آدمی باید به چه درجه ای از فهمیدن عمق زندگی رسیده باشد تا اینچنین همه چیز را درک کند.
شاید در نگاه اول همگی به افتخارات پائولو فکر کنیم،ولی نه!
به قول خودش کم شکست نداشته است.
در فینال های مهمی طعم تلخ شکست را چشیده از جمله آن فینال تا مغز استخوان سوزنده استامبول.
موضوع برد و باخت نیست.
موضوع پذیرفتن این برد و باخت های همیشگی هم نیست.
مالدینی بهتر از همه میداند که ملاک همیشه بردن و پیروز شدن نیست که باختن و شکست خوردن جزء مهمی از همان تجربه های زندگیست.
ولی چرا ما نمیتوانیم قصه خود را همینی که هست بنویسیم؟!
چون ما نمیبازیم.
ما را میبازانن.
به ما شکست را تحمیل میکنن.
میدان را طوری میچینن که برای نباختن فقط باید میدان را ترک کنی.
کسی که بخواهد،بتواند،مقاومت کند و بجنگد بازهم در یک فضای ناعادلانه به نتیجه مطلوب نمیرسد.
شاید هم منظور پائولو بردن و باختن نیست.
شاید همان جنگیدن ها.
همان سکوت و مبارزه کردن ها
همان مقاومت و استمرار بعد از شکست ها
و یا همان پایان خوش داستانش باشد.
@ruzgarifotball