Pouyanights @pouyanights Channel on Telegram

Pouyanights

@pouyanights


نوری در تاریکی..

Pouyanights (Persian)

با عضویت در کانال تلگرام Pouyanights با نام کاربری @pouyanights، شما وارد دنیایی از نور و تاریکی میشوید. این کانال برای دوستداران شعر و ادبیات است که علاقه‌مندند به تاریکی و نور هرچه بیشتر نفهمند. در اینجا شاهد اشعار زیبا و عمیق از شاعران معروف و نویسندگان تجربه‌شده خواهید بود. Pouyanights یک فضای انسانی برای اشتراک احساسات و اندیشه‌های هنری است. اگر شما هم به دنبال یک جامعه مجازی اشعار و قصاید هستید، این کانال مناسب برای شماست. در Pouyanights، نور تاریکی را روشنایی می‌دهد و اغواهای شب تبدیل به زیبایی‌های شعری می‌شود. بپیوندید به Pouyanights و سفری هیجان‌انگیز به دنیای شعر و ادبیات آغاز کنید. نوری در تاریکی..✨

Pouyanights

07 Jan, 10:48


این را دیگر خوب فهمیده‌ام که هیچ‌کس برای عبور از یک دوره نمی‌تواند خودش را هُل بدهد، و باید کارش را با آن مرحله تمام کند. کارش که تمام شد، این عبور خودبه‌خود و به وقتش اتفاق می‌افتد. خودت را که هل بدهی، ممکن است ظاهراً عبور کنی، امّا کارِ نیمه‌تمامت مدام تو را بر می‌گرداند و حسرت، خشم، دلتنگی یا احساس گناه به دلت می‌نشاند و اگر این‌ها هم نباشد، مستقیم یا غیرمستقیم سنگ می‌اندازد جلویِ ادامه زندگی‌ات. مثالش سوگ است، خودت را که هل بدهی، با حالِ بد ناگهانی یا بی‌میلی، رها کردن، خشمِ نابهنگام، بیماری و ... یقه‌ات را می‌گیرد.  یا اندوهِ روزمرّه که باید پیامش را بشنوی و ببینی چه اتفاقی افتاده و چه نیازی را باید برآورده کنی. که اگر نکنی، خودت را هم که پرت کنی در یک حال خوب، دوباره برت می‌گرداند و حالِ خوش‌ات را آشفته می‌کند. یا حتی خستگی که نمی‌توانی خودت را هل بدهی به یک فعالیت تازه. تن و روانت برت می‌گردانند، آنقدر که سهمشان را از استراحت بدهی و جواز عبور به تو بدهند. یا دوران پیش از تعهدِ زناشویی و ازدواج که اگر خودت را هل بدهی یا دیگران این کار را با تو بکنند، کارِ ناتمامت در دلِ مسئولیت‌های ازدواج به هزار طریق یقه‌ات را می‌چسبد و مدام بَرَت می‌گرداند و هزینه روی دستت می‌گذارد. یا آنکه از رابطه‌ یا ازدواجی بیرون آمده و پیش از آنکه کارش با این دوره‌ی فاصله تمام شده باشد، دوباره به تعهد باز می‌گردد و خودش و دیگری را به زحمت می‌اندازد. هر کسی در هر دوره‌ای به جای ترسیدن و هل دادن خودش، باید بپرسد نیاز من در این دوره چیست؟ آن‌وقت برود سراغ برآوردنِ آن نیاز. این نیاز که به قدر کافی برطرف شد، کار او با آن دوره تمام می‌شود و خود به خود در آستانه دوره‌ای جدید و تصمیمی تازه قرار می‌گیرد. امّا اگر بخواهد از روی آن بپرد، خودآگاه یا ناخودآگاه، به‌وقت یا بی‌وقت، آنقدر به عقب باز می‌گردد تا کارش را با آنچه از آن عبور کرده تمام کند. خلاصه اینکه روان، تحمیل نمی‌شناسد. تحمیل هم که بکنی، یک جایی هزینه‌اش را روی دست خودت یا/و دیگری می‌گذارد

محمود مقدسی

Pouyanights

07 Jan, 09:00


آدم باید یا دیگران را همان‌طور که هستند بپذیرد، یا همان‌طور که هستند به حال خودشان بگذارد.

کافکا

Pouyanights

01 Jan, 00:17


سکوت کامل فرمانروایی داشت ، به نظرم آمد که همه مرا ترک کرده بودند، به موجودات بی جان پناه بردم ... رابطه ای بین من و جریان طبیعت ، بین من و تاریکی عمیقی که در روح من پایین آمده بود تولید شده بود، این سکوت یک جور زبانی است که ما نمی فهمیم..

Pouyanights

29 Dec, 18:27


هر فیلمی رو با کی ببینیم؟ #معرفی_فیلم

فیلم هایی که میشه با خانواده دید:
the pursuit of happiness
the terminal
October sky
hidden figures
با کسی که دوسش داری اینارو ببین:
silver lining playbook
passengers
eternal sunshine of the spotless mind
the lobster
دخترا وقتی جمع میشید دورهم :
little women
the help
amelie
bridesmaids
تنهایی ببین که بتونی تمرکز کنی:
mulholland drive
the fountain
lost in translation
requiem for dreams

Pouyanights

28 Dec, 22:43


آهنگ زیبای باران،
با صدای استاد شجریان..

Pouyanights

30 Nov, 15:00


داشتم به سیاره‌ی دیگری فکر می‌کردم که تو از راه رسیدی،
و زمین, سیاره‌ی قشنگی شد برای زیستن.
تو از راه رسیدی و زن بودن برایم دلپذیرترین حالتِ وجود داشتن شد، تو از راه رسیدی و یادم انداختی ظرافت و لطافت زنانه چقدر زیباست، یادم انداختی چشم‌هایم چقدر زیباست، لبخندهایم چقدر زیباست... و نگاهم چقدر با آدم‌های دیگر فرق دارد.
تو یادم دادی عاشق خودم باشم، عاشق زنی که توی آینه می‌بینم... و عاشق دختربچه‌ای که زیر پوست زنانگی‌ام می‌لغزد. تو یادم دادی محافظه‌کار نباشم و بدون هیچ نقابی زندگی کنم، که آرام نگیرم، که شیطنت کنم.
از تو ممنونم که زیباترین احساسات زنانه را توی وجود من بیدار کردی. که آتشفشان خاموشی از باور بودم و تو دوباره، تکان دادی و شعله ورم کردی.
حالا این منم، زنی که به جای تو و تمام آدم‌های جهان، خودش را دوست دارد، که در دل جهنم هم که باشد، بساط شادی‌اش را مقابلش می‌چیند و با ساده‌ترین دلخوشی‌های در دسترس، کِیف می‌کند.
از خدا ممنونم که تو را آفرید،
از تو ممنونم که با دوست داشتن خالصانه و آغوش امن مردانه‌ات از من، آدم بهتری ساختی،
اصلا چه خوب که زن شدم،
چه خوب که "زن" شدم تا تو از راه برسی و دوستم داشته باشی...
کاش تمام زنان جهان تو را نه! یکی شبیه به تو را هم نه! یک نفر کمی شبیه به تو را داشته‌باشند تا جهان پر شود از زنان قدرتمند و خوشبختی که زیر پوست زنانگی‌شان یک دخترک سرخوش و دیوانه، شیطنت می‌کند...

نرگس صرافیان

Pouyanights

28 Nov, 05:44


حرف زدن با خودمون خوبه یا نه؟

یکی از عادت هایی که ممکنه بابتش وقتی بقیه مارو میبینن خجالت هم بکشیم، حرف زدن با خودمونه، مقاله دکتر تیموتی لگ(Timothy leg) استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا این پدیده رو بطور کامل بررسی کرده.
دکتر تیموتی لگ میگه حرف زدن با خودمون چیزیه که تقریبا همه اون رو تجربه می کنند، و برخلاف تصور عده ای که فکر میکنن نتیجه بی ثباتی روانیه یه چیز کاملا طبیعیه و خیلی وقت ها فواید زیادی برای ما داره.

📌کاهش استرس
همونطور که وقتی توی موقعیت سختی قرار میگیریم، حرف زدن با یه دوست به ما آرامش میده و استرسمون رو کم میکنه، حرف زدن با خودمون هم میتونه دقیقا همچین کارکردی داشته باشه.

📌انگیزه دادن
یه موقع هایی ادامه دادن مسیر هدفامون خیلی سخت میشه، حرف زدن با خودمون مثل این میمونه که انگار داره یه نفر تشویقمون میکنه تا کم نیاریم و راه خودمون رو ادامه بدیم.

📌راهی برای کنترل احساسات و هیجاناتمون
اگه به رفتار بچه ها دقت کنید می بینید اونها هم توی تنهایی خودشون بلند بلند حرف میزنن با اسباب بازیاشون، درواقع این تمرین تجربه و کنترل احساسات و هیجاناته که در بزرگسالی هم تبدیل به یه گفتگو درونی میشه.

💭اما همونقدر که مکالمه با خودمون میتونه خوب باشه...
آسیب زننده هم میتونه بشه، وقتی محتوای حرفامون تبدیل بشه به سرزنش درونی، به راحتی عزت نفس مارو پایین میاره.

📌یکی از چیزهایی که باعث افسردگی میشه عادت به زدن حرف های منفی به خودمونه.

خلاصه کلام اینکه؛
حرف زدن با خودمون چیز بدی نیست اگه مثل کسی که عاشقشی با خودت حرف بزنی

Pouyanights

20 Nov, 20:45


شب بخیر به تو
در شبی که برای تحمل کردن دنیایت زیادی کوچک و بی‌پناه و خسته‌ای..

Pouyanights

18 Nov, 05:50


تجربه نشون داده تو هر طور باشی،
مردم طور دیگه ای فکر میکنند!


📽 The Sea Inside

Pouyanights

16 Nov, 20:26


تاحالا به خُرده لذتهای زندگی حواستون بوده!


- صدای چای‌خشک وقتی میریزی توو قوری
- صدای آشغال‌هایی که میرن توو جاروبرقی
- وقتی لیبل شفاف روی ال سی‌دی‌های کوچیک مثل تلفن یا یخچال رو می‌کَنی😁
- بوی غذایی که مامان درست کرده
- شکل هایی که ابرا میسازن
- خوابیدن جلو کولر زیرِپتو
- بوی تایدای رو لباست بعد شستن
- وقتی آخرای آجیل، مغزاشو خوردی وسط تخمه ژاپنیا یه بادوم میره زیر دندونت
- صدای دسته کلیدِ‌ پدر، پشت در
- نبات رو که میندازی تو چایی، یک صدای کریستالی‌ای میده و ترک برمیداره(رضا)
-صندلی اول اتوبوس😄+ موزیک
- دیدن لبخند هرکسی بعد کادو گرفتن
- بوی ادویه پاپریکا دودی تو غذا
-مسواک زدن بعداز خوردن ذرت بو داده
- وقتی غذای مورد علاقه شو درست میکنی و تو چشماش یه برق خاصیو‌ میبینی🥹
- وقتایی که عطر ادمی که دوسش داری یا دلت براش تنگ شده رو حس میکنی. تو بازار تو خیابون تو کافه…
- بوی پوشال خیس شده کولر آبی اول تابستون
- پشه‌بند و هوای‌خنک بهاری
- صدای جیرجیر کتونی توو سالن
- تاکسی که سوار شدی کارت خوان داره
- صدای خش‌خش بازکردن کادو
- صدای چیلیک دوربین آنالوگ
- دراوردن سوتین
- پاس کردن یک درس ۳ واحدی سخت با ۱۰
- وقتی پیام میده ۵دقیقه دیگه پایین باش
- بوی‌نارنگی
- ترکوندن پلاستیک حباب‌دار
- وقتی خوابی مامانت جورابتو از پات درمیاره
- وقتی موهای زیرپوستی رو میکشی بیرون
- نود خوابیدن
- بعد از یه روز شلوغ کاری و درآوردن شلوار جین و پوشیدن شلوار راه‌راه‌آبی خوابیدن زیر کولر زیر پتو و سریال دیدن با پیتزا’
و..‌‌.‌..

(البته آخری خُرده‌ لذت نیست، یه‌کوه لذته🫠)

Pouyanights

14 Nov, 01:48


اگر روزی ناگهان همه‌چیز را ترک کردم بی‌آنکه ردی بر جای بگذارم،
به یاد داشته باشید که نمی‌خواستم کسی شاهد
به زانو افتادنم باشد و
همچنین نمی‌خواستم کسی برای خشکاندن این اقیانوس بی‌پایان سیاه، گمان و
تلاش بیهوده کند..

Pouyanights

09 Nov, 08:41


پاییز فصل قدم زدنه. تموم اِلِمان های یک قدم زدن دلچسب رو با خودش داره. هوا نه اون قدر گرمه که آدم با دو دقیقه قدم زدن زیر آفتاب ذوب شه، نه اون قدر سرده که از شدت سرما و لرزش نتونه قدم از قدم برداره و قندیل ببنده. هوا یکجور خوشگلی ابر میشه و بوی خاک و بارون می‌پیچه توی منافذ تنفسیت و می بردت تو آسمون.
پاییز فصل قدم زدنه. یک نفره و دو نفره هم نداره. شاید بعضی‌ها هنوز یار نداشته باشن، اما دل که دارن. اگه دو نفره نیستی، تنهایی قدم بزن، سه نفره قدم بزن، اصلا نفر دوم می تونه دوستت باشه. ولی هرطور که شده، حتما قدم بزن. زرد و نارنجی برگ‌هارو نگاه کن. بذار صدای خش خش‌شون بره توی گوشِت. بذار بادی که می وزه بخوره به صورتت. صورتت‌رو نوازش کنه. گونه تو ببوسه.
الکی که نیست! آدم سه تا فصل انتظار می کشه تا پاییز بیاد. اون وقت بازم به بهونه دو نفره نبودن، قدم نزنه؟ واسه یک بارم که شده این پاییز با صفاترین خیابون شهرت‌رو قدم بزن. چه سه نفری با رفقا، چه دو نفری با یارت، چه یک نفری با خودت..

آنا جمشیدی

Pouyanights

04 Nov, 12:28


اینکه دائم یادآوری میکنید:«همه دخترا، بیشتر جذبِ پسرای گردن‌نگیرِ تنوع‌طلبِ سرد میشن» یا خیلی عادی این موضوع رو بیان میکنید که:«پسرا پرنسس شدن و جاشون با دخترا برعکس شده»
یا این موضوع رو وایرال میکنید که:
«هیچ پسری بلد نیست با دخترا چطور رفتار کنه و همه روابط سمی شدن» فقط و فقط باعث میشید که به اشتباه فکر کنن با تمامِ این موضوعات کنار اومدین و واقعاً به آدمای سردِ بی‌اخلاقِ سمی بیشتر علاقه دارید و روز به روز سعی میکنن که بیشتر به هر دختری بی‌محلی کنن.
دقت کنید به وایرال شدنِ چه موضوعاتی کمک میکنید.

Pouyanights

30 Oct, 18:26


تصور کُن پاییزِ امسال هوا نیمه تاریکه، بارون میباره، کنارِ آدمی هستی که تو رو بلده، امکان نداره قضاوتت کنه و نقطه‌ی امنِ زندگیته، صدای موزیک موردِ علاقه‌تون فضای ماشین رو پُر کرده و یهو می‌شنوید:
«احتمالاً جوابِ هر کارِ خوبی که وسطِ این دنیا در حقِ هر آدمی کردم، تویی»
عجب پاییزی بشه امسال... 🤍

Pouyanights

25 Oct, 16:06


هرکس باید بتواند به جایی پناه آورد، چون مواردی پیش می‌آید که حتماً لازم است انسان بتواند به یک جا، به هر کجا که باشد برود.

-جنایات و مکافات

Pouyanights

23 Oct, 21:49


‏بخشهایی از نامه‌های يونگ درباره افسردگی :
افسردگی به معنی دقيق كلمه پايين رانده شدن است.هل داده شدن به سوی جهان زيرين.جايی كه ديگر چيزی حس نمی‌كنی، حتی خشم را.يكی از درمانهايی كه من برای افسردگی توصيه ميكنم اين است كه خود را در زيبايی غرق كنيد. لازم نيست خيلی هنری و خاص باشد
‏ولی تمام اطراف خود را از رنگ و صدا و تصوير زيبا انباشته كنيد. خوب بخوريد و خوب بپوشيد. اين در واقع متد خروج از تاريكی است.اما روش دشوار ديگری هم وجود دارد و آن هم تاختن به سوی تاريكی و رفتن به درون است. اين روشی برای آموختن از افسردگی به جای خلاص شدن سريع از آن است.
‏در اين شرايط من با فرشته تاريكی تا آخرين حد توانم كشتی خواهم گرفت زيرا معتقدم آدمی نه با تصور نور بلكه با خود آگاهی به تاريكی‌اش رشد خواهد كرد.
‏يونگ در پايان می‌افزايد كه چه راه اول را در پيش بگيرید و چه راه دوم را، بايد با همه قلب و روح درگير شود.
نصفه و نيمه نميشود تجربه‌ای ارزشمند كسب كرد.

کارل گوستاو یونگ

Pouyanights

22 Oct, 19:46


بلاخره تونستی تجربش کنی؟ دیدی چقدر اذیت کننده‌ست؟ لعنتی گیجت میکنه ، سردرگم میشی ، نمیزاره هیچ‌کاری کنی ، نه اینکه مستقیم جلوتو بگیره ، بی‌انگیزت میکنه ، دلایلی که برای زندگی کردن داری و ازت میگیره و برعکس ، دلایلی بهت میده که زودتر تمومش کنی ، زندگیتو ، آدمای دورتو ، خودتو. ناامیدی توانایی اینو داره که روحتو بکشه..

Pouyanights

19 Oct, 21:47


من از جهان چه خواستم؟ کمی نشستن و به ماه و آسمان نگاه کردن و کمی دویدن و به قله‌های دورها رسیدن و کمی سکوت کردن و صدای کائنات را شنیدن و کمی از عشق گفتن و شنفتن و کمی رهایی و شُکوهِ آشنایی و کمی سفر...
من از جهان چه خواستم؟ کمی خیالِ خوش، نه بیشتر...

نرگس صرافیان طوفان

Pouyanights

18 Oct, 09:32


تمامی شب تیره و تار بود اما او فقط لکه ای نور می دید در آسمانِ شب. او ماه را میدید و روشنایی اش را…