استقلال، ساختار و استادیوم و امکانات و زمین تمرین و ساختمان درست و حسابی ندارد اما عاطفه و معرفت چطور؟ چه بر سر مرام و مکتب این باشگاه ریشهدار آمده است؟ اگر شاگرد یک مغازه کوچک در همین بازار تهران یکی از انگشتانش را وسط کار از دست دهد، آیا اولین کاری که صاحب مغازه انجام میدهد، پرداخت حق و حقوق شاگرد صدمه دیدهاش نیست؟ این فرهنگ نانوشته کسب و کار است اما همین اصل ساده به طرز حیرتانگیزی در سالهای اخیر توسط باشگاه استقلال نادیده گرفته شده است.
۱- از ۵ اسفند ۱۳۹۶ که لئاندرو پادوانی با پیراهن استقلال دچار مصدومیت از ناحیه گردن و جابجایی مهره شد و برای همیشه توانایی راه رفتن را از دست داد تا ۹ خرداد ۱۴۰۲ که توانست سرانجام با شکایتهای مختلف طلبش را از استقلال دریافت کند، ۵ سال و ۳ ماه طول کشید. یعنی ۱۹۲۱ روز گذشت اما مدیران استقلال تا اجبار نهایی فیفا هرگز دچار عذاب وجدان نشدند که لااقل حقوق معوقه پادوانی را پرداخت کنند.
۲- از ۲۶ دی ۱۴۰۲ که کوین یامگا در جریان تمرین استقلال بینایی یکی از چشمانش را از دست داد و سیل همدردی و استوریهای حمایتآمیز و امیدبخش سرازیر شد تا به امروز ظهر که برای دریافت مطالباتش مقابل ساختمان سعادتآباد حیران و سرگردان بوده، فقط هشت ماه میگذرد. در این مدت استقلال چند بازیکن گرانقیمت خریده است؟!
همین دو روایت با وجود جامها و میلیونها هوادار، چنان به اعتبار بینالمللی استقلال ضربه زده و خواهد زد که اثرات آن تا سالها بعد قابل جبران نخواهد بود. علاوه بر این فراموش نکنیم که پرداخت «فوری» مطالبات این دو بازیکن، اقدام شقالقمری هم نبود. باشگاه استقلال باید برای یامگا و پادوانی امکانات و شرایط بهتری را حتی به صورت افتخاری ایجاد کند اما متاسفانه هوش سیاه جای تمام صفتهای خوب انسانی را در این فوتبال گرفته است.
@noorifar