🖍افراطی که باید آن را
بزرگنمایی بیش از حد نامید.
اقتصاد علم تصمیم گیری در دنیای کمیابی است.
ابزارهایی که این علم برای تصمیم گیری ساخته و گسترش داده است، برای تحلیل وقایع به ویژه اجتماعی و سیاسی نیز قابلیت کاربرد دارند.
ساده ترین تحلیل های تصمیم گیری مربوط به شرایط قطعی است که بین استراتژی و پیامد یک رابطه یک به یک وجود دارد.
سخت ترین تحلیل های تصمیم گیری مربوط به شرایطی است که عدم قطعیت -آنگونه که نایت تعریف می کند- در مرحله اول است.
*در این وضعیت -طبق تعریف- نه مجموعه استراتژی، نه وضعیت جهان و نه احتمالات این وضعیت ها شناخته شده نیست! یا حداقل به خوبی شناخته شده نیست*
ساده ترین حالت در شرایط عدم قطعیت برای تحلیل موقعیتی است که *ریسک* نامیده می شود که دقیقا در تمام ابعاد، عکس تعریف فوق است.
به نظر من، تحلیل مقدماتی ریسکها به ویژه ریسکهای غیربازاری نیازمند تحلیل عدم قطعیت است نه تحلیلهای ریسک ریاضی.
سه معیار بدبینی (Maximin)، خوشبینی(Maximax) و حداقل حداکثر پشیمانی (Minimaxregret) در یک مجموعه با سه استراتژی ایران به ترتیب *{تخاصمی شدید، عدم سازش و عدم تخاصم و سازش}* و چهار وضعیت به ترتیب *{ جنگ، تجاوز نظامی، تشدید تحریم، بی تفاوتی}* ناشی از تصمیم آمریکا نشان دهنده آن است که هیچکدام از دو بازیگر نمیخواهند پیامد تخاصم شدید- جنگ را انتخاب کنند و حتی شرایط را به سمتی سوق دهند که چنین انتخابی یک انتخاب تعادلی باشد (ایران با انتخاب نه جنگ و نه مذاکره و امریکا با تجاوز نظامی).
همچنین، با توجه به انکه شرایط غیرخطی بوده و ایران در آستانه قدرت هسته ای است، دستیابی به توافق برای هر دو طرف با توجه به جمیع جوانب تعادلی است.
البته چند وجهی بودن مذاکرات و دخالت های تکانه ای اسرائیل ممکن است جهش ایجاد کند و سیستم پیچیده فوق را به تعادل های بد سوق دهد. البته امکان اینگونه شرایطی هم کم است.
📝بنابراین، اعتقاد ندارم که ریسکهای سیاسی کشور چندان تغییر معناداری داشته باشند