آموزش نجوم احکامی

✅✅#آسترولوژی_ماندین
✅✅#Astrology_Mudane
☀️☀️#منسوبات_کواکب
✏️#قسمت_دوم

✅#آسترولوژی_ماندین
✅✅#Astrology_Mundane
☀️☀️#منسوبات_کواکب
#قسمت_اول

👀✅#آسترولوژی_ماندین
✅👀#Astrology_Mundane
📢#قسمت_چهارم
🌍🌍

✅👀#آسترولوژی_ماندین
✅👀#Astrology_Mundane
📢#قسمت_سوم
🌍🌍

✅👀#آسترولوژی_ماندین
👀✅#Astrology_Mundane
📢#قسمت_دوم
🌍🌍

✅👀#آسترولوژی_ماندین
✅👀#Astrology_Mundane
📢#قسمت_اول
🌍🌍

✍پنج مبحث مهم پیش بینی در نجوم ایرانی🌍
✅قرانات
✅تسییرات
✅انتهاات
✅تحویلات
✅فردارات

اگر قاطع بر هیلاج زحل باشه  مرگ از حناق و حبس و از امراض که از برودت  بود  مریخ بود  دلیل کشتن و ریش ها و به آتش سوختن و امراض گرم
و راس الاول و قلب العقرب گردن زدن   اما سحابیات دلیل غم و اندیشه و فکرت بود
درجه غارب ک هیلاج ب تسییر به آنجه رسد دلیل بود بردگی و هلاکت از جهت زنان و از جهت خصومات اگر مریخ بر آنجا نظر دارد این کس در میان جنگ کشته شود

⭐️⭐️⭐️اگر منجم باشى جهد كن


تا بيشتر رنج خويش در علم رياضى برى كه علم احكام علمى وافرست داد او بتمامى نه‌توان دادن بى‌خطائى از ان كه كس چنان مصيب نباشد كه بر وى خطائى نه‌رود. اما بهمه حال ثمرۀ نجوم احكامست كه چون تقويم كردى فايده از تقويم احكامست پس چون از احكامى نه مى‌گزيرد جهد كن تا اصولش نيكو بدانى و بر مقومى قادر باشى كه اصل حكم آنگه راست آيد كه تقويم سيارگان راست بود و طالع درست بود. نگر كه بر طالع تخمينى اعتماد نه‌كنى الا كه باستقصاى سخت بحساب و نمودارات ممهّد كن و چون حساب و نمودارات راست آيد آنگه حكمى كه از انجا كنى راست بود و بهر حكمى كه كنى مولدى و ضميرى تا از حالات كواكب آگاه نه‌گردى و از طالع و درجۀ طالع و خداوند طالع و قمر و برج قمر و خداوند برج و مزاج بروجها كه در هر برجى چون باشد و از خداوند خانۀ حاجت و آن كوكب كه ماه ازو برگشته باشد و آن كوكب كه بدو خواهد پيوست و آن كوكب كه مستولى بود بر درجۀ طالع و خانۀ حاجت و آن كوكب [كه] مستولى بود بر درجۀ سير كواكب و آن كوكب ثابته كه مسير بدو رسيده باشد و از درجۀ مبتز مسعود و درجۀ مظلمه و درجۀ آبار و حصار و از درجۀ محترقه كه در حرم آفتاب بود و صاعد. و ازين هيچ غافل مباش و سهمها و اثنا عشريات و دريجان و جانبات و نهبهر و ارباب مثلثات و حد و صورت و شرف و هبوط و خانۀ وبال و حزن و فرح و اوج و حضيض. و آنگه بنگر در حالات قمر و كواكب چون اقبال و ادبار و نيز نظر، مقارنه و اتصال و انصراف و بعد النور و بعد الاتصال و خالى السير و وحشى السير، نقل و جمع و منع و رد، دفع التدبير، دفع القوه، دفع الطبيعه، انتكاث، اعراض، قوت، مكافات، قبول، تشريق و تغريب، اجتماعى و استقبالى، معرفت هيلاج و كدخدا و عطيت دادن و كم كردن و زيادت كردن عمر و راندن سيرها [ى] پنج‌گانه. چون ازين همه آگاه گردى آنگاه در احكام سخن گوى تا حكم تو راست آيد و حكم از تقويمى معتمد كن چنانكه حكيم آن تقويم را زيجى كرده باشد كه بخطى معروف بود و در اوساط وى نگاه كرده و مجموعه و مبسوطۀ وى نيكو ديده و مكرر كرده و تعديلهاى تأمل كرده، با اين همه احتراز كنى از سهو و از خطا تا غلطى نيفتد. و چون اين همه احتياط كرده باشى بايد كه ترا اعتقاد بود كه هر حكمى كه من كردم چنان خواهد بودن، اگر بر آن قول معتقد نباشى هيچ اصابت نيفتد. و در مسئله‌اى كه پرسند ضميرى هر چه گويى توان گفت چنانكه بيشتر حكم تو راست آيد اما حديث مولدها، من از استاد خويش چنان شنودم كه مولد مردم نه آنست بحقيقت كه از مادر جدا شود كه مولد اصلى طالع زرعست، وقت مسقط النطفه، آن طالع كه آب مرد اندر رحم زن افتد و قبول كند آن طالع مولد اصليست، نيك و بد همه بدان پيوسته است. اما آن ساعت كه از مادر جدا شود
آن طالع را تحويل كبرى خوانند و تحويل سال كه بيوفتد آن را تحويل وسطى خوانند و تحويل شهور را تحويل صغرى و بر سر مردم آن گذرد كه در طالع مسقط النطفه بود و دليل خبر رسول عليه السلام: «السعيد من سعد فى بطن امّه و الشقى من شقى فى بطن امه» و سيد عالم عليه السلام اين سخن ازين گفته است كه من ترا گفتم. اما ترا در طالع زرع سخن نيست كه نه‌بپاى چون تويى بافته‌اند اما اينكه از طالع تحويل كبرى بجويى طريق استادان گذشته نگاه دار اندر هر حكمى كه كنى چنانكه پيش ازين فرمودم. و اگر مسئله‌اى وقتى پرسند اول بطالع وقت نگر و بصاحب طالع و پس بقمر و برج قمر و خداوندش و بدان كواكب [كه قمر بدو خواهد پيوست و بدان كوكب] كه قمر ازو باز گشته بود و بدان كوكب كه در طالع يابى يا در وتدى و اگر در وتدى بيش از كوكب يابى بنگر كه مستولى كيست و شهادت بيشتر كراست سخن از ان كوكب گوى تا مصيب باشى.
💎از کتاب قابوس نامه

✍ابو معشر جعفر بن محمد بلخى در كتاب الوف گفته است كه حسابگران ايران و بابل و چين و هند و بسيارى از مردمانى كه با نجوم و حركات ستارگان آشنا بودند به ويژه كبكه هندى كه در گذشته بر همۀ علماى هند مقدم بود بر آنند كه درست‌ترين [مقدار] ادوار 360000 سال است، كه همان ادوار ايرانيان است، و آن را سال‌هاى جهان ناميدند و در ميان دانشمندان به همين نام شناخته مى‌شد و در زمان ما به سال‌هاى ايرانيان شناخته مى‌شود. هنديان مدعيند كه سند هند اصل بوده و باقى از آن به دست آمده‌اند، به اين معنى كه اگر سال‌هاى سند هند را بر 1000 تقسيم كنيم سال‌هاى ارجبهر به دست مى‌آيد و اگر آن را بر 12000 تقسيم كنيم سال‌هاى ايرانيان به دست مى‌آيد. اما اين دليل متقنى نيست زيرا اعداد بسيارى هستند كه اگر عدد سال‌هاى سند هند را بر آن‌ها تقسيم كنيم، آنچه به‌دست مى‌آيد غير از مقدارى است كه از تقسيم بر عدد ديگرى به‌دست مى‌آيد و اگر سخن آن‌ها درست باشد سال‌هاى جهان بر اصل غير مشخص و قياس نادرست بنا شده است، و هيچ عاقلى چنين نمى‌گويد.👀
🔠🔡🔠🔡🔡🔠🔠🔡🔡🔡🔡

✅#ادوار
ادوار بازگشت ستارگان به نقطه‌اى است كه مبدأ همۀ حركات ستارگان بر روى همۀ دايره‌ها فرض مى‌شود، زمان ادوار روزهايى است كه در آن يك ستاره گردش خود را تا آن نقطۀ مفروض تمام مى‌كند، و روزهاى عالم زمان ميان جدايى ستارگان و اوج‌ها و جوزهرها از اول حمل است تا آن هنگام كه دوباره در آنجا گرد آيند. و همۀ پيشينيان از اهل علم نجوم، از مردم بابل و چين و هند و جز آن، معتقد بودند كه ستارگان و اوج‌ها و جوزهرهاى آن‌ها در دقيقۀ اول از حمل گرد آمده بودند سپس از آن جدا شدند و هر كدام گردش جدايى را در پى گرفتند و مسير فلك را مى‌پيمايند و [از اين طريق] مقدار سير متوسط آن‌ها در روز به درجه و دقيقه و ثانيه و ثالثه تعيين شده است و اين پيمودن فلك به حركت وسط ادامه دارد تا آن زمان كه همه بار ديگر در دقيقۀ اول حمل مجتمع شوند.👀
✍زمانى را كه براى حركات ستارگان از جدايى آن‌ها در اول حمل و اجتماع مجدد آن‌ها در نظر گرفتند روزهاى عالم ناميدند، اما در عدد آن ميان آن‌ها اختلاف است. و هر قومى روزهاى مخصوص خود را دارد كه با روزهاى قوم ديگر متفاوت است و اين به سبب تفاوت در رصد آن‌هاست. زيرا هر گروهى كه رصد كردند، حركتى متفاوت از گروه ديگر به دست آوردند، سپس هر گروهى شمار روزهايى را كه از راه حركت آن‌ها روى فلك يافته بود، روزهاى عالم ناميد. و مشهورترين آن‌ها ادوار سند هند است و اين ادوارى است اهل مشرق و چين و هند به آن اعتماد مى‌كنند و آن هزار هزار هزار هزار و پانصد و هفتاد و هفت هزار هزار هزار و نهصد و شانزده هزار هزار و 450 هزار روز است و با ارقام هندى 1577916450000 [نوشته مى‌شود] و سال‌هاى آن 4320000000 است و در آن براى هر يك از ستارگان و اوج‌ها و جوزهرها ادوار مشخصى تعيين شده است. و اين از آراء هنديان است و آن‌ها مدعى هستند كه اين علم از برخى پيامبرانشان به آن‌ها رسيده است و در ميان ايشان انتقال يافته است، بى آنكه كسى علت آن را بداند، و معتقدند اين از امور الهى است كه از عهدۀ بشر خارج است. و منظور آن‌ها از اين ادعا آن است كه علم نجوم را نزد عامۀ مردم بزرگ گردانند. و گروهى از ايشان كه اصحاب سال‌هاى ارجبهر هستند در عدد سال‌ها با اصحاب سندهند مخالفند و آن را هزار هزار و سيصد و بيست هزار سال (1320000) مى‌دانند و ✍گروه سوم كه اصحاب سال‌هاى اركند هستند با اين هر دو مخالفند و سال‌هاى عالم را مقدارى غير از آن مى‌دانند.

✍اما ايرانيان ادوار مشخصى [براى خود] دارند كه با آن تنها حركت ستارگان و اوج ماه و جوزهر آن را به دست مى‌آورند و روزهاى آن هزار هزار و سى و يك هزار هزار و چهارصد و نود و سه هزار و دويست و چهل روز است و با ارقام هندى 131493240 است و سال‌هاى آن سيصد و شصت هزار سال است. و در اين روزها براى هريك از ستارگان و خورشيد و ماه ادوار مشخصى بر پايۀ مسير متوسط آن‌ها وجود دارد كه آن‌ها را به رصد يافته‌اند و [در اين ميان] اوج‌ها و جوزهرها را به حال خود رها كرده‌اند زيرا اگر براى آن‌ها ادوارى تعيين شود محاسبات طولانى مى‌شود و عدد سال‌ها بسيار مى‌شود پس آن‌ها را در ادوار وارد نكرده‌اند. در عوض، موضع [اوج‌ها و جوزهرها] را نسبت به برج‌ها محاسبه مى‌كنند، و اگر موضع هر يك از آن‌ها يك درجه حركت كند، آن را به عدد درجه‌هايش اضافه مى‌كنند و آن به ازاى هر صد سال يك درجه است. و گروهى از دانشمندان ايرانى بر اين گمانند كه گروهى از دانشمندان در زمان پادشاهى جم (جمشيد) متولى اين كار شدند.اصحاب سند هند از به دست آوردن اين روزها دو هدف دارند، يكى دانستن زمان ميان جدايى ستارگان و اوج‌ها و جوزهرهاى آن‌ها از يك نقطۀ مفروض و اجتماع دوبارۀ ايشان، با حركت متوسط، در آن نقطه و دوم آنكه ادوار هر يك از ستارگان و
اوج و جوزهر آن كامل باشد، و اين همان غرض ايرانيان است براى ستاره‌هاى هفت‌گانه و اوج و جوزهر ماه [بدون در نظر گرفتن] اوج‌ها و جوزهرهاى باقى سيارات. وقتى اين ادوار را به دست آوردند با استفاده از آن حركات ستارگان را در سال‌ها و ماه‌ها و روزها و ساعت‌ها تعيين مى‌كنند و با استفاده از آن‌ها قران‌ها و و زمان آن‌ها و زمان ميان آن‌ها را به دست مى‌آورند.👀👀
ادامه⬇️⬇️
🔠🔡🔠🔡🔡🔠🔠🔡🔡🔡🔡

✔️✍رسیدن برج انتها🟪🔠

🔹🔹بیماری ها در نجوم ایرانی🔹🔹
🔹🔹نگاه بايد كردن اندر مستولى بر درجۀ هفتم و ششم و زحل و مرّيخ و اتّصالشان بمستولى بر طالع و آن برج كى ازو اتّصال كنند كى آفت بر جايگاه دليل آن برج باشد چنانك می دانیم كى سر [حمل را بود و قدم حوت را و هم بر اين ترتيب از طالع تا دوازدهم و همچنين] دليل ستارگان چنانك در خانها گفته‌ايم نگاه بايد كردن كى هرستارۀ كى منحوس گردد آفت و علّت اندر آن پديد آيد كى او دليل كند بر آن از اندام مردم، تشريق آن ستاره كى بر آفت دليل بود در وتد آن علت پيدا باشد و غربى زايل پنهان و نيّران چون منحوس باشند فوق الارض [آفت زبر تن را بود خاصّه چشم و اگر تحت الارض] بود جاى پوشيده [پنهان] چون معده و دماغ و عطارد و قمر چون با طالع و با يك‌ديگر، ناظر نباشند و منحوس آفت از طبع آن ستارۀ نحس بود.✅

✍➡️از بهر چشم: جايگاه قمر و آن ستاره كى بدو ناظر بود و از نظر دشمنى و حصار آفتاب، و آفتاب و ماه ميان نحسان، [و] بودن نيّران با نحوس در اوتاد خاصّه وتد مغرب دليل بود بر تباهى چشم، و بدان كى بروز چشم راست شمس را بود و چشم چپ قمر را و بشب بخلاف اين باشد. ما شاء اللّه گويد چون قمر مستولی بود اندر ششم، و بمريخ پيوندد از نظر دشمنى دليل كورى بود و بودن آفتاب و ماه اندر طالع و مرّيخ اندر دوّم دليلى بدست، و مرّيخ اندر اسد و بودن نحس اندر دوّم آفتاب و مقابلۀ قمر بى‌نظر سعدى و هم‌چنين منحوس بودن قمر چون از اجتماع باستقبال برگردد و بودن زحل و مرّيخ بر نظر دشمنى مشترى و زحل با قمر اندر قوس و ضعيفى حال نيّران روشنائى [چشم] بشود و سهم سعادت را همچنين، دلالتى است قوى از بهر چشم. و امّا آن درجاتى از بروج دليل است بر تباهى چشم پروين از ثور، سحابى از سرطان، نيش عقرب، تير قوس و سحابى او، شرط جدى، آب ريز دلو، سحابى سنبله درجات محترقه برش اسد✅
✍➡️از بهر سخن گفتن: چون قمر از تحت شعاع برگردد و بعطارد پيوندد و عطارد منحوس از زحل سخن بدشوارى تواند گفتن و عطارد بر مقابلۀ مشترى و قمر منحوس همچنين و زحل و عطارد اندر وتد خاصّه مغرب ف بود و اگر مرّيخ با قمر بدو پيوندد بهتر باشد.
نظر زحل بعطارد از برجى بى‌آواز دليل بود بر تباهى سخن گفتن، خاصّه كى برج ششم يا هشتم خانه عطارد بود [منحوس].✅

✍➡️صرع: عطارد و قمر چون با يكديگر و با طالع نظر ندارند و بروز با زحل [باشند] و بشب با مرّيخ.✅

✍➡️ديوانگى: حال ديوانگان همچنان مصروع بود و لكن زحل بشب و مرّيخ بروز قوى‌تر باشد خاصّه در سرطان يا سنبله و حوت [باشد] و وتد بود قمر اندر اجتماع با زحل يا بنظر دشمنى مرّيخ ساقط، و عطارد اندر دوّم بر نظر نحسى از تحت الارض دليل ديوانگى بود و هم‌چنين عطارد اندر طالع بر مقابلۀ مشترى و نحوس بر مقابله آفتاب مثلّثات نيّركى نوبت او را بود خاصّه كى خداوند طالع باشد، مرّيخ با سهم الغيب بى‌نظر سعدان، قمر با مرّيخ اندر طالع، و مشترى اندر هفتم سهم سعادت و سهم غيب اندر نهم: يا سوّم و نحسان بدو ناظر در ديوانگى سخنها گويد عجب.✅

✍➡️افتادن از جايها: بودن سهم با زمانه يا رأس بر نظر نحسى دليل كند بر شكستن اعضاء، و سهم و قمر [اندر دوّم] بر نظر زحل دليل بود بر افتادن از جاى بلند، مرّيخ در طالع يا هفتم بر مقابله [قمر و] قمر ناقص در برجى بريده اندام، دليل كند كى جايگهى شكسته شود يا ببرند قمر و سهم اندر يازدهم و مرّيخ در دوازدهم دليل است بر شكستن زحل در دوّم و مرّيخ و سهم در يازدهم و منحوس بودن قمر اندر اوّل جوزا يا قوس دليل بود از جاى [گهى] بيفتادن.✅

✍➡️نقرس: سهم سعادت و سهم غيب و خداوند ايشان منحوس اندر قوس و جدى و دلو و حوت.
عفّت مولود و فاحشى: از مرّيخ تا زهره برگير و از طالع بيفكن آنجا كى اين سهم رسد اگر بر نظر مشترى بود پارسا باشد، و اگر بر نظر مرّيخ بود فاسق و فاحش، و اگر عطارد باو پيوندد از خانه مرّيخ دليل كند بر زشتى با غلامان <> و زحل با زنان، عطارد اندر ششم و حظّى دارد در خانه مرّيخ، و مرّيخ بدو پيوندد بى‌نظر سعدى مأبونى آرد و اگر راجع بود مخنّث باشد.✅

✍➡️مخنّثى: از نحوست قمر بود و ممازجه زهره بمرّيخ و بودن مشترى در خانه زهره يا عطارد و عطارد بر حد، يا مثلّثه زهره دليل بود بر مخنّثى و نيّران در برجى بخلاف مدكر طبع سوى نر گرايد و چون مرّيخ با زهره در برجى نر باشند زيادت كنند و چون چنين بود شهوت و طبع سوى ماده گرايد و بودن زهره و زحل در خانهاى يك‌ديگر تحت الارض، مخنّث بود فاحش و زهره اندر ششم و قمر اندر دوازدهم همچنين خاصّه كى در برجى ماده كى نحسان در آن باشند بى‌نظر مشترى.✅
🔠🔠🔠🔠🔠🔠🔠🔠🔠🔠🔠

📢طبع مولود
✏️برگرفته از کتاب روضه المنجمین
⬅️⬅️بخش سوم➡️➡️

📢طبع مولود
✏️برگرفته از کتاب روضه المنجمین
⬅️بخش دوم➡️
⬇️⬇️بخش بعدی⬇️⬇️

📢طبع مولود
✏️برگرفته از کتاب روضه المنجمین
⬅️بخش اول➡️
⬇️⬇️بخش بعدی⬇️⬇️

👉👉هیلاج
نحوه مشخص کردن هیلاجات
و قواطع👉👉 هیلاجات
📢🌈این جزوه به مرور
کاملتر می‌شود🌈 📢
✏️از کتاب قواطع هیلاجات تایپ کردم
هدیه به دوستان 📶🌳

🔔🔔📢یکشنبه 1 مهر 1403
⏰ساعت 16:13:39
🕜🕔🕜لحظه تحویل شمس به برج میزان 🟪🔠🌍

#اعتدال_پاییزی
#هبوط_شمس

🌈در تعیین جنسیت فرزند⬇️⬇️

➖اولین فرزند #الخامس
➖فرزند دوم از #السابع
➖فرزند سوم #التاسع
➖فرزند چهارم #الحادي_عشر
➖فرزند پنجم از #الاول
➖ششمین فرزند #الثالث

تعیین جنسیت نوزاد:

📢سیارات مذکر: - خورشید - مریخ - مشتری - زحل
📢سیارات مونث: - ماه - زهره - نپتون

سیارات خنثی: - پلوتون - عطارد - اورانوس

اگر این سیارات با مؤنث مرتبط باشند، مؤنث می شوند
⬇️اگر با مذکر همراه باشد، بسته به نشانه ای که در آن می افتد و سیاره ای که با آن مرتبط است، مذکر می شود.⬆️

قمردرعقرب ♏️🌓 (تروپیکال – ایرانی و غربی):
از ساعت 8:48 شنبه 17 شهریور 1403 تا ساعت 20:55 دوشنبه 19 شهریور 1403

قمردرعقرب ♏️🌓 (سایدریل- آیانامشای لاهیری):
از ساعت 9:28 دوشنبه 19 شهریور 1403 تا ساعت 19:21 چهارشنبه 21 شهریور 1403

ایام احتیاط قمردرعقرب ♏️🌓 :
از ساعت 8:48 شنبه 17 شهریور 1403 تا ساعت 19:21 چهارشنبه 21 شهریور 1403

در طول این مدت از انجام امور اساسی، مهم و زیر بنایی زندگی بپرهیزید.
مخصوصا عقد و ازدواج، انعقاد نطفه فرزند، سفر دور، شروع کار جدید ، امور لباس.
اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید صدقه دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید.