کتابخانه تلگرام🎓📚📙 @kettab_khaneh Channel on Telegram

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

@kettab_khaneh


کتاب خوب بخوانیم.
آدمین👇
@Pshtiiban

لینک کانال👇

@kettab_khaneh

کتابخانه تلگرام (Persian)

با عضویت در کانال تلگرام 'کتابخانه تلگرام'، به دنیای جذاب کتاب‌ها و ادبیات خواهید پرداخت. این کانال منحصر به فرد، با تمرکز بر روی کتب و آثار ادبی، به شما فرصت می‌دهد تا با خواندن کتاب‌های متنوع و جذاب، دایره‌ی دانش و اطلاعات خود را گسترش دهید. آیا از خواندن کتاب‌های جدید و مفید لذت می‌برید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، این کانال مکانی ایده‌آل برای شماست. ادمین این کانال، @Pshtiiban، با ارائه‌ی معرفی‌ها و توصیه‌هایی مفید، شما را در انتخاب کتب مناسب و خواندن شایسته‌ی آنها یاری می‌کند. بنابراین، با عضویت در کانال 'کتابخانه تلگرام'، به دنیای جذاب و الهام‌بخش کتب و ادبیات وارد شوید و دایره‌ی دانش و پژوهش خود را گسترش دهید. برای عضویت، کافی است به آدرس @kettab_khaneh مراجعه کنید و با یک کلیک ساده، به‌صورت رایگان از مطالب ارزشمند این کانال بهره‌مند شوید.

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

21 Nov, 11:04


در زندگی مراقب باشیم کهنه های

ریشه دار رو فدای تازه به دوران

رسیده ها نکنیم...

🆔〽️ @kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

21 Nov, 11:03


🍃🌺🍂
🍂🌿
🌾


نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده؛
نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده؛
صادقانه زندگی کنید؛
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت می رویم؛
ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر بر آورده
ایم...

🆔〽️ @kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

20 Nov, 19:22



‏برو دنبال آرزوهایت
انسان‌ها زمانی که دنبال رویاهایشان نمی‌روند
پیر می‌شوند ...



@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

20 Nov, 10:01


#حوا_یعنی_زندگی

کتاب مقدس می گوید:
آدم و حوا از باغ عدن بیرون رانده شدند.
ولی من دوست دارم بگویم:
هیچ وقت بیرون رانده نشدند. شایعه ای دروغ شنیده اید.
آنها فقط به خواب رفتند، آنها در باغ عدن هستند چون جایی برای بودن ندارند.
همه جای جهان متعلق به خداست، همه جای جهان باغ خداست.
کجا میتوان رانده شد؟
روزی با یک کشیش مسیحی حرف میزدیم که پرسیدم:
آدم و حوا به کجا رانده شدند؟ مگر جایی وجود دارد؟
او نتوانست جوابی بدهد - چون همه ی ملکوت و پادشاهی، مال خداست.
بله، پادشاهی معمولی میتواند فرزندش را براند، چون پادشاهی او محدودیت هایی دارد.
پادشاهی های دیگری هم وجود دارد.
فرزند از پادشاهی رانده می شود، از موانع و محدودیت ها رانده می شود.
تو میتوانی از هند، آلمان و ژاپن رانده شوی، چون جای دیگری وجود دارد.
اما خدا، تو را کجا براند؟
جایی نیست. باغ عدن محدودیتی ندارد، کل هستی باغ اوست.
کشیش مسیحی پرسید:
پس از آن چه اتفاقی افتاد؟
داستان را چگونه تفسیر میکنی؟
گفتم: #آنها_به_خواب_رفتند.
با خوردن #میوه_ی_دانش، به خواب رفتند، آنها دارای #ذهن شدند. 
تا جایی که به هشیاری مربوط است، کسی که دارای ذهن شود، به خواب می رود.
با خوردن میوه ی دانش و به دست آوردن دانش، دارای ذهن شدند.
داستان خیلی ساده ولی مهم است.
خدا به آنها گفت از میوه ی درخت دانش نخورند، و این اولین دستوری بود که به آدم و حوا داده شد؛
ذهن نداشته باشید تا معصوم باقی بمانید، دانش اندوز نباشید.
ولی آنها بر وسوسه غلبه نکردند و دانش اندوز شدند.
لحظه ای که دانش اندوز میشوید، جریان هشیاری شما از دل، به مغز تغییر می یابد
دل به خواب میرود و مغز بیدار میشود.
و مغز از درک خدا عاجز است،
عاجز از درک اینکه تو پیشاپیش در خدا هستی و جای دیگری نمیتوانی باشی
.
#فقط_از_مغز_هبوط_کن_و_به_دل_برگرد،
دوباره در باغ عدن هستی.
از این رو است که بر رهایی از دانش تاکید میکنم.
تارک دنیا نباش، دنیا زیباست.
زن را رها نکن، او زندگی توست.
و این معنی حقیقی کلمه ی "حوا" است.
داستان از این قرار است:
آدم تنها بود و احساس دلتنگی و تنهایی کرد و خدا حوا را آفرید –
از دنده های آدم. این هم زیباست،
این قصه نشانگر این است که زن و مرد فقط از بیرون از همدیگر جدا و متفاوت اند، از درون و عمق وجود یکی هستند.
وقتی خدا از آدم پرسید:
این زن را چه خواهی نامید؟
این خلقت جدید،
آدم گفت: #حوا
#یعنی_زندگی.
خدا پرسید: چرا؟
آدم گفت: چرا؟!!
چون او زندگی من است.
بدون او مرده بودم.
نیازی به ترک زنت نیست، او زندگی توست. نیازی به ترک همسر و فرزندان نیست.
ولی چیزی باید ترک شود و آن چیزی نیست جز، دانش اندوزی. چیزی که باید ترک شود، ذهن است.
طنز قصه در این است که مردم دنیا را
ترک میکنند ولی همچنان گرفتار ذهن خویش اند.

#اشو


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

20 Nov, 09:08


همهٔ باورها فقط افکار
فعلی‌اند که هم‌اکنون بر می‌خیزند.

همه ایده‌ها در مورد نوعی
«تحول» در آینده فقط افکاری
هستند که اکنون بر می‌خیزند.

ببینید چیزی اینجا هست
که همیشه بیدار است و هیچ
نیازی به هیچ رویدادی در
آینده ندارد تا اینگونه باشد.

#جف_فاستر


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

20 Nov, 08:09


#داستانک📚

من یک فرشته دیدم!

جلوی بیمارستان لاله با نمونه پاتولوژی ایستاده بودم. باد سرد پاییزی به صورتم می خورد ولی مثل همیشه اصلا سرد نبود، انقدر از درون داغ بودم که حتی سرمای قطبی هم برای من دیگر سرد نبود. وقتی به شما در چهل و یک سالگی بگویند سرطان دارید به اندازه کافی وحشتناک خواهد بود ، اما وقتی به شما بگویند به نوع نادری مبتلا شده اید که فقط در دو الی سه درصد موارد دیده می شود؛ دیگر نور علی نور است. طنز داستان اینجاست که من همیشه می خواستم خاص باشم حالا به طور عجیبی خاص شدم .

خب حالا باید چه کار کنم ؟ اه باید نمونه پاتولوژی را به آزمایشگاه می بردم ،ساعت یک ربع به پنج بود و آغاز اوج ترافیک و من باید قبل از پنج و نیم جلوی درب ازمایشگاه می بودم .درخواست اسنپ کردم و خیلی سریع یک پژو سفید درخواست را قبول کرد.

به راننده گفتم : "ببخشید من دقیقا جای آزمایشگاه را نمی دونم  و آدرس را در گوگول به اون نشان دادم ." راننده گفت : "اوه خانم این آدرسی که می دهید گیشا هست من اگر می دانستم اصلا قبول نمی کردم ." من با صدایی مضطرب گفتم : "آقا من باید پنج ونیم آزمایشگاه باشم ." راننده کمی فکر کرد و گفت: " باشه من یه پیشنهادی دارم من شما رو روبروی پمپ بنزین گیشا پیاده می کنم و شما با عبور از پل هوایی پنج دقیقه ای به مقصدخودت می رسی  چون من اگه از راه اصلی برم زودتر از شش نمی رسی ! " قبول کردم و به حرف کسی که نمی شناختم اعتماد کردم .

راننده هر جای مسیر که ممکن بود گاز می داد و پیوسته حرص می خورد و این جمله را تکرار می کرد این مسیر که قدیم انقدر ترافیک نبود! عجیب بود، من و او فقط پنج دقیقه همدیگر را می شناختیم ولی آن شخص غریبه که برای کارش پول هم می گرفت ناگهان مثل یک دوست بسیار نزدیک شده بود که تمام تلاشش را می کرد که من را سریعتر به مقصد برساند. چرا واقعا؟ قطعا او یک فرشته بود البته از نوع انسانی ؛ یک آدم که در یک لحظه خیلی معمولی می خواست به یک غریبه ی مضطرب کمک کند و در عین حالی که او حتی نمی دانست که آین کمک برای من جنبه ی مرگ و زندگی دارد.

ساعت پنج و هفده دقیقه جلوی پل هوایی گیشا رسیدم و با کمک آدرسی که از روی گوگل برای من پیدا کرده بود دقیقا پنج و بیست و دو دقیقه جلوی در آزمایشگاه بودم . بله من یک فرشته دیدم خیلی معمولی در یک بعداظهر پاییزی .



نوشته ی #لیلا_دلارستاقی


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

19 Nov, 07:18


🍁

خورشید که زد شعر سپیدی بنویس
      برنامه ی جذاب مفیدی بنویس

    خورشید هم از شعر خوشش می آید
             هرصبح رباعی جدیدی بنویس
.

    صبـح آمـد
  به غزل‌خوانی چشمان شما
    باد هم می‌گذرد از سر زلفان شما 

    نرم نرمک
    بگشا پلک که خورشید تویی

   روز روشن شود از چهره‌ی تابان شما

  🌸🌱

@kettab_khaneh

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

19 Nov, 07:16


Music time


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

19 Nov, 07:16


.
هر چیزی که برای شما در نظر گرفته شده است راه خود را پیدا خواهد کرد، بدون مبارزه یا زور. به برنامه کائنات اعتماد کنید...


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

18 Nov, 18:18


هر که درین درد ،گرفتار نیست
یک نفَسَش در دو جهان، کار نیست

ای دل ،اگر دم زنی از سِرِّ عشق
جای تو جز آتش و، جز دار نیست

کعبه ی جانان،اگرَت آرزوست
در گذر از خود ،ره بسیار نیست.

#عطار_نیشابوری


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

17 Nov, 18:58


#یک_قاچ_کتاب 🍉

چشم بر او دوخته بودم، در این فکر بودم که ما عجب زندگی اسرارآمیز و حیرت‌انگیزی داریم. افراد بشر با یکدیگر برخورد می‌کنند و بعد، چون برگ‌های درختی که دستخوش باد پاییزی شده باشد، از هم جدا می‌شوند. انسان بیهوده می‌کوشد تا مگر؛ تصویری از سیما، اندام یا حرکات کسی که او را دوست دارد، برای همیشه در ذهن و وجود خویش محفوظ بدارد؛ ولی چند سالی که گذشت حتی به خاطر نمی‌آورد که چشم محبوبش آبی بوده است یا سیاه!

#زوربای_یونانی
#نیکوس_کازانتزاکیس

@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

17 Nov, 11:21


هیچ چیز وجود ندارد که زیباتر
و پر برکت تر از روشنی باشد...

#اشو


🌍 @kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

17 Nov, 11:20


⭕️ زندگی کوتاه است و انرژی محدود، بسیار محدود.
و با این انرژی محدود،
ما باید نامحدود را بیابیم؛ 
با این زندگی کوتاه،
ما باید ابدیت را بیابیم.
چه وظیفه خطیری!!! 
چه چالش بزرگی!!! 

پس بیا و به خاطر مصایب بی اهمیت نگرانی به خود راه نده.

" اشو "



🌍 @kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

17 Nov, 10:22


شکایت کردن از زندگی، وقت تلف کردن است و ترحم نسبت به خود از دو جهت غیر مفید است.
اول اینکه هیچ کاری برای غلبه بر حال ناخوشِتان انجام نمی‌دهید.
دوم اینکه با این کارتان، استیصال ناشی از این رفتار مخرب را هم به ناخوشی اولیه‌تان اضافه می‌کنید.

📙 #هنر_خوب_زندگی_کردن
✍🏻 #رولف_دوبلی


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

17 Nov, 09:55


چقدر دوست داشتنی هستند، آدم هایی که شبیه حرف هایشان هستند ...!

📕 دون ژوان
✍🏻 #میلان_کوندرا


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

16 Nov, 19:23


چون تو می‌خواهی جایی روی
اوّل دلِ تو می‌رود و می‌بیند
و بر احوال آن مطّلع می‌شود
آنگه دل باز می‌گردد و بدن را
می‌کشاند....🍃🍃

#فیه_ما_فیه

@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

16 Nov, 11:36


🔺️ هوای پاییز در منطقه شیرگاه، مازندران.
📸 @@kettab_khaneh
@kettab_khaneh

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

16 Nov, 11:30


🌺🍀🌼🍃🌸🍃🕊

زندگی در اعماق
امن است اما زیبا نیست،
ماهیانی که در اعماق زندگی می‌کنند
صید نمی‌شوند،
اما،
طلوع آفتاب را هم نمی‌بینند.

👤 مورفیس
============
@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

16 Nov, 11:29


در حسرتِ زندگیِ دیگران بودن
برای این است که از بیرون که نگاه می‌کنی،
زندگیِ دیگران یک کل است که وحدت دارد
اما زندگیِ خودمان، که از درون نگاهش می‌کنیم،
همه‌اش تکه‌تکه و پاره‌پاره به نظر می‌آید
و ما هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت می‌دویم ...

#آلبر_کامو


@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

کتابخانه تلگرام🎓📚📙

16 Nov, 11:28


پادکست دکتر مجتبی شکوری
درمان افسردگی بدون دارو
کوتاه ولی مفید

#podcast
@kettab_khaneh
@kettab_khaneh 📚

@kettabism