| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic @iskeranew Channel on Telegram

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

@iskeranew


فلسفه دیالکتیک 🔍
معرفی کتاب و موسیقی📚🎼
روانکاوی 🗿
ادبیات متعهد 🖋
🌟🌟🌟
اشتراک گذاری یادداشت ها،مقالات ، نوشته ها بصورت رایگان در حوزه ادبیات و علوم انسانی

@parsab65

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic (Persian)

با عضویت در کانال تلگرام جهان بینی انسان محور با نام کاربری Dialectic Critic، وارد دنیایی از فلسفه دیالکتیک، معرفی کتاب و موسیقی، روانکاوی، ادبیات متعهد و اشتراک گذاری یادداشت ها، مقالات و نوشته ها در حوزه ادبیات و علوم انسانی می شوید. این کانال به منظور ارتقای دانش و آگاهی اعضای خود تاسیس شده است و فضایی مناسب برای بحث و تبادل اطلاعات فراهم می کند. با دنبال کردن این کانال، به دنیایی از تحلیل های عمیق، بررسی های فلسفی و معرفی آثار هنری و ادبی دسترسی خواهید داشت. تنها با یک کلیک، به آخرین اخبار و مطالب مرتبط با ادبیات و علوم انسانی دسترسی پیدا کنید. برای عضویت، به کانال تلگرام با نام کاربری @iskeranew بپیوندید و از این فرصت بی نظیر برای گسترش دانش و فهم بهتر از جهان بینی انسان محور بهره مند شوید.

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

20 Nov, 08:27


نامه‌نگاری‌های آیت‌اللّه بروجردی و شاه

در پی سانحهٔ سقوط هواپیمای غلامرضا پهلوی برادرِ محمدرضا شاه و کشته شدن او، حضرت #آیت‌اللّه_بروجردی ضمن نامه‌ای به محمدرضا پهلوی فقدان برادرش را به بازماندگان تسلیت گفتند. شاه نیز ضمن نامه‌ای از ایشان تشکر کرد. متن این نامه‌ها توسط روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۳۳ به چاپ رسید که سند آن را در اینجا میتوانید مشاهده کنید.



@iakeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

17 Nov, 15:29


و منظور بودا از “احمق” چیست؟

♨️
چه کسی ابله است؟ منظور او انسانی نیست که دانش نداشته باشد، منظورش انسان بی‌سواد و بی‌فرهنگ نیست. یک ابله می‌تواند بسیار متمدن و بافرهنگ باشد. احمق می‌تواند درجه‌ی دکترا Ph.D. داشته باشد، می‌تواند دانش‌های بزرگی را گردآوری کرده باشد. درواقع، احمق‌ها برای اینکارها شناخته‌شده هستند، فقط به این دلیل که آنان از حماقت خودشان وحشت دارند و می‌خواهند آن را بپوشانند. یک درجه‌ی دکترای فلسفه Ph.D. یا یک دکترای ادبیات D.Litt، پوشش خوبی هست.

یک احمق فیلسوفی بزرگ خواهد شد، یک دانشور عالی‌مقام! او بجای اینکه شناخت پیدا کند، دانش گردآوری می‌کند. او بجای دیدن نور، در مورد About نور دانش گردآوری می‌کند. و آهسته‌آهسته خودش را متقاعد می‌کند که دانستن در مورد نور همان شناختن نور است، دانش در مورد خداوند همان شناخت خداوند است، شناختن در مورد عشق همان شناخت عشق است! چنین نیست. او با واژگان توخالی محصور می‌شود. او یک پُرگو verbose خواهد ماند، شاید واژگان فاخری به‌کار ببرد. شاید با مهارت از کلمات استفاده کند، شاید از منطق برای اثبات ایدئولوژی خودش استفاده کند؛ شاید یک منطق‌دان ماهر باشد. ولی هیچکدام از اینها حماقت او را تغییر نخواهد داد. تمام مدت یک احمق باقی خواهد ماند.
 
پس حماقت چیست؟ واژه‌ای که بودا مصرف می‌کند، واژه‌ی اصلی، مولها Mulha است، که به “احمق Fool” ترجمه شده است. درواقع باید به “کسی که در ناآگاهی زندگی می‌کند،” ترجمه شود؛ کسی که درخواب راه ‌می‌رود، کسی که مکانیکی زندگی می‌کند، کسی که از خیلی امور گذر می‌کند، ولی تمام این حرکات توخالی هستند. او بدون اینکه بداند “چرا،” زندگی می‌کند؛ بدون اینکه بداند “کجا،” به این‌سو و آن‌سو می‌دود. او حتی از اینکه کیست آگاه نیست ـــ او آگاهی خودش را نچشیده است. و چون وجود درونی‌اش در تاریکی قرار دارد، در هرکاری که سعی دارد انجام دهد، احمق باقی می‌ماند. دانش او، آموخته‌های او، دانشوری او هیچ سودی ندارد.

کسی که در ناآگاهی زندگی می‌کند، مانند کسی که در خواب راه برود، یک احمق است؛ کسی که آگاهانه زندگی کند، شروع می‌کند به تغییرکردن از حماقت به سمت خردمندی. بگذارید باردیگر یادآوری کنم: خرد، دانش نیست. خرد یعنی معرفت؛ و کسی که به تکامل خرد، به تکامل معرفت می‌رسد، بودا او را “مرشد” می‌خواند. سکوت نمی‌تواند از فردی ابله یک مرشد بسازد.




#دامّا_پادا / راه حق
تفسیر سخنان #بودا توسط #اوشو





@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

16 Nov, 16:13


مبنای تصور نیچه از اروپا ظهور یک سلسله‌مراتب رادیکال است که می‌تواند به آشوب سیاسی این قاره شکل بخشد و انواع پوپولیسم‌های ملی را به نفع یک نظم سیاره‌ای جدید در‌هم‌ شکند. همان‌طور که لویت متذکر می‌شود، برای ساختنِ آن اراده واحد و تعیین‌کننده‌ای که برای این سیاست بزرگ ضروری است، به‌ویژه اکنون که «زمان سیاست خُرد و ناچیزِ ملی‌گرایی به سر رسیده است، نیچه ضرورتی جدید را طرح می‌کند، یعنی ظهور «یک کاستِ مسلط که اهدافی درازمدت دارد و قادر است توده‌ها را در خدمت این هدف رام سازد.»



#نژاد_طبقه_تراژدی_نیچه_و_خیال_اروپا


#آلبرتو_توسکانو
ترجمه:
#مراد_فرهادپور و بارانه_عمادیان




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:27


#نسل‌کشی_اردوغان | سایت خبری‌ تحلیلی زیتون

https://www.zeitoons.com/68346



🔺 در لابلای خبر جنایات تمام نشدنی سرمایه داری صهیونیستی در غزه خبرات زیادی هم در مورد کشتار وسیع کورد های ساکن در شمال سوریه توسط #ارتش_ترکیه منتشر شده است.




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:19


مردم همیشه شکایت می‌کنند که چرا کفش ندارند تا اینکه یه روز آدمی رو می‌بینن که پا نداره و بعد غر می‌زنن که چرا ویلچر اتوماتیک ندارن. چرا؟ چی باعث می‌شه که به طور ناخودآگاه خودشون رو از یه سیستم ملال‌آور به یکی دیگه پرت کنن؟ چرا اراده فقط معطوفه به جزئیات و نه کلیات؟ چرا به جای اینکه «کجا باید کار کنم؟» نمی‌گیم «چرا باید کار کنم؟» چرا به جای «چرا باید تشکیل خانواده بدم؟» می‌گیم «کی باید تشکیل خانواده بدم؟»



#جزء_از_کل
#استیو_تولتز




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:18


آدم‌ها مثل آب در یک تالاب هستند؛
شما نمی‌توانید کف تالاب را ببینید و فکر می‌کنید کم عمق است، اما فقط وقتی که شیرجه بزنید می‌فهمید عمق واقعی آن چقدر است!



#راز_مادرم
#جی‌_ال_ویتریک



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:16


#internal_flight


#guitar
#soul



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:15


ما هیچ و جهان هیچ و
غم و شادی هیچ

خوش نیست برای هیچ
ناخوش بودن...

#ابوسعید_ابوالخیر



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:14


❇️ فایل صوتی نشست گفت‌وگوهایی میان‌رشته‌ای در باب اضطراب/آرامش


با حضور استاد مصطفی ملکیان و دکتر مقصود فراستخواه و دکتر جواد حاتمی


#مرکز_شناخت



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:13


#واکسن


حقایق پشت پرده واکسن ها که هیچ کس نمی‌داند


پرینت بگیرید و بخوانید و هدیه بدهید



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

15 Nov, 14:11


#تئودور_آدورنو 🔺

نقد آدورنو بر «هويت» و «امر ايجابي» داراي درونمايه اي سنتي است كه مكتب فرانكفورت از ماركس گرفته است. به عبارتي نقد جامعه اي كه تحت انقياد سلطه «ارزش مبادله» است و افراد و چيزها را به سطحي يكسان و گمنامي همگون تقليل مي دهد. فلسفه اي كه چنين جامعه اي را صحه بگذارد نمي تواند عدالت را بر تنوع پديده ها يا وابستگي جنبه هاي مختلف زندگي برقرار كند. از يك طرف جامعه را يكسان و همگون مي كند و از طرف ديگر مردمان و چيزها را به «ذره» تقليل مي دهد؛ روندي كه از نظر آدورنو در آن منطق به سهم خود نقش بازي مي كند. از اين نقطه نظر او به سنت فلسفه ماركسيستي اخير باور دارد؛ فلسفه اي كه از پيشرفت هاي مدرن چشم مي پوشد و به منطق حمله مي كند.
    همچنين علم نيز بخشي از توطئه كلي تمدن عليه بشر است چنانكه عقلانيت را با هر چيز قابل اندازه گرفتني هويت مي بخشد و هر چيزي را به «كميت» تقليل مي دهد و تفاوت هاي كيفي را از چشم انداز دانش جدا مي كند. هر چند آدورنو نمي گويد كه يك علم كيفي حاضر و آماده به كارگيري است.

    او مي گويد فلسفه به مفهوم «سيستم» ناممكن است چرا كه همه چيز دگرگون مي شود. عبارتي كه براي توضيح به كار مي گيرد چنين است: ثابت ها، كه ثابت پذيريشان به وجود آمده است، نمي توانند از پوسته متغيرها بيرون بيايند چنان كه گويي حقيقت در تملك ما باشد. حقيقتي كه با جوهر يكپارچه شده است، تغيير خواهد كرد؛ تغييرناپذيري حقيقت، اوهام «فلسفه اولي» هستند.

 موضوع اصلي كتاب «ديالكتيك منفي» چنين است: هميشه جست وجو براي يك نقطه شروع (starting _ point) (چه متافيزيكي و چه معرفت شناسي) بر فلسفه حاكم بوده است و نتيجتاً به رغم قصد خود فيلسوفان، فلسفه هميشه به جست وجو براي «هويتي» واداشته شده است. 



#لشک_کولافسکی
#آدورنو
#نیچه
#فلسفه
#دیالکتیک_منفی



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

11 Nov, 16:53


✍️ محمد توسلی

🖊 قربانی کینه انگلیسی

🔹
درس ها و عبرت های زندگی دکتر فاطمی

📌دکتر فاطمی در ١٩ مهر سال١٣٣١ سفارت انگلیس را تعطیل می‌کند و روابط دیپلماتیک را به حالت تعلیق درمی‌آورد. این یک ضربه سنگین است که به مناسبات ایران و انگلیس وارد می‌شود و از همین جا است که کینه‌ انگلیس‌ها نسبت به دکتر فاطمی، عمیق و عمیق‌تر می‌شود.

📌در ١٩ آبان که در هر حال به این مناسبت زندگی‌ او را مرور می‌کنیم، او را در حالی که مریض هست کشان کشان به سمت اعدام می‌برند و او آخرین جملاتی که بر زبان می‌آورد که در مجموعه تاریخ آمده، با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع می‌کند؛ شعار پاینده ایران، زنده باد دکتر مصدق، با چند گلوله‌ای که نصیری و چند نفر دیگر به وی زدند او را از پای درمی‌آورند و در کنار شهدای ٣٠ تیر در ابن‌بابویه او را دفن می‌کنند.

📌دکتر فاطمی در سال ١٢٩۶ به دنیا آمده و در سال ١٣٣٣به شهادت می‌رسد و فقط ٣٧ سال عمر می‌کند اما حجم گسترده فعالیت او در زمینه خبرنگاری، اطلاع‌رسانی، اجتماعی و ایجاد تاثیرات عمیق در نهضت ملی ایران هم در تشکیل جبهه ملی و هم در ملی شدن صنعت نفت بی‌نظیر است.

📌دکتر مصدق پس از مرگ دکتر فاطمی می‌نویسد: «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن شخص شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»

📌اما خود دکتر فاطمی پس از صدور حکم اعدامش چنین می‌نویسد: «… ما از نهضتی به پیشوایی دکتر مصدق حمایت کردیم که هیچ قصد و غرضی جز عزت و استقلال مملکت نداشت. من برای آن کشته می‌شوم که نخستین اقدامم در وزارت بستن سفارت و قطع رابطه با انگلستان بود. هیچ مایوس نیستم، از هر قطره خون من هزاران نهال می‌روید و با تایید خداوند قهار انتقام این ملت ستم دیده را از استعمار ناپاک می‌گیرد.»

📌زندگی فاطمی درس‌ها و عبرت‌های زیادی را در بر دارد. از صداقت، شجاعت و ایستادگی فاطمی باید نسل امروز ما و آیندگان درس بگیرند و این را به عنوان ارزش‌های اجتماعی جامعه ما ارزیابی کنند که بتوانند برای امروز و آینده کشور ما ایجاد امید بکنند. اما عبرت‌هایی که ما باید بگیریم این است که در وهله اول ببینیم آیا اقداماتی که دکتر فاطمی در این سال‌ها کرده، به لحاظ سیاسی واقع‌بینانه بوده است یا خیر و آن چیزی که ما امروز به‌عنوان افراط و تفریط مطرح می‌کنیم، ‌آیا دکتر فاطمی گرفتار آن شده است یا نه. آیا شعارهایی که در دهه ٢٠ و در دوران نهضت ملی ایران می‌داده، بدون اینکه جامعه ما متحول شده باشد درست بوده است؟ آیا جامعه ما به لحاظ فرهنگی ظرفیت پذیرش یک چنین تحول سریع و ناگهانی را داشته که بتواند استعمار پیر انگلستان را از ریشه بکند و استبداد ٢۵٠٠ ساله دربار را دفعتا ریشه‌کن کند!؟




🔹منبع: بخشی از متن گفتگوی روزنامه اعتماد با محمد توسلی- ١٩ آبان ١٣٩۵ 





@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

09 Nov, 07:56


کتاب : از خود بیگانگی
نویسنده : #ارنست_مندل

"یادداشتی درباره از خود بیگانگی انسان مدرن"

#کتاب_ارزشمند 📗📘📙




🔍 @iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

09 Nov, 07:51


از زمانی که نسبت به سرنوشتم صبور و حتی بی تفاوت شده بودم، زندگانی هم با من سر سازش بیشتری نشان می داد. انسان با همه کشش و کوشش ها به چیزهایی که بیشتر در پی آن هاست کمتر می رسد..



#هرمان_هسه
کتاب: #گرترود




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

09 Nov, 07:48


پير شدن شبیه کوهنوردیه ؛ هرچقدر بالاتر میری توانت کمتر میشه اما در عوض اُفق دید وسیع تری پیدا می کنی...



#اینگمار_برگمان



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

09 Nov, 07:46


🔊فایل صوتی

تعریف کوتاه و جالب دکتر #مصطفی_مهرآیین از #فاشیسم

وظیفه انسان در قبال آن



#آگامبن
#نیچه




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

09 Nov, 07:44


آهنگ "خداحافظ عشق من خداحافظ" ترانه ایی است بسیار زیبا و احساسی از خواننده یونانی #دمیس_روسس هست که در سال ۱۹۷۳ در قالب آلبوم "برای همیشه" منتشر شد.
این آهنگ در زمان انتشار در جدول موسیقی برتر بسیاری از کشور های اروپایی از جمله آلمان ، بلژیک ، سوئیس و اسپانیا به مقام اول رسید.


از آدمیزاد هیچ بعید نیست که بگوید، خداحافظ
و بندبند وجودش می‌خواهم بمانم، باشد... 🌱



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

06 Nov, 16:48


🔊فایل صوتی

به‌مناسبت اول آبان، روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، بخش‌هایی از «ذکر بر دار کردن امیر حسنک وزیر» را با صدای استاد محمود دولت‌آبادی بشنویم.




از کانال @sokhanranihaa




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

06 Nov, 16:45


.
این را بیشتر همچون یک گزارش از یک دوران عجیب در نظر بگیرید چیزی مثل گزارشی در مورد دوران کرونا.

امروز که ترامپ برنده انتخابات آمریکا شد یاد خاطره ای از تجربه کاری خودم افتادم، چهار سال پیش و هنگامیکه در حوالی صدر و منطقه یک در کار فروش املاک فعالیت میکردم و با آنکه این شغل در تعریف عامه یک شغل مادون شخصیت و پر از پدر سگ بازیست  ولی چون در یک محیط حرفه ای مشغول بکار بودیم فهمیدیم که علم یافتن به بعضی از جنبه های ارتباطی و عملی و ساختمان شناسی بیشتر از پدر سگ شدن بکار میآید.
اما یک ماه مانده تا اتمام دوران ترامپ تمام بازار دچار رکود شدیدی شد، قبلا نیز تورم جریان داشت اما رکودی در کار نبود و بقول خودشان، سرمایه ها مشغول بکار بودند.
تمام آن یک ماه رکود طوری بود که دیگر جمعه ها هم خبری از بازدیدها نبود و بچه ها با دیدن فیلم وقت می‌گذرانیدند و این در حالی بود که تقریبا تمام همکاران داشتند برنامه ریزی میکردند تا شب عید مثلا ماشین یا ... بخرند چون رکودی در کار نبود.
آن یک‌ ماه اما باز آرامش قبل از طوفان بود و پس از پیروزی دور از انتظار بایدن چنان رکوردی بر تمامی بازار حکمفرما شد که شب عید هم معدود افراد خوش شانس و مورد لطف پروردگار توانستند مقداری دشت کنند و نه تنها این بخش بلکه تمامی مشاغل مرتبط با مسکن از بنا و کاشی کار تا معامله گران دچار رکود وحشتناکی شدند، هر چند آن چهار سالی هم ترامپ سر کار بود همه چیز برعکس بود: نوسان در حد ساعت!

پیش میآمد که بخاطر نوسانات هروزه و هر ساعته دلار قیمت ها بالاتر می‌رفت و حتی خیلی ها یک ساعت مانده تا برگزاری جلسه از فروش منصرف میشدند و بسیاری هم ضررها کردند. انگیزه من بررسی تفاوت دو رییس جمهور یک کشور دیگر نیست بلکه تجسم سازی فضای بازار آزاد بر زندگی فردی «تک تک» انسانهاست حتی برای موافقان اقتصاد آزاد، ریکاردو، آدام اسمیت و هر کسیکه فکر میکنند تمام غم شان رستگاری بشر بوده است.

شاید تجسم واقعی آن برای کسانیکه تجربه مشاهده جریانات بسیار بزرگ مالی را نداشته اند سخت باشد و طبیعی ست چون هرچه شما از مرکز سرمایه دور تر شوید احساس کردن تکانه ها و اثرات آن نیز کمرنگ تر میشود.
امروز هم عده ای در کره جنوبی به طرفداری از دونالد ترامپ تجمع کردند و با تمام وجود و ملتمسانه درخواست می‌کردند که آمریکایی ها به ترامپ رای داده و آنها را از شر رکود اقتصادی که به سرشان آمده رهایی دهند.

بلا شک آمریکا مرکز ساختار سرمایه داری و تجمع ثروت جهانی ست و تولید ناخالص داخلی آن نزدیک سیتریلیون دلار در سال است و آنچیزی که در کیفیت زندگی مردم داخل کشورها ( نه خود کشور بعنوان یک دولت سیاسی) تاثیر مستقیم دارد فقط یک عامل است قیمت دلار

شاید خوشبخت ترین مردم روی زمین مردمی باشند که دلار در آنجا قیمت کمتری دارد، کره ای های خوشبخت نیز خوشبختی و بود و نبودشان وابسته و مطیع جریانات سیاسی و مالی در یک کشور دیگر است یعنی تقریبا همه مردم جهان زیر یک هرم به زندگی ادامه میدهند حتی شما دوست عزیز




#پارسا_بغدادی
#اقتصاد_سیاسی
#آمریکا



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

06 Nov, 16:30


#نقد_فیلم
#مسئله_فیمینیسم



منطق ساکنان داگویل همان منطق " همه اینگونه اند" است. آنها با خود می گویند: وقتی همه از گریس بیگاری می کشند چرا من نکشم؟ وقتی همه به گریس تجاوز می کنند چرا من نکنم؟
فون تریه این جمله که "اگر هر کسی هم جای من بود همین کار را می کرد" را چالش می کشد و نشان می دهد که این منش و نگاه چه میزان خطرناک و پر از خشونت است، نگاهی که در آن فکر و اندیشه تعطیل شده و فرد با فرض اینکه دیگران هم در موقعیت های مشابه، واکنشی شبیه به او نشان خواهند داد، خود را از بار مسئولیت اعمالش رها می سازد.
به عقیده هانا آرنت " گناه، بر خلاف مسئولیت، همواره تمایزبخش است؛ گناه، امری عمیقاً شخصی است"
عمومیت بخشیدن به عمل خلاف ارزش های اجتماعی با منطق گناهکاری همگان چیزی از بار مسئولیت کسی نمی کاهد و هر فرد باید خود پاسخگوی اعمال خود باشد.‌
فون تریه با قتل فجیع ساکنان داگویل مسئولیت انسان در قبال کنش هایش را یادآوری می کند.
در فیلم‌های فون تریر خصوصا سه‌گانه‌ی شاهکار او یعنی شکستن امواج، رقصنده در تاریکی و داگویل، زن به عنوان سوژه‌ای است که قربانی می‌شود. قربانی اراده‌ی دیگری. اساسا از دیدگاه ژیژک، زن در جامعه‌ی مرد سالار نقش قربانی را می‌پذیرد. زنی که با باور راسخ و اراده‌ای از شجاعت در مقابل قانون عرف می‌ایستد. از دید لویناس زن انتخاب می‌کند که جانشین دیگری باشد و این به دلیل خوبی بیش از حد اوست که لاکان آن را سوژه‌ی منحرف می‌نامد. سوژه‌ای که به ابزار دیگری تبدیل شده است (همانند گریس در داگویل).

این که جنبش فمنیسم اساسا مخالف لاکان است، برای نپرداختن او به امر زنانه و مفهوم ژوییسانسِ زنانه است، در کنار آنکه لویناس نیز به این مفهوم می‌رسد که امر زنانه به خاطر آزادی و هویت انسانی قابل احترام نیست بلکه جایگاه او رها شده است؛ هر دو اشاره به قربانی شدن و انفعال زنانه دارد.



#فرهاد_قنبری
#جامعه_شناسی_زنان
#سینما
#فون_تریه
#پدیده_ژویسانس



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

05 Nov, 07:39


از اشتباهات بی‌پایه مردم یکی این است که خیال می‌کنند هر کس دارای خصوصیاتی است تغییر‌ناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب، این هشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل.
حال آن که اینجور نیست. آدم‌ها مثل رودخانه‌اند، اگر چه همه یک‌شکل و یک‌جورند ولی رودخانه را که دیده‌اید، همچنان‌که پیش می رود، گاهی آهسته حرکت می‌کند، گاهی تند، گاه که به کوهسار می‌رسد باریک می‌شود، گاهی که به دشت می‌رسد پهن می شود و وسعت پیدا می‌کند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرف‌تر آبش گرم می‌شود. یک زمان آرام است و یک زمان طغیان می‌کند.

هر انسانی در خود عناصر خوب و بد را دارد، گاهی روی خوبش را نشان می‌دهد
و گاهی روی بدش را..!



📕 #رستاخیز
#لئو_تولستوی



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

03 Nov, 08:17


#اسلاوی_ژیژک


#فلسفه_آگاهی
#فلسفه



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

03 Nov, 08:16


برخی به غذا نیاز دارند


من هم یک آیفون ۱۶ میخواهم!
من هم عرفان محض و خالص
من هم فلان شخصیت سیاسی
من هم ...



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

03 Nov, 08:13


برای آنکه بتوانید با دیگران در کمال آرامش زندگی کنید از آن ها جز آنچه میتوانند در راهتان نثار کنند چیز دیگری نخواهید.
 
آنكه میتواند، انجام می‌دهد، آنكه نمی‌تواند انتقاد می كند.


👤جرج_برنارد_شاو


@iskeranew

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

03 Nov, 08:12


فرض کن زن داری و زنت را هم دوست داری و عاشق زن دیگر می‌شوی…

معذرت می‌خواهم، از اینجا دیگر هیچ حرفت را نمی‌فهمم، این حرف تو برای من درست به همان اندازه عجیب و نامفهوم است که فرض کن وقتی اینجا خوب سیر شدیم از کنار دکان نانوایی که رد می‌شویم، یک نان قندی بدزدیم!



#لئو_تولستوی



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

02 Nov, 09:56


🌐یکم نوامبر، #روزجهانی_کوبانی
#روزجهانی_مقاومت_کوبانی علیه فاشیسم مذهبی_سیاسی


#روز_جهانی_کوبانی
#روز_جهانی_مقاومت_کوبانی



#kobani
#kobane
#kobanê
#kobané
#rojava


@isKeraNew 🔍

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

30 Oct, 17:23


{  واژه | شماره ۱۷ | سال دوم | ۱۰۰ صفحه | آبان ماه ۱۴۰۳  }

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

30 Oct, 17:19


#معرفی_مجله_ادبی #واژه

آبان ماه ۱۴۰۳

یادداشت های فلسفه ادبیات


https://t.me/vajehmag
این مجله را نشر دهید...🌱


@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

30 Oct, 15:38


🔊فایل صوتی

وقتی انسان آموخت ...



👤
#آلبر_کامو

#مجتبی_شکوری



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

30 Oct, 15:37


وقتی جنگی آغاز میشود هرکسی باید سهمی پرداخت کند .

سیاستمداران باید سلاح ،
ثروتمندان باید مخارج ،
و فقرا هم باید فرزندانشان را گسیل دارند

وقتی جنگ تمام میشود

سیاستمدارن دست یکدیگر را می فشارند
ثروتمندان قیمت ها را افزایش میدهند
و فقرا نیز به دنبال گور فرزندانشان میگردند


#آرتور_شوپنهاور





@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

28 Oct, 15:46


🔊فایل صوتی

مردم‌شناسیِ صادق هدایت

تازه‌ترین گفت‌وگوی بهرام بیضایی با رادیوفــردا

قسمت اول نمایش «داش‌آکُل به گفته‌ٔ مرجان» تازه‌ترین اثر بهرام بیضایی، چهره شناخته‌شده ادب و فرهنگ و هنر ایران با حمایت مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه استنفورد در روزهای ابتدایی مهرماه ۱۴۰۳ در سالن رودای شهر برکلی ایالت کالیفرنیای آمریکا به روی صحنه رفت. این نمایش داستان کوتاه معروف «داش‌آکل» نوشته صادق هدایت را رویکردی تازه و از نگاه شخصیت مرجان روایت می‌کند. مژده شمسایی، عامر مسافر، دینا ظریف، علی زندیه و مهدی حافظی‌منشادی بازیگران نقش‌های اصلی این نمایش هستند.


📺

#ادبیات_معاصر
#سینما



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

26 Oct, 16:10


| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic pinned «🔺بررسی آرای یک فراکاو #اریش_فروم 📝 این ساحت از اندیشه و انسان شناسی و آینده نگری مناسب کسانی که درگیر فرقه و حزب و قشر و تعصبات اند نیست زیرا دیدگاه وی بعنوان یک پژوهشگر،فرا تاریخی و آینده نگرانه است، تمرکز گرایی در هرچیزی را نکوهش میکند چه در قالب شخص،…»

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

26 Oct, 14:45


🔺بررسی آرای یک فراکاو
#اریش_فروم


📝
این ساحت از اندیشه و انسان شناسی و آینده نگری مناسب کسانی که درگیر فرقه و حزب و قشر و تعصبات اند نیست زیرا دیدگاه وی بعنوان یک پژوهشگر،فرا تاریخی و آینده نگرانه است، تمرکز گرایی در هرچیزی را نکوهش میکند چه در قالب شخص، چه سازمان و یا ساختار خاصی.
نه تنها درباره گذشته و حال انسان حرف میزند بلکه سخن وی با آیندگان نیز است، در واقع اندیشه های وی میتواند برای والدین و کسانیکه آگاهی نسل آینده برایشان مهم است نیز یک مکمل باشد و با آسیب شناسی و نقد مسایلی که در رشد و پرورش یک انسان مهم اند خواننده را در شناخت و انتخاب راه های صحیح آموزشی و رفتاری با کودکان یاری میکند بدون آنکه مانند #روانشناسی کلاسیک نسخه ای تجویز کند.
مهمترین و اساسی ترین کار یک پژوهنده اندیشه در تمامی حوزه ها یافتن منابع درست، پایه ای و مرجع است. چه بسیارند افرادی که سالها میخوانند و مینویسند ولی هنوز حلقه مفقودی های زیادی دارند و نمیتوان آنرا یک متن انتقادی یا ادبی «جامع و همه جانبه» دانست زیرا که ساختمان اندیشه انسانی ساحت های متفاوتی دارند. اگر فرضاً مجبور به انتخاب یک مرجع برای زیرساخت فکری باشم قطعا آن شخص«اِریش_فروم» بعنوان «فرا کاو» خواهد بود.

آنچه را که باید در حوزه اندیشه، تاریخ، ادبیات، فلسفه زندگی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، اقتصاد سیاسی، #زبان و ذهن و حتی عشق ورزیدن بدانید همگی در قلم فروم به شیوه ای استادانه و تلفیقی جمع شده اند؛ وی تلفیقی از جهان‌بینی شرقی، #ذن_بودیسم و ایده آلیسم فلسفی با فلسفه یونانی و دیالکتیک است، فروید و نیچه را با طبیعت گرایان و وجود گرایانی چون #مارکس و فویرباخ در یک چهار راه فکری بهم میرساند.

در کتابهایی چون هنر گوش دادن، زبان از یاد رفته، فراسوی زنجیرهای پندار، گرایش دل آدمی به خیر و شر، داشتن یا بودن، بحران روانکاوی و… درباره دنیای درون، ذهن، ناخودآگاه و استیلای عادت و فرهنگ بر موجودیت و‌ هویت و خودبیگانگی حرف میزند، شنونده بودن را برخلاف پرحرف بودن باب آگاهی و روشنفکری میداند، در نقد روانشناسی و #هنر تجاری شده میگوید، فروید را می‌شکافد و درباره زنجیرهای فکری و باورهای اشتباه انسان می‌نویسد، فلسفه زبان و کلمه شناسی جزوی از موضوعاتی است که وی آنرا در راستای انتقال آگاهی مهم‌ می‌شمارد و همزمان در سرشت راستین انسان، انقلاب امید، به نام زندگی، جامعه سالم و… به دفاع از اندیشه های رنسانسی و عینیت گرا و دیالکتیک میپردازد، ماهیت ساختار مدرنیسم و از خود بیگانگی و شی وارگی را بخوبی می شناسد.

جدال فرهنگ ها بر سر منافع و مصایب سرمایه داری را در ذات فلسفی و طبیعی اش بررسی میکند و ساختار عرفی، تربیتی، آموزشی و فکری که در پرورده شدن استعداد ها و خلاقیت های ذاتی انسان مهم هستند را با ساختار عینی و طبقاتی مرتبط میداند. اندیشه اریش فروم با بررسی همه جانبه، عناصر حیاتی و لازم برای رشد و بالندگی و شکوفایی انسان را در برقراری تعادل و ایجاد موازنه بین دنیای درون و ذهنیات، باور ها، فرهنگ ها (ماهیت های روبنایی) با واقعیات، عینیت ها میداند و سعی می‌کند تا باز تعریف و نقد ریشه ای و جامع در مورد باورهای امروزین و ذهنیات غالب بر توده مردم را توصیف کند و همزمان به نقد اخلاقیات طبقاتی و روشنفکران نمایشی می‌پردازد و بخوبی انسان مسخ شده ای که هویت خود را بجای «بودن در داشتن» خلاصه کرده را حتی در کلمات و جمله هایی که بکار می‌بریم به تصویر کشیده است. آنچه که مهم است اینست که فروم سعی دارد تا انسان بیگانه با طبیعت را با خویشتن واقعی اش آشتی دهد و وی را در مورد ماتریکسی که به شکل تاریخی در ذهن و بیرون انسان وجود داشته آگاه کند.



#اریش_فروم
#پارسابغدادی



📲
https://www.instagram.com/p/DBZPrzlT_6S/?igsh=OHd2YXh2ZGo5ejB4



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

26 Oct, 14:42


پس از شنیدن این ترانه، عبارتی از #مارسل_پروست را به یاد آوردم:

«در واقع اغلب، زمانی که عشقی را آغاز می‌کنیم، تجربه و عقلمان به ما می‌گویند که روزی به دلداری که امروز فقط به اندیشه او زنده‌ایم‌‌ همان اندازه بی‌اعتنا می‌شویم که امروزه به هر زنی جز او هستیم. روزی نامش را می‌شنویم و دیگر دچار هیچ لذت دردآلودی نمی‌شویم، خطش را می‌خوانیم و دیگر نمی‌لرزیم، در خیابان راهمان را کج نمی‌کنیم تا او را ببینیم، به او بر می‌خوریم و دست و پا گم نمی‌کنیم، به او دست می‌یابیم و از خود بی‌خود نمی‌شویم. آنگاه این آگاهی بی‌تردیدِ آینده، برغم این حس بی‌اساس اما نیرومند که شاید او را همواره دوست داشته باشیم، ما را به گریه می‌اندازد...!»




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

26 Oct, 14:39


مهم ترین انتخابی که می‌کنید دانشگاهی که می‌روید نیست، خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنید نیست، یا شغلی که برمی‌گزینید نیست. کسی است که عمرتان را با او می‌گذرانید.


#نیکول_لپرا



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

26 Oct, 14:38


من به پایان دنیا
اهمیت نمیدهم
چون دنیای من بارها تمام شده
و صبح روز بعد
دوباره از نو آغاز شده است...


#چارلز_بوکوفسکی




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

20 Oct, 15:54


سفری بی آغاز
سفری بی پایان
سفری بی مقصد
سفری بی برگشت

با حریق یادها همسفرم
وقتی دورم به تو نزدیکترم

سفرنامه ی شهیار قنبری به تاریخ امشب، نوزدهمین خاموشی اردیبهشت، بیش از همیشه به آنچه نامش زندگیست، می ماند... حریق یادها، در سفری تا کابوس، سفری بی مقصد و هر آن به امید، سفری که شاید هیچگس بهتر از آلبر کاموی بزرگ به آن ننگریست... زندگی فرآیندی پوچ است، این سفر، سفری پوچ است و اما ما باید پس از درک پوچی آن، قهرمانانه آن را پیش ببریم و به پایان برسانیم... سفرنامه ی شهیار جان قنبری رو بشنویم و در این پوچی، قدم برداریم...

نام آهنگ: سفرنامه
خواننده: شهیار قنبری
آهنگساز: شهیار قنبری
ترانه سرا: #شهیار_قنبری
تنظیم کننده: عبدی یمینی
سال انتشار: 1373




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

20 Oct, 15:46


🎞 تحلیل و نقد روانکاوانه #اسلاوی_ژیژک از سینمای فون تریه و فیلم داگویل

برویر خطاب به نیچه پرسید:
«چرا این‌گونه از خود خشمگینی؟ خاطرم هست می‌گفتی همه ما  سگ‌هایی وحشی در درون خود داریم که در سرداب وجودمان پارس می‌کنند. کاش می‌شد با انسانیت خود کمی مهربان‌تر و بخشنده‌تر باشی!»
📖
وقتی نیچه گریست، اروین د. یالوم، ترجمه: سپیده حبیب، ١٣٨۴، ص ۴٣٢

📚مثنوی ، دفتر پنجم:
چون در آن کوچه خری مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد
حرص‌های رفته اندر کتم غیب
تاختن آورد سر بر زد ز جیب
مو به موی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دم جنبان شده
صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند
چون شکاری نیستْشان بنهفته‌اند
دکتر #فریده_بهرامی



🎬 #داگویل ٢٠٠٣




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

20 Oct, 15:42


#نقد_ادبی


‍ داگ ویل دندان‌های تیزش را نشان می‌دهد. زن یادآور شخصیت معلم مدرسه‌ای مهربان و خستگی‌ناپذیر وسترن‌ها است که برای باسواد کردن نسل بعدی تلاش می‌کند. اما بچه‌های شهر سویهٔ سیاه شخصیت‌شان را رو می‌کنند تا کودکان دوست‌داشتنی-تام سایر-را فراموش کنیم. پسر بچه‌ای در پاسخ زن که می‌پرسد: «چرا دفتر مشقت را پاره کردی؟» صراحتا پاسخ می‌دهد: «می‌خواهم بد باشم». حرکت او با چشمان شرارت‌باری دور زن آغازگر خشونت و رو شدن ماهیت اصلی مردم شهر است.
صحنهٔ تجاوز به زن توسط یکی از مردان شهر، در شرایطی که مأموران اف‌بی‌آی به دنبال زن آمده‌اند، پرداخت ساده‌ای دارد، ولی خشونت آن کم‌تر از توحش ضربه‌های چاقوی ادوکایر به امیلی واتسن در شکستن امواج نیست. این فصل فاقد نمایش برهنگی آدم‌ها است و عریانی صحنهٔ قساوت جاری در آن را تکان‌دهنده کرده. در نمای عمومی که مأموران قانون در یک سو و مردم شهر در نقاط مختلف ایستاده‌اند، زن مورد تجاوز قرار می‌گیرد و وجه نمادین «این‌جامعه است که از زن، هتک حرمت می‌کند و همهٔ آن‌ها گناهکارند» ترکیب بصری یافته. دوربین از نمای نزدیک صورت زن که معصوم‌تر از همیشه به نظر می‌رسد، چرخیده و بالا می‌رود تا او را در نمای دور ببینیم. او همان زن دیرآشنای فون تری‌یه است؛ زن زخمی، زن قربانی، زن له‌شده، زن تک‌افتاده.


#حمیدرضا_صدر



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

20 Oct, 15:37


هیجان عظیم به دست آوردن تو، قلب مرا از شادی انباشته است… اما، تصور این که هنوز تا مدتی دیگر می‌باید از تو دور بمانم، قلبم را از حرکت بازمی‌دارد. چشمانت به من نوید و امید می‌دهند، اما سکوت تو مرا از یاسی کُشنده لبریز می‌کند… آه، چه قدر احتیاج دارم که زبانت نیز از چشم‌هایت یاد بگیرد؛ که زبانت نیز چون چشم‌هایت مهربان و نوازش‌دهنده شود، که زبانت نیز مانند نگاهت به من بگوید که آیدا، احمد تنهای دل‌تنگش را چه قدر دوست می‌دارد!



#مثل_خون_در_رگ‌های_من
#احمد_شاملو



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

12 Oct, 08:51


در قحطی نیشابور، چهل شبانه ‌روز گشتم
نه در هیچ مکانی صدای اَذانی بود و نه درِ هیچ مسجدی گشاده، آنجا دانستم نام اعظم خداوند “نان” است ...



#مصیبت_نامه
#عطار_نیشابوری




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

12 Oct, 08:46


هيچگاه انسان سالم، دیگری را شکنجه نمی‌کند... این انسان آزار دیده است که آزار می‌رساند.

زخم خورده ها علاقه عجیبی به زخم زدن به دیگران دارند، آنها که از عزت نفس پایینی برخوردارند، میل عجیبی به تحقیر کردن و گرفتن اعتماد به نفس و عزت نفس دیگران دارند.

تو هیچگاه کنار آنها بزرگ نمی شوی، فقط تحقیر می شوي چون یک فرد ناسالم هرچیز در اطرافش را بیمار میکند.



#کارل_گوستاو_يونگ



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

11 Oct, 16:58


#شعر_امروز
#شعرساده
#انجمن_شعر




📝 #ساریه_امیری


#ادبیات_معاصر

https://www.instagram.com/p/DA-fEHwKsc4/?igsh=MXAyMWt4YTFxcXMxdQ==

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

11 Oct, 16:02


انسان نيمه اول عمرش را سر غرورش مى‌جنگد و در نیمه دوم  عمرش به دنبال چیزهایی می‌افتد که بخاطر غرورش از دست داده.

#آلبر_کامو


می‌توان مردم را از طریق کار و فکر زیاد چنان خسته و ناتوان کرد که دیگر در مورد هیچ موضوع بغرنجی ایستادگی نکنند و زود تسلیم شوند...چون این همان کاری‌ است که بیشتر
سیاستمداران میکنند !!

#نیچه




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

11 Oct, 16:00


از  زمزمه دلتنگیم
از همهمــه بیزاریم
نه طاقت خاموشی
نه تاب سخن داریم
آوار پریشانــی‌ست
رو ســوی چـــه بگریزیم؟
هنگامه ی حیرانی‌ ست
خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار " آیا"،
وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی‌بینیم
ورنه همه بیماریم
دوران شکوه بـــاغ
از خاطرمان رفتــه‌ ست
امروز که صف در صف
خشکیده و بی‌باریم
دردا کــه هدر دادیم
آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌ بریم
ابریم و نمی‌ باریم
ما خویش ندانستیم
بیداریمان از خواب
گفتند کــه بیدارید؟
گفتیم کـه بیداریم
من راه تــو را بسته
تـــو راه مرا بسته
امید رهایی نیست
وقتی همه دیواریم



#حسین_منزوی
#ادبیات_معاصر



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

11 Oct, 15:58


🖍
جنایت و آشوب، زاده فقر و تنگدستی است.


#ارسطو

...
افزایش ارزشِ جهان اشیاء؛
نسبت مستقیمی با کاهش ارزشِ انسان دارد.


#کارل_مارکس




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

10 Oct, 18:45


به نظر شما چرا هر چه علم بیشتر می‌شود، حزن هم بیشتر می‌شود؟

✍️مصطفی ملکیان

به نظر من لااقل چهار وجه دارد:

1️⃣پوچ بودن جهان
وجه اول این است که به نظر می‌آید هر چه شما عقل‌ورزی‌تان بیشتر می‌شود، بیشتر به نامعقول بودن جهان پی می‌برید. می‌بینید جهان امر معقولی نیست. این لزوما ارزش‌داوری منفی نیست، فقط به این معناست که ساختار عقلانی تناسبی با ساختار این جهان ندارد. همین! بیشتر از این را نشان نمی‌دهد. این همان absurdity جهان است؛ به تعبیری بی‌منطق بودن جهان! حیوانات چون این منطق را ندارند بهتر می‌توانند قدرت انطباق با هستی را پیدا کنند، ولی گویی ما وصله ناجوریم! برای همین است که کامو می‌گفت: «آغاز فکر کردن آغاز تحلیل رفتن تدریجی است.»

2️⃣تلخ‌تر شدن حقایق هستی با پیشرفت علم
وجه دوم این است که عقل به حقایق تلخ پی می‌برد. در عالم انسانی وقتی واقعیت‌های بزرگ کشف شد، بشر تلخ‌کام شد. مثلا کانت گفت هر چه روان‌شناسی پیشرفت کند، بشر تلخکام‌تر می شود، چون بیشتر به تنهایی خودش پی می‌برد یا هر چه علم بیشتر پیشرفت می‌کند نامختار بودن انسان بیشتر مکشوف می‌شود. خب معلوم است من و شما از این که عروسک خیمه‌شب‌بازی باشیم احساس خوبی نداریم. یا این واقعیت که روز‌به‌روز بیشتر تقویت می‌شود که ما بالمآل اگوئیست و خودخواه هستیم.

3️⃣وجود روان ناخودآگاه
وجه سوم چیزی است که امثال فروید به آن توجه دارند و آن این که تو در سطح ناخودآگاه‌ات گمان می‌کنی تصمیم می‌گیری، در حالی که در واقع تحت تأثیر روان ناخودآگاه‌ات کار می‌کنی. چه چیزی تلخ‌تر از اینکه یک بخشی از وجود شما تحت تسلط خودتان نیست؟!

4️⃣جدیت در زندگی لزوما نتیجه‌بخش نیست
وجه چهارم اینکه در عالم هر چه قدر جدیت بورزید، هیچ تضمینی نیست که به مقصود برسید. یعنی نهایت چیزی که در عالم می‌شود گفت این است که جدیت شرط لازم رسیدن به هدف است، ولی مطلقا شرط کافی نیست.

غره مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه‌نوش
ناگه به یک خروش به مقصد رسیده‌اند



کتاب #عقل_و_اندوه طویل(تلخیص)




@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

05 Oct, 18:39


نامه انیشتین به فروید:

آقای فروید عزیز آیا در مقابل فاجعه شوم جنگ راه نجاتی برای بشریت وجود دارد؟

چرا باید انسان‌ها اینطور بی‌رحمانه همدیگر را بکشند؟ چرا تمام کوشش‌ها برای یک صلح پایدار به شکست منجر شده است؟ چرا انسان‌ها اینقدر خونخوار و بی‌رحم هستند؟ چرا مردم اجازه می‌دهند دیکتاتورهای جانی و دیوانه از احساسات آنان سواستفاده کنند و آنان را تا مرز جنون و کشتن همسایگان خود به کار ببرند؟
آیا هدایت رشد روانِ انسان در جهتی که توان مقابله با جنون نفرت و نابودی را داشته باشد امکان‌پذیر است؟

پاسخ زیگموند فروید به آلبرت انیشتین:

به طور کلی تضاد میان انسان‌ها و حیوانات با توسل به قدرت و خشونت خاتمه پیدا می‌کند، در انسان‌ها چون اختلاف عقیده هم وجود دارد این تضاد به بالاترین حد از انتزاع می‌رسد. انسان‌های غارنشین که به صورت گله حیوانات زندگی می‌کردند قدرت بازو و مشت تعیین کننده مالکیت بود با پیدایش اسلحه و استراتژی جنگ، برتری فکری جای زور بازو را گرفت.
به طور کلی کشتن دشمن سبب ارضا یکی از غرایز انسانی است اما به تدریج در نظام‌های بشری تغییراتی صورت گرفت و شیوه‌های توسل به زور به نفع حاکمیت حقوق تغییر کرد. با نگاهی گذرا به تاریخ بشر می‌بینیم که همواره اختلافاتی پایان ناپذیر میان یک یا چند موجودیت اجتماعی، اختلافاتی میان واحدهای کوچک و بزرگ، محدوده‌های شهری – مناطق مختلف – میان قبایل – ملت‌ها و امپراتوری‌ها وجود داشته که اغلب با زورآزمایی و جنگ خاتمه یافته است.
برخی مانند هون‌ها و مغول‌ها  در تاریخ بشر مانند طاعون ظاهر شدند و فقط بدبختی و تباهی به بار آوردند. جلوگیری قطعی از بروز جنگ فقط زمانی ممکن است که انسان‌ها برای جایگزینی قدرت مرکزی و رعایت احکام آن در هریک از موارد اختلاف به توافق اصولی برسند. آقای انیشتین شما از سهولت بسیج مشتاقانه انسان‌ها برای جنگ حیرت کرده و حدس زد‌ه‌اید که چیزی درون انسان‌ها منشا اثر است و سپس از غریزه نفرت و نابودی که کار اینگونه تحریکات را آسان می‌کند نام برده‌اید. ما روان‌شناسان به وجود چنین غریزه‌ای اعتقاد داریم و سعی کرده‌ایم تظاهرات و نشانه‌های این غریزه را بررسی کنیم.

غرایز انسانی به دو گونه‌اند:
1- غرایزی که خواهان صیانت نفس و وحدت زندگی هستند این غرایز را عشقی یا تمایلات جنسی می‌نامند.
2- غرایزی که خواهان نابودی و مرگ هستند ما آنها را به غریزه پرخاشگری و غریزه تخریب خلاصه می‌کنیم.

به نظر می‌رسد که هیچ یک از این غرایز به تنهایی فعالیت نمی‌کنند. به طور مثال شخصی که عاشق می‌شود غریزه تصاحب و مالکیت و پرخاشگری هم در او تشدید می‌شود اما غریزه تخریب یا مرگ و ویرانگری در درون هر موجود زنده‌ای فعال است و می‌کوشد موجود زنده را به تدریج ویران و متلاشی کند و حیات را به حالت بی جان برگرداند درحالی‌که غریزه عشق و شهوانی قطب مخالف آن است که معرف کوشش‌های زندگی هستند.

امیدی به محو تمایلات پرخاشگرانه انسان‌ها نمی‌توان داشت. بلشویک‌ها امیدوارند بتوانند از طریق تضمین ارضا نیازهای مادی و رفع اختلاف طبقاتی در جامعه و برابری پرخاشگری انسان‌ها را از میان بردارند. به نظر من امیدی واهی و خیالی باطل است چون بلشویک‌ها حتی به پیروان خود نمی‌آموزند از کینه توزی و دشمنی نسبت به یکدیگر دست بردارند. هدف ما محو کامل تمایلات پرخاشگرانه انسان‌ها نیست فقط باید سعی کرد این گرایش به گونه‌ای هدایت شود که به صورت جنگ بروز نکند.

امروزه در جوامع اکثریتی عظیم از مردم تشکیل می‌دهند که خود استقلال و ثبات عقیده ندارند و به مرجع قدرتی نیازمندند که برای ایشان قادر به اتخاذ تصمیم باشد. باید دقت و کوشش بسیار به کار برد تا انسان‌های روشنفکر تحصیل کرده و دارای استقلال فکر – شجاع و حقیقت جو، از لایه‌های بالای جامعه تربیت نمود و هدایت توده‌های وابسته و فاقد استقلال را به آنان سپرد. البته وضعیت مطلوب و دلخواه اجتماعی مرکب از مردمانی خواهد بود که زندگی غریزی خود را مطیع و مقهور حاکمیت خرد و عقل کرده باشند.

نمی‌توان تمام جنگ‌ها را در اساس محکوم کرد. تا زمانی که قدرت‌هایی وجود دارند که بی‌رحمانه آماده نابودی دیگرانند، دیگران نیز باید خود را برای جنگ مسلح کنند از ویژگی‌های روان شناختی تکامل فرهنگی، دو وی‍ژگی از اهمیت زیادی برخوردارند یکی قدرت یابی عقل که بر زندگی غریزی غلبه نموده است و دیگری درونی شدن تمایلات پرخاشگرانه با همه پیامدهای سودمند و تمام عواقب خطرناکش.

تا کی باید انتظار داشت تا مردم دنیا صلح طلب شوند؟ نمی‌دانم. تنها امید من به نگرش فرهنگی و دیگری ترس موجه از تاثیرات و پیامدهای جنگ است. هر چیزی که به تکامل فرهنگی یاری رساند و آن را تقویت و تسریع کند، بی گمان کاربردی مثبت علیه جنگ دارد.


دوستدار شما زیگموند فروید



#روانکاوی
#انیشتن
#فروید
#جنگ_جهانی



@iskeranew

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

02 Oct, 09:16


باز هم #مزاروش
🖍

هرچه بیشتر امروزه چاههای نفت تا منابع طبیعی تا موقعیت های استراتژی دم دست کشورهای مرکزی سرمایه داری قرار میگیرد بازهم چیزی هست که میگوید : بس نیست ادامه دهید !

نظام جهانی سرمایه به شدت به کمک های بیرونی محتاج است و این نظر را دارند که به مرزهای نهایی سیستماتیک خود رسیده اند به این معنی که در شرایط عدم تکاپوی مزمن شده کمک بیرونی هستند یا به زبان ساده : برای ادامه امپراطوری خود نیازمند روشن نگه داشتن شعله های جنگ و سیاست در اقصی نقاط جهان هستند

حقیقت این است که بحران های ساختاری دوره ای سرمایه داری پیوندی جدایی ناپذیری با  راکدماندن « کمک های بیرونی » [ غارت منابع طبیعی کشورهای جهان سوم ]  دارد بنابراین شکست برنامه مدرن سازی سرمایه در جهان سوم در دهه های رونق پس از جنگ جهانی دوم ما را متوجه نقص و توحش آن میکند زیرا هدف آنان توسعه همان کشورها بلکه تنها استفاده ابزاری از آنان برای غارت و‌همچنین ایستادگی در مقابل دیگر رقبای جهانی است و از اینجا مرگبار ترین مرحله ی سرمایه داری شروع میشود...

#اقتصاد_سیاسی
#سرمایه
#استیوان_مزاروش 🖋



@iskeranew 🔍

| جهان بینی انسان محور | Dialectic Critic

01 Oct, 07:54


🔺فلسفه «خوشبختی»؛ چرا نیچه خوشبختی را یک «اختراع» میدانست؟


#فردریش_نیچه می‌نویسد: «اکنون زمین حقیر شده است و بر روی آن انسان‌هایی می‌خزند که همه چیز را حقیر می‌کنند».
او میگوید ما خوشبختی را اختراع کرده‌ایم.
  
فرهنگ‌های لغت معمولا «خوشبختی» را به عنوان «بالاترین خوبی در دسترس انسان» و یا «بودن در وضعیت رضایت کامل» تعریف کرده‌اند. اما «خوبی» دقیقا چیست؟ چه میزان از آن در دسترس انسان است؟ رضایت دقیقا چه زمانی شکل می‌گیرد و سطح آن تا چه اندازه می‌تواند باشد؟
به دلیل ماهیت غیرقطعی همین پرسش‌هاست که در میان فیلسوفان بر سر اینکه خوشبختی واقعا چیست، اختلاف‌نظر زیادی وجود دارد. در این مقاله به بررسی مختصر چند دیدگاه فلسفی دربارۀ خوشبختی پرداخته‌ایم و تلاش‌های فیلسوفان مختلف از ارسطو تا نیچه را برای تعیین ویژگی‌هایی که لازم است تا فرد احساس رضایت و خوشبختی واقعی کند مورد ملاحظه قرار داده‌ایم.


#ارسطو؛ فضیلت و خوشبختی


انسان‌ها از دیرباز به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش از ماهیت خوشبختی بوده‌اند. فیلسوفان نیز از نخستین قرن‌های طلوع این دانش تلاش‌های قابل توجهی در درک و توضیح این مفهومی داشته‌اند. ارسطو از نخستین فیلسوفانی بود که به طور گسترده به تامل دربارۀ این مفهوم پرداخت و تأملات او در این خصوص تا قرن‌ها مورد ارجاع و اشاره سایر اندیشمندان بودند.
ارسطو اجزای ضروری و لازم برای یک زندگی خوشبخت را شامل لذت‌هایی می‌دانست که همراه با «فعالیت‌های انسانی» عاقلانه و بافضیلت باشند؛ بنابراین برای او خوشبختی یک حالت سکون محض و رها شدن از هرگونه فعالیت نیست بلکه دقیقا شامل «فعالیت» است که جزئی ضروری از احساس نیکبختی آدمی را می‌سازد.

ارسطو معتقد بود که خوشبختی «فعالیت فضیلت‌مندانۀ مطابق با عقل» است. ارسطو در کتاب «اخلاق نیکوماخوسی» تاکید می‌کند که خوشبختی از ذخایر روح، ذهن و فضیلت‌ها به دست می‌آید و در عین حال همیشه موانعی هستند که مسیر خوشبختی را دشوار می‌کنند. این موانع را نمی‌توان از دایره بیرون انداخت، اما ارسطو به مبارزه شجاعانه در برابر آن‌ها تأکید دارد.

🔺اپیکور و ستایش «لذت»

اپیکور به شما می‌گوید که خوشبختی یک شبح دست‌نیافتنی نیست که ما باید به دنبال آن باشیم، بلکه چیزی است که می‌توانیم همین‌جا و همین حالا پیدا کنیم. ایدۀ اصلی اپیکور این بود که «لذت» خواستنی است و «درد» نخواستنی؛ بنابراین برای رسیدن به رضایت باید به دنبال لذت باشیم و از رنج دوری کنیم. اما نکتۀ مهم این است که بدانیم لذت‌گرایی اپیکور به معنی توجه صرف به لذت‌های جسمانی نبود.
اپیکور توصیه نمی‌کند که هر نوع لذتی را که در دسترس شماست دنبال کنید. در عوض او روشی را توصیه می‌کند که در آن لذت‌ها «در درازمدت» به حداکثر برسند. به عبارت دیگر، اپیکور ادعا می‌کند که برخی لذت‌ها ارزشِ داشتن ندارند، زیرا منجر به درد‌های بزرگتری می‌شوند و برخی درد‌ها ارزشمند هستند، زیرا منجر به لذت‌های بزرگتری می‌شوند؛ بنابراین طبق فلسفۀ اپیکور بهترین استراتژی برای رسیدن به حداکثر لذت در کل، جستجوی لذت آنی نیست، بلکه تدوین یک سیاست معقول بلندمدت است.
به همین دلیل است که او نیز «فضیلت» را با خوشبختی مرتبط می‌کند و آن را مسیری برای رسیدن به زندگی نیکبختانه به معنای واقعی و باثبات کلمه می‌داند.
البته تفاوت ارسطو و اپیکور در این است که از نظر ارسطو فضیلت «به خودی خودش» بخشی از خوشبختی است، اما از نظر اپیکور فضیلت «ابزاری» برای رسیدن به خوشبختی درازمدت است.


#کانت و اهمیت انجام «وظیفه»

اپیکور معتقد بود که برای رهایی از اضطراب باید یاد بگیریم که جهان را همان‌طور که هست ببینیم و از شادی‌هایی که به ما می‌دهد قدردانی کنیم. اما کانت خوشبختی را به شکل متفاوتی درک می‌کرد. او معتقد بود که دنبال کردن خوشبختی تنها از طریق دنبال کردن وظیفه و به انجام رساندن آن میسر است؛ زیرا وظیفه همان چیزی است که عقل در جنبۀ عملی آن به ما فرمان می‌دهد و سرپیچی کردن از فرمان عقل طبیعتا نمی‌تواند ما را به یک سازگاری درونی که از لوازم خوشبختی است برساند.

اما این وظیفه دقیقا چیست؟ از نظر کانت در هر موقعیتی که ما قادر به تصمیم‌گیری هستیم، عقل به ما فرمان می‌دهد که آنگونه عمل کنیم که بتوانیم بپذیریم دیگران نیز در موقعیت مشابه همانگونه عمل کنند. به تعبیر ساده‌تر، از نظر کانت وظیفه ما این است هر عملی را که برای خود می‌پسندیم برای دیگران نیز بپسندیم. به علاوه، این قانون از نظر کانت یک امر بیرونی نیست بلکه چیزی است که عقل خود ما از ما می‌خواهد و بنابراین یک وظیفه کاملا درونی است که عمل به آن ما را به آرامش و سازگاری می‌رساند.

🔻ادامه دارد ...


#فلسفه



@iskeranew