«روش مقابله با تفکراتی که ضد دین دانسته میشود.»
شهوت تکفیر، لعن کردن و سب
این چنین افرادی در اصطلاح، لعّان نامیده میشوند یعنی بسیار لعن کننده که در روایات هم مذمّت شده است:
پستترین خلق خدا، فحش دهنده و لعن کننده است که بسیاری از مومنان را (به بهانههایی) لعن میکند. (کافی ج2 ص290 ح7) یا مومن، هیچگاه فحّاش، صخاب (تند و تیز در زبان) و لعّان نیست، حتی اگر به او بسیار ظلم شده باشد. (کافی ج2 ص326 ح14)
گاه لعّانان، شخصی را به صرف انکار مسئلهای، خارج از دین و مستحق لعن میدانند، در حالی که آن مسئله، (حتی گاه به اعتقاد شخص تکفیر کننده) نه از اصول دین است و نه از ضرورات آن.
متاسفانه در بسیاری از موارد هم صرفاً شهوت تکفیر است، شهوت بدین معنا که شخص با تکفیر فرد و یا گروه مقابل، سعی در معتقد نشان دادن خود دارد. به عنوان مثال، من کسی را که نماز صبح را خواب مانده، لعن نمیکنم ولی کسی که او را لعن میکند در صدد آن است که خود را مقیدتر به نماز و انجام این فریضه نشان دهد.
این مسئله آنجایی مصادیق فراوان مییابد که سیل لعنها و تکفیرها در موضوعاتی دیده میشود که بسیار جزئی و بیاهمیت است. (مثلاً اشخاصی لعن میکنند، منکرین فلان معجزه از یکی از اهل بیت ع را، در حالی که دلیل انکار آن معجزه توسط منکرین، صرفاً عدم استناد و اتقان کافی بوده نه آن که منکرین، قدرت امام بر آن کار را نفی کرده باشند.)
بسیاری از روی ظن خویش لعن میکنند و این ظن را با تقیّد خود به معتقدات دینی عجین میکنند، مثلاً برخی از الهیدانان را تکفیر میکنند، صرفاً به خاطر آن که برخی معتقدات آنان را با ظاهر بعضی نصوص که خود دارای اختلاف است، معارض میبینند.
بسیاری برای بیان مخالفت شدید خود نسبت به امری، موافقین آن را لعن میکنند، همانند مخالفین حکومتی، که عمّال و موافقین آن حکومت را لعن میکنند. (گرچه حق با مخالفین باشد، اما جواز لعن، موونهای جدا میخواهد.)
قضیه سر دراز دارد و هزاران انگیزهی واهی میتوان برای چنین تکفیرات و لعنهایی یافت که به نظر میرسد بیش از نود درصد آنان، هیچ اعتباری ندارد و از عدم دقت کافی در مسائلی که عرض شد، نشئت گرفته است.
در احادیث لعن و تکفیر مومن، بسیار مذمّت شده و لعن به شخص لعن کننده باز میگردد. البته لعنکنندگان همین را این گونه توجیه میکنند که فلان شخص، به خاطر فلان عمل یا فلان نظر، از ایمان خارج شده و از این رو میتوان او را لعن کرد، پاسخ آن است که اثبات این مطلب که او از ایمان خارج شده، خود ادعای مفصلی است که باید اثبات شود و مومن همیشه به مومن دیگر، خوشبین است و حسن ظن دارد، از این رو مادامی که دلایل بسیار قوی بر خروج از ایمان و غرضورزی او نباشد، نمیشود چنین حکم کرد. (بگذریم از این که غالباً لعّانان، هیچ دلیل محکمهپسندی پیرامون اثبات این ادعا ارائه نمیکنند و این را میتوان از نوشتهجات و گفتههایشان یافت.)
حتی اگر در بسیاری از موارد، لعنها درست باشد، باز هم لعّان بودن، مورد مذمّت است، زیرا در فضای علمی با لعن، کار به جایی نمیرسد و باید به دنبال ادلّه رفت. لعن و سب فراوان، آن هم در فضاهای شبهعلمی، چیزی جز نفرت و ایجاد دشمنی بیشتر و فاصله گرفتن احزاب از هم، ایجاد نمیکند.
پایان...
@shobhedini