از آنجـایی کـه تمـامی ادیـان و مکاتـب از اِك منشـعب شدهاند، هیچ چیزی برتر از [آن] نیست. بدنه اصلی تمامی مذاهب مبتنی بر دوگانگی است؛ اما در اِك فقط کلیـت سـوگماد مـد نظـر چلاهاسـت، هیچ چلایـی نبایسـتی از اقامـت در جهانهای روانـی جـایی کـه ســاختار زنــدگی، دوگانگی و تضــاد را اقتضــا میکند خوشحال باشد.
چلا به پیوستگی حیات واقف است و نبایـد بـه کمتـر از آن رضا دهد. اکیستها روحهایی آزاد و دیگـران بـردۀ توهمـات و محصولات روانی هستند.
کرنش و پرستش در اِك جایی ندارند.
اینها برای روح بازدارنده هستند. اکیست بهسوی سوگماد قطبیـت میگیرد و کـَـــــلیسـت Kalist بهسوی کـَـــــلنیرانجان کشیده میشود. تیپ مطلوب آرایـش ذهنـی یـک اکیسـت، فهـم تمامیـت موجودات و پدیدهها است. ذهن بشر در جهانهای روانی تجزیـه شـده و بـه تفکـر بـر حسب اجزاء و طبقه بندیها محدود میگردد. اکیست، متضاد این کیفیت است. او دیــدگاه وسیعی را از آن خــود میکند کــه از دریچهاش همه چیز را در پیکرهای واحد درك میکند. این نقطه قوت اکیست است. او در رویارویی بـا مشـکلات زنـدگی ایـن تـوان را دارد که بهتنهایی آنها را حل و فصل نماید. او شخصی بـا یـک ذهـن متعـادل اسـت کـه قالـب شخصـیت خـود را در هـم شکسـته است.
درست مغایر با کسـانی کـه در بنـد جهـان نسـبیتها هستند و نمیتوانند حمله به دیگران را پیش نگیرند. این روند دائم جهانهای دوگانه اسـت زیـرا کـَـــــل بـا فریـب انسـانها ایشـان را ترغیـب بـه تجـاوزات فیزیکی، کلامـی و ذهنی نسبت به همنوعانشان مینماید. این یاد آور این نکته است که کـَـــــل دست انـدر کـار اغـوای تمامی کسانی است کـه بـر حفـظ آگـاهی انسـانی سـماجت میکنند.
عبــارت کلیشهای و عــاطفی کــه محافظــه کــاران و حلقههای روحانیت به هنگام تـک و تقـلای فـرد در بحرانهای زندگی به کار میبرند این است: خدا کمکت میکند.
کلامی نادرست و ناصواب است.
اکثر کسانی که در آگاهی انسانی بـه سـر میبرنـد، تصـور میکنند که خداوند بر اساس علاقـه شخصـی بـه او زندگیاش را نجات میدهد؛ اما چـه دلیلـی دارد کـه خداونـد چنـین کـاری بـرای شخص انجام دهد. چنین افرادی البته به زندگی بهتری چـه در بُعـد مـادی و چه در بُعد معنوی دست مییابند؛ اما این، حاصل هویت تحتانی ایشان است.
ابدیت و تمامیت هستی در کنـار انسـان اسـت و او مختـار است که زندگی را انتخاب کند و یا مرگ را برگزیند. این پاسخی معما گونه به معمای بشر است. حقیقت آن است کـه خـدا در جهانهای پـایین هرگـز بـه چیزی اعم از انسان یا سایر مخلوقات دلبستگی ندارد. [آن] اعتباری برای انسان و عناصـر فیزیکی قائـل نبـوده و هیچگاه در سلسـله کارماهای جهانهای تحتـانی مداخلـه نمیکند.
[آن] جهانها را بهتوسط ماهانتا، استـــادحـــقدرقیــدحیـــات میگرداند. استاد، فردی همانند تمامی انسانهاست؛ زیرا در همینجا و در کالبدی فیزیکی به سر میبرد. او به خودی خود قـادر بـه کـاری نیسـت و نیـرویش را از اِك میگیرد. زلالی کـه از سریر خـدایی جـاری اسـت و او را مجــرای [آن] قــرار میدهد تــا وصــال اِك را بــه همگــان بشارت دهد.
او میگوید:
"آنکس که از تو نفرت دارد از من متنفر اسـت و آنکـه بـه تو عشق میورزد عاشق من است"
سوگماد کلام خود را به ماهانتا، استـــادحـــقدرقیــدحیـــات نازل میکند و به او میگوید کـه هـر آن کـس در کارکرد اِك اخلال ایجاد نماید، کیفر میگردد؛ اما آنـان کـه عاشـق ماهانتا، استـــادحـــقدرقیــدحیـــات هستند و قلب خود را تقـدیم بـه او میکنند، صاحب تمـامی ثروتهای زندگی میشوند.
شخص مادامی زندگی میکند که آن را تسلیم کرده باشد.
ثمرۀ تسلیم زندگی فردی به نیت کسـب زنـدگی، پیـرایش کلیه صفات فانی آگاهی تحتـانی بـه مـدد ماهانتـا، آن نـاظر کبیر است.
از آن پس این دریای عظیم آگاهی، خانۀ ابدی روح میشود. یگانه طریق رستگاری فـردی، پـر نمـودن گسـل وجـودی انسان و آگاهی تام نسبت به [آن] است.
📔شـریعت کیسوگمــــاد 2
◻️فصل هشتم
✨نسخهی صوتی شریعت کی سوگماد
✨نسخهی pdf
✨کانال کتاب شریعت کی سوگماد جلد1
✨کانال کتاب شریعت کی سوگماد جلد2
کتابخانه طریق معنوی اکنکار𖠇࿐ྀུ࿇༅