هرکسی بر اساس تجربیاتش به نتایجی می‌رسه، و برای همینه که آدم‌ها هیچوقت راجع به همه چیز هم نظر و هم عقیده نیستن.
itz.betty
@itz_ibettyy
dangerously yours or baby join me in death?!
My shop: @nekostarshop
ناشناس: @Violetpearlbot
itz.betty (English)
Welcome to the captivating world of itz.betty! This Telegram channel, managed by the username @itz_ibettyy, is a place where you can explore the mystical and mysterious side of life. With a touch of danger and a hint of romance, itz.betty invites you to join in the thrill of the unknown. Whether you're feeling dangerously yours or seeking a companion to join you in death, this channel has something for everyone
Who is itz.betty? It's a gateway to a world of intrigue and excitement, where you can indulge in your curiosity and explore the darker sides of existence. What is itz.betty? It's a place where you can dive deep into your imagination and let your fantasies run wild
If you're looking for more than just a channel to pass the time, itz.betty is the perfect destination for you. Dive into the unknown, embrace the thrill of the unexpected, and discover a new side of yourself with itz.betty. Join now and let the adventure begin!
Don't forget to check out the shop at @nekostarshop for some unique and fascinating items, and interact with the mysterious @Violetpearlbot. Remember, itz.betty is not just a channel – it's an experience waiting to be had. See you on the other side!
itz.betty
07 Feb, 11:05
کسی که عشقی دریافت نکرده باشه به این نتیجه می‌رسه که وجود نداره چون هیچوقت کسی بهش عشقی نداده که بخواد به وجود داشتنش پی ببره.
itz.betty
07 Feb, 11:05
کسی که روزی عشق رو به درستی و به طرز سالمی دریافت کنه، اون موقعه‌ست که می‌فهمه عشق وجود داره.
مثل وقت‌هایی که به یک چیزی باور نداریم و می‌گیم نه بابا وجود نداره الکیه ولی وقتی باهاش مواجه می‌شیم می‌گیم نه واقعی بود.
مثل وقت‌هایی که به یک چیزی باور نداریم و می‌گیم نه بابا وجود نداره الکیه ولی وقتی باهاش مواجه می‌شیم می‌گیم نه واقعی بود.
itz.betty
06 Feb, 09:14
Hearing “you’re the first one who…(whatever)” is a valid reason to be happy all day
itz.betty
06 Feb, 08:15
من دوست دارم از این به بعد ویدیوهای نمونه کارهام و سفارش‌های مشتری‌هام رو این شکلی بذارم اینجا به نظرم بامزه‌ست.🧍🏻
itz.betty
05 Feb, 20:49
میخوام یک متنی بعدا بنویسم اینجا بذارم ولی چون فعلا ذهنم خالیه این پیام رو می‌ذارم که بعدا یک متن ریپلیس کنم.
itz.betty
05 Feb, 13:58
چقدر آسمون قشنگه... دوباره داشت یادم می‌رفت که چقدر می‌تونه زیبا باشه انقدر که نتونم ازش چشم بردارم.
itz.betty
05 Feb, 13:47
Oh, I missed you and I cried, but I said that I was alright
and I know it's been a while, since I needed a distraction.
and I know it's been a while, since I needed a distraction.
itz.betty
04 Feb, 19:27
ولی من واقعا با اهنگای ژاپنی مخصوصا اونایی که وایب ژاپن قدیم میدن میشنوم یاد بیتا میوفتم
itz.betty
04 Feb, 14:01
وقت‌هایی که تو بافتن یک اشتباه انجام میدم دلم می‌خواد سرم رو از تنم جدا کنم.
itz.betty
04 Feb, 13:59
اینجا دیلی‌امه من باید راحت باشم از اینکه افکارم رو به اشتراک می‌گذارم اما گاهی خیلی کم پیش میاد که با خودم می‌گم «خب که چی؟ به ممبرهات چه ربطی داره؟ الان باید چکار بکنند؟» و همین باعث می‌شه دیگه متنی رو نگذارم و یا پاک بکنم بعد مدتی.
itz.betty
29 Jan, 15:59
Fuck them though, I did this all by myself
Matter fact I ain't never asked no one for help and that's why I don't pick up my phone when it ring.
Matter fact I ain't never asked no one for help and that's why I don't pick up my phone when it ring.
itz.betty
29 Jan, 15:45
الان شبیه ویکتورم، پام رو بستم با یک عصا زیر بغلم می‌رم این ور می‌رم اون ور. زیر چشم‌هامم گود افتاده با موهای آشفته، فقط کم مونده به انگلیسی با لحجه‌ش صحبت کنم و موهامو قهوه‌ای کنم.
itz.betty
29 Jan, 13:16
الان مثلا دارم راجع به دوران میجی تحقیق میکنم فقط چون نیم سالی هست که اوسامو توش زندگی می‌کرده و بعد نیم سال بقیه‌ش می‌شه دوره‌ی شووا
itz.betty
29 Jan, 13:11
من پرونده جنایی کاور کردن رو از گزینه‌هام برای محتوای یوتیوب خط زدم چون با خودم گفتم ولش کن خیلی دردسر داره باید راجع به ریز ترین چیزهای ممکن هم تحقیق کنم، اما حالا که محتوای زندگی نویسنده‌ها و آثارشون رو انتخاب کردم حتی دارم راجع تاریخچه کشور و شهرشون که توشون زندگی می کردن هم تحقیق میکنم می‌بینم اصلا هیچ فرقی نداشتن باهمدیگه.🎀
itz.betty
27 Jan, 12:50
با جن‌های اتاق هم یک مشورتی کردم اون ها هم کلی سرم غر زدن که همین دکور خوبه گفتم باشه بابا.
itz.betty
27 Jan, 12:48
از صبح افتادم به جون اتاقم و مرتب کردنش حتی از یک جایی به بعد دیگه میخواستم تغییر دکوراسیون بدم نشستم فکر کردم دیدم نه اتاقم بد می‌شه.
itz.betty
27 Jan, 12:48
اگر ازم بپرسن وقتی حالت بده چیکار میکنی؟ در جواب می‌گم خودم رو با هزار و یک جور کار مختلف و فعالیت‌های زیاد مشغول میکنم.
itz.betty
27 Jan, 12:47
اولین و دومین نویسنده‌ای هم که میخوام همراه کتاب‌هاشون بهتون معرفی کنم رو انتخاب کردم
itz.betty
27 Jan, 11:15
از من بعیده یک ماهه طول کشیده یک کتاب رو بخونم و تموم کنم. این واقعا ته بدبختی و وقت نداشتن هستش.
itz.betty
25 Jan, 17:47
دوستان من تصمیم گرفتم ویدیو پارسال یوتیوب‌ام رو پاک نکنم چون به نظرم ویدیوی بامزه و خاطره انگیزی اومد. پس پاکش نمیکنم.
itz.betty
25 Jan, 17:22
بیتا من میخوام راجب کتابای مختلف، راجب ادم های سرشناس قدیمی، نویسنده ها، تو یوتیوب فیلم ببینم...اما پیدا نمیکنم...معرفی میکنی بهم
itz.betty
03 Jan, 11:34
این پیم + این پست رو فور بزنید و یک پست زو مشخص کنید تا بزارم اینجا
صد نفر اول 30ساعت و بقیه 24ساعت توی چنل میمونن .
به ده نفر هم آهنگ میدم
Lim:7500
صد نفر اول 30ساعت و بقیه 24ساعت توی چنل میمونن .
به ده نفر هم آهنگ میدم
Lim:7500
itz.betty
02 Jan, 17:34
#نمونه_کار
تمام کارهای تو ویدیو قابل سفارشه.
❗ویدیو غیر ژورنال و اختصاصی خود نِکواستار هست❗
برای ثبت سفارش به پیوی مراجعه کنید؛
🕸🕷
@Nekostaradminn
تمام کارهای تو ویدیو قابل سفارشه.
❗ویدیو غیر ژورنال و اختصاصی خود نِکواستار هست❗
برای ثبت سفارش به پیوی مراجعه کنید؛
🕸🕷
@Nekostaradminn
itz.betty
02 Jan, 12:38
سلام، من امروز گرگور سامسا هستم؛ یعنی چی؟! یعنی یک انسانی هستم که تبدیل به حشره شده و نمی‌تونه از تخت بیاد بیرون.
itz.betty
02 Jan, 12:28
داشتم به این فکر می‌کردم که رابطه‌ها واقعا شبیه یک رقص دونفره‌ست.
در مراحل اول، دو طرف کلی پای همدیگه رو لگد می‌کنن، کلی سر ناهماهنگی‌هایی که دارن غر می‌زنن، دعوا می‌کنن، حتی خیلی وقت‌ها کلا بیخیال اون رقص می‌شن چون ناامید و خسته می‌شن، اما بعد فقط بخاطر تصوری که از اون رقص بی نظیر دو نفره دارن، بخاطر رویای اجرا کردن اون رقص، بخاطر عشقشون به اون رقصِ دونفره دوباره و دوباره می‌خوان رقص رو تمرین کنن، انقدر تمرین می‌کنن، پای همدیگه رو لگد می‌کنن، یک تیکه‌هایی از رقص رو دوباره و دوباره اجرا می‌کنن تا هماهنگ بشن و نتیجه‌ی تمام این تلاش‌ها می‌شه اون رقص دونفره‌ی فوق العاده که همه از دیدنش حیرت می‌کنن و آرزو می‌کنن بتونن با یک نفر اینطوری برقصن!
و اون رقص، اون تلاش‌ها برای هماهنگ شدن، دقیقا یک مثال از رابطه‌ست و واقعیت اینه تمام اون تلاش ها و لگدمال شدن‌ها باید طی بشه تا اون رقص تمیز و فوق‌العاده اجرا بشه. رقصی که بقیه نگاهش می‌کنن و می‌گن من میخوام با یک نفر دقیقا به همین شکل برقصم. به همین زیبایی، ظرافت و هماهنگی.
باید تمام اون اشتباه‌ها و درس‌ها طی بشه تا یک رابطه‌ی درست و شیرین به وجود بیاد و به همون شکل پیش بره. رابطه‌ای که بقیه نگاهش می‌کنن و می‌گن من میخوام دقیقا یک همچین رابطه‌ای داشته باشم. به همین پایداری.
در مراحل اول، دو طرف کلی پای همدیگه رو لگد می‌کنن، کلی سر ناهماهنگی‌هایی که دارن غر می‌زنن، دعوا می‌کنن، حتی خیلی وقت‌ها کلا بیخیال اون رقص می‌شن چون ناامید و خسته می‌شن، اما بعد فقط بخاطر تصوری که از اون رقص بی نظیر دو نفره دارن، بخاطر رویای اجرا کردن اون رقص، بخاطر عشقشون به اون رقصِ دونفره دوباره و دوباره می‌خوان رقص رو تمرین کنن، انقدر تمرین می‌کنن، پای همدیگه رو لگد می‌کنن، یک تیکه‌هایی از رقص رو دوباره و دوباره اجرا می‌کنن تا هماهنگ بشن و نتیجه‌ی تمام این تلاش‌ها می‌شه اون رقص دونفره‌ی فوق العاده که همه از دیدنش حیرت می‌کنن و آرزو می‌کنن بتونن با یک نفر اینطوری برقصن!
و اون رقص، اون تلاش‌ها برای هماهنگ شدن، دقیقا یک مثال از رابطه‌ست و واقعیت اینه تمام اون تلاش ها و لگدمال شدن‌ها باید طی بشه تا اون رقص تمیز و فوق‌العاده اجرا بشه. رقصی که بقیه نگاهش می‌کنن و می‌گن من میخوام با یک نفر دقیقا به همین شکل برقصم. به همین زیبایی، ظرافت و هماهنگی.
باید تمام اون اشتباه‌ها و درس‌ها طی بشه تا یک رابطه‌ی درست و شیرین به وجود بیاد و به همون شکل پیش بره. رابطه‌ای که بقیه نگاهش می‌کنن و می‌گن من میخوام دقیقا یک همچین رابطه‌ای داشته باشم. به همین پایداری.
itz.betty
09 Dec, 16:03
امروز همه چیز دست در دست همدیگه داده تا به معنای واقعی کثافت بزنن به اعصاب من، اما باید بیشتر از این‌ها تلاش کنی حرومزاده هنوز به فکر کشتن خودم نیوفتادم من پوست کلفت ترم از این حرف‌هام. (الان می‌رم زیر تریلی)
itz.betty
09 Dec, 10:23
جدیدا دوباره با یکی از بستی‌های قدیمیم خیلی صمیمی شدم که البته بهتره بگم اون خودش رو چسبونده به من؛ اسمش هم سردرد هستش.
itz.betty
08 Dec, 19:31
itz.betty
08 Dec, 19:29
یا مثلا دوست دارم با پارتنرم جوری باشم که اگر چندین سال بعد کسی ازم پرسید کسی رو تو زندگیت داری بگم :"آره یادت میاد ۱۷ سالم بود با یک نفر بودم؟ الان رو به روم نشسته، گربه‌مون رو پاش خوابیده و داره با یک لبخند من رو نگاه می‌کنه."
itz.betty
08 Dec, 19:23
امروز خیلی رندوم با شبنم برگشتیم گفتیم:" وای جدی ۵ سال گذشت؟! وای چقدر بزرگ شدیم. انگار همین دیروز بود که باهمدیگه دوست شدیم یا فلان کارها رو کردیم." و بعد، جفتمون با لبخند یک سکوت چند ثانیه‌ای رو سپری کردیم.
من واقعا دوست دارم روابطم همین شکلی باشه.
من واقعا دوست دارم روابطم همین شکلی باشه.
itz.betty
26 Nov, 12:28
دارم سفارش می‌بافم
م: میمیرم یکی از همین روزا
ی: یا ابلفض
ب: بسه لطفا
ا: الانه که خودمو بکشم
ف: فشاری که رومه رو خدا نیست
م: مردم سر قبرم شکلات بدید نه حلوا
م: میمیرم یکی از همین روزا
ی: یا ابلفض
ب: بسه لطفا
ا: الانه که خودمو بکشم
ف: فشاری که رومه رو خدا نیست
م: مردم سر قبرم شکلات بدید نه حلوا
itz.betty
20 Nov, 12:19
با منی که نویسنده‌ی مورد علاقه‌م دازای اوسامو، آلبر کامو و آرتور شنیتسلرئه راجع به سلامت روان صحبت نکنید. معلومه که حتی نمی‌دونم چی هست.
itz.betty
06 Nov, 08:32
تازه باید لباس‌های خوشگلی که ۳۰۰ سال پیش می‌پوشیدی هم مخفی کنی و بزاری تو قلعه‌ای که توش زندگی می‌کردی بمونن
itz.betty
06 Nov, 08:31
وقتی داری با بقیه وقت می‌گذرونی ولی اون‌ها نمی‌دونن که تو یک خون‌آشام ۴۱۸ ساله‌ای و مجبوری دندون‌های خوشگل و چشم‌های قرمزت رو مخفی کنی و نمی‌تونی کلکسیون جمجمه‌های مورد علاقه‌ت رو نشون کسی بدی:
itz.betty
05 Nov, 19:30
Forward this message and I'll give you a " character " based on your vibe.
itz.betty
05 Nov, 17:03
عزیزم؛ نمی‌دانم که چه تصوری از من داری، وقتی به تو می‌گویم:" دارم برایت نامه می‌نویسم."، اما می‌خواهم تو را مطلع کنم که نامههای من به تو عادی نیستند. من سینه‌ام را می‌شکافم، دست در قفسه‌ی سینه‌ی خود میکنم و قلبم را در میاورم! و بعد، هر قطره از خون قلبم که برای تو می‌تپد را بر روی کاغذ نامه‌ی کهنه‌ی تو می‌چکانم.
کلمه‌‌ها و جملات روی کاغذ بی روح کهنه‌ی تو که پر از خط خطی های قلب من هستند و "نامههای من به تو" نامیده می‌شوند، قطره‌های چکیده شده‌ی قلب من هستند.
اینگونه هروقت که من در کنار تو نباشم، تو حداقل چکیده‌هایی از وجود و قلب من را خواهی داشت.
کلمه‌‌ها و جملات روی کاغذ بی روح کهنه‌ی تو که پر از خط خطی های قلب من هستند و "نامههای من به تو" نامیده می‌شوند، قطره‌های چکیده شده‌ی قلب من هستند.
اینگونه هروقت که من در کنار تو نباشم، تو حداقل چکیده‌هایی از وجود و قلب من را خواهی داشت.
itz.betty
28 Oct, 15:38
باید دوباره چند روز آف بزنم این مغزم تعطیل شده داره بدبختی‌های دیگه‌م رو هم یادم میاد.
itz.betty
28 Oct, 15:37
الان وسط بدبختی‌های دیگه‌م که دارم نگاه میکنم می‌بینم اسم یک کسایی رو گذاشتم دوست یا دوست صمیمی که حتی به چنل پرایوتمم رکوئست جوین ندادن😂
itz.betty
27 Oct, 16:34
یکی از بزرگ ترین ترس‌هام شاید همین باشه، که آروم آروم از ذهن آدم‌هایی که دوستشون دارم پاک بشم. من رو ترک کنن یا دیگه تو زندگیشون نباشم، و بعد، آروم آروم تیره و تار بشم. تار. تار. تار و تار تر. انگار آروم یک فیلتر شطرنجی و یا محو توی ذهنشون بندازن روی صورتم.
"فکر کنم رنگ چشم‌هاش قهوه‌ای بود، مثل رنگ جلد کتاب‌های قدیمی و کهنه‌ای که دوست داشت. شاید هم مشکی بود؟! مثل شب‌هایی که حالش بد بود و تو اتاق تاریکش تنهایی می‌نشست گریه می‌کرد تا کم کم حالش خوب بشه.
گاهی هم قرص می‌خورد تا بخوابه، فکر می‌کرد اینطوری شاید همه چیز براش کم‌رنگ تر بشه. راستی از کی دیگه وقتی حالش خوب نبود به هیچکس نگفت که بره پیشش و کنارش باشه؟! شاید هم چشم‌هاش عسلی بود؟! مثل...مثل چی؟! چه چیزی به رنگ عسلی رو دوست داشت؟ اصلا رنگ عسلی رو دوست داشت؟ چشم‌هاش.. چه رنگی بودن؟!"
و بعد، مرحله‌ی بعدی. "اسمش چی بود؟!"
"فکر کنم رنگ چشم‌هاش قهوه‌ای بود، مثل رنگ جلد کتاب‌های قدیمی و کهنه‌ای که دوست داشت. شاید هم مشکی بود؟! مثل شب‌هایی که حالش بد بود و تو اتاق تاریکش تنهایی می‌نشست گریه می‌کرد تا کم کم حالش خوب بشه.
گاهی هم قرص می‌خورد تا بخوابه، فکر می‌کرد اینطوری شاید همه چیز براش کم‌رنگ تر بشه. راستی از کی دیگه وقتی حالش خوب نبود به هیچکس نگفت که بره پیشش و کنارش باشه؟! شاید هم چشم‌هاش عسلی بود؟! مثل...مثل چی؟! چه چیزی به رنگ عسلی رو دوست داشت؟ اصلا رنگ عسلی رو دوست داشت؟ چشم‌هاش.. چه رنگی بودن؟!"
و بعد، مرحله‌ی بعدی. "اسمش چی بود؟!"
2,898
subscribers
3,422
photos
904
videos
