ارباب حلقه‌های فارسی

#Meme
@lordoftherings_farsi

@LordOfTheRings_FArsi

اره_گیون در:

1️⃣ فصل اول سریال حلقه‌های قدرت

2️⃣ فصل دوم سریال حلقه‌های قدرت

3️⃣ ویرانه‌ای از اره_گیون در ارباب حلقه‌ها/یاران حلقه

@LordOfTheRings_FArsi

حقه!نه؟

@LordOfTheRings_FArsi

🐺شکل و شمایل متفاوت وارگ‌ها در:

1️⃣ سه گانه‌ی ارباب حلقه‌ها

2️⃣ سریال ارباب حلقه‌ها/حلقه های قدرت

3️⃣ هابیت

🎞ویدیو از Middle Earth Universe

@LordOfTheRings_FArsi

تصاویری از آملیا کن‌ورتی، بازیگر نقش میردانیا در فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها/حلقه های قدرت..✨️

@LordOfTheRings_FArsi

برای دانلود قسمت هشتم: 👇👇👇👇

https://t.me/lotrfa2/25

پوستر قسمت هشتم (قسمت پایانی) فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها/حلقه های قدرت..⚔️💍

@LordOfTheRings_FArsi

۱ اکتبر، تولد ۵۵ سالگی چارلز ادواردز بازیگر نقش کلبریمبور در سریال ارباب حلقه‌ها/حلقه های قدرت..🎉

@LordOfTheRings_FArsi

@LordOfTheRings_FArsi

قهرمان قسمت هفتم سریال:

به سائورون بگو ، میخوام بدونه که کار من بود 😏


#Meme
@LordOfTheRings_FArsi

بدون شرح

@LordOfTheRings_FArsi

برای دانلود قسمت هفتم: 👇👇

https://t.me/lotrfa2/24

اولین پوستر منتشر شده از انیمه جنگ روهیریم با کپشن:

تمام سرزمین های میانه داستان جنگ حلقه را می دانند. اما 200 سال قبل از آن، یک داستان قدیمی تر وجود داشت.
ارباب حلقه ها: جنگ روهیریم در 23 آذر ما تنها در سینما ها اکران میشود

#WOR
@LordOfTheRings_FArsi

دانلود قسمت ششم سریال👇

https://t.me/lotrfa2/23

🧝ایدریل الفی درون‌نگر بود و مقصود مردمان را می‌فهمید، پیش تر سایه‌ی تاریک مایگلین بر دلش رخنه کرده بود و ترس از آینده، اورا مجبور کرد که مخفیانه راه گریزی را حفر کند.
پس در زمان نبرد، ایدریل به همراه شوهر و پسرش و عده‌ای از مردمان گوندولین، به درون آن راهِ گریز رفتند و به دور از چشم دشمن فرار کردند.

🔹️تور به همراه خانواده و مردمش به سیریون رسیدند و به باقی مردم دوریات پیوستند.
اکنون تور همچون گذشته، شوق دریا در دلش بود و ذره‌ای کاسته نشده بود؛ پس قایقی برای خود ساخت و آن را دریا بال نام نهاد (ائارامه).
پس تور و ایدریل به غرب بادبان کشیدند و هرگز دیگر خبری از آنان نشد، و پسرشان ائارندیل که او هم وابستگی به دریارا از پدر به ارث برده بود، دیگر آن دو را ندید.
اما می‌دانیم که دیگر تور به مانند نژادش فانی به حساب نمی‌آید و از طرفی هم بابت کرده‌هایش و دیدار او با ایزد دریاها باعث سربلندی خاندان هادور و نژاد انسان‌ها شده است.

@LordOfTheRings_FArsi

▫️تور تا به حال چنین فرمانرواییِ زیبایی ندیده بود، اما خود او نیز در قامت و سیما کمتر از مردمانِ الفِ آن شهر نبود، هرچند که جامه‌ها و رخسارش آلوده از گل و لای و خستگیِ سفر بود.

🔸️تور را به نزد شاه تورگون بردند و تورگون از آمدنش باخبر بود و می‌دانست که مقصود او چیست و فرستاده‌اش کیست. پس تور شروع به سخن کرد اما زبانش به سان زبان انسانها نمی‌چرخید، بلکه او به اراده‌ی اولمو سخن می‌گفت و سخنانش شاه و مردمان را مبهوت ساخته بود.
او از آینده‌ای وحشتناک خبر داد که اگر گوندولین را ترک نکنند و اگر راه غرب را در پیش نگیرند، این بلا به سرشان خواهد آمد.
اما تورگون اندکی اندیشید و زحمات خود و مردمانش به هنگام ساخت شهر را به یاد آورد و همچنین به یاد آورد درخواست‌هایی را که بدون جواب از طرف والینور مانده بودند.

🔸️پس تورگون به پیشنهاد تور عمل نکرد و شهر را به همان روند عادی وانهاد، اما ایمن‌تر.
تور، هرچند که فکرش در دیار دریا بود، اما به زندگی و گذراندن روزها در گوندولین جواب مثبت داد و پس از مدتی ایدریل، دخت زیبای شاه تورگون را به همسری خود در آورد که نتیجه‌ی این ازدواج، ائارندیل (پدر الروند و الروس) شد.
این خانواده تا سالیان سال به خوبی روزهارا گذراندند و همچنین تور در کنار الف‌ها به دانشش افزوده شد.

▪️تورگون، خواهرزده‌ای تاریک‌دل داشت، مایگلین، فرزند ائول سیاه. مایگلین از قبل مهر ایدریل بر دلش نشسته بود و اکنون که می‌دید یک فانی از راه آمده و اورا به همسری گرفته، خمشمش فزون می‌گشت و با دیدن پسر زیبایشان، حس انتقامش چند برابر می‌شد.

▪️روزی مایگلین بی‌خبر از شاه، به بیرون رفت و ناگه خود را اسیر شده به دست اورک‌ها دید، مایگلین خیانت را پیشه کرد و به اورک‌ها پیشنهاد لو دادن راه‌های نفوذ به شهر را داد، به شرطی که از جانش بگذرند؛ پس اورک‌ها او را نزد مورگوت بردند و مایگلین ماجرارا بازگو کرد و مورگوت لبخندی زد.

🩸در آن روزها، ائارندیل فرزند تور و ایدریل هفت سال را پشت سر گذاشته بود و پوستش سفید و چشمانش به رنگ دریا بود.
همان سال، مورگوت ارتشی از اورک‌ها،گرگ‌ها،بالروگ‌ها و اژدهایان را روانه‌ی گوندولین کرد و آن شهر زیبا به آتش کشیده شد و تورگون، شاه شهرِ هفت نام با سقوط برجش به زیر شعله‌های آتش رفت و گوندولین که از زیباییِ والینور بهره برده بود، یکسره نابود گشت و تمام خاطره‌هایش برای همیشه از میان رفت.

❗️ادامه در پست بعدی..

@LordOfTheRings_FArsi

🔺️تور پسر هور (پدربزرگ الروند)

💠مادرش ریان بود و پدرش هور؛ از خاندان هادور، خاندانی که به شجاعت معروف بودند.
هور پدر تور، در نبرد نیرنایت آرنویدیاد با تیری زهرآگین در چشمش از دنیا رفت و تور باقی عمر خود را بدون وجود سایه‌ی پدر زندگی کرد.

▪️تور تا به مدتی به سرپرستیِ آنایل، الفی خاکستری، بزرگ شد و قد کشید تا اینکه در شانزده سالگی، به هنگام سفرش همراه با الف‌ها، به دست شرقی‌هایی که خادم مورگوت بودند اسیر شد و به مدت سه سال زندانی آنان بود. تور از بند شرقیان گریخت و به محل زندگی قبلی‌اش که کنار الف‌ها بود بازگشت (غارهای آندروت)
تور در غارهای آندروت تنها بود و به مدت ۴ سال در آنجا سکنی گزید تا اینکه اولمو، ایزد آب و دریا، شوقی بر دل تور نهاد که باعث شد پس از ۴ سال در غار ماندن به راه افتد.

❗️پیش‌تر، اولمو، وعده‌ی رسیدن آدمیزادی از خاندان هادور را به تورگون داده بود. تورگونی که فرزند فین‌گولفین و نوه‌ی فینوه بود و همچنین شاه گوندولین.
تورگون می‌دانست که روزی این فرد از راه خواهد رسید و سخنانی برای گفتن و کرده‌هایی برای انجام دادن خواهد داشت.

💠برمی‌گردیم به سفر تور.
او پس از راه‌های بسیار به همراهی نیروهای اولمو، چه از طریق جویبارها و چه از طریق موجودات، توانست که خود را به نوراست برساند؛ نوراست محل زندگی پیشین تورگون و مردمش بود که در هنگام رسیدن تور، سال های سال آنجا خالی از سکنه و متروکه می‌مانست.

🌊در آن روزها تور کنار ساحل، نزدیک دریای بزرگ بله‌گایر ماند و شوق نوای دریا که حاصل از اندیشه‌ی اولمو بود، در دلش تا به ابد خانه کرد.
پس از مدتی به فرمان اولمو هفت قویِ بزرگ در آسمان پدیدار شدند و تور آن را نشانه انگاشت و به دنبالشان رفت تا اینکه به تالارهای ویِن‌یامار رسید؛ آنجا کسی نبود و سال‌ها از رفتنشان گذشته بود.
زره،شمشیر و کلاه‌خود تورگون را که کنار تخت شاه قرارداشت تور برتن کرد و باز به ساحل بازگشت؛ در کنار ساحل، تور دید که آب بی قرار است، و تا لحظه‌ای بعد طوفانی از آب را دید که بالا می‌آید، طوفان به کناری رفت و تور اولمو را تماشا کرد، از هیبت و بزرگیِ ایزد آب‌ها، زانوانش شل شد و بر زمین نشست. اولمو از او خواست که بلند شود، به او سخنانی در مورد گوندولین، شهر هفت نام گفت و به او فرمود که آنجارا بیابد.
به فردای آن روز، تور الفی ورونوه نامی را دید که از خشم دریا جان سالم به در برده بود؛ آن دو باهم همسفر شدند و تور به راهنمایی ورونوه و به یاریِ اولمو، گوندولین را یافت و بدآنجا وارد شد.

❗️ادامه در پست بعدی..

@LordOfTheRings_FArsi