🌙 کربــــــــلا 🌴

الهی نور ببارد
شادابی و آرامش
الهی خیال آسوده ببارد
ذوق ببارد و اشتیاق
الهی مهر ببارد و عشق
محبت و زیبایی
دوستی ببارد و صلح...

صبح بخیر زندگی🌹

📺گلچین سخنرانی زیبا

خیلی قشنگ 👌

دو اعجاز علمی قرآن کریم تنها از دو آیه💌

⛈ کربلا 🌴

عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگر است

عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگر است…

🌙شب زیارتی امام حسین علیه السلام

به محضر شما سلام عرض کرده و به شما توسل میجوییم که شمایی عزیز خدا 💐


یا سیدالشهدا علیه السلام انا توجهنا و توسلنا بک علی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا
یا وجیها عندالله اشفعی لنا عندالله🤲

@karballa313

مجموعه حکایات🕊

🆕تور۵ شب و ۶روزه زمینی کربلا

(طرح اقتصادی)

📍زیارت رفته ها ۷/۳۰۰/۰۰۰تومان


( تخفیف ویژه زیارت اولی ها)

📍زیارت اولی ها ۶/۸۰۰/۰۰۰تومان

اطلاعات بیشتر و ثبت نام در آدرس زیر 👇

https://eitaa.com/oshagh1392

هدف شهید سید حسن نصرالله (ره) از زبان خودش

روانش شاد💐

✍️چهارده سال پیش زیارت اول که کربلا بودم در اون ایام از امام حسین (ع) خواستم یک کرامتی نشونم بده دل خوش شم بعد از زیارتها و دیدن مکان های خاص و متبرک برای بار اول مشرف شدم تل زینبیه

یک محراب ساختن آنجا و جلوی آن یه پنجره زیبا از جنس نقره گذاشتن و زوار ملتمس میشوند به بی بی حضرت زینب (س) و به یاد میارن منظره ای را که ایشان از آن بالا به گودال قتلگاه نظر کرده خلاصه صفائی داره ...

داشتم نماز میخوندم گفتم برای خرج این مقام 5 هزار تومن بیندازم در ضریح


پیش خودم گفتم کمه کاش میشد 50 تومن مینداختم برای ارادتم

باز پیش خودم فکر کردم ...اینم که نمیشه پول هم که زیاد همراهم نیست

که در آنی چشمم به انگشتر دستم که یادگار مادرم بود و سالیان قبل برایم خریده بود افتاد!

پیش خودم گفتم اینو میندازم در ضریح... بعدا که اومدن ضریح و باز کردن انشالله یه نفر میگه اینو بدید من در عوض 50 هزار تومن میدهم چون متبرک شده 🌺

(اون سال پنج تومن و پنجاه تومن ارزش چند برابری حالا را داشت)

خلاصه دل و زدم به دریای کرامات حضرت زینب (س) و دل کندم و انداختم داخل ضریح....

وقتی برگشتم تهران عزیزی آمد منزل ما که من را که از زیارت آمده بودم ببیند

بعد از یک ربعی که نشسته بود چشمم به انگشتر "نگین مشکی " قشنگی که دستش بود افتاد که تا به حال دستشان ندیده بودم !

ناخوداگاه جریان انگشتر خودم یادم آمد و برایش به افتخار گفتم

ایشان هم انگشتر مشکی رو از دستش در آورد و بهم داد !

گفت: مال تو !

گفتم: این چیه؟! چرا دادید به من !

نه!! نمیخواهم !(خلاصه تعارف و این حرفها )

گفت گوش کن :

۲۶ سال پیش مکه بودم اونجا با یه روحانی که از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود و زمان صدام تبعید شده بود مشهد و خیلی کارش درست بود و چیزی ازش دیده بودیم رفتیم بازار مکه...

اونجا به ما گفت این 3 تا نگین مشکی را بخرید ما هم بدون حرف خریدیم و بعد از سفر در مشهد الرضا دادیم رکاب کردن....

راستیاتش من انگشتر را تا امروز که بیاییم خونه شما گم کرده بودم !

حالا مال تو .‌‌..

حقیقتش فهمیدم برای تو است که امروز بعد از اینهمه سال پیدا شده

پیش خودم گفتم: الله اکبر چقدر این خاندان بزرگوارند

خیلی خوشحال و شرمنده از کرامت حضرت زینب (س) شدم !

و برای تشکر از ایشون و قدر شناسی به همه گفتم و برا شما هم نوشتم

اما حکایت به اینجا تموم نشد

دوسال این انگشتر دستم بود و یک روز پیش خودم گفتم :
اون حاجی خودش پسر داره و خوب نیست که من این یادگاری را بهش برنگردونم

ایام محرم بود خیلی تشکر کردم و بهش برگردوندم

جالب اینه که قبل اربعین اون سال خود امام حسین (ع) یک انگشتر برایم فرستاد توسط یکی از خدام که حکایتش شیرینه

با نگینی از سنگ مزار خودش

باورم نمیشد تو این همه عاشق و طالب این انگشتر به من برسه اما آقا خودش جبران کرد

و آیه شریف

" هل جزاء الاحسان الی الاحسان"

را برایم معنی کرد🌹

من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم

کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم

بپرس حال من آخر چو بگذری روزی

که بی خیال روخت همی گذرد روزگار مسکینم


@karballa313

مجموعه حکایات 🕊

🌙کربلا، شب جمعه، شب میلاد

💡💡💡💡💡💡💡

💡💡💡💡💡💡💡

میلاد خانم حضرت زینب (س) مبارک

حاجت روا باشید 💐

مناجاتی زیبا 🌺

از مقام شاه مظلومان کسی آگاه نیست...
چون کسی آگه به اسم اعظمِ الله نیست ...

◀️ پیرغلام حاج اکبر مولایی
@karballa313🕊