تعبیر خواب @rooyahaysadeg Channel on Telegram

تعبیر خواب

@rooyahaysadeg


با مدیریت بانو

تعبیر خواب (Persian)

تعبیر خواب یک کانال تلگرامی فوق العاده برای افرادی است که علاقه‌مند به تفسیر خواب‌های خود هستند. با مدیریت بانو، این کانال به شما کمک می‌کند تا خواب‌های خود را بهترین شکل ممکن تفسیر کنید و بیشتر بدانید درباره معنای هر خوابی که در خواب می‌بینید. از طریق پست‌ها و مطالب آموزنده این کانال، شما قادر خواهید بود تا عمیق‌تر در دنیای روانشناسی خواب‌ها فرو روید و راز و رمزهای پنهان آن‌ها را برملا کنید. بنابراین، اگر به دنبال یک راهنمای حرفه‌ای و قابل اعتماد در زمینه تعبیر خواب هستید، به کانال تعبیر خواب به مدیریت بانو بپیوندید و اطلاعات مفیدی را دریافت کنید.

تعبیر خواب

19 Nov, 14:07


سلام خانم ایمانی راد عزیزم
ممنون از تعبیر خوب و حکیمانه شما
الهی شکر 🙏🙏🙏
بانو طبق فرمایش شما دعاهای گرفته بودم به رودخونه انداختم جمعه بود دو روز بعد این خواب دیدم
واقعا نمیدونم با چه زبانی ازتون تشکر کنم ان شاء الله خیر از زندگیتون ببینید به لطف آموزش‌های شما تونستم نجات پیدا کنم 😔🙏

تعبیر خواب

19 Nov, 14:07


تعبیر این هست که شما قبلا با بعضی از اخلاقهای منفی دروازه های زیادی از موجودات منفی را به روی خود باز کرده بودید ولی الان با پاکسازی و گفتن اذکار کالبد شما داری نور وهیبت شده است
یعنی اینکه اذکار وپاکسازیها اولا جواب داده بر روی شما

دوم اینکه کالبد شما از آن حقارت کوچکی در آمده است شکر خدا

تعبیر خواب

19 Nov, 14:07


یکشنبه 6 مهر 1403، ساعت6  وقت اذان مغرب، اول خوابم فراموش کردم فقط یادمه انگار یکی از برادرام بیمار بود فکر کنم رو بهبود بود ولی نکته مهمی که خواب دیدم یادمه اینه گله ای گرگ که حدودا 5یا6 یا شاید بیشتر بودن تو یه جاده ای دنبالم میکردن بهم حمله کنند و یه نفر دیگه که‌ اونم مونث بود همراهم بود فراموش کردم کی بود دخترم یا کَس دیگه ای نگران اون بودم گرگها بهش برسن برای همین اونا جلو انداختم از من عقب نیفته تند بدوه و خودم حین دویدن برمیگشتم باسنگ های نسبتا بزرگ به گرگها حمله میکردم و جالبه بهشون میخورد واز تعدادشون کم میشد و یه بار با اجری دستم اومد محکم زد و سنگ ریزهای که دستم میومد پرت میکردم وبا هر حمله که بهشون میکردم تعدادشون کمتر میشد نمیتونستن حمله کنند و بهون برسن تا اخرین گرگ که دیدم رو پا مونده و میاد به ظاهر انگار از همشون قوی تر و سر دسته شون باشه و یه حسی تو نگاهش دیدم انگار میشناسمش، دست کردم رو زمین چنگ زدن دوتا مشت خاک برداشتم بافاصله حدودا 100متری باهم داشت به سمتش پرت کردم وتو چشمش رفت نتونست دنبالمون کنه بیشتر نگران اون خانمی که همراهم بود، دیگه گرگی دنبالمون نمیکرد و رسیدیم به جایی که انگار ما تو بلندی تپه باشیم و حالت سراشیبی و انگار پله داشت که حس امنیت کردم که گرگها دیگه پشت سرمون نیستن با خیال راحت پایین بریم بیدار شدم.
راستش اصلا احساس ترس یا وحشت ازشون نداشتم انگار مطمئن بودم از بس شون بر میام...

تعبیر خواب

19 Nov, 11:46


تعبیر این هست که مادر شما یا خانواده شما با کسی خصومت شخصی دارند یا داشته اند یا دعوای لفظی داشته اند که آن شخص الان بوقتش زبان در آورده

وجه دوم خواب دعوا و درگیری لفظی برای خانواده شما بسیار بد است در از چالش پر از سنگینی هست

نتیجه اینکه زبان بند ندارند
ولی مراقب زبان هستند که به دردسر نیوفتند

تعبیر خواب

19 Nov, 11:46


سلام بانو جان، چند روز پیش مادرم خواب دید یه مَرد با چاقو زبون خودش رو از ته میبُره، و مادرم میگه با خودم گفتم زبون رو بردارم و بذارم توی یه چیزی توی جای خنک، شاید بخواد بعدا پیوند بزنه، میگه زبون رو برداشتم گذاشتم توی یه پارچه یهو دیدم اون زبون تبدیل شد به یه نوزاد پسر، میگه پسر بودنش رو هم میدیدم، با خودم گفتم اشکال نداره این بچه رو من بزرگش میکنم، بعد یه جا هم دیده بود( توی یه شهر دیگه که در واقعیت تسبیح هاشو گم کرده بود)، توی خواب دیده رفته اون شهر و تسبیحهاشو یه آقا پیدا کرده و بهش داده

راستی بانو جان در واقعیت من همون روز با خودم میگفتم آیا مادر یا پدرم زبانبند دارن و روی من هم اثر کرده؟ که بدون اینکه به مادرم بگم، مادرم این خواب رو دیده

تعبیر خواب

19 Nov, 11:41


تعبیر این هست که یک موجود محکم وخبیث به شما چسبیده که هم زندگی . و هم سلامتی وهم روابط شما را دچار اختلال کرده است با خواندن این موارد موجود ضعیف شده ولی کاملا شما.را ول نکرده و اثرات نحس اون موجود بر روی زندگی شما هنوز مشهود هست

تعبیر خواب

19 Nov, 11:41


سلام خانم راد عزیز وقت بخیر برای دخترم نوردرمانی آبان شرکت کردم به نام باران نام خودم شیوا و نوشتم برای افسردگی و اضطراب هر روز هم بهش آب حصارخضری میدم لباساشم میزارم تو آب چون قبلا گفته بودید مشکل ماورای داره روی کاغذ هم نوشتم البته بازعفران تواب گذاشتم دادم خورد خودم هم خوردم دیشب نزدیک ۴۰ تا ایت الکرسی هم خوندم فوت کردم به اب همه خانواه خوردیم صب خواب دیدم یه تیکه مثل جیگر ازمن دفع شد بعد خواب دیدم یه موجود که پرولز میکرد و وحشت ناک بود تو خونه منو تنها گیر آورد از پشت گردنم رو گرفته بود نمیتونستم کاری کنم نمیدیدمش روی پشت گردنم یه کارایی میکرد منم آیت الکرسی میخوندم ولی ولم نمکرد بعد که رهام کرد رفت دست زدم پشت گردنم دیدم یه چیزی انگار زده بود پشت گردنم دیدم یه چیز سیاه دورش مثل طناب به شکل مستطیل توش یه چیزای مثل مهر سیاه چند تابود پشت گردنم زده بود بیدارشدم وحشت کردم نمیدونم چکار کنم ،به دادم برسید از ترس نمیدونم چکار کنم من مدام دارم حصار خضری میخونم همه میخوریم روزی ۴۰ چهار قل چهل آیت الکرسی برا دخترم میخونم مدام قران نماز ولی میترسم چکار کنم

تعبیر خواب

19 Nov, 11:38


تعبیر این هست که برادر شما زندگی پر از چالشی دارد بطوریکه نصف ذهن شما خواهران را اشغال کرده است

وجه دوم خواب ابن هست که شما فکر میکنید همسر برادر شما آنطور که باید در حق برادرتان دلسوزی ندارد

تعبیر خواب

19 Nov, 11:38


سلام خانم جاان
صبحتون بخیر
این خواب برای خواهرزادمه.۱۲سالشه

خواب دیدن که داداشم میخاستن برن مسافرت توی خواب سوار اتوبوس میشن که دور ازجون توی خواب اتوبوس تصادف میکنه وهمه ی مسافرا جونشونو ازدست میدن!

واینکه همون شب من خواب دیدم یکی از داداشام انگاری به یکباره مریض شد وکف دستش ورم کرد انگاری خواهرم میگفت اگه مواظب نباشه دستش سرطان میگیره!در همون حین انگاری توی خواب این مسئله برای خانمش اهمیتی نداشت وکارای روزمرشو انجام میداد!

انگار توی خواب باخودم میگفتم باید براش الف لام میم بخونم که خووب شه
واینکه این همون داداشمه که بخاطر رفتارای خانمش باهاش قطع ارتباط کردم

ممنون میشم تعبیربفرمایین🙏🙏🙏🌹

تعبیر خواب

19 Nov, 11:36


زیارت آل یاسین.را شک نکن ادامه بده

تعبیر خواب

19 Nov, 11:36


تعبیر این هست که شما خواسته ای دارید وحاجتی دارید که روی آن پافشاری دارید

وجه حقیقی خواب این هست که ممکن هست که روا شدن حاجت این باشد که ممکن هست حاجت روا شود ولی برای شما دوام نداشته باشد چون در مسیر طالع شما نیست

تعبیر خواب

19 Nov, 11:36


ببخشید یک صحنه هم خواب دیدم که توی همون فضای شلوغ یکدفعه یک آقایی خم شد روی پای راست من یک چیزی مثل پابند می‌بست ایشان لباس عربی تنش بود و یک روسری عربی هم سرش ولی صورتشو چون خم بود نمی‌دیدم ، در همان حال صداشو شنیدم که به من گفت از این ببعد یکسره بگو اللهم عجل لولیک الفرج یا یک چیزی خیلی شبیه این جمله

تعبیر خواب

19 Nov, 11:36


خانم راد عزیز ، من امسال به همراه دختر بزرگم و دوستانم به پیاده روی اربعین مشرف شدیم ، چند وقت پیش خواب دیدم دوباره تنهایی با اتوبوس دارم میرم کربلا ، ولی راننده روی پل نمایشگاه شهرمون همه رو پیاده کرد ، من و بقیه مسافرها پیاده حرکت کردیم و با حالت اعتراض به یکی از دختر خانمها گفتم این چرا مارو پیاده کرد من ایندفعه میخواستم تا کربلا با اتوبوس برم ، صحنه بعدی دیدم در کربلا هستم و به همراه دخترم و دوستم در یک خانه بزرگ ویلایی اسکان گرفتیم و مردم زیادی هم آنجا بودند ، من رفتم حیاط وضو گرفتم آنجاشنیدم که زنها در مورد اجنه آن منزل با هم صحبت میکردند و زمانی که میخواستم وارد منزل شوم دیدم در ورودی حیاط یک اتاق هست که مردم از آنجا نذری میگیرند با خودم گفتم بگذار برای دخترم بگیرم رفتم گفتم یک کاسه گودتر به من بدین. آقایی که سر دیک بود گفت چشم هر کدوم خواستین بگین بدم ، یک کاسه خوراک لوبیا گرفتم ، بعد که بیرون آمدم چند تا جوان هم نذری داشتند گفتن خانم بردارین گفتم دستم پره ولی شما یک دونه برای دخترم کنار بزار این کاسه را که بردم میام میبرم گفتن باشه زیر میز براتون می زارم ، همین که وارد حیاط شدم هر قدم که به سمت منزل می‌رفتم خوراک لوبیا کم میشد یعنی غیب میشد تا کلا کاسه خالی شد، برگشتم به همان اتاق و به آقای سر دیگ گفتم غذای من غیب شد ، چشمم توی گوشت تو کاسه موند، دیدم سمت چپ مرد همان شیخی که در واقعیت رییس کاروان اربعین ما بود ،ایستاده و به مرد گفت راست میگه این یک دقیقه نیست که از اینجا رفته ، بعد مرد به من گفت حتما راهت رو اشتباه رفتی و من مات جواب مرد بودم ،برگشتم پیش آن چند تا جوان که نذری میدادند ولی دیدم که هیچ‌کس نیست به غیر از یک میز خالی ، زیر میز رو نگاه کردم هیچی نبود ، خانم راد عزیز ببخشید طولانی شد ممنون میشم تعبیر کنید

تعبیر خواب

19 Nov, 11:32


تعبیر این هست که شما بعد از فوت خاله اشک زیاد ریخته آید روح ایشان هم میداند
وبرای شما آرزوی خیر دارد
بوسیدن ایشان در خواب جدایی ابدی وخداحافظی ابدی ایشان با شما بوده است

تعبیر خواب

19 Nov, 11:32


این مطلبو هم اضافه کنم خاله ام زندگی خیلی سختی داستن و در هنگام مرگ در فقر و بیماری و وضعیت ناراحت کننده ای بودن

تعبیر خواب

19 Nov, 11:29


تعبیر اینه که شما آز آن شخص واهمه داشته آید از روبه رو شدن با او ترسیدی همیشه وبعد از کلی فکر الحمدالله خدا دید بصیرت شما.را نسبت به آن شخص باز. کرده است
شما فهمیده آید که برخی مشکلات شما بخاطر وجود آن شخص بوده است در حالیکه قبلا نمی‌دانسته اید

تعبیر خواب

19 Nov, 11:29


سلام بانو خسته نباشید
من توی شهریور ترکیه بودم منزل برادر شوهرم شبیکه از ترکیه برگشتیم
خواب دیدم دست کردم توی کیفم سیم شارژ گوشیم که یک سیم سفید بلندی هست مثل همه شارژرها از کیف زده بیرون دست کردم بکنمش تو کیفم صدای فس فس مار میداد طوریکه میترسیدم دستم نوی کیفم کنم و سعی میکردم مهارش کنم دنبل جعبه ای چیزی بودم سیمرو بکنم توش تا دستم نیش نزنه و همش میگفتم جادو این جادو هست
باید به فرهاد یعنی برادر شوهرم زنگ بزنم و بگم یکی جادو کرده
یعنی توی خواب فهمیدم یکی برام جادو کرده
تا اینکه وقتی شهر خودمون اومدم دوسه روز بعدش یک دلخوری از یکی از دوستام قبل سفرداشتم که باعثش چند تا رفیق حسود بودن همیشه
اینسری براش پیام دادم خیلی محترمانه که شنیدم تو اینکارو کردی
انچنان با عصبانت به من جواب داد وگفت روبرو کن راست میگی درصورتیکه واقعا گقته بود و بدون اینکه منتظر جواب من باشه ویس گذاشت و بعد منو از تو واتس اپ و اینستا هم بلاک کرد حالا نمیدونم آیا تعبیر خواب من به این قضیه مربوط میشه یا تعبیرش به چیز دیگه برمیگرده ؟
لطفا راهنماییم کنید
ممنون

تعبیر خواب

19 Nov, 11:25


تعبیر این هست که شما قبلا با بعضی از اخلاقهای منفی دروازه های زیادی از موجودات منفی را به روی خود باز کرده بودید ولی الان با پاکسازی و گفتن اذکار کالبد شما داری نور وهیبت شده است
یعنی اینکه اذکار وپاکسازیها اولا جواب داده بر روی شما

دوم اینکه کالبد شما از آن حقارت کوچکی در آمده است شکر خدا

تعبیر خواب

19 Nov, 11:25


یکشنبه 6 مهر 1403، ساعت6  وقت اذان مغرب، اول خوابم فراموش کردم فقط یادمه انگار یکی از برادرام بیمار بود فکر کنم رو بهبود بود ولی نکته مهمی که خواب دیدم یادمه اینه گله ای گرگ که حدودا 5یا6 یا شاید بیشتر بودن تو یه جاده ای دنبالم میکردن بهم حمله کنند و یه نفر دیگه که‌ اونم مونث بود همراهم بود فراموش کردم کی بود دخترم یا کَس دیگه ای نگران اون بودم گرگها بهش برسن برای همین اونا جلو انداختم از من عقب نیفته تند بدوه و خودم حین دویدن برمیگشتم باسنگ های نسبتا بزرگ به گرگها حمله میکردم و جالبه بهشون میخورد واز تعدادشون کم میشد و یه بار با اجری دستم اومد محکم زد و سنگ ریزهای که دستم میومد پرت میکردم وبا هر حمله که بهشون میکردم تعدادشون کمتر میشد نمیتونستن حمله کنند و بهون برسن تا اخرین گرگ که دیدم رو پا مونده و میاد به ظاهر انگار از همشون قوی تر و سر دسته شون باشه و یه حسی تو نگاهش دیدم انگار میشناسمش، دست کردم رو زمین چنگ زدن دوتا مشت خاک برداشتم بافاصله حدودا 100متری باهم داشت به سمتش پرت کردم وتو چشمش رفت نتونست دنبالمون کنه بیشتر نگران اون خانمی که همراهم بود، دیگه گرگی دنبالمون نمیکرد و رسیدیم به جایی که انگار ما تو بلندی تپه باشیم و حالت سراشیبی و انگار پله داشت که حس امنیت کردم که گرگها دیگه پشت سرمون نیستن با خیال راحت پایین بریم بیدار شدم.
راستش اصلا احساس ترس یا وحشت ازشون نداشتم انگار مطمئن بودم از بس شون بر میام...

تعبیر خواب

19 Nov, 00:29


سلام خانم راد خیلی ممنون
تا قبل از تعبیر حتی همین دیشب تو فکر بودم تعبیر خواب چیه همونیه که خودمم فک میکنم یا نه مامانم اون دنیا مشکلی داره نکنه حالش بده جاش خوب نیس
باز یکم خیالم راحت شد
تعبیر خواب دقیق بود ممنون
تو فکر بودم نکنه از من دلخور باشه
بلاخره هر مادر دختری بحث دارن خیلی خیلی کم بود ولی من بازم تو فکر بودم  نکنه من کاری کردم که نبخشه یا ناراضی بوده باشه ،بازم امیدوارم چیزی هس ببخشه
یکم خیالم راحت شد 
احساس میکنم باید براش یاسین بخونم خیلی نیاز داره
واینکه بله همه ازدواج کردن من با مادرم بودم الان شرایطم تغییر کرده
ممنون میشم برام سر نماز مادرانه دعا کنین شرایطم خوب بشه
ممنون ببخشید مزاحم شدم میدونم  چشماتون خوب نیس ان شاالله خوب بشین❤️