش
وفادار باش
باور کنیم روزی هزار بار میمیره کسی
که فکر میکنه برای کسی مهم نیست
هوای هم رو داشته باشیم
حتما بهتر میشه
شاید یه روز دیگه وقت نباشه
شاید ما نباشیم
شاید اون نباشه
و دیدنش آرزومون بشه‌
وقت کمه !
زندگی کوتاهه :)😘😍♥️

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 19:30


❤️00:00❤️
🌹ساعت صفرعاشقی❤️
🌹نبودنت❤️
🌹تکرارِ غم هاى❤️
🌹ِبهانه دارِ شبانه ...❤️
🌹جارى باش❤️
🌹در لحظه هاى❤️
🌹صفرِ عاشقانه ...❤️


♥️♥️:♥️♥️

‌‌‌


‌‌‎‌

💔 سوزدل 💔

19 Jan, 19:30


❤️صفر عاشقی❤️
❤️❤️❤️❤️

ساعت دوباره صفر شد و
باز قلب من

شعری برای ناز نگاهت
سروده است

این صفر عاشقی همه از
عشق روی توست



❤️❤️❤️❤️

💔 سوزدل 💔

06 Dec, 00:42


اشکهای_من❤️‍ قسمت_64

نباید این فرصت طلایی رو ازدست بدم.
امروز خیلی خسته بودم. بی خوابی دیشب تمام توان امروزم رو گرفته بود.
به زور قهوه امروز سرکار سر پا موندم .
نگاهم رو از صفحه مانیتور گرفتم.سیستم رو خاموش کردم.
بعداز جمع کردن وسایل هام از اتاق خارج شدم .برعکس خونه هرچی 
شلخته بودم اما درعوض شدیدا رو اتاق کار حساس بودم.
ساختمان شرکت خیلی بزرگ بود یه ساختمان چهار طبقه بزرگ با شیشه های 
دودی.
کارخونه از اداره جدا بود ،حسام چون مدیر فنی بود بیشتر مواقع تو کارخونه 
بود و کمتر تو دفترش پیداش می شد.
من طبقه چهارم بودم و حسام طبقه همکف.اتاق مدیریت هم همون طبقه 
چهارم بود.
شایان بچه خوبی بود،تو کارا کمکم می کرد و برخورد خوبی باهام داشت .
اما هنوزم به خودم اجازه نمی دادم به اسم کوچیک صداش کنم و دوست 
داشتم ضوابط حفظ بشن.هرچی باشه من کارمندشم ...
به اتاق حسام که رسیدم نگاه اجمالی انداختم،میدونستم نیست .
چندروزی مرخصی گرفته بود وبا خوانواده نادیا مسافرت رفته بودن.
هنوز از جلوی نگهبانی رد نشده بودم که یکی از پشت سر صدام کرد:
-آقای فراهانی.....آقای فراهانی...
ایستادم و پشتمو نگاه کردم،یه دختر بود!!!
برگشتم عقب که دیدم یه دخترست که با قدمای تند میومد سمتم،نیششم تا بنا 
گوش باز بود،روش دقیق شدم.
من اینو میشناسم آیا؟؟!!"
از دوست دخترای خدابیامرزمم که نیست،چرا یادم نمیاد؟

💔 سوزدل 💔

06 Dec, 00:42


اشکهای_من❤️‍ قسمت_63

اما ذهنم انقدر مشغول بود که نمیتونستم بخوابم.ویبره گوشیم به صدا 
دراومد،پیام از طرف آرام بود:
عزیزمی، منم دوست دارم...
پاشو نمازتو بخون!!!
نماز؟؟؟!!!خیلی وقت بود نماز نمی خوندم .
خدایا بهم لیاقت بده آرامو خوشبخت کنم ،میدونم دوستم نداری ولی اون 
خوبه ،پاکه،نماز می خونه ...
بلند شدم ،وضو گرفتم و یکم با خدا خلوت کردم .خیلی حال خوبی بود.
همونجا با خودم عهد بستم به غیر از آرام به هیچ کسی حتی فکر نکنم ،وبرای 
رسیدن بهش مثل خودش پاک باشم.
اون روز حتی به تقدیری که سرنوشت برام رقم زده حتی فکر هم نکرده بودم...
نگاهم رو به ساعت دوختم،هفت بعدازظهر رو نشون می داد..
چند تا ایده جدید داشتم و حسابی روشون کار می کردم.تو این قرارداد شش ماهه باید 
خودمو نشون بدم،نباید این فرصت طلایی رو ازدست بدم.
امروز خیلی خسته بودم. بی خوابی دیشب تمام توان امروزم رو گرفته بود.
به زور قهوه امروز سرکار سر پا موندم .

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:30


🩵 ساعت به وقت عاشقی 🩵

💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
تــــــــــو را ؛
ساده دوست دارم
آسان و بی هیاهو  ..
ترا اندازه‌ے
انڪَشتانی ڪہ
ڪودڪانہ
وقت شمردن 
ڪم می‌آورم دوست دارم ..!!

💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓

🩵 ساعت عاشقی مبارکمون عزیز دلم 🩵

💙💙00:00💙💙

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:10


پروردگارا
🌻امروزمان گذشت
فردایمان را
🌻با گذشتت شیرین ڪن
ما بہ مهربانیت محتاجیم
🌻رهایمان نكن

شبتون خوش
🌻لحظہ هایتان سرشاراز آرامش

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:10


❤️‍🔥❤️‍🔥00:00❤️‍🔥❤️‍🔥


زيباترين
خواندنىِ دنيا
دوستت دارم هايى‌ست
ڪـہ از چشمانت
بيرون می‌زند.......
ڪـہ نيازے نيست بڪَـويى،
ڪہ مثل خورشيدِ وسطِ آسمان
بہ قلب من مى‌تابد.....
من عـاشق
آن دوستت دارم هايى
هستم ڪہ چشمانت
بہ من مى‌ڪَـويد نہ زبانت...
.

❤️ صفر عاشقی مبارک عزیزم ❤️


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌❤️‍🔥❤️‍🔥00:00❤️‍🔥❤️‍🔥

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:10


❤️❤️00:00❤️❤️

❤️صفر عاشقی❤️

امشب بی تاب شده ام

آغوش بگشا

و بازوانت را در من گره بزن

و شب بخیر هایت را زمزمه کن ..

❤️ساعت_عاشقی_مبارک_عشق_جانم❤️

💋💋00:00💋💋

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:10


00:00

❤️عاشقانہ بامن باش..
❤️عشــــق فقط
❤️ڪنارهم بودن نیست..
❤️فقط حرف عاشقانہ نیست..
❤️فقط ظاهرنیست..
❤️عاشق ڪه باشی..
❤️حتے اگرنباشم..
❤️تـــــو
❤️عاشقانه بامنی

00:00

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:09


امشب دلم برای"داشتنت"
پرکه نه
پرپرمیزند
برای"بودنت”
برای"آغوشت”
اینکه
سرم رابگذارم روی شانه ات..
بعدببینی که چه طور
باهمین شانه ات آرام می شوم.
امشب دلم خیلی تورامیخواااااااااهد.
‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌
شب بخیــــرنفســـم💋❤️

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 20:09


سکوت شـ  چه زیبا خواستنی تر می شود،،،
در میانِ آرامشِ نجواهایِ عاشقانه یِ
  آغوشِ تــــو .

شبت بخیر جان دلم 💋💋💋

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 18:42


انگلیسی
بفرست برا عشقت😍❤️

💔 سوزدل 💔

05 Dec, 18:41


شبتون در پناه خداااا...!

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 20:19


بارالها
به حق مهربانیت
در این شب های عزیز
غم ها را از دل
همه هموطنانم دور کن
به زندگیشون شادی و
و آسایش و رفاه عطا کن
و دلهاشون را
آرامشی خدایی ببخش

شبتون خوش یاران همراه

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 20:17


:

💕صفر عاشقي  00:00

💕همیشه در ایڹ ساعت بیادتم

💕از دڸ نوشته هایم

💕ساده نڪَذر

💕به یاد داشته باش

💕ایڹ  دڸ نوشــته ها را

💕یڪ دڸ  نوشته
💕
0000

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 20:17


❤️❤️00:00❤️❤️

آرامشی ميخواهم از
جنس آغوش تو ...!
و لبخندی كه تمام دلهره هايم
را از يادم ببرد،
تا نقش ببندد " عشق " در
قاب زندگیم ...
در این ساعت صفر عاشقی

 
‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌00:00

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 20:17


❤️00:00❤️

خواب هایم با خواب هایت
قرار عاشقانه دارند
ساعت را راس رویاے
صفر عاشقی
کوک کن !
من چشمانم را می بندم
تو چراغهاے اتاقت را
خاموش کن ....
يه امشب به روياے من بيا .....

  ❤️00:00❤️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 20:16


عالیجنابِ یواشکی ام ...!
امشب از آن شبهاست
ڪه دل قرار ندارد برایت ...
امشب"ستاره های "
آسمان هم بیقرارند ...
کاش می آمدی و
روشن میکردی شب 
این پرنسس فراموش شده را ..

شب بخیر جان دلم 💋💋
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 20:15


جان دلم
شب ڪه می‌شود
در دڪانِ منطق را ببند
از در احساس بیا
جان دلم •••
شبها، مغزم ڪارایی ندارد
اما قلبم، قلبم با تمامش
تو را می‌طلبد
شب ڪه شُد
احساست را برایم بیاور

شبت بخیر جان دلم 💋❤️
‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:27


فڪر‌ ڪردن بہ ٺو؛
پنهانۍترین ڪار زندگۍمن اسٺ،
و ٺو پنهانۍترین دلتنگۍمن هستی،
پنهانۍترین لبخند رو صورتم،
وپنهانۍترین‌مسبب‌حالت روزانہ ام
"ٺو دلیل حالِ خوب منۍ عشقِ قشنگم👩🏻‍❤‍💋‍👨🏻💭 ֶ֢ "

♥️♥️

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:27


من نخواهم به ڪسی
 غیرِ ٺو دل را بدهــــم
       تــــ♡ــو هم ای جان به جز
       از من به ڪسی دل نَسِــــپار ...💋


♥️♥️

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:27


بزن به جاده🚘🎵🍻🌟💣🤍
بغلم کن همین ‌جوری که هستم بغلم کن

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:26


امشب
براتون یہ شب دلنشین
و یہ خواب شیرین آرزومندم
بیاین براے اتفاقات خوب
امروزسپاس گزار باشیم
و اتفاقات بد را بہ دست
فراموشے بسپاریم

در این شب زیبا
بهترینها را براتون آرزومندم.❤️
.‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:26


پادکس جدید نابی برای دور دور شبانه😍❤️

>>ری اکشن فراموش نشه<<

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:26


گومه گومه گومه 😍

گومه گومه رقصه 🕺💃

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 19:26


تو شدی مثل خون تو رگام

حاکم قلبم نور شبام❤️‍🔥

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:17


تجسم تمام سمفونی ها رویایی ست
بی نظیر ..
ببین چگونه تو را
در تمام ملودے ها به رقص در می آورم
دست در دست من بگذار
و برقص بیاور
نت به نت سلول هاے تنم را
ڪه من در تماشاے تو ..
لذت تمام موسیقی هاے دنیا را خواهم چشید!!

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:17


به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگو باید کجـا جویم مدار کهکشانت را ..

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:17


می‌خواهمت از روز ازل تا شبِ مردن
در عشق همین حرمت جاوید نهفته است

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:17


‌‌ سینہ اے سوختہ
در حسرت یڪ عشق محال
نگهے گمشده در پرده رویایے دور.

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:16


در چشم هایم خیره شو
و فریاد بلندِ دوست داشتنم را
در نگاهم بخوان ...

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:16


لبخند بزن
تا مرهم نگاهت
زخم ریش دلتنگی را
درمان دارد
لبخند بزن
تا عشق
به لطف حضورت
پای درون آشیانه دل بگذارد
لبخند بزن
تا چشمان من
از شوق ببارد
لبخند بزن تا
عشق مرا در آغوش بفشارد

💔 سوزدل 💔

19 Nov, 17:15


وقتی تو را می ‏بوسم
بگذار دنیا را آب بردارد
من در میانِ آرامشِ آغوشِ تو
در هر طوفانی
به ساحل می‏ رسم ...

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:30


💖 ساعت به وقت عاشقی 💖



امشب در این ساعت عاشقی
بگذار درآغوشت
ترانه عشق رازمزمه کنم
میخواهم درچشمان بیقرارت
غزلهاے دوستت دارم رابخوانم
دلتنگ آغوش گرم توام



💖 ساعت عاشقی مبارکمون زندگیم 💖

💙💙00:00💙💙
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:01


💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞

شب ها آرامشی دارند
از جنس خدا
پروردگارت همواره
با تو همراه است
امشب از همان شب‌هایی‌ست
که برایت یک شب بخیر
خدایی آرزو کردم
شبتون بخیر

     
 شب خوش همراهان عزیز

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:01


❤️❤️00:00❤️❤️

ساعت عاشقی

به تو فکر می‌کنم
و تو همیشه در عجیب ترین زمان
و غریب ترین مکان ها
در قلب منی
چه احساسی زیبایی است
که ناگهان
با فکر زیبای تو
غافلگیر شوم

❤️❤️00:00❤️❤️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:01


❤️❤️00:00❤️❤️


در جیب هایم، ستاره بریز!
روی پیراهن نارنجی ام،
نقّاشی کن!
پروانه ها را
سنجاق کن به گیسوانم!
از دمنوش ماه در دهانم بریز!
شب را بنشان بر شانه هایم
می خواهم تو را
در آغوشم گِره گِره ببافم ...


💋💋00:00💋💋
‌‌‌‎
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:01


00:00

نمیدانی چه "لذتی" دارد
فشرده شدن در تنگنای آغوشت
وقتی مرا محکم می‌فشاری و در گوشم
می‌گویی "دوستت دارم"
"احساس" میکنم
مالک تمام عاشقانه های جهانم

❤️ ساعت عاشقی مبارک ❤️


00:00
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:01


من که هر شب
با خيالت،
گرم صحبت می‌شوم
هرکجا هستی بخواب آرام جانم

شب بخیر عزیزم 💋💋
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 20:01


بودنت
همه چيز را عوض می‌كند
اما اينكه
كنارم باشی يا نباشی
فرقی نمی‌كند ..
تو مدام
روی بند بند تنم قدم میزنی
و در آسمان دلم پرواز میكنی ..
همين كه
نفس ميكشی ..
قدم میزنی ..
میخندی ..
برای من يعنی همه چيز
تو تمام دنيای منی ..

شبت بخیر ماه دلم 💋❤️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:32


❤️❤️

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:32


ریشه که داشته باشی؛
به لبه پرتگاه میایی
اما سقوط نمیکنی،
ریشه شعور، تربیت، شخصیت
و انسانیت و شرف واقعی یک انسان است
و ربطی به پول و تحصیلات ندارد

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:31


🌷🌷🌷
بايد بيخيال بود گاهى...
به زمين و زمان
به تنگ نظران
به آنها كه آمدند،
خاطره ساختند،
و رفتند...
به آنها كه هم جنسشان را به جنس مخالف فروختند...
به آنها كه خودمان بوديم و خودشان نبودند...
به آنها كه نردبانشان شديم،
اما ديگر دستِ خودمان بهشان نرسيد!
بايد بيخيال بود گاهى!


🌷🌷🌷

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:29


بــعــضــــــــی ها
گـــــریــه نــمــی ڪــنــنــد !

امــا از چــشـــــــم هایــشــانــ
مــعــلــوم اســتــ...

ڪــه اشــڪــــــیــ
بــه بــزرگــی یــک ســڪــــــوتــ...

گــــــوشــه ی چــشــمــشــانــ
بــه ڪــمــیــــــــن نــشــســتــه..😔

.

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:28


👌👌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:27


باکسي نباش که!!!!!!
از بي کسي مي خواهد باتو باشد.......
باکسي باش که....
ازبين همه مي خواهد باتو باشد!!!!
اين رو آويزه ي گوشت کن رفيق:
"اعتمـــــــــــاد"
"المثنــــــــــــي"
"نـــــــــــــدارد"

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:27


بـــــرای بــــودنت میــــمانم ...
وبــــرای دیـــدنـــت مــی میـــرم ...❤️
بـــاش ....
تـــا بــمانــم
وبمــــان ....
تا  نمــیــرم♥️
‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:26


تقدیم کن به عشقت💕

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 18:26


مردها که میروند
واقعا میروند
شوخی ندارند
منت کشی و زنگ و خواهش و نگاه حالیشان نیست
چنان میروند که انگار هیچ وقت نبوده اند
حتی ردپایشان راهم روی برف جا نمیگذارند، محض دلخوشی.
اما...
اما هیچ زنی،
قسم میخورم هیچ زنی
واقعا نمیرود ...
اصلا زنها پای رفتن و دل جا گذاشتن ندارند.
هیچ زنی واقعا نمیرود
فقط ترکت میکند تا دنبالش بروید...""!!

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 17:38


کلیپ کمتر دیده شده از افتتاح بزرگترین و مجهز ترین ورزشگاه خاورمیانه (آزادی)

روحت شاد❤️❤️❤️❤️❤️❤️

💔 سوزدل 💔

17 Nov, 17:01


❤️❤️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 13:08


به قول هوشنگ ابتهاج:
"یکجا به کنارِ تو، ارزد به جهان با غیر.."
همینقدر عمیق و دوست داشتنی💋🤍


.

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 13:08


یکی باید باشه
که هر وقت می بینیش
به خودت بگی من تا حالا بدون این
چه جوری زندگی میکردم
یکی مثل تو عشقم 💋🤍

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 13:07



با توأم
ای زیبا ترین غزل هستی ام
تمام شعرهای من
جلوه ایی از نگاه توست
و همه محتویاتش
در دو کلمه خلاصه می شود
دوستت دارم...

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 13:07


‌‌‌‌‌

من همہ
چیز را ڪنار تـ♡ـو
دوست دارم حتے
"خودم" را 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 13:06


تو را شبیه شب دوست میدارمت !
یکدست، یکرنگ، بیصدا، تنها و
البته بی پایان
بی پایان
بی پایان….🤍💋

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 12:53


‹ تو دقیقا همون قسمت قشنگ زندگیِ
منی که همیشه به وجودش میبالم ؛
تو همون یه نفری هستی ک دلم
میخواد پا به پاش پیر بشم ؛
تو همون یاری هستی ک شهریار میگه
بدون وجودش شهر ارزش دیدن نداره !
تو آغاز و انتهایِ منی ؛ یه جوری ک
بند بندِ وجودم دیوونه‌وار تو رو می‌پرسته !
آرومِ جونِ من ؛ تو خوش قلب ترین آدمِ
دنیایی و قطعا خدا خیلی منو دوس داشته
که تورو بهم داده ...❤️

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 09:00


من جایی
فهمیدم
فقط خودمو دارم که
از کسایی آسیب دیدم
که فکر میکردم
قراره بیشتر از
بقیه هوامو داشته باشن.

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:58


اجازه بده
دوستت بدارم
دیوانه وار
چون عاشقی کنج نشین میخانه ها
بی پروا ...
در شعرم ببوسمت
در مست ترین حالتم
لمست کنم
من تو را
جوری خاص جدا از دیگران
دوست دارم
اجازه بده ...
صیدت باشم
چون صید صیادی
اسیر شده در قفس....

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:58


💓💓

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:57


میگویم دوستت دارم،
طوری نگاهم کن
گویی خدا •••
بنده‌ای را وقتِ عبادت می‌نگرد!
همان قدر عاشقانه،
همان قدر مهربان!

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:57


قلاب کن جانم را به جانت
دستم را به دستت !
نباشی نفس تنگ است
دلم تنگ است
دلم که هیچ
دنیا هم تنگ است♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:57


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
برای‌دوست‌داشتنت
تاخودبینهایت‌رفته‌ام
همه‌اش‌تویی
فـقـط‌تــو❤️

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:57


من همہ
چیز را ڪنار تـ♡ـو
دوست دارم حتے "خودم" را 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:56


🌷🌷🌷

دوست دارمش!!
مثلِ دانه ای که نــور را
مثل مزرعه ای که باد را
مثلِ زورقـی که موج را
یا پرنـــده ای که اوج را
دوست دارمش
!!❤️❤️

‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:55


💙💙

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:54


یافتنِ خاطراتِ یک عشقِ قدیمی،
داشتنِ شانه‌های صمیمی،
کف زدن‌های شادمانه
بعد از ظهرهای آرام،
نواختنِ گیتار برای او
که دوستش داری،
شرابی سفید
و یک دنیا عشق از من،
برایت آرزو می‌کنم،

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:54


🍂

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:53


تو موهات مشکی باشه، مشکی قشنگه.
زرد باشه، زرد قشنگه. تو لاغر باشی، لاغر بودن قشنگه. توپُر باشی توپُر بودن قشنگه. تو بخندی، خنده قشنگه. تو حرف بزنی، اون حرفه قشنگه. تو هر لباسی بپوشی اون لباسه قشنگه. از چیزای زشت هم اگه خوشت بیاد، دقیقا همون چیزام قشنگه. میبینی؟ همه چیز وقتی مربوط به تو باشه قشنگه. 💚🙂ღ'

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:53



کاش بدونی که من هرجای دنیا باشم
کنار هرکسی که باشم
اصلِ قلبم مال توئه
رگ و ریشه‌م تویی
چون آدم از ریشه‌ش نمی‌تونه جدا بشه
نمیتونه دل بکنه
هرچقدر هم که شاخ و برگ بده
بازم ته دلش جونش بسته به جونِ ریشه‌ش
تو ریشه منی دلبرکم🫂♥️

💔 سوزدل 💔

16 Nov, 08:52


۲۶ آبان بهترین روز دنیاست

تولدت مبارک
❤️❤️

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:04


چرا مرا بند نمیکنی به خودت؟
من بند شدن می‌خواهم،
من مال کسی شدن میخواهم،
تو میدانی مال کسی شدن یعنی چه؟
یعنی کسی هست که همیشه نگران از دست دادنت است،
یعنی تو تعلق داری به کسی،
یعنی نشانی داری
و هر وقت که گم شوی کسی هست که بگردد به دنبالت، حوالی آن نشانی...
چرا مرا مال خودت نمیکنی؟
دست‌هایم منتظر است،
چشم‌هایم دو دو میزند،
شانه‌هایم سردش می‌شود،
دلم هی شور میزند و پاهایم بیقرار
و خاطراتت در پی هم، قطار...
بیا این بند مرا بند کن به خودت،
دلم بند شدن می‌خواهد...

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:04


آن قدر جای خالیت اینجاست،
که کنارم دراز می کشد،
برایم قصه میگوید،
سربرشانه ام میگذارد:
وگاه باهم ،گریه می کنیم...

آن قدر به نبودنت،عادت کرده ام،
که اگریک روز بیایی،
دلم برای جای خالی ات تنگ می شود،

دلم برای دلتنگی ات،
دلم برای آوازهایی،
که جای خالی ات می خواند...
هم دوست دارم که بیایی
هم میترسم که بیایی...

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:04


.

بعد از عبور تو
حالم
در واژه ها نمى گنجد
شعرم از اينكه جا بزنم جا نمى خورد
بايد از اين سطر پياده شوم
من عابر كوچه ى ديگرى هستم
كوچه اى كه نمى شود نوشت
مثل دوستت دارم هايى
كه نمى شود گفت
يا كافه هايى كه نمى شود رفت
بعد از تو
دلم براى خودم تنگ مى شود
براى هرچه از تو ندارم
براى منى كه
پيش تو جا ماند
براى تو
براى تو دلم تنگ مى شود

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:03



تقدیم به مخاطب خاص

❤️ ق
لبم❤️

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:02


به هیچڪس و هیچ چیز تو زندگیت
تڪیه نڪن ،جز خودت !
منتظر نباش هیچڪس ڪنارت وایسه
دستتو بگیره ، میفهمی؟

هیچوقت ...!
آدما اون چیزے ڪه فڪر میڪنے نیستین!

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:01


ڪَاهی..!
باید یڪ جورے رفت
انڪَار هیچ وقت نبوده‌اے
یڪ جورے ڪه....
توے هیچ عڪسی باقی نمانی..!
و هیچ خاطره‌اے...
عطر لباست را به خاطر نیاورد..!
و دهان هیچ پنجره‌اے
یادش نیاید
در انتهاے
ڪدام خیابان ڪَم شدے،
            ڪَاهی فقط باید رفت...!!

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:01


❤️❤️

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:01


❤️🎼❤️
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:00


❤️❤️

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:00


تقدیم به توکه کنارم نیستی

ولی حس بودنت

به من شوق زیستن می دهد

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 04:00


.
روحِ من باش
که من مرده چشمان توام
عاشقم باش
که من چشمه جوشانِ توام...💋
سلام
عشقم صبحت بخیر
💋💋

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:59


تمام قصه‌های عاشقانه
از صبح چشمانت شروع میشود
به تو نگاه میکنم،
طلوع میکنی در من...

صبح بخیر جان دلم💋

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:58


ای که از‌ صبح بهار نیز دل انگیزتری
شاخه ی نسترنی
پیچک اغوش منی
صبح اغاز شد و‌
چشم دلم‌ منتظرت
پلک بگشای
که اغاز من و جان منی...!!

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:58


هر صبح دوست داشتنت
با من بیدار می شود
در رَگ و جانم می جوشد
به سرانگشتانم می رسد
سَرریز می شود
با دل و جان می نویسد
از عشق
از تو
از تو ..

صبح بخیر عشق جانم 💋

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:58


و من
چه خوشبختم
که هر روز صبح
هوای حضورت را لاجرعه سر می کشم
و با استشمام عطر حضورت
به زندگی سلام می گویم

صبح بخیر جان دلم ❤️

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:57


🕊🌹🕊
سلام
صبح یکشنبه تون پرخیروبرکت
🕊🌹🕊
سلامـی به زیبایی عشق
به طراوت لبخنـد
🕊🌹🕊
به روشنایی خورشیـــد
به سبـــــزی غزل
🕊🌹🕊
به رایحه مریـــم و شب بو
🕊🌹🕊
به شما مهربانان
صبح تون بخیر و شادی
🕊🌹🕊

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:57


یکشنبه تون عالی و بینظیر
و پراز سلامتی و دلخوشی
امروزتون شـاد
لحظه هاتون قشنگ
زندگیتون پر برکت
عاقبتتون ختم بخیر
دستاتون سرشار از نعمت
و روزگارتون پراز موفقیت باشه
به تمام آرزوهای خوبتون برسین
امروزتون زیبـا
و در پناه خدای مهربان

💔 سوزدل 💔

10 Nov, 03:57


صبحتون به زیبایے گلهاے بهاری
روزتون سرشار از برڪت و آرامش
قلبتان مملو از عشق
زندگیتون سرشار از نیڪی
الهی!
ساحل زندگیتون همیشه آرام،
دلتون مثل دریا، وسیع و بخشنده،
و قلبتون مثل آسمان آبی،
پهناور و مهربان باشه
صبحتون زیبا

💔 سوزدل 💔

09 Nov, 22:12


اشکهای_من❤️‍ قسمت_12

یه بوق..دوبوق..ده تا بوق شماره خونشونو گرفتم
یه بوق..دوبوق..ده تا بوق
ای بابا چرا جواب نمیدن نگران شدم و شماره نادیا رو گرفتم
یه بوق.. دو بوق..سومین بوق که خورد جواب داد.
بدون اینکه مهلت بدم شروع کردم:
الو بابا کجایین چرا جواب نمیدین؟
نادیا باز این داداشه مارو چیکارش کردی ؟
بله دیگه یا طبق معمول بردی جیبشو خالی کنی یا دستکش کردی دستش داره
ظرف میشوره دستش بنده جواب نمیده...
سکوت بودو سکوت!!!
عه چرا حرف نمیزنه ؟
الو... نادیا؟
-الو ببخشید فکر کنم اشتباه گرفتید!
سریع به گوشی نگاه کردم اوه اوه من چرا بجای نادیا ناشناسو گرفتم؟؟!!!
ببخشیدی گفتم و قطع کردم.
****
به عکسایی که کوثر ازم گرفته بود نگاه میکردم خدایی قشنگ شده بودن ،چند
وقتی میشد مخ زنی نکرده بودم یه آن بفکرم رسیدمخ همین صداقشنگرو بزنم
" پس شمارشو گرفتم.
وصدای ارامش بخشی بود که تو گوشم پیچید:
-الو
الو سلام
-سالم بفرمایید!
ببخشید زنگ زدم عذر خواهی کنم ازتون
-بابته؟
)ینی یادش نیست من یه ساعت پیش زنگ زدم؟(
اوممم خب من یساعت پیش مثل
اینکه اشتباه شماره شمارو گرفتم
-اها بله یادم اومد اشکالی نداره
راستش من میخواستم شماره زندا.....
-بله گفتم که اشکالی نداره

💔 سوزدل 💔

09 Nov, 22:11


اشکهای_من❤️‍ قسمت_11

سلام خاله جون سفر خوش گذشت؟
جات خالی دخترم. آرام جان برید تو اتاق من چای و میوه میارم...
خدایی مامان بهترین مادر دنیاست....
خب من" آرام محجوب" تازه هفده ساله شدم یه داداش کوچیکتر ازخودم دارم
پنج سالشه و باید بگم من عاشق خوانوادمم .
وضع مالیمون تقریبا خوبه خداروشکر بابت همه چیز...
-آرام راستی زنگ زدی به الینا؟
با یاداوریش یکم متعجب شدم و گفتم:آره ولی فک کنم شماررو اشتباه دادی
من و مهدیه و الینا دو ستای صمیمی بودیم اما الینا بخاطر ی سری مشکلات
خانوادگی از تهران رفت و ما تقریبا ارتباطمون قطع شد.
یمدت پیش که بطور اتفاقی الینا مهدیه رو دیده بود, شمارشو داده بود و ازش
خواسته بود که بهم بگه حتما باهاش
تماس بگیرم.
چند وقت پیش که زنگ زدم فک کردم شاید گوشیش دست داداشش بوده چون
یه پسر جواب داد و من بدون حرف قطع کردم ا ما وقتی دو باره زنگ زدم و
بازهم همون پسر جواب داد فکر کردم شماید اشمتباه گرفته باشمم و وقتی خود
پسره زنگ زد مطمعن شدم ک اشتباه گرفته بودم.
با صدای مهدیه بخودم اومدم
-هوووی کجایی دختر؟؟؟
هیچی بابا همینجام میگم فکر کنم
شماررو اشتباه دادی آخه زنگ میزنم یکی دیگه برمیداره!
-برو باباچرت نگو بیار ببینم چی نوشتی؟
وقتی شماررو چک کرد معلوم شد بععله اشتباه نوشته بودم.
سوران:
تمامم وقتم پر شده بود یکسر پای سیستم بودم.
یه ماهی میشد که روش کار میکردم به جاهای خوبی هم رسیده بودم، ولی
هنوز خیلی کار داشت..
.نه اینطوری نمی شد باید ابزارو از نزدیک ببینم با عکس نمی شه این شد که بلند
شدم و شماره ی حسامو گرفتم.
یه بوق..دوبوق..ده تا بوق شماره خونشونو گرفتم
یه بوق..دوبوق..ده تا بوق
ای بابا چرا جواب نمیدن نگران شدم و شماره نادیا رو گرفتم

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:30


💝 ساعت به وقت عاشقی 💝

⭐️💖⭐️💖⭐️💖⭐️💖⭐️💖⭐️

بُگذار من بیشتر دوستت بِدارَم...
بیشتر عاشقَت باشم...
بیشتر بخواهَمَت!
بُگذار...
من بیشتر در آغوشَت بگیرم...
بیشتر ببوسَمت...
بیشتر ببینَمت...
بُگذار من باشم که هر لحظه برایَت
می میرد…!
کارهای سخت را بُگذار برای مَردِ داستان!
تو کمی زنانه بخَندی و...
حضرتِ عشق باشی کافی ست!

⭐️💖⭐️💖⭐️💖⭐️💖⭐️💖⭐️

💝 ساعت دل سپردن مبارکمون دلبرم 💝

💙💙00:00💙💙

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:09


مهرباني را
درقلب کسانی ديدم
که بدون هيچ توقعی مهربانند
و آنهایی بودن که
خودنيازمند محبت بودند
ولی بازمحبت ميکردند

خدایا!
شبی آرام وخوابی رویایی و
قلبی نورانی نصیب دوستانم گردان

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:09


💋💋00:00💋💋


تـــوهماني ڪہ باید بہ پاس بودنش
بهتریڹ باشم تــــو هماني ڪہ بايد بہ شکرانہ
بودنش زنده بمانم
تـو هماني ڪہ مي خواهمش
پس همیشہ باش

❤️ ساعت عاشقی مبارک ❤️


💋💋00:00💋💋

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:09


❤️‍🔥❤️‍🔥::❤️‍🔥❤️‍🔥

ساعت صفر عاشقی


بگو که عاشقم هستے
دلم تکرارمیخواهد
براے با تو بودن ها
دلم اصرارمیخواهد
بدون توپریشانم
پناه خستگیهایم
بگو که بے تودلتنگم
دلم اقرارمیخواهد

صفر عاشقی مبارک


❤️‍🔥❤️‍🔥::❤️‍🔥❤️‍🔥

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:08


.. ' 12 '..  
9- ⇧  -3               ❤️❤️:❤️❤️
' .  6 .

در جیب هایم، ستاره بریز!
روی پیراهن نارنجی ام،
نقّاشی کن!
پروانه ها را
سنجاق کن به گیسوانم!
از دمنوش ماه در دهانم بریز!
شب را بنشان بر شانه هایم
می خواهم تو را
در آغوشم گِره گِره ببافم ...❤️

❤️❤️:❤️❤️
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:08


جانانم داشـتنت خوشـبختی
بودنـت اميـد
و دستـانت پـناه من اند
بمان با من تا ڪـام زندگی را
با فنجان فنجان عشق، شيرين كنيم


شب بخیر ماه قشنگم💋💋

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 20:08


من عاشق همان
دوستت دارم هایی هستم
ڪه نمے گویی
ڪه با نگاهت
دلم میلرزد
ڪه فقط میگویی
مواظب خودت باش

شبت بخیر جان دلم 💋💋

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:39


قدر تموم زمین و آسمون تورو دوستت دارم 🫀

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:39


پر از شوقم
پر از شور
پر از شیدایی
تو را دارم
تو را که به غایت جان زیبایی
درب بهشت را
رو به من می گشایی
چون نگاهت را
عاشقانه به من عرضه می نمایی
تو خدای عاشقانه های من
بر روی زمینی
دلربایی
تو همیشه با منی
درون قلبم جای داری
هماره اینجایی

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:39


اگه بیام و تو نباشی
خو دلم تنگ میشه
اگه کسی جاته ندونه
همه جا جنگ میشه....

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:38


چقدر جالبه این معنا...!

همه چیز جفت آفریده شده
جز  قلب و دهان و بینی
چون باید برای خودت
یک هم دل
یک هم زبان
ویک هم نفس
پیدا کنی.
کسی که برایت آرامش بیاورد،
مستحق ستایش است!
انسان ها را در زیستن بشناس
نه در گفتن.
در گفتار همه آراسته اند!☝️☝️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:37



یه نگاه کردی و رفتی ساده تو قلبم🫀
قبل تو اصلا به عشق فکر نمیکردم ..
.♥️

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:36


میگم که دوست دارم ، مثلِ محمد شیرین
زاد که میگه  :

در آغوش‌ات غربت‌ام را ،از یاد بردم
و تو را چون وطنی که
از من دور بود دوست داشتم .
یا مثلِ جناب سعدی ، که میگه
چنانت دوست می دارم . .
که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
و الانم مثلِ طالب املی ام که میگه :
اشفته ام ز بی سر و سامانی حال .

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:36


هر سخـ.ـتی باهات قشـنگه
هر درد.ی باهات قشـنگه
.
همه ی حرفهای توی دلم
فقط اینـ.ـها که با تو گفتم نیست
گاه چـ.ـندین هـ.ـزار جمله هنوز
همه ی حـ.ـرفهای آدم نیست

علی_ضیا
عشق

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:35


تـــــُــ❤️ـــــو 👉
‌‌‌‌‌    ‌‌

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:35


مخاطب قلبم ❤️
یجوری توی قلبم ریشه کردی که به محض اینکه چشمامو میبندم تورو میبینم وقتی بیرون میرم تورو کنار خودم میبینم وقتی میخوابم خواب تورو میبینم، میبینی؟ تو همیشه کنار منی حتی اگر بینمون کلی فاصله باشه.

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:34


.
تو
در حريمِ خصوصىِ  "قلبم" حضور داري.....
أمن.....
آرام.....
پنهان.....❤️

💔 سوزدل 💔

27 Oct, 19:34


اگه بخوام بغلتو توصیف کنم میدونی چی‌میگم؟
میگم خونه‌یِ امن ، جایی که توش بزرگ میشم ، رشد میکنم و از همه مهم‌تر جایی که توش زندگی میکنم.
میگم پناهگاه من ، جایی که وقتی ناراحتم و غم دارم آرومم میکنه ، به وجودم آرامش تزریق میکنه و همونجایی که قشنگ‌تر ازش وجود نداره.
باید یادت بمونه که فقط بغل تو بهم همه‌ی این حسارو میده جانِ من🤍

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:05


بودن «تـــو»
زیباترین سڪانس
عاشقانه هاے من است
توبمان من همہ جا با
فریاد اعتراف میڪنم... 💋

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:05


‌‌یه دیالوگ تو یه فیلمی بود که میگفت:
«تمامِ عمرم احساس تنهایی کردم
به غیر از زمانی که با تو بودم»
چقدر راست میگفت
هممون یه نفر رو داریم که
فقط کنار اون همه‌یِ عالم و آدم
و غصه هامونو یادمون میره...! 💋

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:04


دلتنگی....
مثل آتش زیر خاکستر است!

گاهی فکر میکنی تمام شده...
"اما یک دفعه"
همه ات را آتـش میزند

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:03


کسی را دارم
که آنقدر دوستم دارد
که از جهان نمیترسم؛
و آن تویی؛
و من جهان را دوست دارم
چون تو را به من هدیه داد.

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:03


  
حرف ڪہ میزنی
حواسم پرت صدایت میشود؛
نڪَاهت ڪہ میڪنم
پرت چشمانت؛
راه ڪہ میروے
خیره بہ قدم هایت میشوم؛
اما وقتی در آغوشمی
تمام حواسم را جمع میڪنم
ڪہ بتوانم ببوسمت...

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:03


بوسه ات اتفاق پر حادثه ای ست
که روی تَنَم
با نبض لب هایت مرزی مشترک دارد...!
از تمام تو
میوه های سرخ و شیرینی
به جا می گذارد
که بر روی انگشت هایم
به زیبایی جا خوش کرده اند...!
و موهایت
آستان شبی که
روی نفس های بی تابِ خرداد
سر به شانه ی آسمان می کشند ،
که یک سر و گردن بالاتر از ماه است"
در تب تند لحظه ها
می توان "عشق" را
از نام های سُربی تو برداشت "
سنگی از الماس چشم هایت
در چشم هایم پنهان کرد
و بر صورت ستاره ها
نقش بوم خوش رنگ ترا آویخت!
بوسه ات اتفاق پر حادثه ای ست
و لب هایم
آنجا که توقف نگاهی جز تو نباشد
دیدارت را روی حوصله ی شب ها
در آغوش خواب
به ایستگاه پایانی جهان
می کشاند ....!

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:02


ز اشتیاق تو
جانا...دلم به جان آمد
بیا که با غم تو بر نمی‌توان آمد

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:02


دوباره تکرار
و دوباره انتظار و
دوباره غروب و
یک قلب بیقرار
و دوباره من
و دوباره هجوم خاطرات یار
بیااا
من هوس کرده ام دنیای پیش رویم را
با ناز نگاه تووو
آذین ببندم

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:02


شبیه
تشنه گرفتار سراب
به تو دچارم
اما تو را ندارم
و تمام لحظات
دور از تماشای تو
عجیب بی قرارم
در من خانه کرده ای
درون قلبم پا گرفته ای
به عشقت وفادارم
شده ای خالق عشق و احساسم
شده ای خداوندگارم
‌و من تو را حتی بیش از خویش
دوست می دارم

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:02


بعضی ها
قلب آدم را
بی هوا تسخیر می کنند
آنقدر که در هوای نبودنشان
نمی توان نفس کشید
درست همانند تو
که بی تو
زندگیم
عذاب مطلق است

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:02


آرامم  تویی..
      به سجده عشق  تو مشغولم..

مرا گریزی از تو  نیست
              تا دنیا پابرجاست

صدف دلم در تصرف
          مرواریدعشق توست..
و تو مالک بی چون چرای قلب منی....

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:01


هیچ‌وقت نمی‌توانی
چیزی را که قرار است از دست بدهی،
نگه داری.
تو فقط قادر هستی چیزی را که داری،
قبل از آنکه از دستت برود،
عاشقانه دوست داشته باشی...

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:01


یک نفر
تنها یک نفر
از تمام جهان کافی است
که ایمان بیاوری
زندگی ارزش زیستن را دارد ..

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 14:00


.
خنثی ڪردن بغض‌هایم
ڪار هرڪسی نیست...
"تویی"را میخواهد ڪه
به"من"تخصص دارے....!

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 13:59


دچااااارتم❤️

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 13:58


بهترین اتفاقُ زندگیم 🧡🙂
دلم میخواد همیشه خوشحال ببینمت
اول بخاطر اینکه لایقش هستي و بعد
بخاطر اینکه لبخند تو قشنگ ترین
چیزیه ک توو این دنیا دیدم..
وتورو اینجوری توی ذهنم و قلبم دارم
اومدنت قشنگ ترین‌اتفاقِ زندگیه‌من‌بود؛

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 13:58


گاهی به این فکر میکنم که تو چقدر میتوانی نباشی
چقدر میتوانی مرا انکار کنی و بگویی که مرا فراموش کرده ای
چقدر از دوست داشتن من گذشته ای و چقدر جز من،کس دیگری را دوست داری
گاهی به این فکر میکنم که من چقدر میتوانم بیشتر و بیشتر از آن چیزی که هست،می شود و میتوانم دوستت داشته باشم
چقدر میتوانم اگر حتی در توانم هم نباشد عاشقت باشم

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 13:58


بوسیدنت چه لذیذه...
نگاه به تصویر چشات چه نابه
دست کشیدن رو موهات چه ارامش بخشه
وجودت چه دیوونه کننده
آخرش من میمیرم از این همه حس خوبی که ازت میگیرم،اینهمه عشق...
دوستت دارم بی نهایت❤️

💔 سوزدل 💔

26 Oct, 13:58


کاش بدونی که ؛
من هرجای دنیا باشم
کنار هرکسی که باشم
اصلِ قلبم مال توئه
رگ و ریشه‌م تویی چون
آدم از ریشه‌ش نمی‌تونه جدا بشه
نمیتونه دل بکنه
هرچقدر هم که شاخ و برگ بده
بازم ته دلش جونش بسته به جونِ ریشه‌ش
تو ریشه مني دلبر!❤️

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:10


تو امـن‌ٺرین بُرجِ مراقبـــٺِ منـے جانا

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:10


💙💙
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:09


به من صبح بخیر نگو!
فقط لبخند بزن.
لبخندت،
تمام عمرم را «بخیر» می‌کند...💜

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:04




بايد، پرده را کنار بزنم
عطر گل ها را در هوا پراکنده کنم!
صبح را بياورم!
دوست داشتنت را آغاز کنم
تا به رسم هر روزه ماندگارتر شوی
کنار پاپوش های احساسی، که
قدم هايش را‌ پا به پایت، دويده اند‌ ...

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:03


"صبح" را
روی فرکانس چشمانش
تنظیم کن
و روی مدار عاشقی
قطبهای دلت را
به واژه ی "دوستت دارم"
نرم کن ...

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:03


‌میگویم جانِ دل؟
شما که پا قدمتان خوب است
می شود بیایید
پا به قلبِ ویرانه ی ما بگذارید
و هیچوقت قصدِ ترکش را نکنید؟
آخر میدانید چیست؟
شما که نیستید
کار و بارِ دلِ بی نوایمان
از رونق افتاده...

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:02



مانند پاییز می مانی!
آدم نمی داند چه بپوشد
وقتِ دیدنت..

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:02


تکیه گاهم شده ای؛
تکیه گاهی که اگر روزی نباشد،
بر هم میخورد تعادلِ روزمرگی هایم..!

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:01



و از آرزوهای بی‌ شمار
تنها و تنها تو را خواستم
خواستنی با شکوه
رویایی
و محال
و محال ...

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:01


دوست داشتنت
منظره قشنگیست
که هر صبح،
خیره نگاهش می کنم ؛
تـو در آن
منظره زیبایی ؛
من از این
دلخوشی مَحرومم..!
صبح بخیر هم نفسم ❤️‍🔥

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 06:01



بے شڪ صبح مے تواند بهترین
سڪانس زندگے ام باشد
وقتے تو در ڪنارم
بیدار مے شوی
.

صبح بخیر جان دلم ❤️💋

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 05:59


هر صــبــحــ،

ســفــيدبــخــت تــرينــ

آدم روى زمــين مــيشــومــ

وقــتــى نــگــاهتــ

روى صــورتــم مــيلــغــزد و

بــا صــداى گــرفــتــه اتــ

صــبــحــم را بــخــير
مــيگــويى

صبحت بخیر عشق جانم ❤️

‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 05:54


صبح
هجوم چشم های توست
وقتی ناگهان
در من شعری می شوی
به وسعت طلوع یک زندگی ،
صبح را دوست دارم
وقتی
سرآغازش تو باشی ...

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 05:53


❤️ صبحتون به عشق دوستان جان ❤️

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 05:53


🌼سلام دوستان
🍂صبح آخرين روز مهر ماهتون بخیر

🌼دوشنبه پائیزی تون
🍂پُر از سلامتی و دل خوش

🌼دور و برتون
🍂پر از عشق و محبت

🌼لحظه هاتـون غرق زیـبـایی
🍂آرامش سهم دلهای مهربونتون

🌼تقدیم به شما با بهترین آرزوها


💔 سوزدل 💔

21 Oct, 05:52


.
     ســ😍ــلام

🌸صبح یعنی یک سلام سبز
🌼با بوی خوش زنـدگی
🌸صبح یعنی نـور امید
🌼برای شروعی زیبـا
🌸طلوع صبـحتـون
🌼به شادابی گلهای زیبـا
🌸روزتون پرازعطر خوشبختی
🌼و روزگـارتـون بخـیـر و شـادی

🌸آخرین صبح مهر ماهتون دل انگیز

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 05:52


🌺              🌸             🌸     1403/7/30 
🌱    🌸     🌱    🌺    🌱
         🌱             🌱

دوشنبه پاییزیتون بخیروشـادی🌸🍃

امــروزتــون چـون گــــل 🌺🍃

بـا شکوه و قشنگـــــــ🌸🍃

هـمراه بـا مـوفـقیـت 🌺🍃

روزتون سراسر شـادی🌸🍃

زیبـایی و کلی انرژی مثبت 🌺🍃
آخرین روز
مهر ماهتون عالی وسرشار از آرامش🌸🍃

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 02:41


‌ ‌ ‌
‌ ‌ ٺو...♡،
نمیدانَم نامٺ‌ را چہ بڪًذارم!
مخاطبِ خاص؟!
ٺمام زندڪًی؟!
دلیلِ نفس ڪشیدَن؟!
همہ ؎ِ وجود؟!
یا ٺنهاٰ عشقَم...
بہ هر نامے ڪہ باشے بداٰن ؛
ٺا اَبد برایٺ‌ جاٰن میدهم...🖇
♥️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 02:41


حال دلتون کوک😍

💔 سوزدل 💔

21 Oct, 02:41


🖤🔊 👏👌

❤️❤️
❤️‌‌‎‌             ‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎

‌‌‌ روز قشنگتون پر انرررژیی ❤️💃💃

11,914

subscribers

114,023

photos

26,873

videos