https://t.me/meykhaneh_128?livestream=2bc8e782771c4e9444
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
@janaa_128
هواخواهِ توام جانا؛ و می‌دانم که می‌دانی..🕊️🤍
#یااباعبدالله
جــٰـــ🕊️ـــانٰآ.. (Persian)
به کانال تلگرام جانا خوش آمدید. اینجا هواخواه توام جانا مجموعه‌ای از پست‌ها، متون و اشعار عاشقانه را برای شما فراهم می‌کند. اگر عاشق کلام زیبا و عشق هستید، اینجا به جای مناسبی برای شما است. این کانال با نام کاربری janaa_128 شناخته می‌شود و شعار #یااباعبدالله را دارد. با عضویت در این کانال، شما به دنیایی از احساسات و عشق پاک دسترسی پیدا خواهید کرد. از اشعار زیبا و متون دلنشین لذت ببرید و با دیگر اعضای این جامعه، احساسات خود را به اشتراک بگذارید. پس حتماً به کانال جانا بپیوندید و لحظات شیرینی را تجربه کنید. 🕊️🤍
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
22 Jan, 03:02
صاحب الزمان...
کی به غیرِ تو...
حالِ ما رو می‌فهمه؟!
#العجل
#یاصاحبي
کی به غیرِ تو...
حالِ ما رو می‌فهمه؟!
#العجل
#یاصاحبي
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
22 Jan, 02:04
نسیمِ صُبح سلامم به دلبرم برسان
بگو؛ جوابِ سلامم مگر ثواب ندارد؟!..
بگو؛ جوابِ سلامم مگر ثواب ندارد؟!..
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
21 Jan, 21:52
به اشكِ دیده نوشتم هزار نامه برایَت
مگر که نامه‌یِ بیچارگان جواب ندارد؟!..
مگر که نامه‌یِ بیچارگان جواب ندارد؟!..
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
21 Jan, 16:23
پ.ن:
تا آخرین لحظه‌ی حیات‌ش
به یادت میهمان آفتاب شد ..
حُسِینٰا و ما نَسیتُ حُسِینٰا
یادم تو را فراموش... نمی‌کند !
یاد #رباب_سلام_الله_علیها .. می‌افتم
این جمله را او زندگی کرد ..
تا آخرین لحظه‌ی حیات‌ش
به یادت میهمان آفتاب شد ..
حُسِینٰا و ما نَسیتُ حُسِینٰا
یادم تو را فراموش... نمی‌کند !
یاد #رباب_سلام_الله_علیها .. می‌افتم
این جمله را او زندگی کرد ..
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
21 Jan, 16:22
هدیه به پیشگاه عزیزةالحسین؛ خانوم حضرت رباب -سلام‌الله‌علیها- سهم هر شخص پنج صلوات♥️ یا سوره یس 🕊️
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
21 Jan, 13:43
وَلَا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَيْرَنا...
فَإِنَّ اسْتِبْدالَكَ بِنا غَيْرَنا عَلَيْكَ يَسِيرٌ،
وَهُوَ عَلَيْنا كَثِيرٌ !
ما رو با دیگران عوض نکن...
چون عوض کردن ما با دیگران برای تو
هیچ کاری نداره ولی...
برای ما خیلی سخت و سنگینه!
فَإِنَّ اسْتِبْدالَكَ بِنا غَيْرَنا عَلَيْكَ يَسِيرٌ،
وَهُوَ عَلَيْنا كَثِيرٌ !
ما رو با دیگران عوض نکن...
چون عوض کردن ما با دیگران برای تو
هیچ کاری نداره ولی...
برای ما خیلی سخت و سنگینه!
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
20 Jan, 21:47
به گور می‌برم آخر زِ دستِ خلق پناه
به عـزّت و شـرف لا اله الا الله ...
به عـزّت و شـرف لا اله الا الله ...
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
20 Jan, 11:29
#موقت
مرحوم آیت‌الله سیدعلی بهبهانی می‌فرمودند؛
خیلی ها می‌آیند از ما فتوایی، مطلبی در بحثِ حد و حدودِ عزاداریِ حضرت سیدالشهداء بگیرند
یا می‌پرسند که؛ آقا چگونه است؟!
در جواب باید عرض کنم :
من، جرأت نمی‌کنم در دستگاهِ امام حسین علیه‌السلام اظهار نظر کنم !
فتوا دادن در این موضوع خیانت است.
وهن است! بدعت است ! گردن‌کشی‌ست !
پ.ن؛
روزگار ما امّا با سرعت لجام‌گسیخته‌ی مدیا هر روز یه موضوع و شبهه‌ی جدید پیدا میشه یا پیداش می‌کنن و انگار اگه ادمین‌های محترم چنل‌های تلگرام و پیج‌های اینستاگرام درباره‌ش اظهار نظر نکنن امتیاز اون مرحله رو از دست میدن!! حالا می‌خواد سبكِ مداحی باشه یا نحوه‌ی عزاداری یا هیئت یا ...
کاش یه کم سرمون به کار خودمون باشه..
کاش بفهمیم عزایِ ابی‌عبدالله صاحب داره...
صاحبش هم من و شما نیستیم که بخوایم برا هم حکم صادر کنیم!!
مرحوم آیت‌الله سیدعلی بهبهانی می‌فرمودند؛
خیلی ها می‌آیند از ما فتوایی، مطلبی در بحثِ حد و حدودِ عزاداریِ حضرت سیدالشهداء بگیرند
یا می‌پرسند که؛ آقا چگونه است؟!
در جواب باید عرض کنم :
من، جرأت نمی‌کنم در دستگاهِ امام حسین علیه‌السلام اظهار نظر کنم !
فتوا دادن در این موضوع خیانت است.
وهن است! بدعت است ! گردن‌کشی‌ست !
پ.ن؛
روزگار ما امّا با سرعت لجام‌گسیخته‌ی مدیا هر روز یه موضوع و شبهه‌ی جدید پیدا میشه یا پیداش می‌کنن و انگار اگه ادمین‌های محترم چنل‌های تلگرام و پیج‌های اینستاگرام درباره‌ش اظهار نظر نکنن امتیاز اون مرحله رو از دست میدن!! حالا می‌خواد سبكِ مداحی باشه یا نحوه‌ی عزاداری یا هیئت یا ...
کاش یه کم سرمون به کار خودمون باشه..
کاش بفهمیم عزایِ ابی‌عبدالله صاحب داره...
صاحبش هم من و شما نیستیم که بخوایم برا هم حکم صادر کنیم!!
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
20 Jan, 10:30
نه خورده‌َم زِ کسی لقمه‌ای، نه بُرده‌ام از کس
که خُرده-بُرده‌ای از خیلِ شیخ و شاه ندارم ...
پ.ن؛
من زِ دستِ تو فقط
جیره‌ی شب می‌گیرم!
#یاصاحبي
که خُرده-بُرده‌ای از خیلِ شیخ و شاه ندارم ...
پ.ن؛
من زِ دستِ تو فقط
جیره‌ی شب می‌گیرم!
#یاصاحبي
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Jan, 12:19
لُطفی که کَرده‌ای تو بِه مَن، مادَرم نکرد
اِی مِهربان‌تر از پِدَر و مادَرم .. حُسِین 🤍
اِی مِهربان‌تر از پِدَر و مادَرم .. حُسِین 🤍
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Jan, 11:28
#آشنای_غریب
دور و نزدیك ندارد...
وقتی هروقت که می‌خواهم‌ت؛ هستی!
وقتی هرکجا دست به سویت دراز کنم...
دستم را می‌گیری ...
دور و نزدیك ندارد...
تو هرکجای این دنیا که باشی..
تکیه‌گاهِ منی!
تکیه‌گاهی مُحکم به نام پدر...
پدری مهربان به نام تو ...
#سی_و_دو_شب
#به_قلم_غریب
پ.ن؛ «وَالوالِدُ الشَّفيقُ»
«امام، پدری مهربان است»
پ.ن۲؛
اقتباسی ناچیز از خطبه‌یِ گران‌قدرِ
امام‌شناسیِ حضرتِ رضا علیه‌السلام
دور و نزدیك ندارد...
وقتی هروقت که می‌خواهم‌ت؛ هستی!
وقتی هرکجا دست به سویت دراز کنم...
دستم را می‌گیری ...
دور و نزدیك ندارد...
تو هرکجای این دنیا که باشی..
تکیه‌گاهِ منی!
تکیه‌گاهی مُحکم به نام پدر...
پدری مهربان به نام تو ...
#سی_و_دو_شب
#به_قلم_غریب
پ.ن؛ «وَالوالِدُ الشَّفيقُ»
«امام، پدری مهربان است»
پ.ن۲؛
اقتباسی ناچیز از خطبه‌یِ گران‌قدرِ
امام‌شناسیِ حضرتِ رضا علیه‌السلام
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
13 Jan, 16:05
#خاطره
#علی
-خوب یادم هست !
روزی که به این دنیا آمدم...
صوتِ اذان که مُزیّن شده بود به نام مُعظَّم‌ش..
شد اولین نوای شنیدنیِ گوش‌هایم..
-خوب یادم هست !
زمین خوردم و ...
می‌خواستم رویِ پا بایستم ...
مادرم زمزمه کرد :
« یاعلی مدد است! »
از همان روزها تا امروز که دنیا
همه‌ی تلاشش را کرده زمینَ‌م بزند..
نامش شده همه‌یِ تکیه‌گاهم..
-خوب یادم هست !..
بر سرِ هر سُفره‌ای پدرم می‌گفت:
«نان به برکت نام علی‌ست..»
حتی سرمشقِ اولین خطی
که نوشتم را هم خودش تغییر داد:
«بابا (از صدقه‌سرِ علی) آب داد»
«بابا (از صدقه‌سرِ علی) نان آورد»
از همان روزها ما
بر سر هر خوان که بنشستیم علی رزّاق بود !
-خوب یادم هست!
سروکارم که به عِشق افتاد ..
استاد می‌گفت و
من مشقِ عشق می‌نوشتم :
[ "عشق" سه حرف دارد و
نام بلند مرتبه‌ی او هم سه حرف: #علي ]
همین عاشقی راستش ..
شُد مطلعِ شب‌های مستیِ ما ..
از همان شبها ..
صدای پیرمرد روضه‌خوان ..
مانده در گوشم که در غم و شادی
زمزمه‌اش بود :
" علیُّ و یاعلیُّ و یاعلیُّ و یاعلیُّ.. "
ما هم کیف‌مان کوك می‌شد و..
زیرلب می‌گفتیم:
«نازم به دهانی که به شادی و به غصّه
یك عُمر علی گُفت و مرا مَست نگه‌داشت ! »
-خوب یادم هست!
نجف که رسیدم ..
قلبم را با همه‌ی شکستگی‌هایش
امانت گرفت و بغلم کرد ..
ربُّ الاربابِ بی‌پناهی‌َم شد و ..
پدرانه پناهم داد ...
-خوب یادم هست اما..
حالا که پیرمردِ روضه‌خوان نیست ..
استادِ عاشقی‌م رفته ..
خودم هم نجف نیستم و ..
حال و احوالم هم مثلِ آن روزها نیست..
-کاش یادش باشد..
آن دم آخری
من تنهاتر از همیشه‌یِ همیشه‌َم..
بی‌قرار آغوشِ امنِ پدرانه‌ش هستم ..
کاش بیاید.. محکم بغلم کند ...
لبخند بزند و بگوید :
«انا علی الذی کُنتَ تُحِبُهُ
علی که سنگ‌ش را به سینه می‌زدی،
من هستم.! »
#به_قلم_غریب
پ.ن؛
کسَ‌م علی‌ست در آن بی‌کسی که می‌گویند
به عزّت و شرفِ لا اله الّا الله !
#علی
-خوب یادم هست !
روزی که به این دنیا آمدم...
صوتِ اذان که مُزیّن شده بود به نام مُعظَّم‌ش..
شد اولین نوای شنیدنیِ گوش‌هایم..
-خوب یادم هست !
زمین خوردم و ...
می‌خواستم رویِ پا بایستم ...
مادرم زمزمه کرد :
« یاعلی مدد است! »
از همان روزها تا امروز که دنیا
همه‌ی تلاشش را کرده زمینَ‌م بزند..
نامش شده همه‌یِ تکیه‌گاهم..
-خوب یادم هست !..
بر سرِ هر سُفره‌ای پدرم می‌گفت:
«نان به برکت نام علی‌ست..»
حتی سرمشقِ اولین خطی
که نوشتم را هم خودش تغییر داد:
«بابا (از صدقه‌سرِ علی) آب داد»
«بابا (از صدقه‌سرِ علی) نان آورد»
از همان روزها ما
بر سر هر خوان که بنشستیم علی رزّاق بود !
-خوب یادم هست!
سروکارم که به عِشق افتاد ..
استاد می‌گفت و
من مشقِ عشق می‌نوشتم :
[ "عشق" سه حرف دارد و
نام بلند مرتبه‌ی او هم سه حرف: #علي ]
همین عاشقی راستش ..
شُد مطلعِ شب‌های مستیِ ما ..
از همان شبها ..
صدای پیرمرد روضه‌خوان ..
مانده در گوشم که در غم و شادی
زمزمه‌اش بود :
" علیُّ و یاعلیُّ و یاعلیُّ و یاعلیُّ.. "
ما هم کیف‌مان کوك می‌شد و..
زیرلب می‌گفتیم:
«نازم به دهانی که به شادی و به غصّه
یك عُمر علی گُفت و مرا مَست نگه‌داشت ! »
-خوب یادم هست!
نجف که رسیدم ..
قلبم را با همه‌ی شکستگی‌هایش
امانت گرفت و بغلم کرد ..
ربُّ الاربابِ بی‌پناهی‌َم شد و ..
پدرانه پناهم داد ...
-خوب یادم هست اما..
حالا که پیرمردِ روضه‌خوان نیست ..
استادِ عاشقی‌م رفته ..
خودم هم نجف نیستم و ..
حال و احوالم هم مثلِ آن روزها نیست..
-کاش یادش باشد..
آن دم آخری
من تنهاتر از همیشه‌یِ همیشه‌َم..
بی‌قرار آغوشِ امنِ پدرانه‌ش هستم ..
کاش بیاید.. محکم بغلم کند ...
لبخند بزند و بگوید :
«انا علی الذی کُنتَ تُحِبُهُ
علی که سنگ‌ش را به سینه می‌زدی،
من هستم.! »
#به_قلم_غریب
پ.ن؛
کسَ‌م علی‌ست در آن بی‌کسی که می‌گویند
به عزّت و شرفِ لا اله الّا الله !
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
13 Jan, 08:51
کلمه مُغیلَمات یا مُغلَمات یا مُعلَمات یا مُتَغَیلَمات یا عاهرات در عصر جاهلی به زنانی اطلاق میشده که مشهور بودند به زنان‌بدکاره کسانی بودند که پارچه‌ای جلو خانه‌هایشان می‌آویختند تا مشخص شود بدکاره‌اند عبارتش این است تضع عَلَماً علی دارها کَیْ تقصد بالفاحشة و الزنا
هشام بن محمد از مورخین اهل سنت در مثالب العرب و العجم می‌نویسد و کانت هند امّه من المغیلمات مادر معاویه از آن زنان بود "و کان أحبّ الرجال الیها السودان" و مردان سیه‌چرده‌ی سودانی را بیشتر دوست داشته
_الزام الناصب بإمامة علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مولف مرحوم مفلح بن حسین بحرانی
هشام بن محمد از مورخین اهل سنت در مثالب العرب و العجم می‌نویسد و کانت هند امّه من المغیلمات مادر معاویه از آن زنان بود "و کان أحبّ الرجال الیها السودان" و مردان سیه‌چرده‌ی سودانی را بیشتر دوست داشته
_الزام الناصب بإمامة علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مولف مرحوم مفلح بن حسین بحرانی
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
12 Jan, 23:29
اللهمَّ العَنْ مُحارِبَ خلیفهِ الرَّحمنِ وَ مَجوسِیَّ اُمَّهِ رَسولِ السُّبحانِ، شَدّادَ اَهلِ بَیتِ النَّبیِّ الاَمینِ، عَدُوَّ اللهِ و عَدُوَّ اَمیرِالمُؤمِنینَ، المُکَنـّی بخالِ الکافِرینَ، اَمیرَ الفاسقینَ و الفاجرینَ و سَبَبَ تضییعِ مذهبِ سَیِّدِ المُرسَلینَ، المَلعونَ بالدَّلائلِ وَ البَراهینِ، رَئیسَ الاَشقِیاءِ مِنَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ، لَعنهُ اللهِ عَلَیهِ مِنَ الآنِ اِلی یَومِ الدّینِ، مُؤَسِّسَ الظّلمِ وَ البِدعَهِ و الطّغیانِ، مُعاوِیَهَ بنَ اَبی‌سُفیانَ، عَلَیهِ غَضَبُ الرَّحمنِ.
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
12 Jan, 22:47
اینم من بذارم؛
امام صادق عليه‌السلام از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نقل فرمودن:
خداوند تعالى براى برادرم علی بن ابى طالب علیهما‌السلام فضائلی را قرار داده كه از كثرت و زيادى شمرده نمی‌شوند، پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می‌بخشد و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می‌كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می‌آمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) نوشته‌اى از فضائل او را، خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می‌آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به علی بن ابى طالب علیهما السلام عبادت است، خداوند ايمان بنده‌اى را نمی‌پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش..
-منبع؛
امالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات
امام صادق عليه‌السلام از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نقل فرمودن:
خداوند تعالى براى برادرم علی بن ابى طالب علیهما‌السلام فضائلی را قرار داده كه از كثرت و زيادى شمرده نمی‌شوند، پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می‌بخشد و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می‌كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می‌آمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) نوشته‌اى از فضائل او را، خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می‌آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به علی بن ابى طالب علیهما السلام عبادت است، خداوند ايمان بنده‌اى را نمی‌پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش..
-منبع؛
امالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:37
یه استادی داشتیم خداحفظشون کنه
می‌فرمودن؛
وقتی وسیله هدف شد
میشه حجاب!
میشه بُت!
اباعبدالله رو ببینیم تمومه
هرچیزی غیر سیدالشهداء به نظر بیاد
میشه حجاب...
احدی بت نیست تو این دستگاه!!
نه شاعر نه مداح؛ احدی!
از مداحی‌های روضه‌خونا خوشمون میاد...
اینم پامنبرِ خودشون یاد گرفتیم...
آقا نریمان می‌فرمود؛
به خاطر من بیای جلسه کافر شدی!
حالا بقیه موارد که جای خودشو داره ...
خدا همه نوکرای سیدالشهداء رو حفظ کنه
می‌فرمودن؛
وقتی وسیله هدف شد
میشه حجاب!
میشه بُت!
اباعبدالله رو ببینیم تمومه
هرچیزی غیر سیدالشهداء به نظر بیاد
میشه حجاب...
احدی بت نیست تو این دستگاه!!
نه شاعر نه مداح؛ احدی!
از مداحی‌های روضه‌خونا خوشمون میاد...
اینم پامنبرِ خودشون یاد گرفتیم...
آقا نریمان می‌فرمود؛
به خاطر من بیای جلسه کافر شدی!
حالا بقیه موارد که جای خودشو داره ...
خدا همه نوکرای سیدالشهداء رو حفظ کنه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:26
میشه خواهش کنم لطف کنید اجازه‌‌ی ذخیره‌ی موزیک‌ها و متن ها رو برای خودمون رو داشته باشیم؟ من واقعا با کانال شما و نوشته هاتون ارتباط میگیره حیفم میاد برا خودم نداشته باشم‌‌شون
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:23
کهکشانِ خیال.
به قول عارف قزوینی:
خیال من قاتل من است؛
والا ممکن نبود به این زودی از پای درآمده و از دست بروم.
مرا خیال کشت.
به قول عارف قزوینی:
خیال من قاتل من است؛
والا ممکن نبود به این زودی از پای درآمده و از دست بروم.
مرا خیال کشت.
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:23
در سنّ و سالِ ما معنایِ عشق این بود
که تصمیم بگیری مرگ
در آغوشِ چه کسی اتفاق بیفتد
شاید معنایِ عشق در هر سِنّی همین باشد.. !
-مورات منتش
که تصمیم بگیری مرگ
در آغوشِ چه کسی اتفاق بیفتد
شاید معنایِ عشق در هر سِنّی همین باشد.. !
-مورات منتش
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:19
شاعر می‌فرماید؛
که جهان رنجِ بزرگیست نگارا تو بخند...
پ.ن؛
چی از این بهتر 😁
که جهان رنجِ بزرگیست نگارا تو بخند...
پ.ن؛
چی از این بهتر 😁
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:18
چی بگم...
مُحبّت شما رو می‌رسونه
خدا کنه واقعا همین باشه که می‌فرمایین🙏🏻🤎
خدا کنه بهمون اخلاص بدن...
محتاجم به دعاتون
مُحبّت شما رو می‌رسونه
خدا کنه واقعا همین باشه که می‌فرمایین🙏🏻🤎
خدا کنه بهمون اخلاص بدن...
محتاجم به دعاتون
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:15
کسی که فارغ از عدد سن‌اش
وقتی ادمین جاناست، احساس می‌کنی که همسن خودته..
علاوه بر سن هم‌‌سفر ات هم هست..
یعنی روحیات به هم دیگه می‌خوره..
خیلی خوبه که دنیایی دارید واسه خودتون..
وقتی ادمین جاناست، احساس می‌کنی که همسن خودته..
علاوه بر سن هم‌‌سفر ات هم هست..
یعنی روحیات به هم دیگه می‌خوره..
خیلی خوبه که دنیایی دارید واسه خودتون..
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
31 Dec, 22:14
نگین اینجوری...
به خدا تو بغل‌شیم ...
هرجای دنیا هم که بریم...
دستمونو می‌کشه ..
برمون می‌گردونه ...
به خدا تو بغل‌شیم ...
هرجای دنیا هم که بریم...
دستمونو می‌کشه ..
برمون می‌گردونه ...
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Dec, 17:29
حتما و لطفاً با حال مناسب بشنوید
از این ۲۰ دقیقه...
فقط؛ «حسین!»
#روایت_روضه
از این ۲۰ دقیقه...
فقط؛ «حسین!»
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Dec, 15:56
#درس
#یاعلی‌مدد‌است
کس‌م علی‌ست در آن بی‌کسی...
که می‌گویند؛
به عزّت و شرفِ لااله‌الا‌الله
#روایت_روضه
#یاعلی‌مدد‌است
کس‌م علی‌ست در آن بی‌کسی...
که می‌گویند؛
به عزّت و شرفِ لااله‌الا‌الله
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Dec, 15:52
#اشک
هَب لِي دموعًا للبُكاء عليك
به من اشک ببخش...
تا برایت گریه کنم!
#روایت_روضه
هَب لِي دموعًا للبُكاء عليك
به من اشک ببخش...
تا برایت گریه کنم!
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Dec, 15:41
۰. دلهره‌ی ندیدنت این شبها
دست از دلم برنمی‌دارد...
۱.از راز خواندن و به تحیر رسیدن
رسم روضه‌ی شب دوم است!
پس اجازه دهید روایتِ روضه‌ی دیشب
یك راز بماند بینِ ما...
رازی به وسعتِ یك کوچه‌ی خاکی!
۲.جوان زِ حادثه‌ای پیر می‌شود گاهی...
۳.بماند
-شبِ دوّم دهه دوّم
-فاطمیه ۱۴۴۶
#به_قلم_غریب
#روایت_روضه
دست از دلم برنمی‌دارد...
۱.از راز خواندن و به تحیر رسیدن
رسم روضه‌ی شب دوم است!
پس اجازه دهید روایتِ روضه‌ی دیشب
یك راز بماند بینِ ما...
رازی به وسعتِ یك کوچه‌ی خاکی!
۲.جوان زِ حادثه‌ای پیر می‌شود گاهی...
۳.بماند
-شبِ دوّم دهه دوّم
-فاطمیه ۱۴۴۶
#به_قلم_غریب
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
30 Nov, 21:54
#یاغریب
#قتیل_العبرات
#اشک
بهانه نمی‌خواهد عاشق برایِ گریه...
وقتی معشوق...
کُشته‌ی اشك است و ..
عاشق...
کُشته‌یِ معشوق !
#روایت_روضه
#قتیل_العبرات
#اشک
بهانه نمی‌خواهد عاشق برایِ گریه...
وقتی معشوق...
کُشته‌ی اشك است و ..
عاشق...
کُشته‌یِ معشوق !
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
30 Nov, 21:41
۰.صفرِ صفرم...
دستِ خالیِ خالی...
دلِ پُر و شکسته...
برایِ آمدنت...
قلبم را نذر کرده‌ام!
۱.پیش‌ترها گفته بودم
روضه با مدح که شروع می‌شود
چه بر سرِ آدم می‌آید اما
به مثلِ امشبی می‌خواهم بگویم
چند قدم فراتر از حسِ خوردشدن استخوان را
وقتی احساس می‌کنی
که گریز روضه
از خصائصِ شجاعت و...
غیرت و مردانگیِ اوّل مردِ عالم بگذرد...
از آسمان پرت می‌شوی به زمین ...
نفس‌ت طوری قطع می‌شود
که تا آخرِ ماجرا لالِ لال...
میانِ بُهت دست و پا می‌زنی!
۲.روضه‌خوان امشب...
تاریخ را ورق ورق می‌زد ...
به انضمام اعدادی که آخرین‌بار
در پس‌زمینه‌یِ
«افکتِ توطئه» و «صدایِ رعد و برق»
شنیده بودم‌ش...
داستان برمی‌گردد به سال‌ها قبل
قرار بود مخاطب
با شنیدنِ دیالوگِ
«۳۰۰نفر از مردانِ جنگیِ بنی اسلم»
رُعب را حس کند و ...
اصطلاحاً بدنش یخ بزند!
همین هم شد... امشب
منِ مخاطب...
یخ زده بودم پایِ روضه‌ی تاریخیِ روضه‌خوان
۳.شش‌ماهه برایِ من...
بابِ امید است...
حالا می‌خواهد بینِ در و دیوار ...
خارِ در چشم و ...
استخوانِ در گلویِ پدرش را
نظاره کند...
یا میانِ دستانِ پدرش...
پلکِ بسته و تیرِ میانِ حنجرش را
آه بکشد ...
۴. آن خطِ قتلگاه...
آن تشابهِ محزون و خطرناک!
آن کلماتی که آدم...
جرأت نوشتنش را هم ندارد...
۵.سفره‌ی ریحانه‌ی رسولِ خدا امشب
نورانیِ امید بود ...
مُزین به نام اباالفضل...
مفتخر به نام قاسم و علی‌اکبر...
محزون از نام حسن...
مجنون به نام رقیه!
یادِ حسین بختیاری بخیر
چه وقتی حرفِ «ابوفاضل» است
چه پایِ زمزمه‌ای که برای
قاسم بن الحسن داشت...
«امام‌العشاق» می‌خواند و می‌گریست...
۶.اشك...
اشك زودتر به مُحبّت می‌رساند...
بخصوص اگر پایِ مادر درمیان باشد!
۷.دورِ مجنون گذشت و ...
نوبت ماست...
هرکسی...
پنج روز نوبتِ اوست!
-شبِ اوّل دهه دوم
-فاطمیه ۱۴۴۶
#به_قلم_غریب
#روایت_روضه
دستِ خالیِ خالی...
دلِ پُر و شکسته...
برایِ آمدنت...
قلبم را نذر کرده‌ام!
۱.پیش‌ترها گفته بودم
روضه با مدح که شروع می‌شود
چه بر سرِ آدم می‌آید اما
به مثلِ امشبی می‌خواهم بگویم
چند قدم فراتر از حسِ خوردشدن استخوان را
وقتی احساس می‌کنی
که گریز روضه
از خصائصِ شجاعت و...
غیرت و مردانگیِ اوّل مردِ عالم بگذرد...
از آسمان پرت می‌شوی به زمین ...
نفس‌ت طوری قطع می‌شود
که تا آخرِ ماجرا لالِ لال...
میانِ بُهت دست و پا می‌زنی!
۲.روضه‌خوان امشب...
تاریخ را ورق ورق می‌زد ...
به انضمام اعدادی که آخرین‌بار
در پس‌زمینه‌یِ
«افکتِ توطئه» و «صدایِ رعد و برق»
شنیده بودم‌ش...
داستان برمی‌گردد به سال‌ها قبل
قرار بود مخاطب
با شنیدنِ دیالوگِ
«۳۰۰نفر از مردانِ جنگیِ بنی اسلم»
رُعب را حس کند و ...
اصطلاحاً بدنش یخ بزند!
همین هم شد... امشب
منِ مخاطب...
یخ زده بودم پایِ روضه‌ی تاریخیِ روضه‌خوان
۳.شش‌ماهه برایِ من...
بابِ امید است...
حالا می‌خواهد بینِ در و دیوار ...
خارِ در چشم و ...
استخوانِ در گلویِ پدرش را
نظاره کند...
یا میانِ دستانِ پدرش...
پلکِ بسته و تیرِ میانِ حنجرش را
آه بکشد ...
۴. آن خطِ قتلگاه...
آن تشابهِ محزون و خطرناک!
آن کلماتی که آدم...
جرأت نوشتنش را هم ندارد...
۵.سفره‌ی ریحانه‌ی رسولِ خدا امشب
نورانیِ امید بود ...
مُزین به نام اباالفضل...
مفتخر به نام قاسم و علی‌اکبر...
محزون از نام حسن...
مجنون به نام رقیه!
یادِ حسین بختیاری بخیر
چه وقتی حرفِ «ابوفاضل» است
چه پایِ زمزمه‌ای که برای
قاسم بن الحسن داشت...
«امام‌العشاق» می‌خواند و می‌گریست...
۶.اشك...
اشك زودتر به مُحبّت می‌رساند...
بخصوص اگر پایِ مادر درمیان باشد!
۷.دورِ مجنون گذشت و ...
نوبت ماست...
هرکسی...
پنج روز نوبتِ اوست!
-شبِ اوّل دهه دوم
-فاطمیه ۱۴۴۶
#به_قلم_غریب
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
29 Nov, 21:35
#اماه
مادر...
لحظه‌لحظه‌یِ زندگی
هوایِ بچه‌های‌َش را دارد
حتی لحظه‌ی آخر!
فرمود:
«یاعلی!
سلام مرا تا روزِ قیامت...
به فرزندانَ‌م برسان»
-شاید من و تو ...
#به_قلم_غریب
مادر...
لحظه‌لحظه‌یِ زندگی
هوایِ بچه‌های‌َش را دارد
حتی لحظه‌ی آخر!
فرمود:
«یاعلی!
سلام مرا تا روزِ قیامت...
به فرزندانَ‌م برسان»
-شاید من و تو ...
#به_قلم_غریب
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
29 Nov, 21:31
گر دوست واقف است که بر من چه می‌رود
باك از جفایِ دشمن و جورِ رقیب نیست!
-سعدی
باك از جفایِ دشمن و جورِ رقیب نیست!
-سعدی
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
15 Nov, 11:10
حالا این «یادش بخیر» رو از «آن دوره‌ی عشق و وفا» بگیر تا اون غروبِ سُرخ و «مویِ تو را شانه می‌زدم»... حالا از اینکه گوینده رو کی و تو چه شرایطی میشه درنظر گرفت؛ نمی‌نویسم...
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
15 Nov, 10:19
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
بِظُهورِ مُنتَقِمِ زهرا (علیهم‌السلام)
بِظُهورِ مُنتَقِمِ زهرا (علیهم‌السلام)
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
15 Nov, 08:52
خيز و با نغمه مادر مادر
روي کن در حرمِ پيغمبر
از دلِ خاك، تن آن دونفر
به‌درآر و بگو از سوزِ جگر
که شما از چه به هم پيوستيد
پهلوي مادر ما بشکستيد؟!..
#العجل
روي کن در حرمِ پيغمبر
از دلِ خاك، تن آن دونفر
به‌درآر و بگو از سوزِ جگر
که شما از چه به هم پيوستيد
پهلوي مادر ما بشکستيد؟!..
#العجل
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Nov, 23:05
#فاطمیه
#وصیت
غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ
وَ صَلِّ عَلَی ...
وَ ادْفِنِّی بِاللَّیلِ
وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً
وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ
و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ
اِلی یومِ الْقِیامَةِ ...
علی‌جان!
مرا شبانه غسل بده
مرا شبانه کفن کن ..
برایم نماز بخوان ..
مرا شبانه به خاك بسپار ..
و هیچ‌کس را باخبر مکن..
تو را به خدا می‌سپارم
سلام مرا تا روز قیامت
به فرزندانم برسان !
#وصیت
غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ
وَ صَلِّ عَلَی ...
وَ ادْفِنِّی بِاللَّیلِ
وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً
وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ
و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ
اِلی یومِ الْقِیامَةِ ...
علی‌جان!
مرا شبانه غسل بده
مرا شبانه کفن کن ..
برایم نماز بخوان ..
مرا شبانه به خاك بسپار ..
و هیچ‌کس را باخبر مکن..
تو را به خدا می‌سپارم
سلام مرا تا روز قیامت
به فرزندانم برسان !
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Nov, 23:00
+حرفِ دلِ ما؟!
-همون‌جا که روضه‌خون‌ِت اسمتو آه می‌کشید و می‌گفت؛ «چرا برات نمی‌میریم؟!»
#روایت_روضه
-همون‌جا که روضه‌خون‌ِت اسمتو آه می‌کشید و می‌گفت؛ «چرا برات نمی‌میریم؟!»
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Nov, 22:59
-ذکرِ امشب؟!
+سَر تر از هر آنچه حروف و هرآنچه کلمه!
#ماشاءالله
#روایت_روضه
+سَر تر از هر آنچه حروف و هرآنچه کلمه!
#ماشاءالله
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Nov, 22:55
-از حالِ درهمِ امشبِ رایة العباس که یکی درمیون التماس قلبمون بین «ممنونم...اگر نروی» و «ببین! می‌توانی بمانی... بمان» دست و پا می‌زد که بگذریم..
-از سؤالی که پیرغلام ابی‌عبدالله آخرِ پیش‌منبر مطرح کرد و تا همین لحظه با ذهنمون کلنجار می‌ریم که نه... منظورش یه چی دیگه بود که بگذریم
-از اینکه شروع روضه با مدح یعنی قراره از بلندی پرت بشی و صدای شکستن استخونات رو آه بکشی که بگذریم
-از اینکه روضه یه شکلی می‌ره جلو که کلمه می‌باره رو سرت و کلمه‌ها وجهِ اشتراكِ التماس دارن که بگذریم
-از اینکه «حالا فهمیدی...؟!» و کاش نفهمیده باشی که بگذریم
-از اینکه دستِ گدایی بلند کنی پایِ «چادرت را بتکان» و سرِ هر «ای مادر» یه نفسِ خسته بکشی که بگذریم
-از اینکه «واأماه» ضجه بزنی... «بُنیَّ» زار بزنی... «اباعبدالله» صدایش کنی... «همه شب نهاده‌م سر» به امید استخوانی سر کج کنی... «خودت را به من بده» ضربانِ قلبت را حس کنی... «هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند» نباشی... و آخرش «جان بستان.» نامش را آه بکشی و ... «آنِ» لحظات در بهشت نفس زدن را با تمام سلول‌هایت احساس کنی... خلاصه از این ذکرِ همیشه مُدام که نمی‌شود هم بگذری... اگر بگذری ...
-از اینکه آن دم آخر پایِ گودال... رگ به رگ‌ت بسوزد و هوار بکشی که بگذریم...
-از اینکه آخرِ ماجرا شبِ سوّم گره خورده با او که داعیه‌دارِ جنون و اشك است که بگذریم...
+از اینکه آه به آه اُمّاه صدایش کنی و روضه‌خوان شرحِ «یوماه» بخواند برایت و تو یک پلان را قتلگاه باشی ... یک پلان کنار طفلِ معصوم‌هایی که امشب صدایِ یایومّاه‌شان قطع نمی‌شود... و یك پلان هم خودت همان بچه‌ای باشی که مادرش را به اضطرار صدا می‌زند ... قلبت نفس به نفس آب می‌شود اما از این کلمه نمی‌شد... نمی‌توانستم بگذرم !
#روایت_روضه
#به_قلم_غریب
-از سؤالی که پیرغلام ابی‌عبدالله آخرِ پیش‌منبر مطرح کرد و تا همین لحظه با ذهنمون کلنجار می‌ریم که نه... منظورش یه چی دیگه بود که بگذریم
-از اینکه شروع روضه با مدح یعنی قراره از بلندی پرت بشی و صدای شکستن استخونات رو آه بکشی که بگذریم
-از اینکه روضه یه شکلی می‌ره جلو که کلمه می‌باره رو سرت و کلمه‌ها وجهِ اشتراكِ التماس دارن که بگذریم
-از اینکه «حالا فهمیدی...؟!» و کاش نفهمیده باشی که بگذریم
-از اینکه دستِ گدایی بلند کنی پایِ «چادرت را بتکان» و سرِ هر «ای مادر» یه نفسِ خسته بکشی که بگذریم
-از اینکه «واأماه» ضجه بزنی... «بُنیَّ» زار بزنی... «اباعبدالله» صدایش کنی... «همه شب نهاده‌م سر» به امید استخوانی سر کج کنی... «خودت را به من بده» ضربانِ قلبت را حس کنی... «هرکه خود را سگِ کویِ تو نخواند» نباشی... و آخرش «جان بستان.» نامش را آه بکشی و ... «آنِ» لحظات در بهشت نفس زدن را با تمام سلول‌هایت احساس کنی... خلاصه از این ذکرِ همیشه مُدام که نمی‌شود هم بگذری... اگر بگذری ...
-از اینکه آن دم آخر پایِ گودال... رگ به رگ‌ت بسوزد و هوار بکشی که بگذریم...
-از اینکه آخرِ ماجرا شبِ سوّم گره خورده با او که داعیه‌دارِ جنون و اشك است که بگذریم...
+از اینکه آه به آه اُمّاه صدایش کنی و روضه‌خوان شرحِ «یوماه» بخواند برایت و تو یک پلان را قتلگاه باشی ... یک پلان کنار طفلِ معصوم‌هایی که امشب صدایِ یایومّاه‌شان قطع نمی‌شود... و یك پلان هم خودت همان بچه‌ای باشی که مادرش را به اضطرار صدا می‌زند ... قلبت نفس به نفس آب می‌شود اما از این کلمه نمی‌شد... نمی‌توانستم بگذرم !
#روایت_روضه
#به_قلم_غریب
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
14 Nov, 13:02
شبِ سوّمِ روضه‌س...
زمینه‌ی دیشب...
حال و احوالِ امشب...
می‌ترسم...
رحم نکن به ما
یه گوشه روضه‌ت جون بدیم
#خانوم_آی_خانوم
زمینه‌ی دیشب...
حال و احوالِ امشب...
می‌ترسم...
رحم نکن به ما
یه گوشه روضه‌ت جون بدیم
#خانوم_آی_خانوم
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
04 Nov, 00:44
چه داند آن‌که ندارد خبر ز عالمِ عشق
که با خیالِ تو بودن؛ چه عالَمی دارد..
که با خیالِ تو بودن؛ چه عالَمی دارد..
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Nov, 22:34
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
به ریشه‌های چادرِ زهرا (سلام‌الله‌علیها)
به ریشه‌های چادرِ زهرا (سلام‌الله‌علیها)
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Nov, 22:31
#مست_حسین
می‌گفتن؛
کسی که دنبالِ مستی‌ـه...
پیِ میکده می‌گرده ولی ...
آدمِ مست، دربه‌درِ میکده نیست..
دربه‌درِ یاره...
همه‌جا حالِش با یارش ...
با یادِ یارش خوش‌ـه..
#جان_بستان #ابی‌عبدالله
#روایت_روضه
می‌گفتن؛
کسی که دنبالِ مستی‌ـه...
پیِ میکده می‌گرده ولی ...
آدمِ مست، دربه‌درِ میکده نیست..
دربه‌درِ یاره...
همه‌جا حالِش با یارش ...
با یادِ یارش خوش‌ـه..
#جان_بستان #ابی‌عبدالله
#روایت_روضه
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
02 Nov, 17:12
از یار و غیرِ يار شکسته دلم؛ ولی
یارب درست دار دلِ یار و غیرِ یار...
-بیدل‌ثالث
یارب درست دار دلِ یار و غیرِ یار...
-بیدل‌ثالث
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
30 Oct, 07:44
مولاتي یا فاطِمَة
أمــاه!
نَحنُ إیتامُکَ یا سَیدتي..
وَ نَرجوا شِفاعتُکَ یا زَهراء.
أمــاه!
نَحنُ إیتامُکَ یا سَیدتي..
وَ نَرجوا شِفاعتُکَ یا زَهراء.
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
18 Oct, 10:18
او رفت و...
صبر رفت و...
تحمّل تمام شد
از هم گسست
سلسله‌ی اختیارِ ما
گفت از تو یاد می‌کنم
امّا وفا نکرد
یادش به خیر
یارِ فراموش‌کار ما...
-اخوان ثالث
صبر رفت و...
تحمّل تمام شد
از هم گسست
سلسله‌ی اختیارِ ما
گفت از تو یاد می‌کنم
امّا وفا نکرد
یادش به خیر
یارِ فراموش‌کار ما...
-اخوان ثالث
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
18 Oct, 00:02
یا اُنْسَ کُلِ مُستَوحِشٍ غَریبٍ
آواره‌ی هوایِ تو دائم غریب بود..
آواره‌ی هوایِ تو دائم غریب بود..
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
17 Oct, 23:48
من گُنگِ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم زِ گفتن و خلق از شنیدنش!
پ.ن
یادته یه شب برات نوشتم
«می‌دانی چند شب است که ...؟!»
الان و این شبها ...
صدصفحه به اون مطلع اضافه شده
صدهزارسال بیشتر می‌خوام
اسمتو بنویسم ولی
دستم نمی‌رسه!
می‌شنوی منو #حسین ؟!...
من عاجزم زِ گفتن و خلق از شنیدنش!
پ.ن
یادته یه شب برات نوشتم
«می‌دانی چند شب است که ...؟!»
الان و این شبها ...
صدصفحه به اون مطلع اضافه شده
صدهزارسال بیشتر می‌خوام
اسمتو بنویسم ولی
دستم نمی‌رسه!
می‌شنوی منو #حسین ؟!...
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
16 Oct, 22:37
برایِ امشب
که سایه‌ی عبّاس علیه‌السلام
در آسمان می‌درخشد...
#قمرالله 🌙🫶🏻
که سایه‌ی عبّاس علیه‌السلام
در آسمان می‌درخشد...
#قمرالله 🌙🫶🏻
جــٰـــ🕊ـــانٰآ..
16 Oct, 14:24
#مادر
#فاطمیه_به_روایت_۴۵_روز
به نفس‌های‌ت که فکر می‌کنم...
خدا خدا می‌کنم که کاش...
همین روایت ۴۵ روز صحیح باشد!
#به_قلم_غریب
#فاطمیه_به_روایت_۴۵_روز
به نفس‌های‌ت که فکر می‌کنم...
خدا خدا می‌کنم که کاش...
همین روایت ۴۵ روز صحیح باشد!
#به_قلم_غریب
1,187
subscribers
415
photos
328
videos
