یادداشت‌ها | شایان هوشیار @houshyarshayan Channel on Telegram

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

@houshyarshayan


کانال رسمی شایان هوشیار

- کارشناسی و ارشد تاریخ ایران
- پژوهش‌گر و نویسنده
- دانش‌آموز تاریخ

• اینستاگرام:
https://instagram.com/shayan.houshyar

• توئیتر:
https://twitter.com/ShayanHoushyar

• کلاب‌هاوس:
https://www.clubhouse.com/@shayanhoushyar

یادداشت‌ها | شایان هوشیار (Persian)

معرفی کانال 'یادداشت‌ها | شایان هوشیار'nnشایان هوشیار یک کانال رسمی است که توسط یک فرد با تحصیلات کارشناسی و ارشد در رشته تاریخ ایران اداره می‌شود. او یک پژوهش‌گر و نویسنده است و علاقه‌مند به به اشتراک گذاری دانش تاریخی خود با دیگران می‌باشد. اگر شما هم یک دانش‌آموز تاریخ هستید یا علاقه‌مند به یادگیری مطالب تاریخی جدید هستید، این کانال برای شماست.nnعلاوه بر این کانال تلگرام، شایان هوشیار در شبکه‌های اجتماعی دیگری نیز فعال است. شما می‌توانید از طریق اینستاگرام، توئیتر و کلاب‌هاوس با او در ارتباط باشید و از آخرین مطالب و محتواهای ارائه شده توسط او مطلع شوید.nnاگر دوست دارید اطلاعات جدیدی درباره تاریخ ایران بیاموزید و با دیگر علاقمندان به این حوزه در ارتباط باشید، حتما این کانال را دنبال کنید.

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

14 Nov, 19:39


✅️ خطای نابخشودنی، جرم محرز و جنایت متقن قسیم عثمانی چه بود؟

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۴ آبان ۱۴۰۳

🔹پریروز، آقای دکتر محمدقسیم عثمانی، نمایندۀ شریف مردم فرهیختۀ بوکان و رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی در تذکری در مجلس، نکاتی را مطرح کردند که علی‌الظاهر نه‌تنها باب میل بسیاری از رسانه‌های تُرک استان نبود، بلکه آن را حجتی بر دشمنی ایشان با ترک‌ها گرفته، خواستار برخورد با ایشان شده و درد و دریغ‌ها سر دادند که اگر مرحوم حسنی در قید حیات بودند، امثال عثمانی‌ها نمی‌توانستند پا از گلیم خویش فراتر نهند. دیدگاه و نگرشی که به‌جای تکیه بر عقلانیت و خردورزی، بر هیجانات، احساسات و باورهای قوم‌گرایانۀ تعصب‌آمیزِ کور متکی است. این باورها چنان اسباب تأسف است، که حقیقتاً انسان می‌ماند چه بگوید. به قدری مایۀ بُهت و حیرت است که تعصب، بغض، کینه و نفرت کور (که جملگی از ایدئولوژی‌باوری و ایدئولوژی‌زدگی منشعب است) چگونه می‌تواند چشمان انسان را به‌طرز شگفت‌انگیز و خطرناکی بر روی حقایق ببندد، که شخصاً متحیر می‌شوم و در برابر این‌همه مقاومت در برابر فهم و پذیرش واقعیات، کلمه و جمله‌ای نمی‌یابم؛ البته به‌جز تأسف‌خوردن و تکان‌دادن سر به همین نشانه.

🔸ایدئولوژی و تعصب، همواره مخرب است. کانت بی‌راه نمی‌گفت که «مرگ تعصب، تولد اخلاق است». من علاوه بر اخلاق، خرد را هم به جملۀ کانت اضافه می‌کنم و معتقدم مرگ تعصب، راه را افزون بر اخلاق، به‌روی خردورزی هم می‌گشاید. ایدئولوژی باعث می‌شود ضمن این‌که هدف وسیله را توجیه نماید، چشمان انسان در برابر حقایق و واقعیت‌های جهان هم بسته باشد و آدمی صرفاً مواردی را ببیند و بپذیرد، که باب طبع خود است. هر چیزی خارج از این دایره، در زمرۀ مواردی قرار می‌گیرند که به‌زعم ایدئولوژی‌باوران غیرواقعی، غیرحقیقی و به قول امروزی‌ها «فیک» است. ایدئولوژی علاوه بر این‌ها، دلیل تحلیل خطا هم است. به این معنا که انسان صرفاً موارد خوش‌آیند خویش را واقعی و قابل تحقق تحلیل می‌کند و موضوعاتی که چندان نمی‌پذیرد را فی‌نفسه اشتباه و خطا ارزیابی می‌نماید. این، از کم‌ترین عواقب خطرناک ایدئولوژی، ایدئولوژی‌باوری و ایدئولوژی‌زدگی است.

🔹بنده نمی‌دانم چرا سخنان آقای دکتر عثمانی در بین محافل و مجامع تندروی تُرک «وا وطنا» و «وا میهنا»یی به‌پا کرده که آن‌سرش ناپیداست؟ نمی‌دانم عثمانی چه گفت یا نگفت، که نادرست بود و باید او را مذمت کنیم؟ عثمانی گفت ۵۰٪ استان کرد است، که درست گفت؛ گفت نباید به تندروهای کرد و ترک میدان داد، که درست گفت؛ گفت انتخاب استاندار باید بر اساس شاخص‌های شایسته‌سالارانه باشد، که درست گفت؛ گفت استاندار باید فرد ملی‌ای باشد که دغدغه‌هایی در سطح ملی داشته باشد و نه قومی، که درست گفت؛ گفت قوم‌گرایان روند انتخاب استاندار را دشوار کرده‌اند، که درست گفت؛ گفت استان با گفتمان قوم‌گرایانه پیشرفت نمی‌کند و گفتمان وفاق ملی راه‌گشاست، که درست گفت؛ از کاسب‌کاران قومی و پنهان‌شدن‌شان تحت لوای شهید و نظام و انقلاب در عین بی‌اعتقادی‌شان به این موارد گفت، که درست گفت. کدام حرف عثمانی نادرست بود و عثمانی مرتکب کدام جرم و جنایت نابخشودنی‌ای شده که تندروهای ترک این‌گونه به‌وی می‌تازند؟

🔸ایضاً نمی‌توانم متوجه شوم که دلیل این‌همه تاکید روی «بومیت» استاندار چیست و به جز بحران گفتمانی و عقب‌ماندگی سیاسی چه‌‌چیزی را می‌رساند؟ بنده به‌رغم تمام حملات و هجماتی که منظماً بر علیه‌ام به‌راه می‌افتد، بارها گفته‌ام و باز هم می‌گویم «بومیت» استاندار، بالذات واجد هیچ ارزش و خیری برای منافع جمعی استان نیست و حاصل و نتیجه‌‌ای جز عقب‌گرد استان در پی نخواهد داشت. بگذارید به بنده فحش دهند. اما من معتقدم روشنفکری که حسب خوش‌‌آیند حکومت بگوید و بنویسد، برای لای جرز دیوار خوب است و روشنفکری که حسب خوش‌آیند افکار عمومی قلم بزند و موضع‌گیری نماید، برای همان لای جرز دیوار هم خوب نیست. حال اجازه دهید بنده را ملقب و مزین به انواع الطاف بزرگ‌منشانه و سخاوت‌مندانۀشان نمایند؛ مِن‌جمله مزدور، خائن، ستون پنجم دشمن، سوپاپ اطمینان نظام، وسط‌باز، خودفروش، مانقورد، فارس‌زده، کردپرست، التقاطی، منحرف، نوکر کردها، غلام فارس‌ها و... .

🔹️من فکر می‌کنم مطلقاً درست نیست پا بر روی حقیقت گذاشت و سوار بر موج پوپولیستی مطالبۀ غلط استاندار بومی شد و با همین موج پیش رفت تا اعتباری نزد بخش قلیلی از جامعه دست‌وپا کرد. کاری که شماری از سیاسیون استان، از جمله افرادی مانند جنابان سید سلمان ذاکر (نمایندۀ فعلی ارومیه) و روح‌الله حضرت‌پور (نمایندۀ سابق ارومیه) می‌کنند و تنها چیزی که برای‌شان اهمیت دارد، پوپولیسم است و دوختن کلاهی از نمد مطالبۀ استاندار بومی برای خود؛ و تنها چیزی که پول سیاهی هم برای‌شان اهمیتی ندارد، واقعیت است و باز هم واقعیت.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

05 Nov, 15:42


✅️ سرابی دل‌فریب و خوش خط‌وخال اما پوک و پوچ به‌نام «استاندار بومی»

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۱۵ آبان ۱۴۰۳

🔹️این‌روزها همزمان با عزل و نصب استانداران مختلف مصادف با تغییر دولت، بحث‌های زیادی پیرامون کیفیت این انتصاب‌ها هم مطرح است. من البته منهای تهران، اصفهان و آذربایجان غربی، علم و اطلاع چندانی از چندوچون انتصابات در استان‌های دیگر ندارم و تمام اطلاعم محدود و منحصر به برخی شنیده‌هایم است. اما در خصوص سه استانی که نام بردم، تقریباً با اطلاع می‌توانم سخن بگویم.‌ در اینجا هم بحثم در خصوص اصفهان یا تهران نیست. می‌خواهم در رابطه با استان محل زادگاهم چند نکته بیان کنم. البته چندروز قبل، پیرامون همین موضوع یک نامۀ سرگشاده به جناب آقای ذاکر، نمایندۀ محترم ارومیه نوشتم. با این حال به‌گمانم چندان خالی از لطف نخواهد بود که مضافاً چند نکته را هم حداقل محض یادآوری معروض دارم.

🔸️مبحث انتخاب استاندار در آذربایجان غربی، همانند انتخابات مجلس در کسر قابل توجهی از شهرستان‌های استان و من‌جمله خود ارومیه به‌عنوان مرکز استان، دچار «بحران هویت» است و بالذات، بالفطره و فی‌نفسه درگیر حاشیه شده است. متن نه‌تنها در اینجا یک پاپاسی نمی‌ارزد، بلکه صحبت در خصوص آن به‌مثابۀ اقدامی ناهنجار، فعلی ضدارزش، کنشی نامقبول، کاری نامتعادل، رفتاری خائنانه، گناهی نابخشودنی و حرکتی به‌شدت انزجارآفرین تلقی و قلمداد می‌شود که فرد خطاکار مورد انواع و اقسام فحاشی‌ها، هتاکی‌ها، تهمت‌ها و تخریب‌ها قرار می‌گیرد. شایسته‌سالاری جای خود را به قوم‌گرایی افراطی داده و تنها دغدغه‌ای که برای تندروهای طرفین مطرح نیست، رشد، توسعه و ترقی استان است و ضرورت خارج‌شدن آن از بن‌بستِ قرارگیری در صدر رنکینگ فقر و فلاکت و قعر شاخص‌های توسعه.

🔹️با تغییر دولت‌ها و زمزمه‌های انتصاب استانداران جدید، در آذربایجان غربی غالباً تندروهای تُرک و بالنسبه نیز تندروهای کُرد شروع به هنرنمایی می‌کنند. تولد مفهوم، مطالبه و دغدغه‌ای به‌اسم «استاندار بومی» نیز از همین‌جاست. تندروهای تُرک فلک را سقف می‌شکافند و گوش آن را نیز کر می‌کنند، که ما استاندار بومی می‌خواهیم. منظورشان از استاندار بومی نیز این است که مهم نیست دولت چه‌کسی را به‌عنوان استاندار این استان منصوب می‌کند، مهم این است که فرد منتصب «تُرک» باشد. همین و بس. اگر این امر تحقق پیدا کرد، کار تمام است و اهمیتی هم ندارد مشارالیه کارآمد، متخصص، مجرب، متعهد و کاربلد باشد یا نباشد. نفس تُرک‌بودن وی کفایت می‌کند. حتی اگر او به‌جای انسان، یک چوب، یا پاره‌آجر هم باشد، مورد قبول است. تندروهای کُرد نیز متقابلاً وقتی چنین اوضاعی را می‌بینند، دست به کار می‌شوند و آن‌ها هم مطالبۀ «استاندار بومی» می‌کنند. جالب است که هر دو گروهی که مقابل هم‌اند، یک مطالبۀ مشترک دارند، اما با خوانش مطلوب خویش و متفاوت از هم. هر دو خود را «بومی» و دیگری را «غیربومی» و «مهاجر» می‌دانند و کم‌ترین حق حیاتی هم برای دیگری قائل نیستند. به‌هرحال عقب‌ماندگی شاخ و دم ندارد.

🔸️من البته اقدام تندروهای کُرد را نه «کنش» و «عمل»، که «واکنش» و «عکس‌العمل» می‌دانم. «کنش» و «عمل»، در واقع از سمت تندروهای تُرک جامۀ عمل به خود می‌پوشد. چرا که اساساً تولد مطالبه و مفهومی به اسم «استاندار بومی» و ورود آن به گفتمان و ادبیات سیاسی استان، از سوی قوم‌گرایان تُرک بود، که در مقابل نیز سبب گاردگیری کردها و طرح مطالبۀ استاندار کُرد از سوی آنان شد. من یک‌بار (بیشتر هم نه) ندیدم که حتی جهت حفظ ظاهر هم شده، آنانی که مطالبۀ استاندار بومی می‌کنند، از تعبیر «شایسته» هم در کنار استاندار بومی استفاده کنند و «استاندار شایستۀ بومی» را مطالبه کنند. بلکه صرفاً طلب، طلب استاندار «بومی» است و بس.

🔹️این هم حکایتی است که تنها متر، ملاک و معیار برای انتخاب استاندار، بومی یا غیربومی‌بودن آن شده و کسی تره‌ای برای تخصص، تجربه، سابقه و تعهد آن خرد نمی‌کند. این نیز مقدمه‌ای برای تداوم فلاکت و بدبختی‌ای است که استان را گرفتار خویش کرده که برخی فعالان آن توسل و تمسک به هر چیزی می‌جویند تا مطلوب خویش را محقق سازند، اما یک اپسیلون هم دغدغۀ استان و آینده، توسعه، رشد، امنیت و توقف مهاجرت نیروهای آن را ندارند؛ درحالی‌که ادعای دلسوزی‌شان گوش فلک را کر ساخته. من در عین حال که با استاندار کارآمد بومی (چه ترک، چه کرد) هیچ مشکلی ندارم و از آن استقبال هم می‌کنم، استاندار غیربومیِ شایسته را هزاران‌بار به استاندار بومی ناکارآمد ترجیح می‌دهم و معتقدم تأکید بر بومیّت استاندار و اساساً به‌کارگیری مفهوم و مطالبۀ «استاندار بومی» به‌جای شایسته‌سالاری، از هر طرف که باشد، برای اکنون و آیندۀ استان بسیار خطرناک‌تر از کرونا، طاعون، سیفلیس، ابولا و قحطی است.

بر دیدۀ من خندی کاینجا ز چه می‌گرید؟
خندند بر آن دیده کاینجا نشود گریان.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

28 Oct, 18:39


✅️ فراق «لیلا» و زبان، فرهنگ و موسیقی فاخر کُردی

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۷ آبان ۱۴۰۳

🔹️همیشه که نباید سیاسی، یا اجتماعی و تاریخی نوشت. اجازه بفرمایید این‌بار هم در ژانر دیگری قلم و فکرم را بیازمایم. خدا را چه دیدید؟ شاید چندان هم بد نشد و تتمۀ آبرو و حیثیتم را هم بر باد نداد. البته این، بیشتر، یک درد و دل است تا یک تحلیل، یا نوشتۀ منسجم و ای‌بسا علمی.

🔸️می‌دانم باور نمی‌کنید، اما کلیپ فوق را بالای ۵۰۰ بار دیده‌ام. از تماشا و استماعش هم سیر نمی‌شوم. با خودم می‌گویم ای‌کاش می‌شناختم این نوجوان رشید، خوش‌صدا و نازنین کُرد را که معصومیت در چشمانش موج می‌زند، تا می‌توانستم روی گلش را ببوسم و بگویم بیشتر کُردی بخواند و من هم غرق گوش‌دادنش شوم. با این‌که از بد حادثه چندان آشنا با زبان فاخر کردی نیستم و تمام علم و اطلاعم از این زبان محدود به ادای دست‌وپاشکستۀ چند کلمه و جمله بیشتر نمی‌شود، اما می‌توانم عشق و مهر نهفته در تار و پود شعر این آهنگ روح‌نواز و خوانندۀ گل آن را با تمام وجودم حس و لمس نمایم که این‌گونه در فراق «لیلا» ملتمسانه، عاشقانه، اندوهگین و سوزناک می‌خواند. چه‌قدر درست گفته‌اند: «هر سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند».

🔹️هنر، ارتباط مستقیمی با روح و روان آدمی دارد. چندان هم اهمیتی ندارد این هنر در قالب نقاشی ارائه شود، یا موسیقی. مهم آن است که روح انسان را نوازش می‌کند. قالب آن چندان اهمیتی ندارد. از آن بی‌اهمیت‌تر این است که موسیقی در چه زبانی باشد. اساساً مگر می‌توان برای هنر و موسیقی حد و مرزی قائل شد؟ مگر می‌توان پدیده‌ای که با روح و روان بشری مرتبط است را محدود و منحصر به یک فرهنگ، یک زبان، یک قوم و یک ملت نمود؟

🔸️حاجت به گفتن نیست که زبان، فرهنگ و موسیقی کردی، یکی از فاخرترین میراث‌های بشری است. این را به عنوان یک تُرک می‌گویم و با تمام وجودم بدان باور دارم. چه، روح‌نوازی و ارزش‌مندی بی‌حدومرز این و امثال این موسیقی کُردی برای حقیر همان‌قدر است که موسیقی «موغام» آذربایجانی و امثال کؤنول خاسییئوا؛ موسیقی اصیل ایرانی و امثال مرحوم استاد شجریان، حسین علی‌زاده، کیهان کلهر، همایون شجریان، شهرام ناظری، مرحوم لطفی، مرحوم مشکاتیان، علیرضا قربانی و محسن چاوشی؛ موسیقی نسل ماهسون قرمزی‌گل، ابراهیم تاتلیسس، فردی تایفور، برهان چاچان، باریش مانچو و سزن آک‌سو در ترکیه و ایضاً موسیقی ارکستر سمفونیک بتهوونِ آلمانی و امثال بی‌شمار ذلک در اقصی‌نقاط جهان.

🔹️دریغم آمد دوستان این یک دقیقه را نشنوند...


📎ویدئو در لینک زیر در اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/reel/DBrSox_ukXt/?igsh=dnltcGk3eXdqZjM3

🔺️کانال تلگرام «شایان هوشیار»:
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

22 Oct, 12:40


🔺️نامۀ سرگشادۀ «شایان هوشیار» به نمایندۀ محترم مردم ارومیه

✅️ «جناب ذاکر، برخلاف ادعای شما، مردم ارومیه بومیّت و استاندار بومی مطالبه نمی‌کنند. بومیّت و استاندار بومیِ صرف، واجد کم‌ترین ارزش و دوای هیچ دردی نیست. بلکه آدرس اشتباه است. مطالبۀ مردم استان کارآمدی، کاربلدی، تخصص و تجربه است».


🔹محضر شریف نمایندۀ محترم ارومیه در مجلس، حضرت حجت‌الاسلام سیدسلمان ذاکر دامت افاضاته

🔸با سلام و احترام

🔹اخیراً طی سخنانی اعلام فرموده‌اید که حسب اعتراضی که به رفتار مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی پیرامون گزینش و معرفی چند گزینه به وزارت کشور برای تصدی سمت استانداری داشته‌اید، جلسه را ترک گفته‌اید. بعد هم اعتراض خود را اعلام نموده و فرموده‌اید مطالبۀ مردم استان این است که بعد از چند دوره انتخاب استانداران غیربومی، این‌بار استاندار از میان گزینه‌های بومی باشد. به طریق اولی، صراحتاً فرموده‌اید که نوع رفتار مجمع نمایندگان استان و مشخصاً آقای دکتر محمدقسیم عثمانی (نمایندۀ مردم شریف بوکان) در معرفی خود به‌عنوان یکی از گزینه‌های استانداری، به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست و نقش مشورتی مجمع را زیر علامت سؤال بزرگی می‌برد. بنده هم با حضرتعالی موافقم که اساساً در یک چهارچوب مشورتی، علی‌القاعده نمی‌بایستی احدی از اعضای آن چهارچوب به‌عنوان گزینۀ مورد مشورت به نهاد بالادستی معرفی شود. در عین حال، چندان در جریان چند و چون و صحت و سقم موضوع نیستم که به‌واقع چنین اتفاقی در مجمع افتاده یا خیر. اما اگر چنین موضوعی طرح شده باشد، به‌گمانم سلامت نهاد مشورتی را به‌کل شبهه‌ناک می‌نماید و چندان نیز نمی‌تواند اقدام درست، قاعده‌مند و حتی اخلاقی باشد.

🔹اما جناب ذاکر بزرگوار، اجازه بفرمایید چند نکته را جسارتاً خدمت شخص شخیص جنابعالی نیز عرض نمایم. اولاً این‌که می‌فرمایید «مطالبۀ مردم» این است که استاندار بومی باشد، خیلی گزاره‌ای دقیق و منطبق بر واقعیات کف جامعه نیست. منظورتان از مردم، مصداقاً و مشخصاً چه صنف، گروه، دسته و طیف‌هایی را شامل است؟ معیار سنجش «مردم» دقیقاً چیست؟ آیا می‌توان نظر چند تندروی رادیکال تُرک را به‌عنوان «مطالبۀ مردم» در نظر گرفت؟ آیا مردم آذربایجان غربی صرفاً ترک‌ها و یک قدم هم بیشتر، صرفاً تندروهای تُرک هستند؟ گذشته از این، جنابعالی چگونه و به چه طریقی اندازه‌گیری فرموده‌اید تا به این نتیجه رسیده‌اید که استاندار بومی «مطالبۀ مردم» است؟ آیا نظرسنجی کرده‌اید؟ یا پرسش‌نامه‌هایی را به‌صورت میدانی در اقصی نقاط استان پخش فرموده‌اید و پاسخ‌هایی که گرفته‌اید، شما را به این نتیجه رسانده؟ فی‌المثل، حقیر که چنین مطالبه‌ای ندارم، از «مردم» محسوب نمی‌شوم و «مردم» صرفاً کسانی‌اند که چنین مطالبه‌ای دارند؟ این چه تعریفی از «مردم» است که حضرتعالی دارید؟ علاوه بر این، چه ارزش، سعادت، موهبت، نعمت و داهیانگی‌ای فی‌نفسه و بالذات بر بومیّت و استاندار بومی مترتب است که در کفۀ ترازوی سنجش‌تان سنگین‌تر از تخصص و تجربۀ افراد قرار می‌گیرد و شایسته‌سالاری را پیش پای خودی‌سالاری ذبح می‌نماید؟ آیا اساساً با این منطق می‌توان در جهان کنونی زیست؟

🔸ثانیاً بنده خدمت شما عرض می‌کنم که استاندار بومی، مطالبۀ مردم نیست؛ بلکه صرفاً خواستۀ گروه‌هایی تندرو از اکثراً قوم‌گرایان ترک و نسبتاً نیز کرد است. بماند که هر کدام نیز از مفهوم «بومی»، خوانش مطلوب خویش را دارند و دیگری را «غیربومی» می‌شناسند. «مطالبۀ مردم» به‌هیچ‌وجه استاندار بومی نیست، بلکه استانداری است که فراتر از ترک، کرد، ارمنی، آشوری، کلیمی، زرتشتی یا عرب‌بودن، کارآمد، کاربلد، متخصص، مجرب، متعهد و مسئول باشد و نه‌تنها به دغدغه‌های تندروهای طرفین چندان وقعی ننهد، بلکه تمام همّ و غمّ‌اش خارج‌ساختن استان از رتبه‌های اول فقر و فلاکت و رتبه‌های آخرِ شاخص‌های توسعه باشد. واجب‌تر از نان شب برای مردم این استان، امنیت، زیست مسالمت‌آمیز و توسعه است، نه این‌که تندروهای ترک کسی را از خود حقنۀ مردم نمایند و تندروهای کرد هم فردی از خویش را، و استان هم در عقب‌ماندگی غوطه‌ور گردد.

🔹حداقلِ انتظار از نمایندۀ مردم در مجلس، انعکاس صحیح و واقع‌گرایانۀ دغدغه‌ها و مطالبات مردم است، که اعلام مواضع‌شان با واقعیت‌های کف جامعۀ مورد بحث‌شان یک اپسیلون هم شده، هم‌خوانی و سازگاری داشته باشد، نه این‌که عزیزان در برج عاج نشسته و نسبتی با واقعیات نداشته باشند. کاری که مع‌الأسف در طول قریب به پنج دهۀ گذشته، میان مسئولین، دولت‌مردان و سیاست‌مداران نظام اسلامی تبدیل به سکۀ رایج شده است.

🔸ایام به‌کام باد.

شایان هوشیار
یکم آبان‌ماه یک‌هزاروچهارصدوسه


🔺️اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎کانال تلگرام «شایان هوشیار»:
https://t.me/houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

17 Oct, 21:00


🎥 ببینید / ویدئو

🔺️گزیده‌ای از گفت‌وگوی «دیدارنیوز» با شایان هوشیار


🔹️شایان هوشیار: «ساختار حکمرانی در طول تاریخ ایران به‌گونه‌ای نبوده که همواره آلترناتیوی برای حاکم موجود مطدح باشد / ایدۀ وجود آلترناتیو یا به‌تعبیری اپوزیسیون، دارای نوعی معاصریت در خود است و در ایران با انقلاب مشروطه وارد حافظۀ جمعی ما شد / با مشروطه، مردم ایران متوجه شدند که اساساً پدیده‌ای به‌اسم مخالفت با حکومت وجود دارد، حکومت ضل‌الله، میخ میان زمین و آسمان و سایۀ خدا بر روی زمین نیست و اعتبار، مشروعیت و اهمیت آن صرفاً از مردم است / احمدشاه می‌گفت دست‌فروشی در پاریس را به پادشاهی در ایران ترجیح می‌دهم / رضاخان چکمه از پا در نیاورد و مشکلات قریب به ۲۰ سالۀ ایران را ظرف ۵ سال حل کرد».


🔺️فایل تصویری کامل برنامه در یوتیوب «دیدارنیوز»:
http://youtu.be/UXSVV0OJhTg

📎اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎اینستاگرام «دیدارنیوز»:
https://www.instagram.com/didar.news

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

03 Oct, 12:09


✅️ چرا بین ایران و اسرائیل جنگی تمام‌عیار به‌وقوع نخواهد پیوست؟

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۱۲ مهر ۱۴۰۳

🔹️این‌روزها و خصوصاً بعد از حملۀ پریشب ایران به اسرائیل، یکی از متداول‌ترین پرسش‌هایی که از من می‌شود، این است که آیا جنگ می‌شود؟ سرنوشت ایران و اسرائیل در طی این جنگ چه می‌شود؟ در کل قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ من برخلاف جوسازی‌های رسانه‌ای مرسوم، از ابتدا هم اعتقاد داشتم اتفاق خاصی نمی‌افتد و جنگ به‌معنای گسترده و تمام‌عیار آن بین ایران و اسرائیل رخ نمی‌دهد. درست است ایران اکنون در دام امنیتی‌سازی‌ای افتاده که نتانیاهو برایش پهن کرده، و با اقدام خود بسیاری از کشورهای مهم جهان را علیه خویش بسیج کرده و باعث شده حتی آمریکا نیز موضع تندی اتخاذ کند و سیاست‌مداران و دولت‌مردان آمریکایی یکی پس از دیگری خود را ملزم و متعهد به امنیت اسرائیل معرفی کنند و در این معرفی نیز گوی سبقت را از هم بربایند، اما واقع مطلب آن است که نه دولت فعلی بایدن، نه دولت آیندۀ احتمالی هریس یا حتی ترامپ، ترجیح نمی‌دهند که در منطقه جنگ بین ایران و اسرائیل صورت بگیرد. بلکه بالعکس، ترجیح‌شان مذاکره و توافق است، تا حتی‌الإمکان مسائل را به‌دور از تنش باهم حل و فصل کنند. اگر نیز جنگی اتفاق بیفتد، یقیناً به سود هیچ‌یک از طرفین و متحدین‌شان نخواهد بود و خاورمیانه را با بحران‌های جدی اقتصادی، انرژی، سیاسی و حتی اجتماعی روبه‌رو خواهد ساخت و ذره‌ای هم نه به فلسطین و نه به آرمان آن، کمکی نخواهد کرد که هیچ، بلکه اوضاع را بدتر و بدتر هم خواهد کرد.

🔸️همگی به‌خوبی می‌دانیم که در بسیاری از موارد، این آمریکا بوده که مانع تندروی‌های دولت و شخص نتانیاهو شده و باز در مواردی، ای‌بسا حتی مانع جنگ هم شده است. از این سمت، جمهوری اسلامی هم وضعیت داخلی و خارجی را بهتر می‌شناسد و یقیناً در این شرایط به‌سمت جنگ نمی‌رود. چون می‌داند احتمال موفقیت‌اش چندان بالا نیست و غزه و ضاحیه نیز پیش چشمانش است. حتی موضع‌گیری‌های رسمی مقامات ایرانی نیز مؤید این سخن است. از جمله، سخنان آقای عراقچی، که قبل از حملۀ ۱۰ مهر اظهار داشته بودند که ایران اگر هم بخواهد حمله‌ای کند، به‌شکل «حساب‌شده» حمله خواهد کرد. چون به‌دنبال تولد و گسترش جنگ در منطقه نیست. بعد از حملۀ پریشب نیز فرموده بودند که حملۀ ایران صرفاً در همین اندازه‌ای بود که همه دیدند. بیش‌تر از این اقدامی از سوی ایران انجام نخواهد گرفت، مگر این‌که اسرائیل بخواهد حمله‌ای کند. به عبارت ساده‌تر، به زبان بی‌زبانی به اسرائیل اعلام می‌کردند که حملۀ ما فقط در این حد بود و از باب ملاحظات حیثیتی، یقیناً نمی‌شد این را هم انجام ندهیم. بنابراین شما هم چندان مته روی خشخاش نگذارید و اجازه دهید غائله فیصله پیدا کند.

🔹️صدالبته رویکرد اسرائیل هم در تداوم یا عدم تداوم آتش جنگ مؤثر است. اگر اسرائیل بخواهد پاسخی شدید بدهد، یقیناً واکنش طرف ایرانی را هم به‌دنبال خواهد داشت و ای‌بسا این دور تسلسل ادامه پیدا کند. اگر هم پاسخ اسرائیل شدید نباشد، ای‌بسا تهران چشم‌پوشی کند و دایرۀ انتقام و انتقام‌جویی متوقف شود. اگر هم اسرائیل پاسخی ندهد، یقیناً موضوع همین‌جا ختم می‌شود. هرچند به اعتقاد بنده، جنگ با ایران در شرایط فعلی برای دولت نتانیاهو یک «نعمت» و «موهبت» بزرگ به‌شمار می‌رود تا خود را در هیبت یک قهرمان مظلوم در آورد، که از سویی اعتبار سیاسی از دست‌رفتۀ خود در جامعۀ اسرائیل را احیا کند، از طرفی هم از هیچ اقدامی علیه ایران فروگذاری نکند و ادعای دفاع مشروع هم داشته باشد. شیوه و ترفندی که همواره به‌کار می‌گیرد و از آن به‌عنوان پوششی برای جملگی جنایاتش بهره می‌جوید.

🔸️ختم کلام آن‌که بسیار بعید به‌نظرم می‌رسد همان‌گونه که گفتم، به‌رغم تمام تیغ و تیشه‌هایی که طرفین منظماً علیه یک‌دیگر پرتاب می‌کنند و هر کدام دیگری را جمیع رذالت‌ها، جرثومۀ فساد، کافر حربی، دشمن بشریت و سیاه‌دلان تاریخ می‌خوانند، جنگ گسترده و تمام‌عیاری میان‌شان رخ دهد. شاید، و فقط هم شاید، در صورت پاسخ اسرائیل، حملۀ آن متمرکز بر روی تأسیسات، صنایع، پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها و امثالهم شود. نکته‌ای که خودشان نیز اعلام کرده‌اند. اما فعلاً تصمیم قطعی‌ای در این خصوص نگرفته‌اند و سطح و حجم واکنش را مشروط و منوط به میزان حمایت آمریکا دانسته‌اند. البته آمریکا هم اعلام کرده که در صورت حملۀ اسرائیل به نقاط استراتژیک و مهم ایران، از این حمله حمایتی نخواهد کرد. باید صبر کرد و به‌نظاره نشست که چه می‌شود و چه روزهایی در انتظار منطقه است. چیستی و چرایی این مناقشه، کیفیت آن، حجم توان طرفین و بالأخره میزان موفقیت یا عدم موفقیت هر یک نیز مسئلۀ مفصل دیگری است که بحث‌های لازم خود را می‌طلبد.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

27 Sep, 15:11


✅️ حکایت دفاع از پایان‌نامۀ ارشد و دو گل از گل‌های بهشت: «عزیز طالعی» و «زینب احمدوند»

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۶ مهر ۱۴۰۳

🔺️بخش سوم (پایانی)

🔹️در ابتدای جلسه، آقای دکتر طالعی فتح بابی کردند و بیاناتی اظهار فرمودند. خانم دکتر احمدوند هم سخنان کوتاهی داشتند. اساتید داور نیز هر یک صحبت‌هایی کردند و ایراداتی گرفتند، که از نظر خودم بخش قابل توجهی از ایرادات وارد نبود و اساساً دچار تردید شده بودم که آیا واقعاً اساتید داور بعد از مطالعۀ پایان‌نامه، متوجه شده‌اند کار من چه بوده و چه می‌خواسته بگوید؟ این را بخش قابل توجهی از مهمانان هم تصدیق می‌کردند و بعد از جلسه به من گفتند. البته جناب دکتر مؤمنی باتوجه به این‌که در سفر بودند، به‌شکل مجازی به جلسه وصل شده بودند. از ایرادات شکلی و از مطالب جناب حجت‌الاسلام دکتر جعفرزاده که بگذریم، از اساسی‌ترین نقدهایی که آقای دکتر مؤمنی داشتند، این بود که بایستی ارجاع‌دهی بیشتری می‌داشتم، از ادبیات عامیانه و ژورنالیستی استفاده نمی‌کردم و این‌که گفته بودم قبل از مشروطه حداقلی از ثبات و امنیت در کشور بود، یا دورۀ پهلوی دورۀ انجام تغییرات بنیادین بروکراتیک بود، چندان درست نبود. پاسخ من نیز این بود که بسیاری از بدیهیات تاریخی نیاز به رفرنس‌دهی ندارند.

🔸️گذشته از این، تا قبل از مشروطه حداقلی از ثبات و امنیت در کشور برقرار بود، که بعد از مشروطه، عملاً شیرازۀ مملکت از هم پاشید و آن حداقل هم باقی نماند، تا سردار سپه در سپهر سیاسی ایران ظهور کرد و توانست ثبات و امنیت را برقرار سازد و بعد هم به‌عنوان پادشاه سلسلۀ جدید (پهلوی) تاج‌گذاری نماید. نمی‌دانم کجای این نادرست است که بعد از تأسیس شاهنشاهی پهلوی است که تحولات دیوان‌سالارانۀ عظیمی برای کشور به ارمغان می‌آید و تغییرات و دست‌آوردهای قابل توجهی در حوزه‌های گوناگون محقق می‌شود. جالب آن است که جناب دکتر مؤمنی تصور فرموده بودند بنده از ایده و سیاست یک‌دست‌سازی رضاشاه طرفداری کرده‌ام. چون نقد مفصلی هم بدان مرقوم فرموده بودند. غافل از آن‌که بنده یک بخش مفصلی تحت عنوان «پی‌آمدهای سیاست‌های متخذه» در پژوهش آورده‌ام و در آن سرانجام سیاست‌های فرهنگی رضاشاه را ذکر کرده‌ام، که به شکست می‌انجامد و اساساً سیاست درستی نبوده است. اما ایشان «قابل درک» دانستن اتخاذ و اجرای سیاست‌های فرهنگی رضاشاه را مترادف با «همسو بودن» با آن سیاست‌ها فرض فرموده‌اند، که در نوع خود جالب است.

🔹️القصه، جلسه بعد از حدود دو ساعت که به‌درازا کشید، نهایتاً با اعلام ختم جلسه از سوی آقای دکتر طالعی به عنوان مدیر نشست، به‌اتمام رسید و نمرۀ ۱۸/۹۹ از ۱۸/۹۹ هم به پژوهش تعلق گرفت. چیزی که برای چندمین مرتبه، محبت، بزرگ‌منشی و شاگردنوازی دو تن از اساتید ارج‌مند گروه تاریخ دانشگاه ارومیه را نسبت به بنده به اثبات می‌رساند و من را عمیقاً شرمندۀ مهرشان می‌ساخت. یعنی جناب دکتر عزیز طالعی و سرکار خانم دکتر زینب احمدوند، که هر قدر از زحمات‌شان در طی این دو سال برای بنده بگویم، کم گفته‌ام و همواره مدیون و مرهون زحمات و الطاف شاگردنوازانۀ جبران‌ناپذیرشان خواهم ماند. این دو فرد، حقیقتاً گلی از گل‌های بهشت‌اند و در آزمون مرام و معرفت و انسانیت، قطعاً با اختلاف بسیار زیاد نسبت به دیگران، به‌طور مشترک در رتبۀ اول ایستاده‌اند. چیزی که این‌روزها کیمیاست و ناپیدا. البته من در این فکر، تنها نیستم. بلکه تمام اعضای خانواده هم بعد از اولین دیداری که با ایشان داشتند، با تأکید اکید این نکته را تصدیق می‌کردند. کم‌ترین وظیفۀ من نیز آن است که دست هر دو را به مهر بفشارم و در برابرشان سر تعظیم فرود آورم.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

21 Sep, 18:35


✅️ جنگ تحمیلی یا جنگ خودخواسته؟

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳

🔸️امروز چهل‌وچهارمین سالگرد جنگ ویران‌گر ایران و عراق بود. گذر از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، امروز وارد چهل‌وپنجمین سال خود می‌شود. جنگی که هنوز نیز آثار روانی، عاطفی و روحی آن بر اذهان و حافظۀ جمعی ایرانیان و آثار و تبعات آن بر جنبه‌های گوناگون زیست جمعی‌مان به رأی‌العین و ملموس‌ترین شکل ممکن قابل مشاهده است.

🔹️مسئلۀ جنگ با عراق و چگونگی پرداخت به آن، یکی از بنیادی‌ترین، کلیدی‌ترین و مهم‌ترین بسترهای ایدئولوژیک نظام است. از ادبیات مورد استفاده پیرامون آن گرفته تا چیستی گفتمان لازم برای توصیف آن، تعابیر و تفاسیر در مورد آن و بالأخره شکل روایت رخ‌دادهای آن، از صدر تا ذیل ایدئولوژیک و در بسیاری از موارد برخلاف واقعیت‌های تاریخی است. اولین مسئله، شکل تعبیر پیرامون نام جنگ است. گفتمان نظام از جنگ ۸ ساله با عراق تحت عناوینی مثل «دفاع مقدس» و «جنگ تحمیلی» یاد می‌کند. درحالی‌که بسیاری از واقعیت‌های تاریخی نمی‌تواند با اسامی‌ای که نظام برای جنگ قائل است، سازگاری و هم‌خوانی چندانی داشته باشد. مسئلۀ مهم‌تر بعدی، تحمیلی بودن جنگ به ایران است. به این‌معنا که نظام و کارشناسان حکومتی معتقدند جنگ از سوی صدام حسین شروع و به ایران تحمیل شد، بنابراین ایرانیان قهرمان، سلشحور، جان‌برکف و فداکار نیز چاره‌ای جز دفاع از خود نداشتتد تا جلوی زورگویی‌ها و تجاوزات صدام را بگیرند. درست است. صدام بود که حمله را بر علیه ایران شروع کرد. اما علت و زمینه‌های حملۀ صدام به ایران چه بود؟ آیا صدام در خلأ آن تصمیم را گرفت و برای تفریح، خوش‌گذرانی یا انجام شوخی به ایران حمله کرد؟ در حقیقت، نظام چندان علاقه‌ای به این بخش از موضوع ندارد که صدام «چرا» نهایتاً به ایران حمله کرد؟

🔸️بعد از انقلاب، موضع رسمی ایران مشخصاً نسبت به عراق، بسیار خصمانه بود. یکی از محوریت سخنان آیت‌الله خمینی در این‌باره آن بود که چرا ارتش و مردم عراق علیه جرثومۀ فسادی به‌نام صدام حسین قیام نمی‌کنند تا آن را براندازند و همچون مردم ایران، یک انقلاب اسلامی دیگری رقم بزنند؟ این تحریک و ترغیب‌ها بر علیه صدام، وی را بسیار عصبانی می‌سازد و او چندین‌بار از طرق مختلف، من‌جمله از طریق مرحوم دعایی، که اولین سفیر ایران بعد از انقلاب در عراق بود، به مقامات ایران پیام می‌دهد که از تحریک مردم عراق بر علیه وی دست بردارند. در غیر این‌صورت، تهاجم نظامی به ایران در دستور کار خواهد بود. علاوه بر این، یادآور می‌شود که یکی از اولین کشورهایی که انقلاب ۱۳۵۷ را به‌رسمیت شناخت و حتی مدتی نیز میزبان آیت‌الله خمینی بود، عراق بود. با این حال، چرا آیت‌الله خمینی منظماً مردم عراق را بر علیه وی می‌شوراند؟

🔹️رهبران انقلاب و مشخصاً خود مرحوم آیت‌الله خمینی به پیام‌های صدام وقعی نمی‌نهند و حتی همانند موردی که برای مرحوم مهندس بازرگان نیز پیش آمده بود، توجهی به درخواست مرحوم آیت‌الله منتظری هم نمی‌کنند مبنی بر این‌که هیئت‌هایی از ایران به کشورهای منطقه فرستاده شود، تا آن‌ها مراتب مواضع دوستی ایران را ابلاغ نمایند و تأکید کنند که حاضرند با تمام کشورهای منطقه، روابط حسنه‌ای داشته باشند. اصطلاحاً «تحبیب قلوب» نموده و به زبان بی‌زبانی به آنان بگویند که با هیچ کشوری قصد تخاصم ندارند. اما گفته می‌شود آیت‌الله خمینی به آقای منتظری پاسخ می‌دهند: «نه‌خیر، ما می‌خواهیم دور کشور دیوار بکشیم». تداوم این رویکرد نهایتاً به نقطه‌ای منتهی می‌شود که صدام چارۀ کار را صرفاً در یک چیز می‌بیند. همان که قبلاً هم هشدارش را داده بود: حملۀ نظامی. اینجا نقطۀ شروع جنگ ۸ سالۀ ویران‌گری است که آثار بی‌شمار آن بعد از ۴۵ سال، هنوز هم از بین نرفته است. بماند مسائل مهم مغفول‌ماندۀ قبل و بعد از شروع جنگ، از جمله چرایی تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر، چرایی عدم قبول آتش‌بس و تخطی از قطع‌نامه‌های شورای امنیت در اوایل جنگ از سوی ایران و چرایی و چیستی ضرورت اتخاذ سیاست صدور انقلاب و قرار دادن کشور در موضع یک جنگ‌طلب صلح‌ناپذیر، چرایی رد سفیر حسن نیت از سوی آیت‌الله خمینی و وعدۀ سقوط عنقریب صدام، ایضاً چرایی و چگونگی پذیرش قطع‌نامۀ ۵۹۸ و این پرسش که اگر قرار بر آتش‌بس بود و اساساً امکان آن وجود داشت، چرا جنگ ۸ سال ادامه پیدا کرد؟ چه اصراری بر ورود به خاک عراق، براندازی صدام و برقراری یک حکومت اسلامی در آنجا بود که شرط اصلی قبول آتش‌بس هم همین مورد باشد؟ آیا این اساساً شدنی و متکی به رویکرد و منطق راهبردی بود؟ آیا نمی‌شد از جنگ اجتناب کرد؟ نقش ایران در شروع جنگ چه بود؟

🔸️پرسش‌های بی‌شماری وجود دارد، که بالأخره باید بدان پرداخت و تاریخ را بر اساس واقعیت‌ها نگاشت، نه در برج عاج ناکجاآبادی به اسم ایدئولوژی، که صفر تا صد منطق حکمرانی‌مان را شکل می‌دهد و همواره تیشه به ریشۀ منافع ملی‌مان زده است.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

18 Sep, 20:28


✅️ حکایت دفاع از پایان‌نامۀ ارشد دو گل از گل‌های بهشت: «عزیز طالعی» و «زینب احمدوند»

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۸ شهریور ۱۴۰۳

🔺️بخش دوم

🔹️منتظر ماندیم تا حسب‌الأمر بزرگواران معدلت‌آثار، شورای فرهنگی دانشگاه تشکیل جلسه دهد و پیرامون ما تصمیم‌گیری کند. به‌هرحال، شوخی نبود و موضوع حساسی بود. باید بررسی می‌شد تا اطمینان حاصل می‌گشت که شایان هوشیار و مهمانانش با پنهان شدن پشت عنوان جلسۀ دفاع، نکند یک‌وقت قصد داشته باشند جای سانتریفیوژها در نطنز، فردو و تورقوزآباد را به اسرائیلی‌ها لو دهند و مملکت را به‌خاک سیاه بنشانند؟ یا نکند تمام سود حاصل از چای دبش را بالا بکشند و پروژۀ فولاد مبارکه را هم برای خود بردارند؟ بنابراین سخت‌گیری و حساسیت آقایان کاملاً درست، قابل درک و به حق بود.

🔸️گذشت و گذشت، تا نهایتاً بعد از مدتی اعلام شد که برگزاری جلسه بلامانع است؛ اما مشروط به حضور معاونت دانشکده، حفاظت، حراست، بسیج دانشجویی و امثالهم در جلسه. ناچاراً پذیرفتیم. قرار شد ۲۴ مرداد، زمان نهایی برگزاری جلسه باشد. اما هنگامی که کارهای صدور احکام دفاع را به اتفاق آقای دکتر طالعی و خانم دکتر احمدوند انجام می‌دادیم، به آقای دکتر طالعی تلفن زدند و مجدداً مخالفت کردند. فرمودند باید روزی برگزار کنیم که حداقل سه‌روز قبلش احکام دفاع جهت اطلاع ریاست و حراست و امثالهم به عزیزان مشارالیه ارسال شود، تا آنان هم امکان حضور داشته باشند. نهایتاً توافق شد که دو هفتۀ بعد، یعنی ۷ شهریور جلسه را برگزار کنیم. البته جلسه هرگز به شکلی که می‌خواستم برگزارش کنم، برگزار نشد. در ابتدا قرار بود دو تن از مهمانان ویژۀ جلسه، آقایان دکتر محمدجواد ظریف و صادق زیباکلام باشند. به آقای دکتر ظریف که از همان اول اساساً اجازۀ حضور داده نشد و نهایتاً فرمودند: «اگه با این اوضاع پا شم بیام، هم برای خودم مشکل درست می‌شه، هم واسۀ تو و خونواده‌ت. بنابراین بهتره بی‌خیال شیم و بذاریم برا فرصت دیگه‌ای». جناب دکتر زیباکلام هم که به تیر غیب گرفتار آمدند و برای اجرای حکم زندان‌شان به اوین منتقل شدند. وگرنه قبل از رفتن‌شان به زندان، هماهنگ شده بودیم و می‌خواستیم بلیط‌های‌شان را بگیریم. بعد از آزادی مشروط‌شان هم اساساً فرصتی پیدا نکردند و نشد که تشریف بیاورند. از میان مهمانان ویژه‌ای که دعوت کرده بودم و همۀشان هم قول مساعد داده بودند که خواهند آمد، صرفاً جناب دکتر پرویز محمدی، استاد باسابقۀ ادبیات فارسی دانشگاه آزاد بود که به قول‌شان پای‌بند ماندند و تشریف آوردند. از هیچ‌یک از مابقی عزیزان کم‌ترین خبری نشد. یقیناً دون شأن مبارک‌شان بوده که به رغم دعوت رسمی بنده و قول مساعد خودشان، در جلسۀ دفاع حقیر یک‌لاقبا حضور پیدا کنند.

🔹️جلسه ۷ شهریور برگزار شد و من مثل همیشۀ خدا دیر کرده بودم. قرار بود ساعت ۱۲:۰۰ ظهر شروع شود، اما من حوالی ۱۲:۳۰ بود که رسیدم. دیدم همه آمدند و فقط خودم نیستم. وارد شدم و بعد از احوال‌پرسی، نشستم تا جلسه را شروع کنیم. البته اگر اطلاع‌رسانی عمومی کرده بودیم، مطمئناً تعداد زیادتری تشریف می‌آوردند. اما جلسه حسب‌الأمر عزیزان قدرقدرتِ منزلت‌ارجمند، در سکوت رسانه‌ای کامل برگزار شد و احدی از برگزاری آن خبردار نشد. حتی اجازۀ فیلم‌برداری از جلسه و سخنانم نیز بنا بر دلایلی که خیلی از آنان سر در نیاوردم، داده نشد.


🔺️ادامه را در بخش سوم (پایانی) بخوانید.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

13 Sep, 18:39


🎥 گزیده‌ای از گفت‌وگوی «دیدارنیوز» با شایان هوشیار


🔹️شایان هوشیار: «بخشی از بهبود فرهنگ عمومی به آموزش مربوط است، بخشی هم به خود فرد برمی‌گردد/شما یک مورد در طول تاریخ ایران (از پیشاتاریخ تا اکنون که جمهوری اسلامی است) به من نشان بدهید که ما با زور و جبر حکومت نکرده باشیم/ما همواره گفته‌ایم رعیت را چه به این کارها؟/در سال ۵۷ یک‌نفر طرفدار اعلی‌حضرت نبود، اما اکنون می‌گویند قلم‌های پای‌مان می‌شکست و نمی‌رفتیم بگوییم «خمینی، خمینی، قلب ما باند فرودگاه تو»/هنگام سقوط قاجار، بسیاری، سردار سپه را بر سرشان گذاشته و حلوا حلوا می‌کردند، اما ۲۰ سال بعد، هنگام سقوط وی، در سر چهارراه‌های تهران شیرینی و شکلات پخش می‌کردند/الان هم خیلی‌ها می‌گویند جمهوری اسلامی باید سرنگون شود، ولی من تردید دارم ۵۰ سال بعد، نگویند آقای خمینی و آقای خامنه‌ای قدیس بوده‌اند؛ چون فرهنگ عمومی جامعۀ ما یک فرهنگ پخته و بالغ نیست».


🔺️فایل تصویری کامل برنامه در یوتیوب «دیدارنیوز»:
http://youtu.be/UXSVV0OJhTg

📎اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎اینستاگرام «دیدارنیوز»:
https://www.instagram.com/didar.news

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

12 Sep, 19:20


✅️ اعتراف می‌کنم که شیفتۀ شخصیت جناب «نچیروان بارزانی» شدم

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

🔹️سفر امروز جناب دکتر پزشکیان به اقلیم کردستان عراق، سفری تاریخی است با پی‌آمدهای مثبت و مفید برای طرفین و ای‌بسا با نوید سیاست خارجی‌ای با رعایت حداقلی از رویکردهای تعامل‌گرایانه در دولت جدید. این سفر، از سوی دیگر می‌تواند فتح بابی نیز برای نقش‌آفرینی‌های ایران در منطقه باشد و شروع ترمیم روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران با کشورهای منطقه را نوید دهد. در واقع، اگر بنا بر این باشد که رویکردی متعاملانه در سیاست خارجی کلید زده شود و مسئولین رده‌بالای نظام به این نتیجه رسیده باشند که حداقلی از تعامل در سرلوحۀ سیاست خارجی نظام باشد، قطعاً این رویکرد ابتدا باید نسبت به کشورهای منطقه اتخاذ گردد و سپس پیرامون کشورهای دیگر جهان پی گرفته شود. شواهد و قرائن موجودی که تا این لحظه وجود دارند، از تحقق این موضوع خبر می‌دهند. گرچه برای قضاوت بسیار زود است، اما حداقل می‌توان امیدوار بود و گام‌هایی که در این راستا برداشته می‌شوند را هم به فال نیک گرفت.

🔸️از بدو استقلال اقلیم کردستان عراق، این اولین‌باری است که رئیس‌جمهور ایران با هیأت همراه عالی‌رتبه‌ای به آنجا سفر می‌کند. نفس همین مسئله، دارای پیام مهمی است که محوریت آن پیام را این مفهوم شکل می‌دهد که علی‌الظاهر قرار است نگاه تهران به اربیل و اربیل به تهران نه نگاه خصمانه، که نگاهی مبتنی بر دوستی و همکاری‌های مختلف با تأکید بر نقاط اشتراک باشد. همین نوید را البته قبلاً هم طرفین به مردمان‌شان داده بودند: هنگام سفر جناب نچیروان بارزانی برای تبریک پیروزی آقای دکتر پزشکیان. امروز هم که ریاست جمهوری با هیأت همراه وارد اربیل شدند، مورد استقبال رسمی عالی‌ترین مقام اربیل قرار گرفتند و این نوید را به‌شکل محکم و مستحکم‌تری دادند.

🔹️روابط تهران با اقلیم باید گسترده‌تر و گسترده‌تر شود. این، قطعاً به‌سود طرفین است و در منطقه نیز حداقلی از ثبات، امنیت، توسعۀ روابط تجاری و اقتصادی، پیشرفت روابط سیاسی و امثال ذلک را به ارمغان می‌آورد. به جای توپ و تانک، تفنگ و فشنگ، تهدید و تشر، قطعاً دادن دست دوستی و توافق است که می‌تواند سیاست خارجی پویا و مفید را برای طرفین بسازد. خصوصاً که وجود اشتراکات تاریخی، فرهنگی، قومی و مذهبی فراوانی که بین کردها و ایرانی‌ها وجود دارد، بر این مسئله تأکید اکید می‌ورزد. گذشته از این، چه در این و چه در آن سوی مرز، ظرفیت‌های بی‌شمار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارند که به توسعۀ روابط خارجی تهران و اربیل کمک شایانی می‌نمایند و اساساً بر لزوم وجود این روابط تأکید می‌کنند. وجود مرز طولانی ایران و عراق هم ظرفیت دیگری برای این امر است. دست‌آوردهای ناشی از روابط گسترده نیز بلاشک به سود هر دوی طرفین است.

🔸️توسعۀ روابط نه‌تنها با اقلیم کردستان، بلکه با سایر کشورهای منطقه، خصوصاً با آنانی که علاوه بر سبقۀ روابط سیاسی و اقتصادی، دارای اشتراکات فرهنگی، مذهبی و قومی فراوانی با ایران‌اند هم از واجبات سیاست خارجی ماست. چون در اینجا، مؤلفۀ کمک‌کنندۀ بسیار مهمی به‌نام اشتراکات فرهنگی، مذهبی و قومی هم وجود دارد که اگر رویکرد مسئولین به‌جای «تهدیدانگاری» این پدیده، بر «فرصت‌محوری» آن مبتنی و متمرکز شود، قطعاً نتایج مطلوبی هم برای ما و هم برای آنان به‌دنبال خواهد آورد. کشورهایی مثل جمهوری آذربایجان، امارات، ترکیه، کویت، قزاقستان، قطر، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و... . بعد از ترمیم و توسعۀ روابط خارجی در منطقه و احیای اعتبار از دست رفتۀ ایران، نوبت تعامل با کشورهای مهم در سطح جهانی و مشخصاً بلوک غرب و اتحادیۀ اروپاست، که روابط سازنده‌ای با اصل گرفتن منافع ملی کشور برقرار شود. البته اگر عقل سلیم موجود در بخش‌هایی از مجموعۀ حاکمیت، اجازۀ ظهور و بروز یابد و غالبیت رویکرد ایدئولوژیک این اذن را به تعقل بدهد.

🔹️ختم کلام هم آن‌که به‌رغم تمام هجمات و حملاتی که از سوی تندروهای تُرک بابت این نظرم به من خواهد شد، بایستی صادقانه اعتراف نمایم چه‌قدر مجذوب و مفتون شخصیت، کاریزما و فارسی صحبت‌کردن سلیس و روان جناب «نچیروان بارزانی» شدم. البته قبلاً هم طرز پوشش، زبان بدن، برخورد و رفتار ایشان در قاموس و قامت یک مقام عالی‌رتبۀ سیاسی برایم فوق‌العاده جالب و جذاب بود، که نه در سطح سیاست‌مداران کشورهای منطقه، بلکه در اندازۀ کشورهای مطرح جهانی ارزیابی‌اش می‌کردم. علاوه بر این، شیک‌پوشی، رفتار اصیل، نجابت و متانت ظاهری‌ای که دارند نیز باعث شد تا اگر روزی مجبور شوم از چند چهرۀ سیاسی مورد علاقه‌ام نام ببرم، قطعاً یکی از آنان جناب «نچیروان بارزانی» باشند. جالب هم آن است که ایشان دانش‌آموختۀ علوم سیاسی دانشگاه تهران‌اند و به زبان فارسی هم تسلط دارند.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

11 Sep, 20:04


✅️ فائزه هاشمی، زندانیِ «فرهنگ ایرانی»

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۱ شهریور ۱۴۰۳

🔹️اخیراً سرکار خانم دکتر فائزه هاشمی رفسنجانی، که از اوایل شروع اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» دستگیر و به اوین منتقل شدند، در نامه‌ای به درد دل با مخاطبان خودشان پرداخته‌اند. نامۀ ایشان تکان‌دهنده است. برای منی که عمیقاً خدمت ایشان ارادت و احترام ویژه‌ای قائلم، فراتر از تکان‌دهندگی، واجد نگرانی نیز است. ایشان از وجود روح استبداد در داخل زندان به انتقاد پرداخته‌اند و تذکر داده‌اند که دیکتاتوری میان مدعیان مبارزه در راه آزادی و دمکراسی هیچ دست‌کمی از استبداد حکومتی ندارد. من خوشبختانه تا کنون تجربۀ زندان نداشته‌ام. زندان اوین را از دور هم ندیده‌ام. اما حسب گزارش ایشان، خصوصاً در بند نسوان اوین، اوضاع چندان جالب‌تر از وضعیت بیرونی اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیست و از چپ‌ها گرفته تا سلطنت‌طلب‌ها و شاه‌پرست‌ها، جملگی نمی‌خواهند سر به تن کسانی باشد که اندیشه و مواضع‌شان سر سوزنی با آنان تطابق و سازگاری پیدا نمی‌کند.

🔸️حقیقتش را بخواهید، من با خواندن نامۀ ایشان شوکه شدم. اگر صحبت از اپوزیسیون خارج از کشور و ایرادات و اشکالات بی‌پایان‌شان بود، ابداً تعجب نمی‌کردم. چون هر روز به رأی‌العین می‌توانم ببینم که چه‌قدر در برج عاج زندگی می‌کنند و دیکتاتور درون‌شان شبیه هیولایی ترسناک است. هیولایی بالقوه، که هر آن فرصت و شرایط بالفعل‌شدن پیدا کند، وضعیت و شرایطی به‌مراتب بدتر از وضعیت کنونی به‌وجود خواهد آورد. اما بعد از مطالعۀ نامۀ خانم هاشمی، متحیر ماندم و وضعیت آشفته‌تری پیدا کردم. از خودم پرسیدم مگر ممکن است کسانی که خودشان بابت اندیشه‌ای متفاوت از اندیشۀ حکومت، نقد سیاست‌های رایج و مخالفت با مواضع، دیدگاه‌ها و رفتارهای حکومت گرفتار زندان شده‌اند، دقیقاً شکل و شیوۀ مواجهۀ حکومت با خودشان را نسبت به دیگران اجرا کنند؟ پاسخ این پرسش برایم بسیار تلخ است. اما واقعیت دارد. من هم اساساً (خوشبختانه یا متأسفانه) برای بر زبان آوردن واقعیت، ابایی از کسی یا چیزی ندارم. هرچند این باعث شود که ملقب و مزین به انواع و اقسام فحاشی‌ها، هتاکی‌ها، تهدیدها و تهمت‌های رنگارنگ شوم.

🔹️پاسخی که برای این سؤالم وجود دارد، آن است که اتفاقاً بله، بسیار هم به‌خوبی ممکن است کسانی که خودشان بابت اندیشه‌ای متفاوت از اندیشۀ حکومت، گرفتار زندان شده‌اند، دقیقاً شکل و شیوۀ مواجهۀ حکومت با خودشان را نسبت به دیگران نیز اجرا کنند. به تعبیر ساده‌تر، خودشان تبدیل به آن چیزی شوند که نقد می‌کنند و بر علیه آن مبارزه می‌نمایند. اما با یک قید ضروری: این امر، حداقل حسب مشاهدات، تجارب، مطالعات و زعم بنده، در «فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایرانیان» بسیار پررنگ‌تر و برجسته‌تر از فرهنگ سیاسی و اجتماعی سایر ملل متمدنه است. من همیشه و همواره در اکثر سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، مناظره‌ها، نوشته‌ها و مواضعم به روشنی و به بانگ رسا اعلام کرده‌ام که ریشۀ مصیبت‌ها، بدبختی‌ها و مشکلات ما بیش از آن‌که اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی باشد، «فرهنگی» و «آموزشی» است. به این معنا که هیچ‌گاه به امر آموزش، و فرهنگ سیاسی و اجتماعی، آن‌طور که باید و شاید اهمیت و بهایی نداده‌ایم. در این امر نیز هم گذشتگان‌مان مقصر بوده‌اند، هم خودمان در اکنونیت‌مان تقصیر داشته‌ایم و داریم. بنابراین وارث یک فرهنگ ناپخته، نابالغ و رشدنیافته شده‌ایم و به آن بال و پر هم داده‌ایم و به ابعاد ناپختگی، نابالغی و توسعه‌نیافتگی‌اش افزوده‌ایم.

🔸️می‌دانم تلخ است، اما رفتاری که اکنون هم‌بندی‌های فائزه هاشمی در اوین با وی و امثال وی می‌کنند و به‌رغم یدک‌کشی عنوان «مبارزین راه آزادی و دمکراسی»، دقیقاً آزادی و دمکراسی را در زندان استبداد ذبح می‌نمایند و حاضر نیستند آزادی، آزادگی و استقلال اندیشۀ یک شیرزن اندیشمند، فرهیخته، مجرب، جسور و دانشمند، که فکرش متعلق به خودش است و نوکر اندیشۀ کسی نیست را تحمل کنند، دقیقاً رفتاری است که فرهنگ ایرانی ظرف هزاران سال گذشته تا اکنون، تولید و بازتولید ساخته، بدون یک اپسیلون نگاه و رویکردی انتقادی نسبت به خود. چه بپذیریم، چه نپذیریم، این فرهنگ ماست. از سویی دیگر، این هم حکایتی است که به جای چشم باز کردن و دیدن ضعف‌ها، کاستی‌ها و ایرادات بنیادین فرهنگ‌مان، منظماً برای خود با تعابیر اغراق‌آمیز و متوهمانه دستۀگل‌های متعدد می‌فرستیم و فرهنگ ایرانی را تمجید و تقدیس می‌کنیم. بدون آن‌‌که کلامی از خود بپرسیم که کجای یک فرهنگ استبدادزا و مستبدپرور قابل افتخار است؟ فرهنگی که در قرن ۲۱ پدیده‌ای به‌اسم «دیگری» و «مخالف» را به‌رسمیت نمی‌شناسد و حقانیت محض برای خود قائل است؛ چه سلطنت‌طلب باشد، چه حزب‌اللهی. باید دانست شاخص تمدن، قدمت آن نیست. برای زندانیان بند نسوان زندان اوین عمیقاً متأسفم و به احترام آزادگی فائزه هاشمی کلاه از سر برمی‌دارم.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

07 Sep, 19:02


✅️ حکایت دفاع از تز ارشد و دو گل از گل‌های بهشت: «عزیز طالعی» و «زینب احمدوند»

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۱۵ شهریور ۱۴۰۳

🔺️بخش اول

🔹️از ابتدای ورودم به مقطع ارشد، که شرح آن را قبلاً طی یادداشتی داده‌ام و در آینده مفصل‌تر و مبسوط‌تر پیرامونش خواهم نوشت، تکلیفم با خودم روشن بود. به قول معروف: می‌دانستم چه‌کار می‌خواهم بکنم. از همان روزهای ابتدایی ترم نخست ارشد، اول به آقای دکتر طالعی، بعداً هم به خانم دکتر احمدوند به عنوان اساتید راهنمای اول و دومم، که قبلاً هم چگونگی انتخاب‌شان به‌عنوان اساتید اول و دوم راهنمایم را نوشته‌ام، گفتم که چه‌کار می‌خواهم بکنم. استقبال کردند و قرار شد ابتدا در شورای گروه موضوع را مطرح نمایند و یک تأیید فرمالیته و شفاهی بگیرند، بعد هم کارم را شروع کنم. مدت زیادی نگذشت که تأیید را گرفتیم و من کارم را شروع کردم.

🔸️کارم مشخص بود. اولاً برخلاف بسیاری از دانشجویان، می‌خواستم در دورۀ معاصر کار کنم و باز برخلاف خیلی‌ها، که از ترس توبیخ و بازخواست و حتی اخراج از کارشان نمی‌توانستند به این موضوع فکر هم کنند، برهۀ مد نظرم برای کار، دورۀ پهلوی بود. می‌خواستم ببینم آیا آن‌طور که بخش قابل توجهی از روشنفکران، نخبگان و تحصیل‌کردگان آذربایجانی و غیرآذربایجانی معتقدند، رضاشاه پهلوی ضد ترک‌ها بود و سیاست‌های فرهنگی‌ای که در حوزۀ اقوام و اقلیت‌ها، خصوصاً نسبت به ترک‌ها اتخاذ و اجرا کرد، منبعث و منشعب از همین ضدیت تاریخی‌اش با ایشان بود؟ یا آن روایت، روایتی ایدئولوژیک، جانب‌دارانه، یک‌سویه و خلاف واقعیات تاریخی بوده است؟ البته اینجا قصد ندارم بگویم در پایان‌نامه‌ام چه کرده‌ام و چه نکرده‌ام. این را برای فرصتی مناسب وا می‌گذارم. خصوصاً که تلاش می‌کنم قبل از نوروز ۱۴۰۴ آن را منتشر و تقدیم علاقه‌مندان کنم.

🔹️خیلی خلاصه اگر بخواهم بگویم، پایان‌نامه کار خود را از ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ (امضای فرمان تأسیس مجلس عدالت‌خانه، مشهور به فرمان مشروطه) شروع کرده و با بررسی روی‌دادهای سیاسی و اجتماعی ایران معاصر تا ۳ شهریور ۱۳۲۰ (ورود ارتش متفقین به ایران و سقوط و تبعید رضاشاه)، نشان داده که سیاست‌های فرهنگی رضاشاه پهلوی در حوزۀ اقوام غیرفارس، نه به دلیل ضدیت با ترک‌ها یا سایر اقوام و اقلیت‌ها، که کاملاً در جهت حفظ دست‌آوردهای خود در زمینۀ وحدت ملی، تمامیت ارضی و ثبات و امنیت کشور بعد از سال‌های بحرانی مشروطه تا کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ اتخاذ و اجرا گشته‌اند. به شرح مفصل آن در روزهای آینده خواهم پرداخت و در خود پژوهش هم به‌شکل کامل بدان پرداخته شده است. اما بروم به‌سروقت موضوع اصلی: ذکر مصیبت.

🔸️در ابتدا و بعد از کش و قوس‌های فراوان اداری، قرار بود جلسۀ دفاع را ۱۹ تیر برگزار کنیم. تمامی مراحلش هم طی شده بود و احکام دفاع هم صادر و ابلاغ گشته بود. اما کم‌تر از ۲۴ ساعت مانده به جلسه، از ریاست دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تماس گرفته و فرمودند که جلسه به دلایل فوق امنیتی، که در زمرۀ دلایل «فوق محرمانه» از اسناد «طبقه‌بندی‌شده» امنیتی تعریف می‌شد و دارای حساسیت فراوان بود، بایستی فی‌الفور کنسل شود تا هر چه سریع‌تر از ریاست، حفاظت و حراست دانشگاه پیرامون این جلسۀ خطرناک کسب تکلیف گردد. چنانچه افاقه نکرد، الساعه شورای عالی امنیت ملی، ستاد بحران کشور و مرکز حوادث غیرمترقبۀ کشوری هم وارد عمل شده و نسبت به برگزاری جلسۀ اظطراری با حضور نمایندۀ رهبری، سران قوا و وزرای مرتبط با موضوع اقدام کنند و سریعاً ابعاد گوناگون موضوع را بررسی و اظهار نظر نمایند. دلایلی از قبیل وجود پوستر اطلاع‌رسانی برای جسلۀ دفاع و نشر و اطلاع‌رسانی عمومی موعد جلسه، ذکر تعبیر و عنوان «تحلیل‌گر سیاسی» ذیل اسم من و حضور مهمانان ویژه در جلسه، از جمله جناب مهندس عبدالکریم حسین‌زاده، آقایان دکتر محمدقسیم عثمانی، مسعود خسروی، پرویز محمدی و محسن امامی، که به‌ترتیب نمایندگان مجلس، رادیولوژیست، استاد دانشگاه و وکیل دادگستری بودند، از جملۀ همان دلایل خطرناکی بودند که به‌خاطرشان جلسۀ ابتدایی کنسل شد. حتی یکی از عزیزان بزرگ‌منش، که بر دامن کبریایی‌شان گرد هم نمی‌تواند بنشیند، به طعنه فرموده بودند: «شما تفاوت میتینگ سیاسی با جلسۀ دفاعیه را می‌دانید؟».

🔹️تمام برنامه‌های‌مان به‌هم ریخت. دقیقۀ ۹۰ بودنِ کنسلی جلسه هم کار را بدتر کرد. مجبور شدم از همه و خصوصاً مهمانان ویژه‌ای که دعوت کرده بودم، عذرخواهی نمایم و یک پست مجدد به‌منظور اطلاع‌رسانی لغو جلسه منتشر کنم، که مردم یک‌وقت به‌زحمت نیفتند که بخواهند بیایند، اما با درب بسته مواجه شوند.


🔺️ادامه را در بخش دوم بخوانید.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

02 Sep, 12:58


🎥 ببینید | فایل تصویری


🔺️گزیده‌ای از گفت‌وگوی «دیدارنیوز» با شایان هوشیار


🔹️شایان هوشیار: «مسائل ما ریشه‌دار است و به فرهنگ عمومی خودمان بازمی‌گردد / ما چندان به تعلیم و تربیت بهایی نداده‌ایم / فرهنگ ما ضعف‌ها و کاستی‌های فراوانی دارد / هم پهلوی و هم جمهوری اسلامی محصول جامعۀ خودمان است / اگر رضاخان به‌زور حجاب از سر زنان برمی‌داشت و جمهوری اسلامی به‌زور حجاب بر سر زنان می‌کند، این را می‌رساند که فرهنگ ما، یه فرهنگ عقب‌مانده است / ما بدبختانه همچنان به پدیده‌ای به اسم اجبار باور داریم / اگر بهایی به فرهنگ سیاسی و اجتماعی خودمان داده بودیم، هر ۵۰ سال یک‌بار، تجربۀ یک انقلاب نمی‌داشتیم / الان خیلی‌ها هستند که می‌گویند جمهوری اسلامی باید سرنگون شود و وقتی من مخالفت می‌کنم، به من می‌گویند خائن، سوپاپ اطمینان، مزدور و عامل».


🔺️فایل تصویری کامل برنامه در یوتیوب «دیدارنیوز»:
http://youtu.be/UXSVV0OJhTg

📎اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎اینستاگرام «دیدارنیوز»:
https://www.instagram.com/didar.news

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

29 Aug, 09:08


✅️ زنان، اهل سنت، کابینه، اپوزیسیون

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۸ شهریور ۱۴۰۳

🔹️سرانجام پس از مدت‌ها کابینۀ نهایی دولت چهاردهم به مجلس معرفی شد و در اتفاقی غیرمنتظره، جملگی‌شان نیز از مجلس رأی اعتماد گرفتند و از فردای آن روز، وزارت‌خانه‌های‌شان را تحویل گرفته و کارشان را رسماً شروع کردند. البته انتقادات زیادی نسبت به چینش اعضای کابینۀ دولت چهاردهم مطرح شد، که برخی‌شان به‌جا و وارد بود و برخی دیگر چندان درست به‌نظر نمی‌رسید. اما با این حال کابینه انتخاب، معرفی و تأیید شد. در این بین، نکاتی که جناب دکتر پزشکیان در صحن علنی مجلس پیرامون نقش رهبری در انتخاب کابینه مطرح کردند هم در نوع خود جالب، اما چندان نکتۀ تازه‌ای نبود.

🔸️من فکر می‌کنم کابینه‌ای که به مجلس معرفی شد، با آن کابینه‌ای که در ایام تبلیغات، مناظرات و خود انتخابات با توجه به سخنان و موضع‌گیری‌های آقای دکتر پزشکیان انتظار معرفی‌اش می‌رفت، نه فرسنگ‌ها، که اقیانوس‌ها میان‌شان فاصله است. انتظار می‌رفت مقصود از وفاق ملی، در ترکیب اصلاح‌طلب و اصولگرا و میانه‌رو و تندرو، که غالباً خوانشی مرکزگرایانه از مفهوم وفاق ملی است، خلاصه نشود. انتظار می‌رفت حضور زنان در کابینه محدود و منحصر به دو صندلیِ وزارت راه و سازمان حفاظت از محیط زیست نباشد. البته از حق نباید گذشت، چون اخیراً سخن‌گوی دولت نیز یک بانو معرفی شد و سرکار خانم فاطمه مهاجرانی عهده‌دار این سمت گشتند. انتظار می‌رفت با توجه به آگاهی شخص شخیص جناب رئیس‌جمهور از مشکلات و تبعیضاتی که برای اهل سنت وجود دارد، از میان جمعیت چندمیلیونی‌شان، اقلاً یک کرسی به یک شایستۀ اهل سنت سپرده می‌شد. در این فقره هم نباید از حق و انصاف گذشت، چون انتصاب جناب مهندس عبدالکریم حسین‌زاده به سمت معاونت توسعۀ روستایی رئیس‌جمهور، حقاً انتصاب شایسته‌ای بود و لازم و به‌جا. البته معنای این سخنم به‌هیچ‌وجه اولویت‌دهی به دین، مذهب، قومیت یا فرهنگ به‌جای شایستگی‌های فردی نیست. بلکه بیشتر می‌خواهم این را بگویم که کردها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها و سایر اهل سنت حق دارند از عدم مشارکت‌دهی‌شان در سطوح و لایه‌های عالی حکمرانی گله‌مند باشند و بخواهند در امور اجرایی کلان مملکت‌شان سهیم و دخیل شوند. مگر کردها، ترکمن‌ها و بلوچ‌ها شهروندان این کشور نیستند؟ چرا باید با آنان از موضع بالا سخن گفت و مثل جذامی‌ها با ایشان برخورد کرد؟ چه منطق، ادله و استدلالی پشت این پشت‌کردن به اهل سنت و اصطلاحاً «به بازی نگرفتن‌شان» است که ظرف ۴۵ سال اخیر، تبعیض موجود همچنان موجود و موجودتر شده و هیچ فکری نیز برای حل آن وجود ندارد؟

🔹️من البته کاملاً می‌پذیرم که کابینه ابتدا باید کار کند، بعد مورد قضاوت قرار گیرد. قضاوت بدون عملکرد، اقدام سنجیده و درستی نیست و مثل قصاص قبل از جنایت می‌ماند. اما سابقه و عملکرد برخی از چهره‌ها چندان چنگی به دل نمی‌زند و انتظار اقدام مبتنی بر منافع ملی را هم از ایشان باقی نمی‌گذارد. در مقابل این نظر، ممکن است گفته شود پزشکیان کاره‌ای نیست و همان‌طور است که خودش نیز در صحن علنی مجلس گفت. اما من فکر می‌کنم این استدلال، چندان استدلال درستی نمی‌تواند باشد. پزشکیان و امثال پزشکیان با یک‌عالمه سابقۀ وزارت و وکالت اگر می‌دانستند چنین است، چرا پا بر عرصه‌ای نهادند که می‌دانستند حتی نخواهند توانست وزرای خود را هم انتخاب کنند؟ اگر الان هم وضعیت را این‌گونه می‌بینند، چرا استعفا نمی‌دهند تا هم خاطر خود را آسوده سازند و هم مردم را راحت نمایند؟ بنابراین گمان نمی‌کنم این استدلال چندان درست باشد.

🔸️در این میان، رویکرد مواجهه‌ای اپوزیسیون سلطنت‌طلب و برانداز هم در نوع خود حکایتی است. از زمان معرفی کابینه تا تأیید آن توسط مجلس، اپوزیسیون خارج‌نشین سر از پا نمی‌شناخت و بال پرواز نداشت. همۀ عزم رسانه‌ای‌شان را جزم کرده بودند تا به اشکال مختلف بگویند: «دیدید؟ دیدید فرقی نمی‌کند چه‌کسی رئیس‌جمهور باشد؟ این هم از پزشکیانی که این‌قدر سنگش را به سینه زدید». البته این شکل از مواجهه با «مسئله‌»های اجتماعی و سیاسی کشور در میان اپوزیسیون، بحث امروز و دیروز نیست و سبقۀ دور و درازی دارد. اما آنچه که مهم و تأسف‌آور است، بیگانگی با واقعیت‌های ساری و جاری مملکت در میان کسانی است که ادعای ساختن بهشت برین و مدینۀ فاضلۀ افلاطونیِ پساجمهوری اسلامی را عین نقل و نبات در اینجا و آنجا در بوق و کرنا می‌کنند. غافل از آن‌که این سخنان را شاید بتوان به دیگران فروخت، اما نمی‌توان به همه عرضه داشت.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

21 Aug, 11:46


🎥 ببینید | فایل تصویری


🔺️گزیده‌ای از مصاحبۀ «دیدارنیوز» با شایان هوشیار


🔹️شایان هوشیار: «سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی، روی دیگر سکۀ سیاست کشف حجاب رضاخان است / بعد از صدسال، دویست سال یا سیصد سال، از «زن، زندگی، آزادی» به‌عنوان یک نقطۀ عطف تاریخی یاد خواهد شد / ما در طول حیات جمهوری اسلامی در طی تاریخ اعتراضات و جنبش‌های سیاسی و اجتماعی، هیچ‌گاه نداشتیم که اولاً در این سطح و حد بتواند نظام را تکان دهد و مسئولین رده‌بالای حکومتی را وادار به اندیشه نماید، و ثانیاً زنان نقش محوری را در آن داشته باشند / هر چیزی که اجبار در خود داشته باشد، به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد؛ از جمله حجاب اجباری جمهوری اسلامی و کشف حجاب رضاخان».


🔺️فایل تصویری کامل برنامه در یوتیوب «دیدارنیوز»:
http://youtu.be/UXSVV0OJhTg

📎اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎اینستاگرام «دیدارنیوز»:
https://www.instagram.com/didar.news

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

17 Aug, 18:48


✅️ معضل تاریخی‌ای به نام «حق مخالفت با حکومت»

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۷ مرداد ۱۴۰۳

🔹️بیش از یک‌ماه پیش بود که جناب دکتر محسن برهانی، عضو معلق هیئت علمی گروه حقوق دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بابت موضع‌گیری و اظهار نظر پیرامون مسائل سیاسی، اجتماعی و حقوقی، بازداشت و روانۀ زندان شدند. ایشان در واقع بیش از یک‌ماه است صرفاً به‌واسطۀ «بازگویی قانون اساسی» و اظهار نظر مغایر با نظر مطلوب حکومت در پشت میله‌های زندان قرار دارند. قبلاً نیز به همین علت، وضعیت عضویت‌شان در هیئت علمی گروه حقوق هم در حالت معلق قرار گرفته بود.

🔸️مشکل و معضل جناب دکتر برهانی، مشکل صرف شخص شخیص ایشان نیست. این معضل، سبقۀ دور و درازی در تاریخ ایران معاصر دارد و یکی از معضلات اساسی تاریخ قریب به ۲۰۰ سالۀ ماست. مشکلی است که موضوعیت‌یابی آن به بعد از مشروطه مربوط می‌شود و اکنون بعد از گذشت بیش از ۱۱۸ سال، درب‌مان را بر همان پاشنۀ سابق می‌چرخاند. عمده‌ترین دلیل تداوم حیات این معضل تاریخی، حداقل به باور حقیر، به فرهنگ سیاسی و اجتماعی استبدادزا، استبدادزی و مستبدپرور خود ما برمی‌گردد که اساساً پدیده‌هایی همانند مخالفت با حکومت و استبداد، خفقان و دیکتاتوری آن در آن به‌رسمیت شناخته نمی‌شوند. به تعبیر ساده‌تر، چنین مفاهیم و مواردی در فرهنگ عمومی ما «جا نیفتاده‌اند». دلیل دیگری که باعث بقای حیات و ممات این معضل تاریخی است، بحران هویت نهادهای دولتی‌ای است که پس از مشروطه، طی روندی طولانی و تدریجی، منظماً به سوی قهقرا حرکت کرده‌اند و به نقطه‌ای رسیده‌اند که اکنون شاهد آن هستیم: هویت جملگی نهادها در ابراز ارادت، وفاداری و بله‌قربان‌گویی محض و مطلق‌شان به حکومت تعریف می‌شود و اساساً جز این، تعریف و تعبیری بر آن نه‌تنها مترتب، که متصور نیز نیست. قوۀ مفخم و قوی‌شوکت قضائیه عملاً تبدیل به نهادی حکومتی گردیده که از مهم‌ترین وظایف آن، متنبه‌ساختن مخالفین و منتقدین حکومت به دستور حکومت و با طی روالی به‌ظاهر قانونی است و نهادهای دیگر نیز به طریق اولی کم و بیش در چنین وظیفه‌ای مشغول خدمت‌اند.

🔹️من از محتوا و مراحل پروندۀ جناب دکتر برهانی اطلاعی ندارم. اما احتمالاً اتهامات ایشان همان اتهامات کلیشه‌ایِ همیشگی است که نسبت به منتقدان به‌کار برده می‌شود: نشر اکاذیت، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام، اجتماع به قصد تبانی بر علیه امنیت ملی و امثال ذلک. ناگفته پیداست اتهامات یاد شده، بیش از آن‌که ماهیتی حقوقی داشته باشند، جنبه‌ای سیاسی دارند و بیشتر ابزاری‌اند برای سرکوب و ساکت‌ساختن منتقدان. پرسشی که اینجا مطرح می‌شود، آن است که حکومت اساساً مگر پدیده‌ای مردمی و برآمده از آرای مردمی نیست؟ یا حداقل مگر مسئولین نظام چنین ادعایی ندارند؟ در این‌صورت انتقاد از عملکرد یک پدیدۀ مردمی، یا حتی مخالفت با آن، دارای چه ایرادی است؟ حکومت و مسئولین آن مگر متعلق به همین جامعه و برخاسته از آن نیستند؟ آیا نظام و مسئولین آن قدیس‌اند و عملکردها، سخنان، موضع‌گیری‌ها و سیاست‌های‌شان وحی منزل از سوی حضرت حق است که حق کوچک‌ترین مخالفتی با آن وجود ندارد که هر که سودای انتقاد داشت، ناگهان سر از دالان‌های هزارتوی پر پیچ و خم و لایتناهی قوۀ قضائیه و نهادهای امنیتی در می‌آورد و به سرنوشت غم‌انگیزی دچار می‌شود؟ حتی بر فرض که تبلیغی بر علیه نظام صورت گرفته باشد. آیا نظام پدیده‌ای مردمی نیست و خود را مردمی نمی‌داند که حق هیچ‌گونه مخالفت و انتقادی را برای شهروندان، اساتید دانشگاه، نخبگان و روشنفکران به رسمیت نمی‌شناسد؟ آیا آستانۀ تحمل مسئولین یک نظام سیاسی بایستی به‌اندازه‌ای پایین باشد که حتی انتقاد را هم بر نتابند؟ انتقادی که نفس و ماهیت آن سازنده است و از سر دلسوزی و با هدف رفع نارسایی‌ها، کاستی‌ها، نادرستی‌ها و سیاست‌های اشتباه حکمرانی مطرح می‌شود.

🔸️درست این است که حتی اگر علناً نسبت به نظام و مسئولین بالا به پایین آن ناسزایی نیز گفته شود، حکومت شکل مواجهۀ متساهلانه و متسامحانه‌ای در پیش گیرد و به‌شدت از برخورد قهری بپرهیزد. اگر حکومت خود را پدر و مادر جامعه می‌شناسد، رفتارهای آن در قبال فرزندان خیرخواه و منتقدش نیز بایستی پدرانه و مادرانه باشد. مگر این‌که بگوییم حکومت معتقد است که ضل‌الله، میخی میان زمین و آسمان و سایۀ خداوند بر روی زمین است و هر آنچه که گفت و نگفت، تصمیم گرفت و نگرفت، صلاح دید و ندید، همگی حقیقت مطلق‌اند و مطلق حقیقت؛ و احدی نیز حق ندارد کم‌ترین نظر متفاوتی با آرا و اندیشه‌های نظام داشته باشد. آنچه که عقل ناقص من می‌گوید، این است که از نقد و منتقد باید استقبال و استفاده نمود و آنان را در جهت رفع مشکلات به کار گرفت. برهانی کاری جز بازگویی همین قانون اساسی جمهوری اسلامی نکرده است. نیت نقد جز دلسوزی و هدفش جز بهبود نیست.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

15 Aug, 04:55


🎥 ببینید | فایل تصویری


🔺️گزیده‌ای از مصاحبۀ «دیدارنیوز» با شایان هوشیار


🔹️شایان هوشیار: «حکومت ۴۵ سال است به زنان ایران زور می‌گوید / به‌عنوان یک قاعدۀ کلی، می‌توان ریشۀ اکثر تحولات و رخ‌دادهای سیاسی را در کف جامعه جست‌وجو کرد / «زن، زندگی، آزادی» ماهیتاً سیاسی نیست، بلکه اجتماعی و فرهنگی است که اتفاقاً توانسته پایه‌های نظام را تکان دهد و رهبران، کارگزاران و مسئولین را به فکر وا دارد / مسئلۀ حجاب اجباری، یک مسئلۀ فرهنگی و جامعه‌شناختی است که بعداً جنبۀ سیاسی به خود گرفت / اکثریت جامعه نمی‌خواهد حکومت طرز پوشش مطلوب خود را به مردم تحمیل نماید / مقاومت و عدم عدم پیروی از جمهوری اسلامی در تن دادن به پوشش مطلوب حکومت، تبدیل به ابزار ابراز مخالفت مدنی با حکومت شده / اکثریت جامعه باور دارد این‌گونه نیست که هر آنچه حکومت گفت، ما بگوییم سلمنا / کف جامعه محل تولد بسیاری از تحولات تاریخی و سیاسی است».


🔺️فایل تصویری کامل برنامه در یوتیوب «دیدارنیوز»:
http://youtu.be/UXSVV0OJhTg

📎اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎اینستاگرام «دیدارنیوز»:
https://www.instagram.com/didar.news

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

12 Aug, 18:56


✅️ کارتر و ایران

✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۲ مرداد ۱۴۰۳

🔹️چند هفته پیش خبرهایی درحال انتشار بود که حکایت از فوت جیمی کارتر می‌کرد؛ که البته بعداً تکذیب شد. هر از گاهی نیز چنین اخباری از فوت کارتر منتشر می‌شود و بعد هم معلوم می‌شود درست نبوده است. کارتر در ایران تقریباً معرف حضور همه است و چندان نیازی به معرفی نیست که در بحبوهۀ انقلاب ایران در سال ۵۷، به ریاست جمهوری آمریکا رسید و سیاست معروف «حقوق بشر» را در پیش گرفت، که وزش باد آن سیاست از قضا دامن محمدرضاشاه پهلوی را هم گرفت و ای‌بسا بر آتش انقلاب هم دمید. کارتر به‌واسطۀ نقشی که کسر قابل توجهی از ایرانیانِ داخل و خارج از کشور برای وی در انقلاب قائل‌اند، چندان وجهۀ خوبی در ایران ندارد و بخشی از ایرانیان، خصوصاً اپوزیسیون سلطنت‌طلب خارج‌نشین، که معتقدند شروع و پایان تاریخ ایران در دورۀ پهلوی بوده، به‌شدت نسبت به وی نفرت می‌ورزند. به باور آنان، کارتر یکی از کسانی است که در لیست بلندبالای خائنین به ایران و «خاندان ایران‌ساز پهلوی» قرار دارد و اگر عمرش به‌دنیا باشد، روزی باید در برابر تاریخ پاسخ‌گوی اقدامات ویران‌گر خویش باشد که چرا و چگونه با ایفای نقش خود در «جزیرۀ ثبات» باعث به‌خاک سیاه نشستن یک ملتی شد.

🔸️تصور اپوزیسیون سلطنت‌طلب از نسبت کارتر با ایران، محمدرضاشاه پهلوی و تحولات جهانی این است که در سال ۵۷ یک آمریکا و یک کارتر وجود داشت، یک شاه و یک کشور خالی از سکنه‌ای به‌نام ایران، که نقطۀ مبدأ و مرکز تمامی رخ‌دادها و تحولات جهانی بود و تمامی روی‌دادهای اجتماعی و سیاسی و حتی تصمیمات سیاسی نیز در «خلأ» اتخاذ می‌گشت.‌ همین تصور ریشۀ خطای تحلیلی و اشتباه قضاوتی‌ای است که در بین این عزیزان دیده می‌شود که با واقعیت‌های تاریخی هم چندان هم‌خوانی و سازگاری‌ای پیدا نمی‌کند. صدالبته نفرت آنان از کارتر و امثال کارتر قابل فهم است. اما قابل فهم بودن یک پدیده الزاماً برای آن حقانیتی به ارمغان نمی‌آورد. خطایی که اپوزیسیون جمهوری اسلامی در تجزیه و تحلیل مسائل، بالأخص روی‌دادهای تاریخی، خواه یا ناخواه مرتکب می‌شود، بی‌توجهی به فضا و واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی داخل ایران مقارن با انقلاب و نارضایتی‌های انباشته‌شده‌ای است که القصه به صورت سهمگین‌تری سر بر آورد و منجر به انقلاب شد.

🔹️خلاصۀ برداشت، ادراک، فهم، تحلیل و تفسیر کسر قابل توجهی از ایرانی‌ها اعم از ایرانیان داخل یا خارج از کشور پیرامون انقلاب ۵۷ این است که آن پدیده اساساً «انقلاب» نبود، بلکه یک شر محض، خدعه، شورش، نیرنگ، فتنه، خرابکاری، خیانت، جنایت، آشوب، بلوا، تباهی و نهایتاً توطئه‌ای بود که با همراهی و همکاری امپریالیسم جهان‌خوار، ارتجاع سرخ و سیاه، خائنین، یا در بهترین حالت، فریب‌خوردگان داخلی و روشنفکران خودعاقل‌پندارِ فکل کراواتی، که با یک عینک یل چشم‌شان و چند کاغذپارۀ زیر بغل‌شان خیال برشان داشته بود علی‌آباد هم ده‌ای برای خود است، جامۀ عمل به خود پوشید و نگذاشت ایران و خاورمیانه رنگ آرامش و آسایش به خود ببینند. در این خوانش، نه تره‌ای برای اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران مقارن با انقلاب خرد می‌شود، نه چند و چون تمام آن ۳۷ سال حکومت محمدرضاشاه پهلوی به پشیزی گرفته می‌شود، نه پول سیاهی اعتبار بر شخصیت، روحیات و منش فردی شاه گذاشته می‌شود و نه ذره‌ای رویکرد واقع‌گرایانه، واقع‌بینانه و واقع‌پذیرانه نسبت به تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی مملکت اتخاذ می‌شود. صرفاً تنفر و انزجار نسبت به جمهوری اسلامی و عملکرد آن ظرف ۴۵ سال اخیر، مبنای تمام قضاوت‌ها، تحلیل‌ها، تفسیرها، نگاه‌ها، نوع مواجهه‌ها و شکل برخوردها است. دقیقاً مثل نادیده‌گرفتن شرایط داخلی ایران مقارن با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و تمام مسئله را با بغل پا سانتر کردن برای باغ سفارت انگلیس در تهران، استعمار پیر، سرویس‌های پلیس مخفی، لابی قوی یهود، اسکتبار جهانی، صهیونیسم پلید، خائنین داخلی و مزدبگیران امپریالیسم.

🔸️برخلاف این باور اما باید دانست و پذیرفت که انقلاب را نه کارتر کرد، نه گوادالوپ، نه انگلیس، نه فرانسه، نه اسرائیل، نه MI6، نه SIA، نه Intelligent service، نه KGB، نه فراماسون‌ها و نه هیچ‌یک از این‌ها. بلکه عملکرد شاه (چه در عرصۀ سیاست داخلی و شکل حکمرانی دیکتاتوری و برخلاف قانون اساسی مشروطه، و چه نوع مواجهه با معترضان و عدم استفاده از مشت آهنین و به‌راه انداختن حمام خون در کشور) و نارضایتی‌های مردمی عامل اصلی انقلاب بود. همچنان‌که ارادۀ خارجی‌ها عامل کودتای ۳ اسفند و نهایتاً سقوط قاجارها نبود، بلکه شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی ایرانی بود که از آن بلبشو، نابه‌سامانی، هرج و مرج، بحران ثبات و امنیت، قحطی، گرسنگی، کشت و کشتار، بحران‌های هم‌افزا، دخالت‌های خارجی و سرسپردگی‌های داخلی به ستوه آمده بود تا فلک را سقف بشکافند و طرحی نو در اندازند.
@houshyarshayan

یادداشت‌ها | شایان هوشیار

10 Aug, 21:57


🎥 ببینید | فایل تصویری


🔺️گزیده‌ای از مصاحبۀ «دیدارنیوز» با شایان هوشیار


🔹️شایان هوشیار: «دلیل غالب تحقق و پیروزی انقلاب سیاسی بود / ماهیات مطالبات انقلاب سیاسی بود و قطع‌نامه‌های مختلف و خواسته‌های مردمی هم این را نشان می‌دهد / محمدرضاشاه پهلوی هنگامی صدای انقلاب را شنید که رژیم درحال سقوط بود / مردم عادی و حتی بخش مهمی از نخبگان سیاسی و اجتماعی دیگر چندان تره‌ای برای گفته‌ها و بیانیه‌های اشخاصی مثل سیدمحمد خاتمی یا مهندس میرحسین موسوی خرد نمی‌کنند / انقلاب صرفاً دست‌آورد روحانیت نبود / مخالفان رژیم شاه در یک مورد بیشتر نظر مشترک نداشتند و آن یک مورد هم مخالفت با رژیم و شخص محمدرضاشاه پهلوی بود / اپوزیسیون رژیم گذشته به آلترناتیو رژیم هیچ فکری نکرده بود / الان از امثال جبهۀ ملی جز یک اسم و چند نفر معتقد به آن که فقط کراوات می‌زنند، چیز دیگری باقی نمانده است».


🔺️فایل تصویری کامل برنامه در یوتیوب «دیدارنیوز»:
http://youtu.be/UXSVV0OJhTg

📎اینستاگرام «شایان هوشیار»:
https://www.instagram.com/shayan.houshyar

📎اینستاگرام «دیدارنیوز»:
https://www.instagram.com/didar.news