معرفی عارفان @m_arefan Channel on Telegram

معرفی عارفان

@m_arefan


چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض

معرفی عارفان (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرامی 'معرفی عارفان'، جایی که با آخرین اخبار و محتواهای مربوط به شخصیت‌ها و شخصیت‌های نامدار جهان آشنا خواهید شد. این کانال یک منبع جذاب و پربار برای افرادی است که به دنبال دیدن زندگی و آثار انسان‌های معروف از گذشته و حال هستند. از فیلم‌ها گرفته تا کتاب‌ها، اینجا هر آن چیزی که نیاز دارید را پیدا خواهید کرد. اگر به دنبال انگیزه‌بخش‌ها، داستان‌های پشت صحنه، و اطلاعات جالب از زندگی‌نامه‌های عارفان هستید، این کانال گزینه‌ای عالی برای شماست. بپیوندید به تازگی‌ها و جذابیت‌های مختلف که 'معرفی عارفان' برای شما فراهم کرده است و بی‌نهایت از دانش و جذابیت‌ها لذت ببرید.

معرفی عارفان

13 Feb, 02:44


🌺💫

معرفی عارفان

13 Feb, 02:44


.

زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری
من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری

روزگاری دست در زلف پریشان توام بود
حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری

گر نمی‌آئی بمیرم زانکه مرگ بی امان را
بر سر بالین من جنگ است با چشم انتظاری

#شهریار

معرفی عارفان

13 Feb, 02:43


دل گیرد و جان بخشد آن دلبر جانانه
ویران چو کند بخشد صد گنج بویرانه

دل شد ببر دلبر جان رفت ز تن یکسر
وز عقل تهی شد سر کس نیست درین خانه

بس زلف دهد بر باد آنزلف خم اندر خم
بس عقل کند غارت آن نرگس مستانه

سویم بنگر مستان هوش و خردم بستان
دیوانه و مستم کن مستم کن و دیوانه

گه پند دهد واعظ گه توبه دهد زاهد
یارب که مرا افکند در صحبت بیگانه

غم میکشدم مطرب بر تار بزن دستی
دیوانه شدم ساقی در ده دو سه پیمانه

آن منبع آگاهی گفتا که چه میخواهی
گفتم که چه میخواهم جانانه و پیمانه

پیمانه و جانانی جانانه و پیمانی
این نشکندم پیمان آن از کف جانانه

پیمانه بکف کردم در مجمع بیهوشان
گویند کئی گویم دیوانهٔ فرزانه

تیغ ار بصدف ناید دردانه بکف ناید
بشکن صدف هستی ای طالب دردانه

ای در دل و جان من تا چند نهان از من
نشنیده کسی هرگز خمخانهٔ بیگانه

یکبار دو چارم شو روزی دو سه یارم شو
فیض از تو بود تا کی چون استن حنانه


#فیض_کاشانی

معرفی عارفان

13 Feb, 02:41


‌‌.

خورشید شدی سر زدی از خویش که من باز
روشن شوم از ظلمت و پیدا شوم از گم


#حسین‌منزوی

معرفی عارفان

13 Feb, 02:40


۲۵ بهمن زادروز مهدی مظفری‌ساوجی

(زاده ۲۵ بهمن ۱۳۵۶ ساوه) شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات و هنر

او از دانشگاه پیام نور ساوه، مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی گرفت و فعالیت‌ شعری‌اش را از سال ١٣٧٤ آغاز کرد و چند سال با روزنامه‌ها و مجلات همکاری نزدیک داشت.
وی در قالب‌های گوناگون شعر سروده است و تاکنون دو مجموعه شعرش، کتاب سال شعر ایران در سال‌های ۱۳۸۷ و ۱۳۹۷ شده است. از وی تا امروز بیش از چهل عنوان کتاب منتشر شده که از آن میان می‌توان به این آثار اشاره کرد:
رنگ‌ها و سایه‌ها، مروارید ۱۳۸۶ چاپ سوم ۱۳۹۰ (برنده دومین دوره جایزه کتاب سال شعر جوان ایران، درسال ۱۳۸۷).
سایه‌ام را بر دیوار جا گذاشته‌ام، چشمه ۱۳۸۹ چاپ دوم ۱۳۹۴
بیمارستان، چشمه ۱۳۹۴.
باران، با انگشت‌های لاغر و غمگین‌اش، کوله پشتی ۱۳۹۶ (برنده سیزدهمین دوره کتاب سال شعر ایران به انتخاب خبرنگاران، درسال ۱۳۹۷) چاپ دوم، ایهام ۱۳۹۹.
گزینه اشعار، مروارید ۱۳۹۹.
گزیده اشعار، به‌زبان عربی، محمدالامین، در دست انتشار (پخش در کشورهای عربی).
مردن که جرم نیست، رمان، کوله پشتی ۱۳۹۷.
گردش در مدینه‌های فاضله، مکتوبات، سوره مهر ۱۴۰۰.
غزل اجتماعی معاصر، بررسی غزل فارسی از ابتدا تا امروز، همراه با گزیده غزل اجتماعی معاصر، از ۱۲۸۵ (انقلاب مشروطه) تا ۱۳۸۴ (پایان دولت اصلاحات) ۳ جلد وزیری، نگاه، ۱۳۹۳ چاپ سوم ۱۳۹۵ چاپ چهارم، دیدآور، در دست انتشار.
هستی‌شناسی شعر، درآمدی تبارشناختی به ایده‌های‌نو در شعر ایران و جهان، در دست انتشار.
از بامداد، گفت‌وگو با منوچهر آتشی، آیدین آغداشلو، سیمین بهبهانی، احمد پوری، بهاءالدین خرّمشاهی، ایران درودی، فریدون شهبازیان، عمران صلاحی، ایراج کابلی، مرتضی کاخی، مسعود کیمیایی، مرتضی ممیّز، ضیاء موحد، و حافظ موسوی، درباره زندگی و آثار احمد شاملو، مروارید ۱۳۸۶ چاپ دوم ۱۳۹۵.
گفت‌وگو با نجف دریابندری، مروارید ۱۳۸۸ چاپ پنجم ۱۳۹۹.
پشت صحنه آبی، گفت‌وگو با اکبر رادی، مروارید ۱۳۸۸ چاپ دوم ۱۳۹۸.
سبز و بنفش و نارنجی، گفت‌وگو با سیمین بهبهانی، نگاه، چاپ اول: اردیبهشت ۱۳۹۳ چاپ دوم ۱۳۹۳.
آفاق و اسرار عزیز شب، گفت‌وگو با اسلامی ندوشن، مفتون امینی، حسن انوری، رضا براهنی، بقایی (ماکان) سیمین بهبهانی، تقی پورنامداریان، صفدر تقی‌زاده، محمّد حقوقی، بهاء‌الدین خرمشاهی، اسماعیل خویی، ایران درودی، عنایت سمیعی، رضا سیدحسینی، گروس عبدالملکیان، محمدعلی علومی، محمد قهرمان، مرتضی کاخی، مسعود کیمیایی، ابراهیم گلستان، جواد مجابی، مظاهر مصفا، ضیاء موحد، حافظ موسوی، موسوی گرمارودی، عطاءاله مهاجرانی، نعمت میرزازاده (م. آزرم) احسان نراقی و احسان یارشاطر، درباره زندگی و آثار اخوان ثالث، نگاه ۱۳۹۳.
یادداشت‌های روزانه، سی روز با نجف دریابندری، چاپ اول، اسفند ۱۳۹۲ چاپ سوم، ۱۳۹۵ چاپ چهارم، باعنوان روزنوشت یک گفت‌وگو با نجف دریابندری، مروارید ۱۳۹۹.
یادداشت‌های روزانه، صد و ده روز با سیمین بهبهانی، نگاه ۱۳۹۴.
پنهان در آینه، گفت‌وگو با ضیاء موحّد، هرمس ۱۳۹۵.
گفت‌وگو با عباس کیارستمی، همراه با یادداشت‌های روزانه، آبان، چاپ اول ۱۳۹۶، چاپ سوم (ویرایش جدید) ۱۳۹۸ (ترجمه در ترکیه، مهمت آکیف، در دست انتشار)
گفت‌وگو با ایران درودی، ثالث، چاپ اول تابستان ۱۳۹۷ چاپ پنجم ۱۴۰۰.
آنجا که  وطن بود، گفت‌وگو با شمس لنگرودی، درباره زندگی، چشمه ۱۳۹۹.
جایی پشت واژه‌ها، گفت‌وگو با شمس لنگرودی، درباره ادبیات و هنر، دیدآور ۱۴۰۰.
گفت‌وگو با مفتون امینی، مروارید ۱۴۰۰ چاپ دوم ۱۴۰۰.
شناختنامه مسعود کیمیایی، مروارید ۱۳۸۹، چاپ دوم ۱۳۹۵.
کتاب مسعود کیمیایی، آبان، چاپ اول ۱۳۹۶.
قصه انسان و پایداری‌اش، شناختنامه ایران درودی، سخن ۱۳۸۸.


معرفی عارفان

13 Feb, 02:38


..

صبحتون به خیر 🌹
روزتون به عشق  ❤️

پیغامِ صبح دم را
با شعرهای روشن
پرواز می دهم
انبوه خفتگان را
با نغمه های شیرین
آواز می دهم ،
از نور حرف می زنم ،
از نور
از جان زنده
   از نفس تازه .

   #فریدون_مشیری

معرفی عارفان

13 Feb, 02:37


سکوت می‌کنم و عشق در دلم جاریست
که این شگفت‌ترین نوع خویشتن داریست
#حسین_منزوی

معرفی عارفان

13 Feb, 02:37


تصنیف «دل افسرده»

خواننده #مرضیه
آهنگ #بدیع_زاده
شعر #نوراله_همایون

معرفی عارفان

13 Feb, 02:37


تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران #عشق

عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان #عشق

تا حدیث عاشقی و #عشق باشد در جهان

نام من بادا نوشته بر سردیوان #عشق


#سنایی

معرفی عارفان

13 Feb, 02:35


ིི࿐🍇

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

حلقه پیر مغان از ازلم  در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

چشمم آن دم که ز شوق تو نهد  سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود

بر زمینی که نشان کف پای تو بود
سالها سجده صاحب نظران خواهد بود

بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود

#حضرت_حافظ

ིི࿐🍇

ســــــــــلااام وعـــــرض ادب خوبان.صبحتــــون گلباراان روزتــــــــــــون معطر به نور الهی
خانه دلتان سرشـــــااار از عــــــطر روح نـــــــــواز اقاقیااو یاس

شاد باش

معرفی عارفان

13 Feb, 02:09



♡♡ ولنتاین ♡♡
فقط بـرای
عاشقـان نیست...

گاهی بـرای
"دوستـانی" است
که ارزششـان
بالاتـر از عشــق است...

 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
ولنتاین مبارک رفیق

‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

معرفی عارفان

13 Feb, 02:05


اگر زشتی کند دنیا بیا تا مهربان باشیم...
اگر پستی کند با ما بیا تا مهربان باشیم...
اگر آرام جان باشد اگر بارش گران باشد ،،
اگر نا مهربان باشد بیا تا مهربان باشیم...

اگر دل را بیازارد سرش سنگ ستم بارد
و در او تخم غم کارد بیا تا مهربان باشیم...
اگر مهتاب شد پنهان اگر خورشید شد سوزان
اگر مشکل نشد آسان بیا تا مهربان باشیم...
اگر گلها ز هم پاشید ، دل دریاچه ها خشکید
و مرغان چمن کوچید بیا تا مهربان باشیم...

خوشی و غم نمی‌ماند ‌، زیاد و کم نمی‌ماند
چو دنیا هم نمی‌ماند بیا تا مهربان باشیم...
از دشمنی تا دوستی "یک لبخند"
از جدائی تا پیوند "یک قدم"
از توقف تا پیشرفت "یک حرکت"
از کینه تا بخشش "یک گذشت"
و از نفرت تا علاقه "یک محبت" است
مواظب این ها باش
‌‌‌
🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد پنج شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺


برایت آرزوهایی پرشور که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو می‏کنم. آرامش آرزو می‏کنم.
برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با آرامش خانواده به خواب روی.
برایت آرزو می‏کنم دوام بیاوری
در رکود، بی ‏تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو می‏کنم که "خودت باشی"

🌺🌺🌺

شاد باشی

معرفی عارفان

13 Feb, 02:04


#یک حبه نور

وَ لِلَّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ‌ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَ‌ وَجْهُ‌ اللَّه

مشرق و مغرب از آنِ خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست..

سوره بقره، آیه ۱۱۵

معرفی عارفان

13 Feb, 02:03


خداوندا
امروز به ما
قلبی پر از عشق و محبتی که
در نام خودت متبرک گردیده است
ببخشا و همواره ما را از محدوده
زمان و مکان برهان تا در پیوند
مهر خداییت قرار گیریم
و روزمان را در آغوش
پراز خیر و برکتت سپری کنیم..

به نام خدای همه

معرفی عارفان

12 Feb, 21:35


خدایا..!! "امشب" هم آرامشی
از جنس سکوت برکه ها
به سبزی جنگلها
"با عطر بهشتت" خواهانم
که آن را به "تمام عزیزانم" عطا کنی
خدایا خیلی "دوستت دارم"

شب بخ
یر...

معرفی عارفان

12 Feb, 21:08


عکس قشنگ دلیل بر زیبا بودن تو نیست.

ساخت دست عکاس است...

درونت را قشنگ کن که مدیون عکاس نباشی !!

معرفی عارفان

12 Feb, 20:56


"خدا مهربونه"

اواز #گیتی_پاشایی
شعر و آهنگساز:
#جهانبخش_پازوکی

معرفی عارفان

12 Feb, 20:55


ای بوسه ات شراب و از هر شراب خوشتر

ساقی اگر تو باشی،حالم خراب خوشتر

#حسین_منزوی‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌

معرفی عارفان

12 Feb, 20:29


من دوش دعا کردم و باد آمینا
تا بِه شود آن دو چشمِ بادامینا

از دیده‌ی بدخواه، تو را چشم رسید
در دیده‌ی بدخواهِ تو بادا مینا!

#ابوسعید_ابوالخیر

معرفی عارفان

18 Jan, 17:57


فکر کنم برای این غروب بَد نباشه

معرفی عارفان

18 Jan, 17:56


َ
   زمانه پندی آزادوار داد مرا
   زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
   به روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار
   بسا کسا که به روز تو آرزومند است

    «رودکی»
  

معرفی عارفان

18 Jan, 17:56


.
چشم خود بستم که دیگر چشمِ مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد: دیوانه! من مى‌بینمش

#شهریار

معرفی عارفان

18 Jan, 17:55



خوش گلشنی ست، حیف که گلچین روزگار
فرصت نمی دهد که تماشا کند کسی!

#قصاب_کاشانی

معرفی عارفان

18 Jan, 17:48


دمی همنشین حافظ باش؛ اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول...

اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
رسد به دولت وصل تو کار من به اصول

قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول

چو بر در تو من بینوای بی زر و زور
به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول

کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم
که گشته‌ام ز غم و جور روزگار ملول

من شکستهٔ بدحال زندگی یابم
در آن زمان که به تیغ غمت شوم مقتول

خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت
که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول

دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول

چه جرم کرده‌ام ای جان و دل به حضرت تو
که طاعت من بیدل نمی‌شود مقبول

به درد عشق بساز و خموش کن حافظ
رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول

معرفی عارفان

18 Jan, 17:47


من در اینجای همین صورت بی‌جانم و بس
دلم آنجاست که آن دلبرِ عیّار
آنجاست،،،

#سعدى

معرفی عارفان

18 Jan, 17:37


عالَم به موج دریا می مانَد
یا خود موجِ دریاست.
و عاقل هرگز بر موج دریا عمارت نسازد.

#عزیزالدین_نسفی

معرفی عارفان

18 Jan, 17:37


توحید نه آن است که او را یگانه دانی؛ بلکه توحید آن است که با او یگانه گردی.

#خواجه_عبدالله_انصاری

معرفی عارفان

18 Jan, 17:37


به همه‌ی دست‌ها درِ حق
بکوفتم، آخر تا به دست
"نیاز "«تسلیم »نکوفتم،
نگشادند.

#بایزید_بسطامی

معرفی عارفان

18 Jan, 17:36


چون به مهر در کسی رَوی ، او را خوش آید اگر چه دشمن باشد.

#شمس_تبریزی

معرفی عارفان

18 Jan, 17:14


الهی به مستان میخانه ات
به عقل آفرينان دیوانه ات
الهی به آنان که در تو گمند
نهان از دل و دیده مردمند

#رضی_الدین_آرتیمانی

معرفی عارفان

18 Jan, 17:14


منم که گوشهٔ می‌خانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبح‌گاه من است

گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است

ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است

غرض ز مسجد و می‌خانه‌ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است

مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است

#حافظ

معرفی عارفان

18 Jan, 17:10


• در فکر تو بودم •


آهنگساز و ترانه‌سرا: شیدا
خواننده: مرضیه
تنظیم: جواد معروفی

معرفی عارفان

18 Jan, 17:09


وَ گفت: توحيد آن بُوَد كه بدانى او
مانند هيچ ذاتى نيست.


“ تذكرة الاولياء “

معرفی عارفان

18 Jan, 17:05


در دل چو کجی است روی بر خاک چه سود؟
چون زهر بدل رسید تریاک چه سود؟

تو ظاهر خود به جامه آراسته ای
دلهای پلید و جامه پاک چه سود

شیخ ابوسعید ابوالخیر

معرفی عارفان

18 Jan, 17:04



بیابان است
و شب تاریک و
با من بخت من همره

ولی بخت است خواب آلود
و من منزل نمی‌دانم

سلمان‌ساوجی

معرفی عارفان

18 Jan, 16:19


چقدر زیباست...

معرفی عارفان

18 Jan, 16:16


کسی که برایت آرامش بیاورد
مستحق ستایش است
انسانها را در زیستن بشناس
نه درگفتن ...

معرفی عارفان

18 Jan, 16:13


.
گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین
آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد

#مولانا

معرفی عارفان

18 Jan, 16:12


🍃🤍

چه دانند ملک دل را تن پرستان
گدایان طبع سلطانان چه دانند
یکی مشتی از این بی‌دست و بی‌پا
حدیث رستم دستان چه دانند

#مولانا


🌹჻ᭂ࿐
   

معرفی عارفان

05 Jan, 05:55


صبح امیّد که بُد معتکفِ پرده‌ی غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پر مِی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد!

#حافظ

معرفی عارفان

05 Jan, 05:50


حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان
که از باد خزان آفت رسد گلهای رعنا را

دلا، تا می‌توان امروز فرصت را غنیمت دان
که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را

#هلالی_جغتایی

معرفی عارفان

05 Jan, 05:45


تو آرزوی منی، من وبال گردن تو
تو گرم کشتن من، من به گور بردن تو

تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم
رقیب تاس بریزد به شوق بردن تو!

تویی نماز و منم مست، مانده ام چه کنم
که هم اقامه خطا هم سبک شمردن تو

سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من
خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو

خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمی ارزد به غصه خوردن تو

#حسین_زحمتکش

معرفی عارفان

05 Jan, 05:42


🍂🍃

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود

بی‌رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود
این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود

از آینه‌ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود

در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود

بی‌عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود

#قیصر_امین_پور

معرفی عارفان

05 Jan, 05:40


الهے خوشہ هاے برڪت
نصیب شما باشہ ....

معرفی عارفان

05 Jan, 05:37


🍂🍃

پَر سوخته ی، شرارِ پرهیز تواَم


دیوانه ی چشمِ، فتنه انگیز تواَم


گنجایش دیگری،  ندارد دل من

همچون قدح شراب، لبریز تواَم


🌸شفیعی کدکنی

معرفی عارفان

05 Jan, 05:19


حرص و حسد و بعض و ریا و کینه
اوصاف بشر طبیعت دیرینه

حقا که به گرد هیچ مردی نرسی
تا پاک نگردت از اینها سینه

#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعی شمارهٔ ۲۹۰

معرفی عارفان

05 Jan, 05:05


بامید خدا و بامید یک روز عالی و زیبا.... 🌼🍃

معرفی عارفان

05 Jan, 04:56


گر با دل و دنده هیچ کارم افتد
در وقت وصال آن نگارم افتد

خون دل ز آب دیده زان میبارم
تا آن دل و دیده در کنارم افتد

#مولانا
- رباعی شمارهٔ ۷۷۹

معرفی عارفان

05 Jan, 04:52


یا رب یا رب کریمی و غفاری
رحمان و رحیم و راحم و ستاری

خواهم که به رحمت خداوندی خویش
این بندهٔ شرمنده فرو نگذاری

#ابوسعید_البوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۶۵۳

معرفی عارفان

05 Jan, 04:52


نذونم لوت و عریانم که کرده
خودم جلاد و بیجونم که کرده

بده خنجر که تا سینه کنم چاک
ببینم عشق بر جونم چه کرده

 #باباطاهر
- دوبیتی شمارهٔ ۲۲۹

معرفی عارفان

05 Jan, 04:51


هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد

#خیام
- رباعی شمارهٔ ۹۳

معرفی عارفان

05 Jan, 04:48


«در ستایش آموختن»

یاد بگیر، ساده ترین چیز ها را !
برای آنان كه به خواهند یاد بگیرند
هرگز دیر نیست.
الفبا را یاد بگیر ! كافی نیست ؛ اما
آن را یاد بگیر ! مگذار دل سردت كنند !
دست به كار شو ! تو همه چیز را باید بدانی.
تو باید رهبری را به دست گیری.

ای آن كه در تبعیدی ، یاد بگیر !
ای آن كه در زندانی ، یاد گیر !
ای زنی كه در خانه نشسته یی ، یاد بگیر !
ای انسان شصت ساله ، یاد بگیر !
تو باید رهبری را به دست گیری.

ای آن كه بی خانمانی ، در پی درس و مدرسه باش !
ای آن كه از سرما می‌لرزی ، چیزی بیاموز !
ای آن كه گرسنه گی می‌كشی ، كتابی به دست گیر !
این خود سلاحی ست.
تو باید رهبری را به دست گیری.

ای دوست ، از پرسیدن شرم مكن !
مگذار كه با زور ، پذیرنده ات كنند.
خود به دنبال اش بگرد !
آن چه را كه خود نیاموخته یی
انگار كن كه نمی‌دانی.
صورت حساب ات را خودت جمع بزن !
این تویی كه باید به پردازی اش.
روی هر رقمی‌انگشت بگذار
و به پرس : این ، برای چیست ؟
تو باید رهبری را به دست گیری.

#برتولت_برشت

معرفی عارفان

05 Jan, 04:47


اگر می‌خواهی شخصیت واقعی یک انسان را بشناسی،به حرفهای دیگران که درباره او می‌زنند توجه نکن،ببین که او درباره دیگران چطور صحبت می‌کند!

#لئو آیکمن

معرفی عارفان

05 Jan, 04:47


ارتباط‌های انسانی
می‌تواند همچون جهنم باشد

یا می‌تواند
تمرین معنوی
بسیار خوبی باشد.

#اکهارت_تله

معرفی عارفان

05 Jan, 04:42


شما رو دعوت می‌کنم به کلیپی خاطره انگیز که در سال ۱۳۷۹ در مراسم مرحوم محمد‌علی فردین ضبط شده. خیلی‌ها دیگه نیستن و بقیه پیر شدن. ببینین تا خاطره‌ها زنده بشه یادمان باشد روزی همه ما تبدیل به یک کلیپ وخاطره خواهیم شد.

میرودعمرونمی پرسم زخویش
ره کجا،منزل کجا،مقصودچیست
😔😔

معرفی عارفان

05 Jan, 04:31


#یک حبه نور

[یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ"]

اى انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور كرده است؟!


[سوره انفطار | ایه۶]

معرفی عارفان

05 Jan, 04:31


الهی
تو را سپاس میگويیم
از اينکہ دوباره خورشيد مهرت
ازپشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند

به نام خدای همه

معرفی عارفان

05 Jan, 04:31


باید کاری که شروع کرده‌اید را تمام کنید.
باید آنقدر سمج باشید که سختی‌ها در مقابل تلاش شما کم بیاورند.
شک نکنید که هر لحظه که کم بیاورید شکست خورده‌اید.

فراموش نکنید که برای رسیدن به موفقیت
باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه‌ کنید و سد‌ها را از مقابل راه‌تان بردارید.
باید مسیر را طی کنید و باید موفق شوید. این شما نیستید که کم می‌آورید، سختی‌ها باید خسته شوند.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

پاهاتو از گلیمت،
تویِ رؤیاهات دراز‌تر کن!
این جهان بی‌نهایته...
فرمول‌ها رو بهم بزن...
جهانت رو تغییر بده؛
با انرژی، لبخند و قدمی تازه...!
امروزت پر انرژی

🌺🌺🌺

شاد باشی

معرفی عارفان

05 Jan, 04:14


🍂🍃


ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم

به گمان این فکندم تن ناتوان به کویت
که سگ تو بر سر آید به امید استخوانم

اگر آنکه زهر باشد چو تو نوشخند بخشی
به خدا که خوشتر آید ز حیات جاودانم

ز غم تو می‌گریزم من ازین جهان و ترسم
که همان بلای خاطر شود اندر آن جهانم

نه قرار مانده وحشی ز غمش مرا نه طاقت
اثری نماند از من اگر اینچنین بمانم

#وحشی_بافقی

معرفی عارفان

30 Nov, 19:36


دانی که چرا سرّ نهان با تو نگویم
طوطی‌صفتی طاقت اسرار نداری

#جعلی
#مولانا
از مولانا نیست.

معرفی عارفان

30 Nov, 19:24


🌸پیشکش نگاه مهربونتون
⭐️در این شب زیبا
🌸گل را برای زندگیتان
⭐️و کوتاهی عمرش
🌸را برای غمهایتان آرزومندم
⭐️شبتون به زیبایی گـــل
🌸امضای خدا پای تمام آرزوهاتون

🌙شب زیباتون خوش عزیزان

معرفی عارفان

30 Nov, 19:23


🕊🍃💫

دلم خود را به نیش غمزه‌ای افکار می‌خواهد
شکایت دارد از آسودگی، آزار می‌خواهد

بلا اینست کاین دل بهر ناز و عشوه می‌میرد
ز نیکویان نه تنها خوبی رخسار می‌خواهد

دل از دستی بدر بردن نباشد کار هر چشمی
نگاه پر تصرف غمزه پر کار می‌خواهد

بود آهو که صیادش به یک تیر افکند در خون
دلی را صید کردن کوشش بسیار می‌خواهد

غلامی هست وحشی نام و میخواهد خریداری
به بازار نکو رویان که خدمتکار می‌خواهد

#وحشی‌بافقی

معرفی عارفان

30 Nov, 19:20


#شهریار

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن ؛
عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران ؛
وای به حال دگران...

#شهریار

معرفی عارفان

30 Nov, 19:11


گمان مبر که به پایان رسید کارِ مغان
هزار باده‌ی ناخورده در رگِ تاک است

به خود خزیده و محکم چو کوهساران زی
چو خش مزی که هوا تیز و شعله بی‌باک است!!!


#اقبال_لاهوری

معرفی عارفان

30 Nov, 19:11


اگر روم ز پی اش، فتنه‌ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم، به کینه برخیزد

و گر به رهگذری، یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم، چو باد بگریزد

و گر کنم طلب نیم بوسه، صد افسوس
ز حقه ی دهنش چون شکر فروریزد

من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
بس آبِ روی، که با خاک ره برآمیزد

فراز و شیب بیابانِ عشق، دام بلاست
کجاست شیردلی، کز بلا نپرهیزد

تو عمر خواه و صبوری، که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه‌تر، برانگیزد

بر آستانه ی تسلیم، سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی، روزگار بستیزد

#حافظ

معرفی عارفان

30 Nov, 19:11


مآزار دلی را که تو جانش باشی
معشوقهٔ پیدا و نهانش باشی

زان می‌ترسم که از دلازاری تو
دل خون شود و تو در میانش باشی

#ابوسعید_ابوالخیر

معرفی عارفان

30 Nov, 18:36


انسان معمولا نا خود آگاه است ... فقط بخشي اندک از وجود او خود آگاه است ، بخشي بسيار بسيار اندک ... تو هر لحظه ممكن است با بروز حادثه اي كوچک ، ناخودآگاه شوي ... كافيست كسي پا روي كفشت بگذارد تا ناخودآگاه شوي ... كافيست كسي به تو تنه بزند يا كسي به تو توهين كند و با خشم به تو نگاه كند تا ناخودآگاه شوي ... كافيست زني زيبا از كنارت بگذرد تا ... خودآگاهي تو چندان زياد نيست ، پديده اي بسيار سطحي است ... تو درون خود قاره پهناور ناخودآگاهي را داري كه بايد دگرگونش كني ... آنگاه كه همه وجود تو خود آگاه شود ، آنگاه كه هیچ چيز نتواند تو را نا خود آگاه كند و حتي درخواب عميق نيز خود آگاهي تو در صحنه باقي بماند ، به خانه مي رسي ... اگر تو بيدار شوي به خانه مي رسي ... اما اگر بيدار نشوي ، در سر گرداني به همه جا سر مي زني مگر به خانه ...

اشو

معرفی عارفان

30 Nov, 18:35


سوز تو کجا گیرد، در خرمنِ هر خامی؟
مرغ تو فرو ناید، ای دوست به هر بامی

مرد ره سودایت، صاحب قدمی باید
کان بادیه را نتوان، پیمود به هر گامی

بد نام ابد کردم، خود را و نمی‌دانم
درنامه اهل دل، نیکوتر ازین نامی

از عشق تو زاهد را دم گرم نخواهد شد
زیرا که بدان آتش هرگز نرسد خامی

دیوانه دلی دارم، کارام نمی‌گیرد
جز بر در خماری، یا پیش دلارامی

از تو نظری سلمان، می‌دارد و می‌شاید
درویشی اگر خواهد، از پادشه انعامی

لب را به سخن بگشا، زیرا که ندارد دل
غیر از دهنت کامی، و آنگاه چه خوش کامی

آغاز غمت کردم، تا چون بود انجامش
این نیست از آن کاری، کان را بود انجامی
 
#سلمان_ساوجی

معرفی عارفان

30 Nov, 18:28


چون تو را در گذر ای یار، نمی‌یارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟

#حافظ

معرفی عارفان

30 Nov, 18:28


گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش می‌دارم

به طَرَب حمل مَکُن سرخیِ رویم که چو جام
خونِ دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

پردهٔ مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

پاسبانِ حرمِ دل شده‌ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نَگْذارم

منم آن شاعرِ ساحر که به افسونِ سخن
از نِیِ کِلک، همه قند و شِکَر می‌بارم

دیدهٔ بخت به افسانهٔ او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟

چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟

دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاکِ درش با که بُوَد بازارم؟

#حافظ

معرفی عارفان

30 Nov, 17:56


ای بانگ نای خوش سمر
در بانگ تو طعم شکر
آید مرا شام و سحر
از بانگ تو بوی وفا
بار دگر آغاز کن
آن پرده‌ها را ساز کن
بر جمله خوبان ناز کن
ای آفتاب خوش لقا

#مولانا

معرفی عارفان

30 Nov, 17:53


ای دوست !
راه پیدا کردن ، واجبست ؛
اما راه خدای تعالی در زمین نیست ،
در آسمان نیست ، بلکه در بهشت و عرش نیست ؛
طریق الله در باطن توست ؛ ( و فی انفسکم ) این باشد .

طالبان خدا ، او را در خود جویند زیرا که او در دل باشد ، و دل در باطن ایشان باشد .

ترا این عجب آید که هر چه در آسمان و زمین است ، همه خدا در تو بیافریده است و هر چه در لوح و قلم و بهشت آفریده است ، مانند آن در نهاد و باطن تو آفریده است .
هر چه در عالم الهی است ، عکس آن در جان تو پدید کرده است .

#عین_القضات_همدانی

معرفی عارفان

30 Nov, 17:52


تو با خود خیال کردی و از خیال خود می‌رنجی. از خیالی خیالِ دیگر زائید و به آن یار شد و باز دیگری و دیگری. سه بار بگو: ای خیال برو؛ اگر نَرود تو برو!


#مقالات_شمس

معرفی عارفان

30 Nov, 17:50


بختِ جوان دارد آن که با تو قَرینست
پیر نگردد که در بهشت برینست
دیگر از آن جانِبَم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنینست

آینه‌ای پیش آفتاب نهادست
بر در آن خیمه یا شعاع جَبینست
گر همه عالم ز لوح فکر بشویند
عشق نخواهد شدن که نقش نگینست

گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌ای نیست
گوشه چشمت بلای گوشه نشینست
تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم
گر نفسی می‌زنیم بازپسینست

حسن تو هر جا که طبلِ عشق فروکوفت
بانگ برآمد که غارت دل و دینست
سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب
روی تو بینم که ملکِ روی زمینست

عاشق صادق به زخم دوست نمیرد
زهر مذابم بده، که ماء معینست
سعدی از این پس که راه پیش تو دانست
گر ره دیگر رود ضلال مبینست

#حضرت_سعدی

معرفی عارفان

30 Nov, 17:50


 اینکه می گوییم بی خبر، بیخبری محض نمی خواهیم،
بلکه هر خبری در چیزی، بی خبریست از چیز دیگر.
خاک نیز به آن جمادی از آنچه خدا، او را داده است با خبر است،
که اگر بی خبر بودی آب را کی پذیرا شدی و هر دانه ای را به حسب آن دایگی کی کردی و پروردی ؟
شخصی چون در کاری مجد باشد
و ملازم باشد آن کار را،
بیداریش در آن کار بی خبریست
از غیر آن. ما از این غفلت، عفلت کلی نمی خواهیم
گربه را می خواستند بگیرند هیچ ممکن نمی شد، روزی آن گربه به صید مرغی مشغول بود،به صید مرغ غافل شد او را بگرفتند.

پس نمی باید که در کار دنیا بکلی مشغول شدن، سهل باید گرفتن و در بند آن نمی باید بودن که نبادا این برنجد و آن برنجد، می باید گنج نرنجد.
اگر اینان برنجند؛ او شان بگرداند، اما اگر او برنجد، نعوذ بالله،
او را که گرداند؟ اگر تو را مثلاً، قماشات باشد از هر نوعی، بوقت غرق شدن عجب چنگ در کدام زنی؟
اگر چه همه در بایست است، ولیکن یقین است که در تنگ چیزی، نفیس خزینۀ دست زنی، که به یک گوهر و به یک پاره لعل هزار تجمل توان ساخت.

فیه ما فیه

معرفی عارفان

30 Nov, 17:49


چند شنوی از عادت پرستی بدر شو، اگر هفتاد سال در مدرسه بوده ای یک لحظه بیخود نشده ای. یک ماه در خرابات شو تا ببینی که خرابات و خراباتیان با تو چه کنند.
خراباتی شو ای مست مجازی!! بیا تا ساعتی موافقت کنیم. تا پیر خرابات فرمان ندهد، کس را زهره آن نباشد که عروسِ خراباتِ خانه «قل الروح من امر ربّی» را توان دیدن. شمع و شاهد را در خرباتِ خانه کفر نهاده اند؛ تا این کفر واپس نگذاری، مومن ایمان احمدی نشوی.

عین القضاة همدانی

معرفی عارفان

30 Nov, 17:38


‍ حجاب در ميان خلق و خالق و زمين و آسمان و غيره نيست.
پندار و معني ما حجاب است؛
اگر از ميان برگيريم به او رسيم.

تصوّف آن است که
آنچه در سر داري بنهي
و آنچه در کف داري بدهي و از آنچه بر تو آيد نجهي.

ابوسعیدابوالخیر

معرفی عارفان

30 Nov, 17:37


درویش در این دنیا مهمان است.
تقاضای مهمان بر میزبان جفاست.
مهمان به ادب باشد و منتظر، نه متقاضی ...

نفحات الانس
عبدالرحمن جامی

معرفی عارفان

30 Nov, 17:36


#تصوف آن بُوَد که
تو را خداوند از تو بمیراند
وبه خود زنده کند
آن بود که با خدای باشی "بی علاقه ای"

#تصوف ذکری است
پس وجدی است
پس نه این است ونه آن
"تا نماند چنانکه نبود"

دنیا در دل مریدان"تلختر از صبر"است
چون معرفت به دل ایشان رسد
آن صبر شیرین تر از عسل گردد.....


جنید بغدادی

معرفی عارفان

18 Nov, 06:10


یکی از شاگردان ملا نصرالدین پرسید:«تمام استادان می گویند که گنج روح، چیزی است که باید در تنهایی کشف شود. پس برای چه ما با همیم؟»
ملا نصرالدین پاسخ داد:« با همید، چون جنگل همیشه نیرومندتر از درختی تنهاست!
جنگل رطوبت هوا را تامین می کند، در مقابل طوفان مقاوم تر است و به باروری خاک کمک می کند.»
شاگرد در جواب گفت:« اما چیزی که یک درخت را مقاوم می کند، ریشه است. و ریشه یک درخت نمی تواند به ریشه درخت دیگری کمک کند.»
ملا گفت:« جنگل همین است!هر درخت با درخت دیگر متفاوت است،هر درخت ریشه
مستقل دارد. راه آنانی که می خواهند به خدا برسند، همین است:
«اتحاد برای یک هدف، و هم زمان آزاد گذاشتن هر یک از اعضای گروه تا به شیوه خودش تکامل یابد...»

معرفی عارفان

18 Nov, 06:09


عمری به هٖـوس در تک و تاز آمد دل

تـا مِـحـرم جـان دلـنـواز آمــد دل

در آخـر کار رفت ‌و جانپاک بسوخت

انصـاف بـده کـه پاکـبـاز آمـد دل

#مولوی

معرفی عارفان

18 Nov, 05:04


🕊🍃💫


دیدم به خوابِ خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیرِ ما به دستِ شرابِ دوساله بود

آن نافهٔ مراد که می‌خواستم ز بخت
در چینِ زلفِ آن بتِ مشکین کُلاله بود

از دست برده بود خمارِ غمم سحر
دولت مساعد آمد و مِی در پیاله بود

بر آستان میکده خون می‌خورم مدام
روزی ما ز خوانِ قَدَر این نَواله بود

هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید
در رهگذار باد نگهبانِ لاله بود

بر طَرْفِ گلشنم گذر افتاد وقتِ صبح
آن دَم که کارِ مرغِ سحر آه و ناله بود

دیدیم شعرِ دلکش حافظ به مدحِ شاه
یک بیت از این قصیده بِه از صد رساله بود

آن شاهِ تندحمله که خورشیدِ شیرگیر
پیشش به روزِ معرکه کمتر غزاله بود

#حضرت_حافظ

معرفی عارفان

18 Nov, 04:59


🕊🍃💫


يكی ديوانه‌ای آتش بر افروخت
در آن ھنگامه جان خويش را سوخت
ھمه خاكسترش را باد میبرد
وجودش را جھان از ياد میبرد

تو ھمچون آتشی ای عشق جانسوز
من آن ديوانه مرد آتش افروز
من آن ديوانه آتش پرستم
در اين آتش خوشم تا زنده ھستم.

#فریدون_مشیری

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌

معرفی عارفان

18 Nov, 04:55


داستان کوتاه زیبا

پسركی بود كه می خواست خدا را ملاقات كند، او می دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه كرد و بی آنكه به كسی چیزی بگوید، سفر را شروع كرد. چند كوچه آنطرف‏تر به یك پارك رسید، پیرمردی را دید كه در جال دانه دادن به پرندگان بود. پیش او رفت و روی نیمكت نشست. پیرمرد گرسنه به نظر می رسید، پسرك هم احساس گرسنگی می كرد. پس چمدانش را باز كرد و یك ساندویچ و یك نوشابه به پیرمرد تعارف كرد. پیرمرد غذا را گرفت و لبخندی به كودك زد. پسرك شاد شد و با هم شروع به خوردن كردند. آنها تمام بعدازظهر را به پرندگان غذا دادند و شادی كردند، بی آنكه كلمه‏ای با هم حرف بزنند. وقتی هوا تاریك شد، پسرك فهمید كه باید به خانه بازگردد، چند قدمی دور نشده بود كه برگشت و خود را در آغوش پیرمرد انداخت، پیرمرد با محبت او را بوسید و لبخندی به او هدیه داد. وقتی پسرك به خانه برگشت، مادرش با نگرانی از او پرسید: تا این وقت شب كجا بودی؟ پسرك در حالی كه خیلی خوشحال به نظر می رسید، جواب داد: پیش خدا !پیرمرد هم به خانه اش رفت. همسر پیرش با تعجب پرسید: چرا اینقدر خوشحالی؟ پیرمرد جواب داد: امروز بهترین روز عمرم بود، من امروز در پارك با خدا غذا خوردم!

معرفی عارفان

18 Nov, 04:54


پسرای بندری
عهدیه

معرفی عارفان

18 Nov, 04:50


دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


#بانوپریسا
سنتور : استاد مشکاتیان

معرفی عارفان

18 Nov, 04:49


وحشت ما کم نگردد ز اجتماع دوستان
چون الف با هر چه پیوندیم، تنهاییم ما

#صائب_تبریزی

معرفی عارفان

18 Nov, 04:49


زآن بادهٔ دیرینهٔ دهقان پرورد
در ده که تراز عمر نو خواهم کرد

مستم کن و بی خبر ز احوال جهان
تا سر جهان بگویمت ای سره مرد

#حافظ

معرفی عارفان

18 Nov, 04:43


سپاس می‌گویم خدای خوبم را …
که زندگی‌ام خوب است …
سازم کوک …
صبحم قشنگ است و شبم آرام …
قلبی شکرگزار دارم
و پر از عشق …!
و یک عالمه دوست با دنیایی مهر …
همین دوستانی را
که دلشان دریا و مهرشان پاینده ست …
دلم میخواهد بدانند که بی‌بهانه دوستشان دارم …
خدایا شکر که دارمشان …
خوشبختی یعنی همین
به همین سادگی …
به امروزتان عشق بدهید
به خودتان و اطرافتان با نگاه
محبت آمیز بنگرید و بارها با
خودتان تکرار کنید که امروز یک
اتفاق فوق العاده عالی برایم
رخ خواهد داد.

🌺🌺🌺


یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

لا به لای گل سرخ
در میان کوچه ی سبز خیال
شادیت حس قشنگیست
که من میطلبم،
ای دوست صبحت زیبا

🌺🌺🌺

شاد باشی

معرفی عارفان

18 Nov, 04:42


#یک حبه نور

مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

هیچ واقعه و حادثه‌ای جز به فرمان و اجازه‌ی خدا رخ نمی‌دهد و هر کس که به خدا ایمان داشته باشد، خدا دل او را به ثبات ، آرامش و خوشنودی به قضا و قدر الهی می‌رساند و رهنمود می‌گرداند، و خداوند از هر چیزی کاملاً آگاه است.

#تغابن-آیه ۱۱

معرفی عارفان

18 Nov, 04:41


حرف تو که باشد
حالم دلمان عوض می شود

با نام زیبایت روزمان را آغاز میکنیم

به نام خدای همه

معرفی عارفان

18 Nov, 04:39


🕊🍃💫

از تو وقتی خواستی با خود هم‌آغوشم کنی
چشم پوشیدم؛ که ترسیدم فراموشم کنی

سرو عریانی که با پاییز می‌آمیخت گفت:
کاش پیش از برف با آتش کفن‌پوشم کنی

باد روشن می‌کند خاکستر افسرده را
شعله‌ورتر می‌شوم هرقدر خاموشم کنی

تلخی و شیرینی دشنام و لبخندت یکی‌ست
باز کن لب تا به سحر عشق مدهوشم کنی

من نمی‌مانم میان برزخ وصل و فراق
باید امشب یا ببوسی یا فراموشم کنی

✍🏻#فاضل_نظری

معرفی عارفان

18 Nov, 04:37


🕊🍃💫

به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی
که ندا کند شرابش که کجاست تلخکامی

چه بود حیات بی‌او هوسی و چارمیخی
چه بود به پیش او جان دغلی کمین غلامی

قدحی دو چون بخوردی خوش و شیرگیر گردی
به دماغ تو فرستد شه و شیر ما پیامی

خنک آن دلی که در وی بنهاد بخت تختی
خنک آن سری که در وی می ما نهاد کامی

ز سلام پادشاهان به خدا ملول گردد
چو شنید نیکبختی ز تو سرسری سلامی

به میان دلق مستی به قمارخانه جان
بر خلق نام او بد سوی عرش نیک نامی

خنک آن دمی که مالد کف شاه پر و بالش
که سپیدباز مایی به چنین گزیده دامی

ز شراب خوش بخورش نه شکوفه و نه شورش
نه به دوستان نیازی نه ز دشمن انتقامی

همه خلق در کشاکش تو خراب و مست و دلخوش
همه را نظاره می‌کن هله از کنار بامی

ز تو یک سؤال دارم بکنم دگر نگویم
ز چه گشت زر پخته دل و جان ما ز خامی

#مولانا
-

معرفی عارفان

18 Nov, 04:31


🕊🍃💫

آسمان گو ندهد کام، چه خواهد بودن
یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن

حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است
گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن

آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام
آفتابی به لب بام چه خواهد بودن





#شهریار ‌‌

معرفی عارفان

18 Nov, 04:28


🕊🍃💫


من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم

گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو
آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم

من آدم بهشتیم اما در این سفر
حالی اسیر عشق جوانان مه وشم

در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم

شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم ایرا مشوشم

از بس که چشم مست در این شهر دیده‌ام
حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم

شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم

بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست
گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم

حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست
آیینه‌ای ندارم از آن آه می‌کشم

#حافظ

معرفی عارفان

18 Nov, 04:24


🕊🍃💫

باز از شراب دوشین در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم

سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم


#حضرت_سعدی

معرفی عارفان

18 Nov, 04:22


🕊🍃💫

تن فداکن تا همه تن جان شوی
جان رها کن تا همه جانان شوی

گرد این و آن چه می گردی مدام
این و آن را مان که این و آن شوی

ترک کرمان کن به مصر جان خرام
تا به کی سرگشتهٔ کرمان شوی

ماه ماهانی ببین ای نور چشم
آن او باشی چو با ماهان شوی

گنج او در کنج این ویران نهاد
گنج او یابی اگر ویران شوی

عید قربان است جان را کن فدا
عید خوش یابی اگر قربان شوی

جامع قرآن بخوانی حرف حرف
گر چو سید جامع قرآن شوی

#شاه_نعمت_الله_ولی
-

معرفی عارفان

18 Nov, 04:09


رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار


گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد



#حافظ

معرفی عارفان

18 Nov, 04:05


🕊🍃💫


ز آهم نم به چشم چرخ بداختر نمی‌آید
به دود تلخ، اشک از دیده مجمر نمی‌آید

مگر یاقوت سیرابش به داد من رسد، ورنه
مرا سیراب گردانیدن از کوثر نمی‌آید

چنان کز زلف او آمد دلم بیرون به ناکامی
به این نومیدی از ظلمات اسکندر نمی‌آید

کمال اهل معنی در غریبی می‌شود ظاهر
که تا در بحر باشد نکهت از عنبر نمی‌آید

برآید هر که با خود، برنیاید عالمی با او
شود از مور عاجز هرکه با خود برنمی‌آید

در افتادگی زن تا ز منزل سر برون آری
که قطع این ره از مقراض بال و پر نمی‌آید

حریم سینه زندان است بر دل‌های سودایی
که چون غلتان شود خودداری از گوهر نمی‌آید

به تمکینی به آغوش من بی‌تاب می‌آیی
که می از شیشه سربسته در ساغر نمی‌آید

به تنهایی گرفت آفاق را خورشید بی‌انجم
ز اقبال آنچه می‌آید ز صد لشکر نمی‌آید

ز خودداری نشد کم گریهٔ بی‌اختیار من
علاج شورش این بحر از لنگر نمی‌آید

من بی‌تاب چون اظهار درد خود کنم صائب؟
که آواز سپند از محفل او برنمی‌آید

#صائب_تبریزی


ســـــــــلااام خوبان صبحتان پراز عشق وامید روزتــــــون سرشار از عـــــــــطر خدا


🕊🍃💫
شاد باشی

معرفی عارفان

16 Nov, 15:39


تو شمع انجمنی یک زبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش

خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش


#حافظ

معرفی عارفان

16 Nov, 15:37


🕊🍃💫

‍ ‍ هر شور وشری که در جهان است
زان غمزهٔ مست دلستان است

گفتم لب اوست جان، خرد گفت
جان چیست مگو چه جای جان است

وصفش چه کنی که هرچه گویی
گویند مگو که بیش از آن است

غمهاش به جان اگر فروشند
می‌خر که هنوز رایگان است

در عشق فنا و محو و مستی
سرمایهٔ عمر جاودان است

در عشق چو یار بی نشان شو
کان یار لطیف بی‌نشان است

تو آینهٔ جمال اویی
و آیینهٔ تو همه جهان است

ای ساقی بزم ما سبک‌خیز
می‌ده که سرم ز می گران است

در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است

ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است

از رفته و نامده چه گویم
چون حاصل عمرم این زمان است

ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است

این کار نه کار توست خاموش
کین راه به پای رهروان است

کاری است بزرگ راه عطار
وین کار نه بر سر زبان است

شعر:عطار

معرفی عارفان

16 Nov, 15:29


تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

دیریست که چون هاله همه دور تو گردم
چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی

بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر
در آرزوی آن که بیابم به تو راهی

نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن
سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی

در فکر کلاهند حریفان همه هشدار
هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی

بگریز در آغوش من از خلق که گلها
از باد گریزند در آغوش گیاهی

در آرزوی جلوه مهتاب جمالش
یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی

یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر
شایان گذشت تو مرا نیست گناهی


#استاد_شهریار

معرفی عارفان

16 Nov, 15:26


نام من عشق است آیــا می‌شناسیدم؟
زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌شناسیدم؟

بـــا شما طی‌کـــــرده‌ام راه درازی را
خسته هستم -خسته- آیا می‌شناسیدم؟

راه ششصدســاله‌ای از دفتر "حــافظ "
تا غزل‌های شما، ها! می‌شناسیدم؟

این زمانم گــــرچه ابر تیره پوشیده‌است
من همان خورشیدم اما، می‌شناسیدم

پای ره وارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌شناسیدم

می‌شناسد چشم‌هایم چهره‌هاتان را
همچنانی که شماها می‌شناسیدم

اینچنین بیگــــانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا!، می‌شناسیدم!

من همان دریایتان ای رهروان عشق
رودهای رو به دریـــا! می‌شنـاسیدم

اصل من بــــودم , بهــانه بود و فرعی بود
عشق"قیس"و حسن"لیلا" می‌شناسیدم؟

در کف "فرهـاد" تیشه من نهادم، من!
من بریدم "بیستون" را می‌شناسیدم

مسخ کرده چهره‌ام را گرچه این ایام
با همین دیدار حتی می‌شنـاسیدم

من همانم, آَشنــای سال‌هـای دور
رفته‌ام از یادتان!؟ یا می‌شناسیدم!؟
 
خداوندگار غزل #حسین_منزوی

معرفی عارفان

16 Nov, 15:22


عاشقان مست اند و ما دیوانه ایم

عارفان شمع اند ما پروانه ایم ...

#مولانا
استاد شجریان.......🌺

معرفی عارفان

16 Nov, 15:21


سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو

#مولانا

معرفی عارفان

16 Nov, 15:19


ڪنارنام تو
    لنڪَر ڪَرفت
        ڪشتی عشق..
بیا ڪہ
   یاد تــو
    آرامشےسٺ طوفاني...



قیصر_امین_پور


معرفی عارفان

16 Nov, 15:16


عاشقم،
اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کناری
که تو از پنجره‌اش پای به قلب
منِ دیوانه نهادی
تو کجا؟
کوچه کجا؟
پنجره‌ی باز کجا؟
من کجا؟
عشق کجا؟



#فریدون_مشیری

معرفی عارفان

16 Nov, 15:13


شکوه از گردش گردون ز بصیرت دورست
گوی چوگان قضا در حرکت مجبورست

ساخت هر زخم تو لب تشنه زخم دگرم
آب تیغ تو هم ای کان ملاحت شورست!

خصم بیجا به زبردستی خود می نازد
زودتر پاره کند زه، چو کمان پرزورست

گوهر شوخ، گریبان صدف پاره کند
چرخ اگر تربیت ما نکند معذورست

شوربختی چه کند با دل صد پاره ما؟
زخم ما در جگر تیغ قضا ناسورست

غور کن غور، که چون آینه بی زنگار
زره جوهر ما زیر قبا مستورست

از دم صبح چو اوراق خزان انجم ریخت
همچنان شمع به تاج زر خود مغرورست

بیشتر گشت سیه کاریم از موی سفید
حرص را گرمی هنگامه ازین کافورست

زر میندوز که چون خانه پر از شهد شود
آن زمان وقت جلای وطن زنبورست

حسن را ملک ز بیماری چشم آبادست
عشق را خانه ز ویرانی دل معمورست

تابع مطرب تردست بود وجد و سماع
چرخ در گرد بود تا سر ما پرشورست

معنی روشن و خورشید، گل یک چمنند
فکر صائب نتوان گفت چرا مشهورست



#صائب_تبریزی

معرفی عارفان

16 Nov, 15:10


‏دل جز به دو زلف مشکبارش ندهند
‏جان جز به دو لعل آبدارش ندهند

‏در بارگه وصل، جلالش می‌گفت:
‏این سر که نه عاشق است بارش ندهند



عراقی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌

معرفی عارفان

16 Nov, 15:09


نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت

تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت

منم! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت

تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت

نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم 
چراغ نه! که به گشتن هم احتیاج نداشت



فاضل_نظری

معرفی عارفان

16 Nov, 15:08


زیر بارونا گمم🌧☔️

مهدی دارابی.........🌺

معرفی عارفان

16 Nov, 15:03



امروز تو را دسترس فردا نیست
واندیشه‌ی فردات به جز سودا نیست

ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

#خیام

معرفی عارفان

16 Nov, 13:02


دلم تنگه آے دلم تنگه باغمت میسوزم بگوتاڪے چشماموبه راه تو بدوزم
‌‌‌‌‌‌‌
   

معرفی عارفان

16 Nov, 12:57


مهستی
کاخ ویرانه
از فیلم
قاتلین هم می‌گریند.

معرفی عارفان

16 Nov, 12:56


یک صفحه از مجله قدیمی


معرفی عارفان

16 Nov, 12:55


#مهستی
یار نمی خوام
شعر وآهنگ:
#جهانبخش_پازوکی

معرفی عارفان

14 Nov, 07:08


سعی کن چیزی منفی درباره هیچ‌کسی نگویی، برای سه روز، برای ۴۵ روز، و برای سه ماه.

آن وقت ببین برای زندگی‌ات چه اتفاقی می‌افتد.

#یوکو_انو

معرفی عارفان

14 Nov, 07:07


«ابقَ قویّا
فَقِصّتُکَ لم تَنتَهی بعد»

قوی بمون
قصه‌ ات هنوز تموم نشده

معرفی عارفان

14 Nov, 07:06


بازنگرد
که عشقِ من، نیمکتی
در تفرجگاهی عمومی نیست
که هر بار بخواهی آن را ترک کنی
و هر زمان که بخواهی به آن بازگردی
عذر خواهی نکن
گلوله‌یِ شلیک شده باز نمی‌گردد

#غادة_السمان

معرفی عارفان

14 Nov, 07:06


چه نزدیک است جانِ تو به جانم
که هر چیزی که اندیشی بِدانَم

ضمیر همدگر دانند یاران
نباشم یارِ صادق گَر ندانم

#مولانا

معرفی عارفان

14 Nov, 07:05


به مستی می توان
بر خود گوارا کرد هستی را

درین میخانه به هر کس
که شد هشیار می لرزم

#صائب_تبریزی

معرفی عارفان

14 Nov, 06:44


گذار کن چو صبا بر بنفشه‌زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بی‌قراران‌اند
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند

#حافظ

معرفی عارفان

14 Nov, 06:44


کافیست که روح خویش را به تباهی نکشانیم
کافیست برای بحث کردن با آدم‌های تهی خود را
به زحمت نیندازیم
بگذار از خشم نفله شوند “

📕 #گریز_دلپذیر
#آنا_گاوالدا

معرفی عارفان

14 Nov, 06:40


هرچه در فهم تو آید آن بود مفهوم تو
کی بود مفهوم تو او کو از آن عالی‌تر است

#عطار

معرفی عارفان

14 Nov, 06:39


این آتش عشق می‌پزاند ما را
هر شب به خرابات کشاند ما را

با اهل خرابات نشاند ما را
تا غیر خرابات نداند ما را

#مولانا

معرفی عارفان

14 Nov, 06:39


آن دل که شد او قابل انوار خدا
پر باشد جان او ز اسرار خدا

زنهار تن مرا چو تنها مشمر
کو جمله نمک شد به نمک‌زار خدا

#مولانا

معرفی عارفان

14 Nov, 06:39


از حال ندیده تیره ایامان را
از دور ندیده دوزخ آشامان را

دعوی چکنی عشق دلارامان را
با عشق چکار است نکونامان را

#مولانا

معرفی عارفان

14 Nov, 06:10


🕊💫

"مرغ خانه با هما پروا مکن

پر نداری نیت صحرا مکن

چون سمندر در دل آتش مرو

ور مری، تو خویش را رسوا مکن

درزیا، آهنگری کار تو نیست

تو ندانی فعل، آتش‌ها مکن

اول از آهنگران تعلیم گیر

ور نه بی‌تعلیم، تو، آن را مکن

چون نه‌ای بحری به بحر اندر مشو

قصد موج و غره دریا مکن

ور کنی پس گوشه کشتی بگیر

دست خود را تو ز کشتی وا مکن

گر بیفتی هم در آن کشتی بیفت

تکیه تو بر پنجه و بر پا مکن

چرخ خواهی؟ صحبت عیسی گزین

ور نه قصد گنبد خضرا مکن

میوه خامی، مقیم شاخ باش

بی‌معانی ترک این اسما مکن

شمس تبریزی مقیم حضرت است

تو مقام خویش جز آن جا مکن"



حضرت مولانا

معرفی عارفان

14 Nov, 06:07


🕊💫

زینگونه که من به نیستی خرسندم
چندین چه دهید بهر هستی پندم

روزیکه به تیغ نیستی بکشندم
گریندهٔ من کیست بر او می‌خندم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۲۴۹

معرفی عارفان

14 Nov, 05:59


#ستار - بود و نبود

معرفی عارفان

14 Nov, 05:59


#هایده - چه عالمی داره

معرفی عارفان

14 Nov, 05:57


گفت: حق در دل دوستان آتشی پدید کرده است از شوق، که اگر ذره‌ای بیرون آید، از عرش تا ثری بسوزد و در دلِ دوستان آبی پدید کرده است از محبت، که اگر قطره‌ای بیرون آید همه عالم پر شود، همچون سبویی.


ابوالحسن خرقانی

معرفی عارفان

14 Nov, 05:57


هر که طالب علم یقین بود، اول شرط در راه او آن بود که کل مذاهب عالم در دیده‌ی او برابر نماید و اگر فرقی داند میان کفر و اسلام، این فرق دانستن در راه طلب او سدی بود که او را نگذارد که به مطلوب رسد.

عین القضات همدانی

معرفی عارفان

14 Nov, 05:57


هر فسادی که در عالم افتاد، از این افتاد که یکی، یکی را معتقد شد به تقلید،
یا منکر شد به تقلید.
المی به ذات آن عزیز رسید، ندانستند که او عزیز است الّا به تقلید...
کی روا باشد مقلّد را مسلمان داشتن؟


مقالات شمس

معرفی عارفان

14 Nov, 05:47


زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد

هر که ز ذوقش درون سینه صفاییست
شمع دلش را ز شاهدی نگزیرد

طالب عشقی دلی چو موم به دست آر
سنگ سیه صورت نگین نپذیرد

صورت سنگین دلی کشنده سعدیست
هر که بدین صورتش کشند نمیرد

#سعدی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ  ۱۸۲

معرفی عارفان

14 Nov, 05:44



من
با لبانِ...
سردِ نسیمِ صبح...
سر می‌کنم ترانه...
برای تو ...


فروغ_فرخزاد

معرفی عارفان

03 Nov, 09:25


اوليای خدا بوی خوش حق و بوی بد باطل را از درون افراد احساس ميكنند.
لذا آن پیامبری که بوی خوش دوست را از سرزمین یمن در می یابد چگونه ممکن است که بوی باطن افراد را در نیابد؟
ولی اولیای خدا ازروی لطف بوی بد را به روی او نميآورند، بلكه از خدا ميخواهند كه آن را تبديل به بوی خوش حق كند، مگر اينكه بر بدی آنقدر اصرار بورزند كه بوی عَفِن آن همه جا رابگيرد و قابل پوشيدن نباشد.

آنک یابد بوی حق را از یمن
چون نیابد بوی باطل را ز من؟

مصطفی چون بُرد بوی از راه دور
چون نیابد از دهان ما بُخور؟

هم بیابد، لیک پوشاند ز ما
بوی نیک و بد بر آید بر سما

چونکه باطن آلوده شد، پس متعفن میگردد و از بوی بد آن، دعاها نیز مورد قبول درگاه نمی گردند.
مولانا میگوید: پیش خداوند مقبول خواهد بود، صورت هایِ ابتری که بر باطنِ راست استوار باشند.

بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز

پس دعاها رد شود از بوی آن
آن دلِ کژ می‌نماید در زبان

گر حدیثت کژ بود معنیت راست
آن کژّی لفظ مقبولِ خداست

مثنوی معنوی

معرفی عارفان

03 Nov, 09:25


فرمود
ما تصوف از قیل و قال نگرفتیم ؛ از بازداشت نفس یافتیم ؛ و دست بداشتن آرزو و بریدن ازآنچه دوست داشتیم که اندر چشم ما آراسته بود.
و گفت : شیخ ما دراصول و فروع وبلا کشیدن امیرالموءمنین علی(کرم الله وجهه) است ؛ اگرمرتضی یک سخن به کرامت نگفتی ؛ اصحاب طریقت چه کردندی ؛ واین سخن آن است که ازمرتضی سوءال کردندکه خدای را چه شناختی؟
فرمودند: بدان که مرا شناسا گردانید به خود؛ که او را شبه نیست و او را درنتوان یافت به هیچ وجهی ؛ و اورا قیاس نتوان کرد به هیچ خلقی ؛ سبحان آن خدایی که او چنین است و چنین نیست هیچ چیز از غیر او.

ذکر جنید بغدادی

معرفی عارفان

03 Nov, 09:06


آن بار که چرخ برنتابد
از قوت عشق می کشانم
از سینه خویش آتشش را
تا سینه سنگ می رسانم
از لذت و از صفای قندش
پرشهد شده‌ست این دهانم
از مشکل شمس حق تبریز
من نکته مشکل جهانم

#مولانای_جان

معرفی عارفان

03 Nov, 09:06


در طلب پوینده چون باد باش
زهرِ بیماریش همچون شکر نوش کن
دل را بگوی تا عافیت را بدرود کند
تن را بگوی تا سلامت را تبرّا دهد
که هرکه خانه بر لب دریا کند موج بسیار بیند...


مجالس سبعه

معرفی عارفان

03 Nov, 09:06


هدایت به معنی ایمان آوردن به پیامبران نیست ،
بلکه اراده ی خداست به رفع حجاب از دیده ی دل...
هدایت یعنی حیرت عقل
و بقای عشق...


محی الدین ابن عربی

معرفی عارفان

03 Nov, 09:06


" خنده و گریه "

فَلْيَضْحَکُوا قَليلاً وَ لْيَبْکُوا کَثيراً
جَزاءً بِما کانُوا يَکْسِبُونَ.
(سوره توبه: 82)
پس ایشان باید اندکی بخندند و بسیار بگریند
به مکافات آنچه به دست خود کسب کرده اند.

بعضی چنین تصور کرده اند که مؤمن بهتر است بیشتر بگرید و کمتر بخندد
و به آیة حاضر استناد می کنند در حالی که این آیه قطعاً اشاره به کافران دارد
و گریستن به معنی غمگین و محزون بودن شأن مؤمن نیست
بلکه نشان ایمان خنده و شادی است
و در قرآن نیز مکرر آمده است که
اهل ایمان و پرهیزگاران از خوف و حزن آسوده اند.

چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را از نبوت شادی است
ای گروه مؤمنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید

مثنوی معنوی

معرفی عارفان

03 Nov, 07:39


آن کیست؟ ، کز رویِ کَرَم ، با من وفاداری کند؟ ،

بر جایِ بدکاری چو من ، یکدم نکوکاری کند؟ ،




اوّل ، به‌بانگِ نای و نی ،،، آرَد به‌دل پیغامِ وی ،

وآنگه ، به‌یک پیمانه مِی ،،، با من وفاداری کند؟ ،




دلبر ، که جان فرسود ازو ،،، کامِ دلم ، نگشود ازو ،

نومید نتوان بود ازو ، باشد که دلداری کند ،



گفتم : گِره نگشوده‌ام ،،، زان طرّه تا من بوده‌ام ،

گفتا : مَنَش فرموده‌ام ،،، تا با تو طرّاری کند ،




پشمینه‌پوشِ تنگ‌خو ( تندخو - عیب‌جو ) ،،، از عشق ، نشنیده‌ست بو ،

از مستی‌اَش رمزی بگو ،،، تا ، تَرکِ هشیاری کند ،



چون من گدایی بی‌نشان ، مشکل بُوَد یاری چنان ،

سلطان ، کجا عیشِ نهان ، با رِندِ بازاری کند؟ ،



زان طرّهٔ پُر پیچ و خَم ، سهل است اگر بینم ستم ،

از بند و زنجیرش چه غم؟ ، هر کس که عیّاری کند؟ ،



شد لشکرِ غم بی‌عدد ، وز بخت می‌خواهم مدد ،

تا ، فخرِ دین عبدالصمد ،،، باشد که غمخواری کند ،



با چشمِ پُرنیرنگِ او ،،، حافظ ، مکن آهنگِ او ،

تا ، چشمِ مستِ شنگِ او ،،، بسیار مکّاری کند ،




#حافظ

معرفی عارفان

03 Nov, 07:17


جهان مستند و ز مستی ندانند
جهان اندر جهان اندر جهان مست
درین دریا، که عالم قطرهٔ اوست
ز قطره تا ببحرِ بی‌کران مست
بقولِ قاسمی این سِکرِ عامست
خرد مست و یقین مست و گمان مست


#قاسم_انوار

معرفی عارفان

03 Nov, 07:17


بیا در باغ و شورِ بلبلان بین
سمن مست و چمن مست، ارغوان مست
شرابِ نابِ رحمان را چه گویم؟
کزو دلداده مست و دلستان مست
ز دنیی تا بعقبی گر ببینی
همه ره کاروان در کاروان مست
دلی کز ما و من آزاد آید
چه در کعبه، چه در دیرِ مغان مست


#قاسم_انوار

معرفی عارفان

03 Nov, 07:17


خرد مستست و دل مستست و جان مست
بسودایت روانِ ناتوان مست

ز حد بگذشت مستیهای ذرات
فلک مست و زمین مست و زمان مست

#قاسم_انوار

معرفی عارفان

03 Nov, 07:13


همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی
تا دگر عیب نگویند من حیران را

لیکن آن نقش که در روی تو من می‌بینم
همه را دیده نباشد که ببینند آن را

#حضرت_سعدی

معرفی عارفان

03 Nov, 07:12


دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت
سر من دار که در پای تو ریزم جان را

کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را

#حضرت_سعدی

معرفی عارفان

03 Nov, 07:08


《 هو 》

فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم
که حرام است مِی آنجا که نه یار است ندیم

چاک خواهم زدن این دلقِ ریایی، چه کنم؟
روح را صحبتِ ناجنس عذابیست الیم

حافظ جانم


از زندگی یک رقص بساز ...❤️

زندگی را بعنوان چیزی که مجبوری آن را سَر کنی زندگی نکن. آن را همچون یک بار سنگین و یک وظیفه که باید آن را به انجام برسانی زندگی نکن!

از زندگی یک رقص بساز، بگذار که آن یک ضیافت باشد. و رفته‌رفته با توانایی‌های جدیدی در درونت روبرو می‌شوی.

سالک قدیمی، کسی بود که دنیا را ترک می‌کرد. اما سالک حقیقی یعنی کسی که آفریننده است: زمانی که به روشی خاص خودت، دنیا را قدری زیباتر ساخته باشی، وقتی که خوشی آن را غنی کرده باشی؛ یک سالک هستی.

عارف هندی #اشو

معرفی عارفان

03 Nov, 07:08


《 هو 》

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

حضرت #باباطاهر

معرفی عارفان

03 Nov, 06:31


#درس_امروز :

شعور طاقچه‌ی بلندیه، دست همه بهش نمیرسه ...

معرفی عارفان

03 Nov, 06:30


خانه تاریخی طباطبایی‌ها در کاشان

معرفی عارفان

03 Nov, 06:30


.
دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست
اما پاییز را برای دل خودت آرام تر برگ بزن
وتمامی رنگها را به خاطر بسپار
که عشق ومحبت و دوستی لابه لای همین رنگهاست..

معرفی عارفان

29 Oct, 19:31


عشق به خودت، قوی‌ترین سلاحته.


شبتون لبریز آرامش
در پناه نور و عشق الهی باشید

معرفی عارفان

29 Oct, 19:25


شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است

پیام من که رساند به یار مهرگسل
که برشکستی و ما را هنوز پیوند است
قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست
به خاک پای تو وان هم عظیم سوگند است

که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
بیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماست
به جای خاک که در زیر پایت افکنده‌ست

خیال روی تو بیخ امید بنشانده‌ست
بلای عشق تو بنیاد صبر برکنده‌ست
عجب در آن که تو مجموع و گر قیاس کنی
به زیر هر خم مویت دلی پراکند است

اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی
گمان برند که پیراهنت گل آکند است
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است

فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق
گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است

#حضرت_سعدی

معرفی عارفان

29 Oct, 19:25


"خوش" است عاشق و مَعشوق،

"میان ایشان بی‌تکلّفی محض"،

این همه تکلّف‌ها برای غیر است،
هرچیز که غیر عشق است بر او حرام است.

این سخن را تقریر دادمی عظیم،
ولیکن بیگه است و بسیار می‌باید کندن
و جوی‌ها ساختن تا به "حوض دل" برسد....

فیه ما فیه

معرفی عارفان

29 Oct, 19:25


عالم ِ حق فراخنایی است،
بسطی بی پایان عظیم...
عالم ِ الله
نور در نور،
لذت در لذت،
فرّ در فرّ،
کَرَم در کَرَم است.


شمس تبریزی

معرفی عارفان

29 Oct, 19:02


.
                از خدا برگشتگان را کار
                   چندان سخت نیست

                    سخت کار ما بود ،
                کز ما خدا برگشته است ...

                    #اشراق اصفهانی

معرفی عارفان

29 Oct, 18:53


رندانه
سیمابینا
بهمراه گروه «دستان»
شعر درویش_حسن_خراباتی

معرفی عارفان

29 Oct, 18:48


ای دوست !
مقامی هست که تا سالک درآن مقام باشد در خطر باشد ؛
آن را مقام هوا و آرزو توان خواند .
نه با تو گفتم که هوای جان ، نفس است ؟
تا از این عالم هوا رخت بیخودی و بی آرزویی بصحرای الهی نیاری ، از خوف نجات نتوانی یافت .
گفت : هر که قدم از عالم هوا بدر نهاد ؛ قدم در بهشت نهاد ؛ پس در این بهشت جز خدا دیگر کس نباشد .

جناب عین القضات همدانی

معرفی عارفان

29 Oct, 18:48


‏"خلوت"،
بالاترین مقامات است
و آن منزلی‌ست که انسان آبادش می‌کند
و به ذات خویش، پُرَش می‌کند؛

به‌طوری که با وی در آن،
غیری نمی‌گنجد،
آن خلوت است.....

جناب ابن عربی

معرفی عارفان

29 Oct, 18:47


"الغفور"

غفور به معنای همیشه آمرزنده
و پوشاننده است .
غفور بودن خداوند به این معنی است که او آمرزنده ای است که گناهان را پنهان می دارد و رسوا نمی سازد و مواخذه نمی نماید و از شدت فضل حتی گناهان بندگان را از خاطر فرشتگان ناظر به او محو می کند.

نیاز تو ای عبد سالک در پیوستن به نام" غفور "به این است که خداوند پرده و
پوششی بین تو با آنچه انتظار وقوعش را ازتو دارد بکشد و رسوایت نکند .

غفور همان پرده و پوشش گسترده ای است که بر کردار ناشایست بندگانش دارد...


جناب ابن عربی

معرفی عارفان

29 Oct, 18:37


تو ، مده پندم از این عشق ، که من دیرزمانی ،

خود ، به جان خواستم از دامِ تمنایِ تو ، رَستَن ،




دیدم ،،، از رشتۀ جان ، دست‌گسستن بُوَد آسان ،

لیک ،،، مشکل بُود این رشتۀ مهرِ تو ، گسستن ،




سویِ اشکم ، نِگهت گرم خرامید و ،،، چه زیباست ،

آهویِ وحشی و ،،، در چشمۀ روشن ، نِگَرَستن ،






#محمدرضا_شفیعی_کدکنی




* نِگَرَستن = نگاه کردن

معرفی عارفان

29 Oct, 18:29


جان و جهان ، چو رویِ تو ،

در دو جهان ، کجا بُوَد؟ ،



گر ، تو ستم کنی به جان ،

از تو ، ستم روا بُوَد ،






آنکه بدید رویِ تو ،

در نظرش چه سرد شد ،



گنج ، که در زمین بُوَد ،

ماه ، که در سما بُوَد ،






#مولانا

معرفی عارفان

29 Oct, 17:59


ابو الحسين نورى آواز مؤذّن بشنيد، گفت«سمّ الموت.» آواز سگ بشنيد،گفت «لبيك و سعديك!» ازو پرسيدند كه«اين چيست‌؟»گفت«مؤذّن را غيرت بردم،زيرا كه غافل است،تا بدان اجرت ستاند.اگر نه اجرت حطام دنياوى بودى،اين بانگ نماز نگفتى.»و آواز سگ‌؟گفت«ذكر حقّ است- وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ايشان ذكر بى‌ريا گويند و بى‌عوض،براى اين لبيك گفتم».

قال:اين قدر در فهم مردم گفت.او را درين حال مقامات است،كه جز خواصّ ندانند.  بسيار بود كه مؤذّن بنطق حقّ سخن گويد عارفان را.و بسيار بود كه نه آلت خطاب باشد.چون نه از مقام خطاب گويد، عارف برنجد.اگر از مقام خطاب گويد، به بانگ مؤذّن جان بدهد.عارف نورى مراقب مقام خطاب بود.مؤذن از حقّ آنگاه نه آگاه بود، زيرا گفت كه«سمّ الموت».بسيار بود كه بزبان وحش و مرغ سخن گويد،عارف را بدان بخواند.آن را مقام جمع و عين و جمع جمع گويند.نسبت بدين قول شارع شرع عشق آمد،گفت«نطق اللّه على لسان عمر».

شطحیات روزبهان بقلی

معرفی عارفان

29 Oct, 17:38


گر ، تو را خاطرِ ما نیست ،

خیالت بِفِرست ،




تا ، شبی ،

مَحرَمِ اسرارِ نهانم باشد ،




#سعدی

معرفی عارفان

29 Oct, 17:22


‍ ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکّان او ویران شود
بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او
در عشق چون مجنون شود سرگشته چون گردون شود
آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او
جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد
ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او
عشقش دل پردرد را بر کف نهد بو می‌کند
چون خوش نباشد آن دلی کو گشت دستنبوی او
بس سینه‌ها را خست او بس خواب‌ها را بست او
بسته‌ست دست جادوان آن غمزه جادوی او
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
بنگر یکی بر آسمان بر قلعهٔ روحانیان
چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او
شد قلعه‌دارش عقل کل آن شاه بی‌طبل و دهل
بر قلعه آن کس بررود کو را نماند اوی او
ای ماه رویش دیده‌ای خوبی از او دزدیده‌ای
ای شب تو زلفش دیده‌ای نی نی و نی یک موی او
این شب سیه‌پوش است از آن کز تعزیه دارد نشان
چون بیوه‌ای جامه‌سیه در خاک رفته شوی او
شب فعل و دستان می‌کند او عیش پنهان می‌کند
نی چشم بندد چشم او کژ می‌نهد ابروی او
ای شب من این نوحه‌گری از تو ندارم باوری
چون پیش چوگان قدر هستی دوان چون گوی او
آن کس که این چوگان خورد گوی سعادت او برد
بی‌پا و بی‌سر می‌دود چون دل به گرد کوی او
ای روی ما چون زعفران از عشق لاله‌ستان او
ای دل فرورفته به سر چون شانه در گیسوی او
مر عشق را خود پشت کو سر تا به سر روی است او
این پشت و رو این سو بود جز رو نباشد سوی او
او هست از صورت بری کارش همه صورتگری
ای دل ز صورت نگذری زیرا نه‌ای یک توی او
داند دل هر پاک‌دل آواز دل ز آواز گل
غرّیدن شیر است این در صورت آهوی او
بافیدهٔ دست احد پیدا بود پیدا بود
از صنعت جولاهه‌ای وز دست وز ماکوی او
ای جان ما ماکوی او وی قبلهٔ ما کوی او
فرّاش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او
سوزان دلم از رشک او گشته دو چشمم مشک او
کی ز آب چشم او تر شود ای بحر تا زانوی او
این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من
صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
من دست و پا انداختم وز جست‌و‌جو پرداختم
ای مرده جست‌و‌جوی من در پیش جست‌و‌جوی او
من چند گفتم های دل خاموش از این سودای دل
سودش ندارد های من چون بشنود دل هوی او



غزل ۱۳۷۱ از دیوان شمس مولانا

معرفی عارفان

29 Oct, 17:18


از پی رد و قبول عامه خود را خر مکن
زانکه کار عامه نبود جز خری یا خرخری
گاو را دارند باور در خدایی عامیان
نوح را باور ندارند از پی پیغمبری

#حکیم_سنایی

معرفی عارفان

29 Oct, 17:10


بُرد آرامِ دلم ، يارِ دلارام کجاست؟ ،

آن دلارام ، که بُرد از دلم آرام ، کجاست؟ ،




داده پيغام ، که يک بوسه ترا بخشم ، ليک ،

آنکه قانع بُوَد از بوسه به پيغام ،،، کجاست؟ ،



بي غمِ عشق ، به‌گلزارِ جهان ، تَنگ‌دلم ،

در چمن ،،، رنگِ محبّت نَبُوَد ، دام کجاست؟ ،





#رهی_معیری

معرفی عارفان

29 Oct, 17:05


بعد از طلبِ تو ، در سرم نیست ،

غیر از تو ، به خاطراَندَرَم نیست ،



رَه می‌ندهی ، که پیشت آیَم ،

وز پیشِ تو ، رَه که بگذرم ، نیست ،



مِهر از همه خلق ، برگرفتم ،

جز یادِ تو ، در تصوّرَم نیست ،



با بخت ،،، جَدَل نمی‌توان کرد ،

اکنون که طریقِ دیگرم نیست ،

بنشینم و صبر پیش گیرم ،
دنبالهٔ کار خویش گیرم ،






#سعدی

معرفی عارفان

29 Oct, 16:59


دیدارِ دلفروزِ تو ، عمرِ دوباره بود ،

اینک ، شبِ جدایی و ،،، مرگِ دوباره‌ای ،





گر ، نیست تابِ سوختنت ،،، گِردِ ما ، مَگَرد ،

کآتش زنَد به خرمنِ هستی ، شراره‌ای ،





#هوشنگ_ابتهاج(سایه)

معرفی عارفان

29 Oct, 16:55


چو فرهاد ،

از جهان بیرون به تلخی می‌رَوَد ، سعدی ،





ولیکن ، شورِ شیرینش ،

بمانَد تا جهان باشد ،






#سعدی

معرفی عارفان

29 Oct, 16:51


غم ، از آن دارم ،

که بی تو ، همچو حلقه بر دَرَم ،





تا ، تو از در ، درنیایی ،

از دلم غم کی شود؟ ،





#عطار

#تا_تو_از_در_درنیایی ،

#از_دلم_غم_کی_شود؟ ،

1,360

subscribers

39,530

photos

15,305

videos