Unknown @knowingl Channel on Telegram

Unknown

@knowingl


•دارای تکه ای از وجود یک نویسنده
•علاقه مند به جزئیات چهره ها
•برای ملاقات من، بیا آنجا که آسمان دریا را بغل می‌کند
•با اسم اِستاش کپی کنید.

Unknown (Persian)

در کانال "Unknown" شما با وجود یک نویسنده غیرشناخته آشنا می‌شوید. این کانال دارای تکه‌ای از وجود این نویسنده مرموز است و شما می‌توانید اطلاعات بیشتری در مورد او کسب کنید. همچنین، این کانال علاقه‌مند به جزئیات چهره‌ها است و شما می‌توانید از توصیف‌ها و داستان‌های این نویسنده بهره‌مند شوید. اگر مایل به ملاقات با این نویسنده هستید، باید به جایی بروید که آسمان دریا را بغل می‌کند. برای اطلاعات بیشتر و ورود به دنیای مرموز این نویسنده، با نام اِستاش به کانال ما ملحق شوید. منتظر حضور شما هستیم!

Unknown

27 Jan, 23:41


شب و رنج، آسمان و زمین را پُر کرد.
هرچه پارو کردم، رنج و نکبتِ نشسته بر بام نریخت.
نشد.
ساعتم به خواب رفت و برای همیشه شب ماند و لشکرِ نشدن ها.
شاید خدا هم به خواب رفت.
دیمیتری.

Unknown

24 Jan, 20:00


در چمن ها قدم بزنم
در علفزار ها قدم بزنم
جای پایَت آنجا بماند
از انگشت های پایَت دانه بکارم
سبز شود
درخت شوی
بلند بالا
که سایه سارش اندازه‌ی همه‌ی قاره هاست
شکوفه بزنی
میوه بشوی
گوش هایت بشود گیلاس
تا آن را میانِ لاله های گوشَت بیاندازم
لب هایت بشود سیب
تا بچشم طعم شیرین لب هایت
که اَحلیٰ مِن اَلعَسَل
که اَحلیٰ مِن اَلعَسَل
که اَحلیٰ مِن اَلعَسَل
چشم هایت بشود آلبالو
بچینم
مربایش کنم
و هر صبح و هر صبح و هر صبح
با چای شیرین
طعم شیرینِ چشم هایت را بچشم
باز میوه بدهی
باز شکوفه کنی
و من شکوفه ها را قبل از میوه ها بچینم
شکوفه ها را بگذارم لای چهارقدِ مادرم
بویش بپیچد زیرِ درخت انارِ خانه مادر بزرگ
به یاد اهالی خانه بیاندازم
که چقدر دوستت دارم
که چقدر دوستت دارم
که چقدر دوستت دارم
که لب هایت سیب
گوش هایت گیلاس
چشم هایت آلبالو.

Unknown

17 Jan, 21:15


جان می‌کَنَم ولی می‌جنگم
با خود
با زندگی.
|unknown|

Unknown

13 Dec, 06:44


‏غریبگی نکن
نکن غریبگی پسرم!
این‌جا خاورمیانه است
و هر کجای خاک را بکَنی
دوستی، عزیزی، برادری
بیرون می‌زند.
گروس عبدالملکیان

Unknown

04 Dec, 04:54


زندگی،
برایم درد بود
درد،
برایم ندیدن چشم هایت بود
ندیدن چشم هایت،
برایم مرگ بود
و مرگ،
برایم چاره بود.
دیمیتری‌.

Unknown

05 Nov, 04:00


به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد.
آرتور شوپنهاور

Unknown

01 Nov, 19:30


برای ما که کسی شعر نخواهد گفت،
خوشا به حال توئی ‌که مخاطب شعری.
علی‌سیدصالحی

Unknown

14 Oct, 17:44


غمگینم
چونان پیرزنی
که آخرین سربازی که از جنگ برمی‌گردد
پسرش نیست...
مایاکوفسکی

Unknown

11 Oct, 20:14


دختر بودن وجود یا عدم یک بکارت نیست، بلکه یک‌ حیثیت مقدس و‌ زیباست،
که کل بشریت باید از آن نگهداری و مراقبت کند
در غیر اینصورت آن تمدن به قهقهرا می‌رود و در نهایت معدوم‌ می‌شود.
دیمیتری.

Unknown

06 Oct, 09:17


کاش می‌شد آدم هیچی یادش نَمونه رضا...
تنگه ابوقریب

Unknown

03 Oct, 19:16


کجا برم آخه اینجا خونمه...

Unknown

01 Oct, 23:09


مامان
امشب برامون دعا بخون...
هیچکس.

Unknown

01 Oct, 00:10


1 Oct ...اگه فردا بی من شروع شد
|Unknown|

Unknown

27 Sep, 21:58


زن بودنم نعمتی بود از جانب تو
نعمتی که بندگانت آن‌را برایم تبدیل به زخمی عمیق کردند؛ در قلبم، در ذهنم، در روحم... تا به قول خودشان به تو نزدیک تر شوند! تا با امر به معروفشان بیشتر در دلت جا باز کنند!
چه طنز تلخی است این امر ها و معروف های ساختگی...
چه طنز تلخ نامتعادلیست وقتی میگویند تو زن هستی پس باید...
چه طنز تلخ نامتعارفی است که زور اسلام ساختگی شان فقط به من و همجنس هایم میرسد!
این اسلام ساختگی که می‌گویند از جانب توست چیست خداجان؟
این دینِ مرد سالارِ زن ستیز...
که سال هاست این چنان بی رحمانه اشک من و دختران سرزمینم را بر گونه هایمان جاری ساخته است؟
این معروف چیست که اینگونه فکر تحقیر شدن ها و جنس دوم بودنمان را در سرمان تمدید میکند؟
این چه اسلامی است که طعم گس و تلخ نعمتت را در گلویمان تازه میکند؟...
چرا به آنها نمیگویی راه انداختن اشک هر دختر؛ خود بزرگترین منکری است که باید  بندگانت را از آن نهی کرد؟...
اصلا چرا پیامبر تازه ای از راه نمیرسد که خودش از جنس من باشد؟!
چرا هیچ پیامبر درد کشیده ی دل شکسته ای از راه نمیرسد که زن باشد؟!
سارا جلالی فر

Unknown

24 Sep, 08:53


#مهسا_امینی 🥀

Unknown

21 Sep, 17:37


ولی این حق ما نبود🥀

Unknown

20 Sep, 16:54


آفتاب می‌شود🖤

Unknown

20 Sep, 13:07


در واقع من فریاد می‌زنم اما کسی صدایم را نمی‌شنود. به چشمانم نگاه کن! کلمات از دهانم بیرون نمی‌آیند، چشمانم حرف می‌زنند.
دیمیتری.

Unknown

18 Sep, 13:40


🌙🫂