بویونگ: وقتی صحنههای شاد رو بازی میکردیم، باید روبهروی همدیگه میخندیدیم ولی اون خیلی خجالت میکشید، میگفت عادت نداره.
ووشیک: تا حالا انجام نداده بودم ولی اینسری خیلی چیزا از سونبهنیم یاد گرفتم.
بویونگ: ولی واقعاً نمیتونست تحمل کنه، میگفت: "حالا چی کار کنم؟"
جاناتان: کاملاً مشخصه!چطور میتونی جلوی بویونگ آروم بمونی؟
ووشیک درسته؟! همینه دقیقاً!"
جاناتان: آره، ادم خجالت میکشه...
بویونگ: ولی خب این یه ژانر عاشقانهست، پس طبیعتا سکانسهای کیس هم داره. اوایل واقعاً براش سخت بود، ولی آخرش همه چیز قشنگ و خوب شد، قشنگ پیشرفت رو میشه دید.