لیلای «برادرانِ لیلا»، آنقدر برای سعید روستایی دوستداشتنی است که نام فیلم حول محور او است و «برادران»ش به خاطر او و نقش اجتماعی که یک زن میتواند داشته باشد، در نام فیلم حضور دارند.
روایتِ سعید روستایی، کارگردانِ این فیلم از لیلا، به خوبی نشان میدهد که او «لیلاها» و نقششان برای فردا را چقدر دوست دارد:
لیلای برادرانش، آنقدر می ایستد تا برادرانِ مردش! هم ایستادن یاد میگیرند.
لیلای برادرانش آنقدر ایستادن را در پسِ گزندِ تندبادهای مردسالاری خوب بلد شده که حتی «چک اول» را در برابرِ بی تدبیری توأم با فریبکاریِ منفعتِ طلبانه پدرِ توتالیتر، او میزند و نه برادرانش.
لیلا اولین کسی است که جسارتِ آرزویِ مرگِ چنین پدری را پیدا میکند.
و اوست که در میانهِ سودایِ «زندگیِ بدون فلاکت و خوب»، راهحلهایی بهتر از برادرانش نشان میدهد.
لیلا حتی مشکلِ برادرانش را زودتر از بقیه میفهمد: تربیتی که دستپختِ این پدر و آن مادر است.
و در آخر، لیلا در آخرین سکانس، به رقصِ برادرِ خود که دیگر خودآگاهی پیدا کرده، لبخند میزند،
رقصی در میانهی لیلاهای کوچکی که برای «جشنِ تولدِ فردا» آمده اند و بر پیکرِ بی جانِ پدری که دیگر نیست تا تیشه به ریشهِ زندگی همه بزند.
لیلا یک زن است.
#برادران_لیلا #سعید_روستایی
https://www.instagram.com/p/CqeRzSLKtpr/?igshid=MDJmNzVkMjY=