اَرشد

خواستم خودکشی کنم نمیکرد کار ماشه
فهمیدم باید ولش کنم خودش کار ما شه

‏امروز به سمت چاه میرم هرکس صدام بزنه، میگم چاه رو نمیبینم مرد حسابی.

بعضی وقت‌ها پیش می‌آد که آدم‌‌ها مثل بچه گربه‌ای که بالای یک دیوار بلند نرده‌دار گیر کرده، توی زندگی‌شون گیر کرده باشن، توی لحظه‌های وحشتناکی که به هر دلیلی هرروز سپری می‌کنن و مثل خمیازه کش می‌آن و تموم نمی‌شن. پیش می‌آد که احساس کنن برای بالا نگه داشتن سپرشون، جون یا دلیل ندارن و بی‌دفاع‌ترین سرباز این بازی بشن. ممکنه فقط به یک بی‌اعتنایی دیگه، از یک موجود رندوم دیگه، توی یک کوچه‌ و پس‌کوچه‌ نیاز داشته باشن تا عمیقا آرزو کنن که کاش فردا از خواب بیدار نشن. پیش می‌آد که دل‌دل کنن برای چند ثانیه در آغوش گرفته شدن، حتی توسط یک غریبه‌ و بدون لمس هیچ واقعیتی.
دنیا با ما ارتباط معنادار خاصی نداره. این ما هستیم که با هرچیزی که سروکله می‌زنیم، شالی از معناها می‌بافیم. این امکان وجود داره که آدم‌های زندگی‌مون، رشته‌ی اتصال‌شون به این دنیا پاره بشه، و فقط به گوشه‌ای از نرمی و گرمای وجود ما احتیاج پیدا کنن، تا دوباره برگردن، تا خون توی رگ‌هاشون جریان پیدا کنه و بتونن دوباره با دست‌های خودشون بندی از این دنیا رو سفت بگیرن.

کیفیت زندگیم بالاتر رفت وقتی فهمیدم نیاز به دوست داشته شدن‌ ندارم و تنها نیاز واقعی نیاز به پوله. ریدم تو احساساتت‌ پول کارت‌ به کارت کن

🤐

💔

هیچ چیزی به اندازه‌ی شکستن گلس گوشیم ناراحتم نمی‌کنه.

تو این ساعتا تو تنهایی خودم میشینمو غصه میخورم برای کسایی که هنوز با من آشنا نشدن. بنده خداها.

‏خدایا تو مثل اینکه فارسی حالیت نیست، نه؟

‏من عاشق اینم که ببینم آدمای بیخود همو پیدا کردن؛ با هم کار می‌کنن، با هم تو رابطه‌ن، با هم سفر می‌رن. فقط همینکه دست از سر کچل ما برداشتن ممنونم.

لطفا با پتو بیرون رفتن تو زمستون رو عادی سازی کنید.

OG’s 💕

امروز کریمم٫چیشد این بنزما؟

منه ایشه یازیب ایشهن غیزی

وقتی یکی یه چیز بامزه می‌گه عصبانی می‌شم مشتمو می‌کوبم تو آینه می‌گم اینو باید من‌ می‌گفتم حرومزاده.

ثابت کردن خودت به آدما مثل ثابت کردن دایره بودن دایره به دبیر هندسه‌ست.
دایره‌ست دیگه!

"من شیفته‌ی احترامم. حتی وسط بحث، حتی تو سخت‌ترین لحظه‌ها، حتی تو بدترین دعواها. جدن هیچ معیاری حریف احترام نیست‌."