✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
🔹️احتمالاً عنوان یادداشتم کمی تعجبآور باشد. احتمالاً مجدداً مزین به انواع و اقسام القاب بزرگمنشانهای شوم که دوستان زیادی نثارم میکنند. خاصۀ آنان که به کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی رضایت نمیدهند. احتمالاً اینبار کیفرخواستی که توسط سلطنتطلبان، براندازان و بالأخص طرفداران شاهزاده رضا پهلوی، محمدرضاشاه مرحوم و رضاشاه فقید برایم تنظیم گردیده تا در ایران پساجمهوری اسلامی مرا به سزای اعمالم برسانند و بهعنوان یک خائن، مزدور، سوپاپ اطمینان، مالهکش، توجیهگر ماشین کشتار، موجهساز دستگاه سرکوب، جاکش نظام، عامل، پیادهنظام و ستون پنجم جمهوری اسلامی حقم را کف دستم بگذارند، کمی قطورتر و بلندبالاتر هم شود و در مزدوری و خائنی، بهقول نظامیها «چند درجه ترفیع» هم بگیرم. وضعیت جامعه به قدری نامطلوب شده و روان جمعی بهقدری آسیب دیده، که در این بازار شام، هر سخنی که بویی از میانهروی داشته باشد، الساعه متهم به «نایستادن در سمت درست تاریخ» میشود. خود این گزاره هم البته حکایتی شده و مثل «فرق میکند چهکسی رئیسجمهور باشد» و برخی دیگر، عین نقل و نبات بر سر زبانها افتاده. به قول جناب مسعود کیمیایی: جملات بوتیکی.
🔸️شاید دوستان بدانند که من هنگام انتخابات، تصمیم و موضعام این بود که بههیچوجه در انتخابات شرکت نکنم. حتی هنگامی که نتایج بررسی صلاحیت کاندیداها مشخص شد و خبر آمد که جناب دکتر پزشکیان نیز تأیید صلاحیت شدهاند، بنده نوشتم «هیاهو برای هیچ». تا یکروز قبل از شروع دور دوم انتخابات نیز بر تصمیم و موضع خود اصرار داشتم و نتوانستم خودم را قانع به شرکت در انتخابات نمایم. اما یکروز مانده به برگزاری دور دوم، به دو دلیل تسلیم شدم. دلیل اول این بود که نتوانستم روی حرف دو نفر حرف بزنم: اولی پدرم، دومی هم آقای دکتر ظریف. دلیل دومم نیز فضای کشور بود و نگرانی از پیروزی آقای جلیلی، که از چاله در بیاییم و با سر به درون چاه سقوط کنیم.
🔹️واقعیت این است که بنده از رأی به جناب پزشکیان، مطلقاً پشیمان نیستم و از صدق دل نیز میگویم حلالشان باد. من نه در سوئیس زندگی میکنم، نه آمریکا، انگلستان، نروژ، فنلاند و سوئد، و نه حتی در ژاپن، کرۀ جنوبی، سنگاپور و ترکیه. من در جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنم و ساختار حکمرانی در آن را نیز میشناسم. بنابراین آن توقع و انتظاراتی که از پزشکیان داشتم و حسب همانها هم بهوی رأی دادم، منطبق بر واقعیتهای ساختار قدرت در ایران بودند. همان موقع هم در یادداشتی تحت عنوان «رأی اعتراضیِ مشروعیتزدا» قریب به تفصیل توضیح دادم که اولاً اختیارات رئیسجمهور تا چه حدی است و ثانیاً این رأی، نهتنها بهمعنی زدن مهر تأیید بر اعمال و رفتارهای نظام نیست، که ابراز نارضایتی و مخالفت هم نسبت به آن است.
🔸️من میدانستم پزشکیان که سهل است، حتی اگر هفت جد و آباء وی با همراهی تمام رؤسای جمهور بعد از انقلاب و خاندانهایشان هم جمع شوند، قادر نخواهند بود سیاست خارجیمان را درست کنند، اقتصادمان را سر و سامان دهند، به عالم و آدم هلمنمبارز نطلبند، با جامعه آشتی کنند، تغییر و تکثر آن را بهرسمیت بشناسند، در سر کسی نزنند و نخواهند کسی را سر جایش بنشانند. چون اساساً اختیارش را ندارند. من با توقعات واقعبینانه به ایشان رأی دادم و میدانستم تمام اختیارشان (آن هم با زور) همینهایی است که با هزاران خون دل توانستهاند انجامشان دهند: تعویق گشت ارشاد، رجیستری آیفون، رفع فیلترینگ، انتخاب معاون و استاندار اهل سنت و غیره. اسمشان را هم از همان زمان انتخابات گذاشته بودم «پارهای سیاستهای خُرد داخلی» و گفته بودم تمام اختیارات رئیسجمهور در ایران، محدود و منحصر میشود به همین گزارۀ سه - چهار کلمهای. یعنی حوزۀ اختیار رئیس دولت صرفاً در سیاستهای «داخلی» است، آن هم نه «تمام» آن، بلکه «پارهای» از آن، آن هم نه سیاستهای داخلی «کلان»، بلکه صرفاً در ابعاد بسیار «خُرد» آن.
🔹️پزشکیان هر آنچه که در انتخابات وعدهاش را داده، یا تا الان بدان عمل کرده، یا درحال تلاش برای تحققشان است، یا اقلاً نشان داده آنها را فراموش نکرده است. همگی هم میدانیم نهاد ریاستجمهوری نه سیاستگذار، که «مجری» سیاستگذاریهاست. بنابراین بهرغم آنکه میدانم چه قدر مورد غیض و غضب کسانی که میخواهند سر به تن جمهوری اسلامی نباشد، قرار میگیرم، اما پرسشم آن است که منطق پشیمانی از رأی به پزشکیان چیست؟ بنده چرا باید از رأی به ایشان پشیمان باشم؟ آیا همین نیمچه تحولات ناچیزی را هم که شاهدیم، در صورت پیروزی آقای جلیلی میتوانستیم خوابشان را هم ببینیم؟ میتوانستیم جز رسایی و ثابتی و دیگر شاهکارهای آفرینش حضرت باریتعالی، موارد و سیاستهای دیگری را ببینیم؟
@houshyarshayan